تصویرگری از آتلانتیک. منابع: گتی.
تصویرگری از آتلانتیک. منابع: گتی.

آمریکا در توهم انکار اقلیم زندگی می‌کند

در زمینه اقلیم، ایالات متحده و سایر نقاط جهان اکنون در «دنیاهای کاملاً جداگانه‌ای» قرار دارند.

ماه گذشته، عالی‌ترین دادگاه جهان یک رأی دیرینه را در مورد نحوه برخورد قوانین بین‌المللی با آسیب‌های اقلیمی صادر کرد. دیوان بین‌المللی دادگستری (ICJ) به اتفاق آرا نتیجه گرفت که دولت‌ها تعهدات قانونی الزام‌آوری برای اقدام جهت محافظت از سیستم اقلیمی دارند و عدم انجام این کار – با ادامه تولید، مصرف و سوبسید سوخت‌های فسیلی – ممکن است «یک عمل غیرقانونی بین‌المللی» محسوب شود. به عبارت دیگر، از دیدگاه دادگاه، مهار انتشار گازهای گلخانه‌ای صرفاً اختیاری نیست؛ عدم انجام آن غیرقانونی است.

یک هفته بعد، دولت ایالات متحده تصویری کاملاً متضاد از مسئولیت حقوقی ارائه داد. این دولت برنامه‌ای را اعلام کرد تا یکی از مهم‌ترین مبانی قانونی تلاش فدرال برای مبارزه با تغییر اقلیم را لغو کند. یافته خطرناک آژانس حفاظت از محیط زیست (EPA) در مورد گازهای گلخانه‌ای، که در سال 2009 منتشر شد، به سادگی بیان می‌کند که این انتشارها سلامت عمومی را به خطر می‌اندازند و به عنوان آلودگی مضر طبقه‌بندی می‌شوند؛ بنابراین می‌توانند تحت قانون هوای پاک تنظیم شوند. این یافته مبنای قانونی برای قوانین نیروگاه‌ها، مقررات انتشار آلاینده‌ها از اگزوز خودروها و تقریباً هر اقدام دیگری است که قوه مجریه برای مهار انتشار دی‌اکسید کربن و متان انجام داده است. و اکنون EPA آمریکا می‌خواهد آن را کنار بگذارد.

لوت لایش، وکیل حقوق بشر و مدیر بخش حمایت از حقوق بشر در سازمان غیرانتفاعی «Climate Rights International»، به من گفت: «ایالات متحده و بقیه سیاره اکنون از نظر درک حقوقی مسئولیت اقلیمی در «دنیاهای کاملاً جداگانه» قرار دارند. نیکی رایز، وکیل و مدیر برنامه اقلیم و انرژی در مرکز قانون محیط‌زیست بین‌المللی، نیز با این نظر موافق است و می‌گوید: «فکر نمی‌کنم چیزی بتواند تصویر واضح‌تری از این وضعیت ارائه دهد.»

نظر دیوان بین‌المللی دادگستری اولین باری بود که دادگاه جهانی به صراحت به تعهدات اقلیمی تحت قوانین بین‌المللی پرداخت و این کار را با وضوح غیرمعمولی انجام داد. این نظر، آنچه را که لایش برای من به عنوان «مه قانونی» که جهان دهه‌ها در آن بسر می‌برد توصیف کرد، از میان برداشت، با رد دو مورد از استدلال‌های اصلی که کشورها و شرکت‌های با انتشار بالا برای فرار از مسئولیت مطرح کرده بودند. اولین استدلال این بود که بحران اقلیمی به سادگی بیش از حد بزرگ و پیچیده است و نمی‌توان آن را به یک نهاد خاص نسبت داد، که مسئولیت‌پذیری فردی را غیرعملی و ناعادلانه می‌کند. لایش گفت: «دادگاه روشن کرد که این دیگر یک بهانه قابل قبول نیست.» به لطف علم انتساب، سهم یک کشور یا شرکت خاص در بحران اقلیمی قابل ارزیابی است و اینکه بسیاری از نهادها مقصر هستند، بهانه‌ای برای فرار از مسئولیت فردی نیست.

استدلال دوم – مبنی بر اینکه تنها توافق‌نامه‌های اقلیمی خاص، مانند پروتکل کیوتو و توافق پاریس، می‌توانند تعهدات اقلیمی آن‌ها را دیکته کنند و حتی در این صورت، آن پیمان‌ها عمدتاً داوطلبانه بودند – نیز رد شد. دادگاه در رأی خود نوشت که اقدام اقلیمی در واقع به هیچ وجه داوطلبانه نیست: بلکه، از آنجا که تغییر اقلیم جان‌ها را تهدید می‌کند، سلامت را به خطر می‌اندازد و مردم را از خانه‌هایشان محروم می‌کند، هم در داخل کشور و هم در آن‌سوی مرزها، توافق‌نامه‌های اقلیمی از نظر قانونی الزام‌آور هستند و کشورها می‌توانند به دلیل عدم رعایت آن‌ها مورد پیگرد قانونی قرار گیرند.

در واقع، طبق نظر دادگاه، حتی اگر کشوری عضو یک معاهده اقلیمی نباشد، یا اگر یک توافق‌نامه معاهده‌ای برای جلوگیری از آسیب اقلیمی که آن کشور در حال ایجاد آن است، بسیار ضعیف باشد، آن کشور همچنان از نظر قانونی مسئول است، به لطف حقوق عرفی – اصول بنیادین حقوقی ثابت‌شده‌ای که همه کشورها باید از آن‌ها پیروی کنند، مانند وظیفه کلی حمایت از حقوق اساسی بشر.

یک نظر مشورتی مانند این، فی‌نفسه الزام‌آور نیست. اما قوانین بین‌المللی که قرار است آن را تفسیر کند، الزام‌آور هستند. در برخی کشورها، از جمله هلند و کنیا، قوانین بین‌المللی در زمان تصویب به قانون داخلی تبدیل می‌شوند. در برخی دیگر، ممکن است بر قانون داخلی اولویت داشته باشند؛ در جای دیگر، ممکن است از طریق یک اقدام قانونی به قانون داخلی تبدیل شوند. رایز به من گفت که انتظار دارد از این نظر برای حمایت از دعاوی اقلیمی علیه کشورها و شرکت‌ها در آینده استفاده شود و برای توجیه قوانین جدید در مجلس‌ها و دولت‌های محلی. لایش، که همچنین رئیس شورای مرکز اروپایی حقوق بشر قانون اساسی است، به من گفت که این نظر در یکی از پرونده‌های خودش نقش خواهد داشت: او نماینده چهار ساکن «پاری»، یک جزیره کوچک اندونزیایی است که در حال شکایت از هولسیم، یک شرکت بزرگ سیمان سوئیسی، هستند و استدلال می‌کنند که سهم بیش از حد این شرکت از گازهای گلخانه‌ای به ناپدید شدن پاری کمک می‌کند.

ایالات متحده، به طور مشهور، توجه زیادی به قوانین بین‌المللی نمی‌کند. در مذاکرات اقلیمی بین‌المللی قبلی، آمریکا تلاش کرده است مسئولیت خود را به عنوان بزرگترین منتشرکننده تجمعی گازهای گلخانه‌ای به حداقل برساند. مارگارت تیلور، مشاور حقوقی وزارت امور خارجه آمریکا در دوران جو بایدن، در ماه دسامبر در دیوان بین‌المللی دادگستری اظهارنظری ارائه داد که در آن استدلال کرد قوانین حقوق بشر کنونی حق داشتن محیط زیست سالم را فراهم نمی‌کنند و کشورها نباید مسئولیت مالی انتشار گازهای گلخانه‌ای گذشته را بر عهده بگیرند، که دیوان بین‌المللی دادگستری در این نظر جدید با هر دو مورد مخالفت کرد. وزارت امور خارجه گفته است که در حال بررسی این نظر است؛ چه این کشور بر اساس آن عمل کند یا نه، این نظر، ایالات متحده را در معرض دعاوی اقلیمی جدید قرار می‌دهد و دعاوی در حال انجام را تقویت خواهد کرد، از جمله دو شکایت جداگانه که توسط جوانان در مونتانا و کالیفرنیا مطرح شده و استدلال می‌کنند که اقدامات دولت ترامپ در مورد محیط زیست حقوق آنها را تهدید می‌کند. (وزارت امور خارجه به درخواست برای اظهارنظر پاسخ نداد.)

در همین حال، به نظر می‌رسد دولت ترامپ آماده است تا هر مسئولیتی را که ایالات متحده ممکن است در قبال تغییر اقلیم داشته باشد، به سادگی نادیده بگیرد، اگر نگوییم کاملاً رد کند. قصد آن برای لغو یافته خطرناک با نظرات حقوقی داخلی اخیر در تضاد است. پس از آنکه EPA قصد خود را اعلام کرد، کارشناسان حقوقی مختلف، تقریباً هم‌صدا، درباره شانس اندک موفقیت این طرح در چالش‌های قضایی احتمالی صحبت کردند. جاناتان آدلر، یک حقوقدان محافظه‌کار و استاد دانشکده حقوق ویلیام و مری، در ستونی گفت که با این طرح از نظر سیاستی موافق است، اما این اقدام را از نظر قانونی «احمقانه» خواند – دولت بوش در سال 2007 استراتژی مشابهی را امتحان کرد، اما دیوان عالی تأیید کرد که گازهای گلخانه‌ای به عنوان آلاینده‌های هوا واجد شرایط هستند. EPA، در پاسخی ایمیلی به سؤالات، تصمیم سال 2007 را تأیید کرد، اما اشاره کرد که «EPA را ملزم به صدور یافته خطرناک نکرده و منطق یا نتایج یافته خطرناک سال 2009 را بررسی نکرده است زیرا هنوز صادر نشده بود.» همچنین با امیدواری اضافه کرد که دو تصمیم اخیر دیگر نیز وجود داشته که در آنها دیوان عالی جنبه‌هایی از توانایی EPA برای تنظیم گازهای گلخانه‌ای را پس گرفته است.

با تلاش برای سلب هرگونه مسئولیت قانونی در قبال تأمین محیط زیست سالم، ایالات متحده در جهت مخالف جامعه حقوقی جهانی حرکت می‌کند. ماه گذشته، پیش از انتشار نظر دیوان بین‌المللی دادگستری، دادگاه بین‌المللی حقوق بشر آمریکا نیز اعلام کرد که بحران اقلیمی به عنوان نقض حقوق بشر محسوب می‌شود و تعهدات مبتنی بر حقوق را برای کشورها و شرکت‌ها در آن منطقه ایجاد می‌کند. و سال گذشته، دیوان بین‌المللی حقوق دریاها یک نظر مشورتی صادر کرد که گازهای گلخانه‌ای را آلودگی دریایی می‌دانست و تعهدات قانونی مشابهی را برای کشورها برای کاهش آنها ایجاد کرد. لایش به من یادآوری کرد که این روند، احتمالاً از لحظه سیاسی کنونی آمریکا بیشتر دوام خواهد آورد.

از وضوح پاراگراف پایانی نظر دیوان بین‌المللی دادگستری که به وکلا یادآوری می‌کند تغییر اقلیم حتی از قانون نیز بزرگتر است، بسیار تحت تأثیر قرار گرفتم. دادگاه نوشت: «یک راه‌حل کامل برای این مشکل هولناک و خودساخته، مستلزم مشارکت همه حوزه‌های دانش بشری است، چه قانون، چه علم، چه اقتصاد یا هر حوزه دیگری. بیش از هر چیز، یک راه‌حل پایدار و رضایت‌بخش مستلزم اراده و خرد انسانی – در سطوح فردی، اجتماعی و سیاسی – برای تغییر عادات، آسایش‌ها و شیوه زندگی کنونی ما به منظور تضمین آینده‌ای برای خود و نسل‌های آینده است.»

در واقع، حقوق نه تنها برای افرادی که اکنون زندگی می‌کنند، بلکه برای نسل‌های آینده نیز اعمال می‌شود. همانطور که مسئولیت اقلیمی ایالات متحده واضح‌تر می‌شود، واقعیت بار فزاینده آن بر این گروه نیز مشخص می‌شود. سؤال این است که این کشور تا چه زمانی از این اتهام شانه خالی خواهد کرد.