هفته گذشته، شرکت طراح تراشه آمریکایی انویدیا اعلام کرد که فروش یکی از پرفروشترین تراشههای هوش مصنوعی خود را به چین از سر میگیرد، پس از آنکه از دولت آمریکا مجوز گرفت. در آوریل، دولت ترامپ صادرات این تراشه که با نام H20 شناخته میشود را ممنوع کرده بود، اما پس از ماهها لابیگری از سوی جن سنگ هوانگ، مدیرعامل انویدیا، طبق گزارشها با لغو این ممنوعیت موافقت کرده است. برخی مقامات ترامپ این اقدام را بخشی از آتشبس تجاری اخیر بین ایالات متحده و چین توصیف کردهاند که طی آن چین با از سرگیری صادرات مواد معدنی کمیاب موافقت کرد. پکن نیز این اقدام را یک امتیاز یکجانبه از سوی واشنگتن توصیف کرده است.
فارغ از ترتیب واقعی وقایع، این اقدام پیامدهای بزرگی هم برای آینده صنعت هوش مصنوعی چین و هم برای توانایی دولت ترامپ در کنترل فروش فناوری پیشرفته به چین در آینده دارد. درست در زمانی که سیستمهای قدرتمند استدلال هوش مصنوعی در حال ظهور هستند، دولت تصمیم گرفته است به شرکتها اجازه دهد تا تراشههای هوش مصنوعی مناسب برای اجرای این سیستمها را به چین بفروشند. و با مرتبط ساختن فروش تراشه به مذاکرات تجاری – مذاکراتی که ایالات متحده در آنها ناامیدی چشمگیری برای دستیابی به توافق از خود نشان داده است – مقامات آمریکایی به همتایان چینی خود فاش کردهاند که سیاستهای امنیت ملی که زمانی غیرقابل مذاکره بودند، اکنون قابل گفتگو هستند. با این کار، آنها ممکن است توانایی خود را برای اعمال کنترلهای جدید بر صادرات تراشه بدون شعلهور کردن مجدد یک جنگ تجاری بازنده، تضعیف کرده باشند.
تراشه H20 برای استنتاج (inference) – یعنی اجرای یک مدل هوش مصنوعی به جای آموزش آن – طراحی شده است. زمانی که دولت آمریکا در سال 2022 برای اولین بار کنترلهایی بر صادرات تراشه به چین اعمال کرد، استنتاج نقش نسبتاً جزئی در قابلیتهای هوش مصنوعی ایفا میکرد. اما پیشرفتهای فنی اخیر این وضعیت را تغییر داده است. مدلهای پیشرو امروزی، مانند o3 از OpenAI و R1 از DeepSeek، در اجرای قابلیتهای استدلال خود، مقدار بسیار بیشتری از توان محاسباتی را نسبت به مدلهای گذشته مصرف میکنند.
این تغییر، استنتاج را به بخش اصلی رقابت هوش مصنوعی تبدیل کرده است. تحلیلگران تخمین میزنند که تا سال 2026، حجم کاری استنتاج به نزدیک به پنج برابر توان محاسباتی بیشتری نسبت به آموزش نیاز خواهد داشت. در حالی که H20 برای آموزش نسبت به تراشههایی مانند H100 انویدیا (که هنوز صادرات آن به چین ممنوع است) کمتر مؤثر است، اما H20 در استنتاج 20 درصد سریعتر است. تحلیلگران انتظار دارند که تحویل میلیونها از این تراشهها به شرکتهای چینی، فروش انویدیا را در سال جاری 10 تا 15 میلیارد دلار افزایش دهد، اما این امر همچنین توانایی پکن را برای ساخت سیستمهای هوش مصنوعی پیشرفته – سیستمهایی با کاربردهای رو به رشد در امنیت ملی – و استقرار آنها در مقیاس وسیع، به شدت افزایش خواهد داد.
به نظر میرسد برخی مقامات دولت ترامپ، از جمله دیوید ساکس (David Sacks)، مشاور هوش مصنوعی کاخ سفید، توسط دیدگاه هوانگ متقاعد شدهاند که ایالات متحده با واگذاری بازار چین به هواوی (Huawei) در حال اشتباه است. هوارد لوتنیک (Howard Lutnick)، وزیر بازرگانی، استدلال کرده است که ایالات متحده باید چین را "معتاد به پشته فناوری آمریکایی" نگه دارد.
با این حال، صادرات H20 بعید است چین را برای مدت طولانی وابسته نگه دارد: کاهش وابستگی به نیمهرساناهای خارجی، از پیش از شروع محدودیتهای فروش دولت اول ترامپ به شرکتهای فناوری چینی در سال 2018، سیاست رسمی چین بوده است. اجازه دادن به شرکتهای چینی برای خرید H20 احتمالاً فشار برای روی آوردن به تراشههای هواوی را در کوتاهمدت کاهش میدهد. اما در این مرحله، هیچ تغییری در سیاست آمریکا بعید است دولت چین را وادار کند تا تلاشهای خود را برای جدایی از زنجیره تأمین نیمهرسانای غرب کنار بگذارد. به عنوان مثال، شرکتهای تولیدکننده تراشه چینی، طبق گزارشها، در حال بهکارگیری تجهیزات داخلی در صورت امکان هستند، حتی اگر این کار منجر به بازدهی کمتر شود – چیزی که برای شرکتهای غربی بازارمحور غیرقابل قبول خواهد بود. رهبران چین، متقاعد شدهاند که تراشههای هوش مصنوعی برای امنیت ملی حیاتی هستند، بنابراین به سرمایهگذاری و جذب استعداد در صنعت داخلی خود ادامه خواهند داد – ایالات متحده هر کاری که بکند.
بنابراین، اولویت دادن به فروش تراشه به چین، یکی از مهمترین مزیتهای ایالات متحده در رقابت هوش مصنوعی – دسترسی آن به توان محاسباتی هوش مصنوعی بسیار بیشتر از رقبای خود – را در ازای آنچه که احتمالاً افزایش موقتی در سهم بازار انویدیا در چین خواهد بود، از بین میبرد.
در توضیح دیگری برای تصمیم خود، لوتنیک و اسکات بسنت (Scott Bessent)، وزیر خزانهداری، پیشنهاد کردهاند که این موضوع با امتیازات چین در مورد عناصر خاکی کمیاب در مذاکرات تجاری گستردهتر مرتبط بوده است. بسنت این عقبنشینی را "همه بخشی از یک پازل" توصیف کرد که در آن "آنها چیزهایی را که ما میخواستیم داشتند، ما هم چیزهایی را که آنها میخواستند داشتیم." پکن این موضوع را انکار کرده و در عوض ادعا کرده است که این اقدام یک امتیاز یکجانبه بوده است.
فارغ از داستان واقعی H20، دولت ترامپ به وضوح کنترلهای فناوری را در مذاکرات تجاری روی میز گذاشته است، زیرا این مذاکرات شامل لغو کنترلهای صادراتی بر برخی نرمافزارهای طراحی تراشه نیز بود. این یک گسست شدید از دولت بایدن را نشان میدهد، که از مذاکره با چین بر سر آنچه که آن را مسائل اصلی امنیت ملی میدانست، خودداری کرده بود.
این تغییر تا حدی نتیجه تمایل عمومی دولت ترامپ برای مرتبط ساختن مسائل جداگانه به منظور کسب اهرم فشار است. ترامپ به نام مبارزه با هر چیزی از قاچاق فنتانیل تا پیگرد قانونی رئیسجمهور سابق برزیل، ژائیر بولسونارو (Jair Bolsonaro)، تعرفههایی را اعمال یا تهدید به اعمال آنها کرده است. اما تمایل او به سازش بر سر تراشهها احتمالاً منعکسکننده غریزه رئیسجمهور است که تجارت به سادگی از محدودیتهای فناوری مهمتر است. به عنوان مثال، در دوره اول ریاست جمهوری خود، ترامپ مایل بود محدودیتها بر بخش فناوری چین را در پی یک توافق تجاری گستردهتر با پکن رها کند.
با این حال، به سختی میتوان دید که ایالات متحده با واگذاری H20 چه چیزی به دست آورده است. به نظر میرسد توافق کلی، کمی آسودگی در زمینه عناصر خاکی کمیاب به ارمغان آورده است، اما محدودیتهای صادراتی چین تنها در پاسخ به تعرفههای سنگین ایالات متحده اعمال شدند که از ابتدا یک اشتباه بودند. (حتی ترامپ نیز ظاهراً به زودی متوجه شد که آنها به اقتصاد آمریکا آسیب میزنند و عمدتاً آنها را متوقف کرد.) بنابراین، اگر دولت H20 را در ازای صادرات عناصر خاکی کمیاب پیشنهاد داد، در این صورت یک تراشه قدرتمند را در ازای امتیازاتی واگذار کرد که هرگز نباید نیاز به درخواست آنها را میداشت.
از سوی دیگر، اگر از سرگیری صادرات H20 یک اقدام یکجانبه بود، در این صورت ترامپ آن را به کلی بیهیچ دستمزدی واگذار کرد. حتی اگر ساکس در پیشنهاد خود مبنی بر اینکه تسریع پیشرفت هوش مصنوعی چین برای حفظ وابستگی این کشور به فناوری آمریکا ارزش دارد، حق با او باشد، اشتیاق چین به خرید تراشهها نشان میدهد که واشنگتن میتوانست در ازای آن چیزهای بسیار بیشتری درخواست کند.
جدای از تاکتیکها، تمایل دولت به چانهزنی بر سر امنیت ملی، مشکل بزرگتری را آشکار میکند. مرتبط ساختن مسائل بیربط در مذاکرات میتواند به بستن قراردادها کمک کند: به عنوان مثال، اگر یک کشور خواهان کاهش موانع تجاری باشد و دیگری خواهان تأیید فروش تسلیحات، مرتبط ساختن این دو میتواند منجر به توافق شود.
اما مرتبط ساختن مسائل به این شیوه، خطراتی را نیز به همراه دارد. اگر یک طرف در محاسبه اهمیت نسبی مسائل درگیر اشتباه کند، ممکن است مزیت بلندمدت را برای تیترهای کوتاهمدت از دست بدهد. این امر به ویژه در حوزههای حیاتی مانند رقابت فناوری ایالات متحده و چین صادق است. و اگر کشوری سیگنال دهد که بر سر مسائلی مذاکره خواهد کرد که قبلاً آنها را غیرقابل مذاکره اعلام کرده بود، طرف مقابل خواهد دانست که میتواند در حوزهای که زمانی بیامید به نظر میرسید، فشار وارد کند.
اشتباهات راهبردی دولت با سیگنالهای آشکار ضعف ایالات متحده در جنگ تجاری تشدید شده است. پس از اعمال تعرفههای سنگین، دولت در برابر محدودیتهای چین بر صادرات عناصر خاکی کمیاب که برای صنایع حیاتی ایالات متحده ضروری هستند، به سرعت عقبنشینی کرد.
به لطف اشتیاق واشنگتن برای برآورده کردن خواستههای تجاری چین، مذاکرهکنندگان چینی اکنون دو چیز را میدانند: اول، اینکه ایالات متحده نمیتواند برای مدت طولانی بدون قطع این مواد زندگی کند؛ و دوم، اینکه اگر پکن تهدید به قطع کند، میتواند امتیازاتی را در مورد مسائلی – مانند تراشهها – که قبلاً غیرقابل مذاکره بودند، به دست آورد.
اگر چین اکنون بتواند از تهدید قطع عناصر خاکی کمیاب برای مسدود کردن کنترلهای صادراتی جدید ایالات متحده استفاده کند، در این صورت کنترلهای موجود به تدریج اثربخشی خود را از دست خواهند داد. محدودیتهای فناوری نیاز به بهروزرسانی مکرر دارند تا با تاکتیکهای جدید فرار چین و تغییرات در فناوریهای زیربنایی سازگار شوند. دولت بایدن بهروزرسانیهای منظمی را برای کنترلهای خود ارائه داد، و کارهای بیشتری وجود دارد که دولت جدید باید انجام دهد.
اولویتها شامل گسترش محدودیتها بر تجهیزات ساخت نیمهرساناها، کنترل قطعات کلیدی اضافی، هدف قرار دادن شبکه رو به گسترش کارخانههای تولید تراشه هواوی، و فشار بر متحدانی مانند هلند و ژاپن برای قطع صادرات طیف وسیعتری از تجهیزات خود به کارخانههای پیشرفته چینی است.
علیرغم سخنان تند مقامات آمریکایی درباره قطع دسترسی چین به فناوری پیشرفته هوش مصنوعی، دولت تاکنون هیچ یک از این کارها را انجام نداده است. فراتر از محدودیت H20 که اکنون لغو شده است، از زمان روی کار آمدن، هیچ اقدام بزرگ کنترل صادراتی جدیدی را اعلام نکرده است. حتی تلاشی برای قطع مسیرهای قاچاق چینی از طریق مالزی و تایلند، که طبق گزارشها ماهها در دست بررسی بوده است، هنوز به نتیجه نرسیده است.
بخشی از این کندی احتمالاً ناشی از پیدا کردن جایگاه یک تیم جدید در یک ماشین بوروکراتیک پیچیده است؛ دولت بایدن نیز میتوانست در بسیاری از کنترلهای خود سریعتر عمل کند. اما به طور فزاینده، عدم وجود کنترلهای جدید، به منزله اعتراف به شکست ایالات متحده است.
کنترلهای صادراتی، با تمام نقایصشان، به ایالات متحده کمک کردهاند تا مزیت قابل توجهی در توان محاسباتی مورد نیاز برای اجرای و توسعه قدرتمندترین سیستمهای هوش مصنوعی جهان ایجاد کند. به خطر انداختن این مزیت برای به دست آوردن چند میلیارد دلار درآمد اضافی برای یک شرکت 4 تریلیون دلاری، یک اشتباه خواهد بود.
اگر دولت با فروش H20 موافقت کند، باید مجوزها را به تراشههایی که انویدیا از قبل در موجودی خود دارد، محدود کند، نه اینکه تولید جدید را تأیید کند – که طبق گزارشها به دلیل تقاضای زیاد در شرکت تولیدکننده تراشه TSMC، به چندین ماه زمان نیاز دارد – یا اجازه فروش تراشههای آینده متمرکز بر استنتاج به چین را بدهد. اعضای کنگره نیز میتوانند فروشهای احتمالی را بررسی کرده یا محدودیتهای جدیدی را در قانون لحاظ کنند.
به هر حال، اگر دولت ترامپ در مورد رقابت هوش مصنوعی جدی است، باید راهی برای فعالسازی مجدد کنترلهای صادراتی پیدا کند.