تصویرگری از بن کوته / آتلانتیک. منبع: کاوه کاظمی / گتی ایمیجز.
تصویرگری از بن کوته / آتلانتیک. منبع: کاوه کاظمی / گتی ایمیجز.

مردی که می‌تواند اپوزیسیون ایران را متحد کند

امیدوارکننده‌ترین چشم‌انداز سیاسی ایران به تازگی به پنج سال حبس دیگر محکوم شد.

خطی روشن جنبش داخلی ایران را برای تغییر دموکراتیک از هم جدا می‌کند: از یک سو، مخالفان صریح رژیم، و از سوی دیگر، طرفداران اصلاحات تدریجی. در این میان، یک چهره برجسته این شکاف را پر می‌کند و همین امر او را به یکی از امیدوارکننده‌ترین چشم‌اندازهای سیاسی ایران تبدیل کرده است.

مصطفی تاجزاده، معاون سابق وزیر کشور، یکی از شناخته‌شده‌ترین و پرطرفدارترین زندانیان سیاسی ایران است. تاجزاده پیش از این بیش از یک دهه را در زندان، که بخش عمده آن در سلول انفرادی بود، سپری کرده بود که در ۱۲ ژوئیه، قوه قضائیه ایران بر اساس اظهاراتی که او در دوران حبس خود بیان کرده بود، حکم پنج سال حبس جدیدی برای او صادر کرد. تاریخ آزادی او اکنون برای سال ۲۰۳۲ تعیین شده است.

تاجزاده از انتخابات آزاد حمایت می‌کند، با حجاب اجباری برای زنان و دیگر سیاست‌های سرکوبگرانه مخالف است و از نزدیکی دیپلماتیک با ایالات متحده پشتیبانی می‌کند. عبدالله مومنی، فعال و زندانی سیاسی سابق، تاجزاده را برای من اینگونه توصیف کرد: «ترکیب نادری از شجاعت اخلاقی، صداقت سیاسی، و وفاداری به مردم دارد. او هم مورد احترام اصلاح‌طلبان رسمی است و هم بخش قابل توجهی از جامعه مدنی، فعالان دموکراسی رادیکال و ضد استبدادی‌ها.»

بیشتر بخوانید: مخالف ایرانی سوالات ساده می‌پرسد

اصلاحات در ایران به معنای کار در داخل سیستم برای بهبود آن بوده است و بسیاری از عاملان آن از این رو از حمایت اعتراضات خیابانی که انتقاداتی کلی به رژیم وارد می‌کنند، خودداری می‌کنند. تاجزاده متفاوت است. او حمایت صریح خود را از جنبش ۲۰۲۲–۲۰۲۳ که با شعار «زن، زندگی، آزادی» شناخته می‌شود، اعلام کرد. او همچنین خواستار لغو جایگاه رهبر عالی شده است که عملاً به جمهوری اسلامی پایان می‌دهد. اما او از جهات دیگر همچنان یک اصلاح‌طلب است: او با سرنگونی خشونت‌آمیز رژیم مخالف است و حتی در سال ۲۰۲۱ به عنوان کاندیدای اصلی جناح اصلاح‌طلب در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد تا زمانی که صلاحیتش رد شد. (مخالفان کلی رژیم اغلب از شرکت در چنین انتخاباتی به طور کامل خودداری می‌کنند، با این استدلال که این انتخابات فقط پوششی دموکراتیک برای یک سیستم استبدادی فراهم می‌کند.)

در ماه ژوئن، حملات هوایی اسرائیل اهداف ایرانی را بمباران کرد و تاجزاده از زندان بیانیه‌ای صادر کرد که هم بمباران را محکوم می‌کرد و هم اذعان داشت که برخی ایرانیان از آن خوشحال هستند. او خواستار «گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی» از طریق یک مجلس مؤسسان و تغییر در قانون اساسی شد. در ۲۳ ژوئیه، او از آیت‌الله علی خامنه‌ای خواست که یا با انتخابات آزاد و «تغییرات اساسی» موافقت کند یا استعفا دهد.

جذابیت تاجزاده که پل ارتباطی میان اپوزیسیون متفرق ایران است، در واکنش به آخرین حکم او آشکار شد. بسیاری از اعضای اپوزیسیون، از جمله در دیاسپورا، علیه آن موضع گرفتند. آذر منصوری، رئیس جبهه اصلاحات ایران، ائتلافی از گروه‌های و احزاب اصلاح‌طلب، به من گفت که او با زندانی شدن تاجزاده مخالف است زیرا او «سابقه طولانی در تلاش برای ایجاد تغییر از درون سیستم را دارد؛ هرگز خشونت را تایید نکرده است؛ و فعالیت‌های او عمدتاً مدنی، سیاسی و مسالمت‌آمیز بوده است.» آلن اکباتانی، فعال ضد رژیم و زندانی سیاسی سابق مقیم کالیفرنیا، به من گفت که او «امیدهای زیادی» به تاجزاده دارد، «به ویژه اگر او جرأت کند با کسانی که به دنبال تحول اساسی و جدایی دین از سیاست هستند اعلام همبستگی کند،» زیرا «او در برابر خامنه‌ای مقاومت کرده و نشان داده است که آماده پرداخت هزینه در پیگیری اهدافش است.»

تاجزاده اولین دوره حبس خود را از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶ سپری کرد. پس از آزادی، او مجموعه‌ای از مناظرات آنلاین را در پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب و کلاب‌هاوس برگزار کرد. تاجزاده در برابر ده‌ها هزار ایرانی، با چهره‌های متفاوتی مانند علیرضا زاکانی، شهردار تندرو تهران، و مراد ویسی، از حامیان شناخته‌شده شاهزاده سابق ایران، رضا پهلوی، به گفتگو پرداخت. او حتی مدت کوتاهی قبل از بازداشت مجدد در سال ۲۰۲۲، آمادگی خود را برای مناظره با خود پهلوی اعلام کرد – که برای یک مقام سابق رژیم تابویی بزرگ محسوب می‌شد.

همین اصرار بر مشارکت در گفتگو با طیف وسیعی از ایرانیان بود که سعید برزین، یک مخالف مقیم بریتانیا را بر آن داشت تا کتابی دو جلدی به زبان فارسی درباره تاجزاده بنویسد. برزین به من گفت که تاجزاده «در تاریخ معاصر ایران منحصر به فرد است، به عنوان کسی که قبایل سیاسی متخاصم را به حفظ گفتگو با یکدیگر ترغیب می‌کند. این برای جامعه پلورال ایران حیاتی است.»

تاجزاده در سال ۱۹۷۹ به عنوان یک فعال انقلابی وارد سیاست شد و در دهه ۱۹۸۰ در سمت‌های مختلفی، عمدتاً در وزارت فرهنگ، به رژیم خدمت کرد. در آن زمان، محمد خاتمی ریاست این وزارتخانه را بر عهده داشت. و درست مانند خاتمی، در دهه ۱۹۹۰، تاجزاده شروع به تعدیل اسلام‌گرایی انقلابی خود با گشودگی به اصلاحات لیبرال و دموکراتیک کرد. خاتمی در سال ۱۹۹۷ با یک برنامه اصلاح‌طلبانه ریاست جمهوری را به دست آورد و در ابتدا تاجزاده را برای ریاست دفتر خود در نظر گرفت، پیش از آنکه او را معاون وزیر کشور کند. این سمت، تاجزاده را در خط مقدم نبرد برای دموکراتیزاسیون قرار داد که میان دولت خاتمی و نهادهای تندرویی که در نهایت آن را شکست دادند، جریان داشت.

دولت خاتمی به دنبال مهار سوءاستفاده‌های نهاد امنیتی ایران، تضمین آزادی‌های بیشتر بیان و تشکل، ایجاد فضا برای جامعه مدنی قوی‌تر، و تبدیل شوراهای محلی منتخب مستقیم به آزمایشگاه‌هایی برای تغییر دموکراتیک بود. بیشتر این ابتکارات با مقاومت سرسختانه‌ای از سوی بخش‌های قدرتمندتر حکومت مواجه شد و در پایان دوره دوم خاتمی در سال ۲۰۰۵، جنبش اصلاحات بخش زیادی از پویایی خود را از دست داده بود. یک رئیس‌جمهور تندرو، محمود احمدی‌نژاد، جانشین خاتمی شد. اما با پایان دوره اول ریاست‌جمهوری او، احمدی‌نژاد با یک رقیب اصلاح‌طلب جدید مواجه شد که انرژی خاتمی و حتی بیشتر از آن را احیا کرد: میرحسین موسوی، نخست‌وزیر سابق، که حامیانش در سال ۲۰۰۹ خود را «موج سبز» نامیدند.

احمدی‌نژاد به سرعت خود را برنده آن انتخابات اعلام کرد و موسوی مدعی شد که نتایج ساختگی است. یک جنبش خیابانی در حمایت از موسوی شکل گرفت. رژیم اعتراضات را سرکوب کرد و موسوی را در حصر خانگی قرار داد. همچنین احزاب اصلی اصلاح‌طلب را ممنوع کرد و احکام طولانی زندان را برای سیاستمداران مرتبط با آنها، از جمله تاجزاده، صادر کرد. وقتی این افراد از زندان بیرون آمدند، عمدتاً یکی از دو مسیر را انتخاب کردند: برخی ایران را ترک کرده و به منتقدان در تبعید تبدیل شدند؛ برخی دیگر در داخل ماندند و سر خود را پایین گرفتند، جرأت نکردند خامنه‌ای را بدنام کنند، به امید اینکه شاید بتوانند راه خود را دوباره به سیاست پیدا کنند.

تاجزاده به دلیل انتخاب مسیری سوم، قابل توجه است. او در کشور باقی مانده است اما نقد رادیکالی از جمهوری اسلامی ارائه کرده، آشکارا خامنه‌ای را به دلیل «نقض حقوق، کرامت و آزادی ایرانیان» مورد حمله قرار داده و خواستار لغو جایگاه رهبری شده است. چه با برنامه و چه صرفاً با پیروی از وجدانش، تاجزاده خود را در موقعیتی قرار داده است که برنامه‌های مخالفان ایرانی در داخل و خارج از کشور را متحد کند.

همسر تاجزاده، فخرالسادات محتشمی‌پور، با استفاده از یک اصطلاح فروتنی فارسی به من گفت: «او دوست ندارد از او به عنوان یک رهبر، قهرمان یا ناجی صحبت شود. هر کاری که او انجام می‌دهد برای کشور و برای هموطنانش و علیه استبداد است.»

محتشمی‌پور در سال ۱۹۸۰، اندکی پس از انقلاب، با تاجزاده ازدواج کرد و به من گفت که شراکت آنها همیشه سیاسی بوده است. او گفت: «ما هنوز برای آرمان‌های سال ۱۹۷۹ می‌جنگیم، آرمان‌هایی که اکنون تحت دیکتاتوری‌ای که هیچ انتقادی را برنمی‌تابد، لکه‌دار شده‌اند. رژیم از او می‌ترسد زیرا می‌دانند او می‌تواند مردم را با کلماتش جذب کند. اگرچه نگه داشتن او در زندان نیز حماقت مطلق آنها را نشان می‌دهد، زیرا او از داخل زندان حتی بیشتر به یک مرجع تبدیل شده است.»

آرش عزیزی: جمهوری اسلامی هرگز اجتناب‌ناپذیر نبود

این ایده که اصلاح‌طلبان ایرانی پروژه خود را ادامه آرمان‌های سال ۱۹۷۹ می‌دانند، به آنها کمک کرده تا به نیرویی معتبر در داخل رژیم تبدیل شوند، اما برخی از فعالان جوان‌تر را نیز ناراحت کرده است. فرج سرکوهی، نویسنده مخالف در تبعید، به من گفت که گذشته انقلابی و اسلام‌گرای افرادی مانند تاجزاده و موسوی می‌تواند مانعی برای جلب اعتماد سکولارهای ایرانی امروز باشد. سرکوهی با اشاره به اینکه «کارگران، زنان، دانشجویان و روشنفکران دموکراسی‌خواه» گزینه‌های محتمل‌تری برای این نقش خواهند بود، گفت: «تاجزاده نمی‌تواند رهبری برای دوران گذار باشد. اما او می‌تواند بخشی از یک جنبش برای دموکراسی باشد و به متقاعد کردن برخی از پایگاه رژیم و آوردن آنها به این مسیر کمک کند.»

از نقطه نظر دیگر، همان مسیر – از انقلابی اسلام‌گرا تا قهرمان آرمان‌های دموکراتیک مردم – وزن اخلاقی خاصی دارد. موسوی، که ۸۳ سال دارد و از سال ۲۰۱۱ در حصر خانگی است، اخیراً خواستار یک مجلس مؤسسان شد – درخواستی که در حمایت از اعتراضات خیابانی سال ۲۰۲۲ نیز مطرح کرد. موسوی در دهه ۱۹۸۰ نخست‌وزیر ایران بود و مورد علاقه بنیانگذار رژیم، آیت‌الله روح‌الله خمینی، قرار داشت. اکنون او برای ایفای نقش سیاسی عمده بیش از حد ناتوان است، اما بیش از ۸۰۰ چهره برجسته ایرانی در داخل و خارج از کشور طوماری را در حمایت از درخواست او برای مجلس مؤسسان امضا کرده‌اند. تاجزاده و مومنی در میان این امضاکنندگان هستند (مومنی قبلاً به همین دلیل برای بازجویی توسط قوه قضائیه احضار شده است). درخواست دیگری برای یک مجلس مؤسسان «که تحت نظارت نهادهای بین‌المللی مستقل برگزار شود» توسط گروه رادیکال‌تری از مخالفان صادر شده است که شامل نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، نسرین ستوده، فعال حقوق بشر، و بیش از ۱۵۰۰ ایرانی دیگر می‌شود.

در خارج از ایران، اپوزیسیون ممکن است به شدت دچار تفرقه به نظر برسد، با بخش‌هایی از دیاسپورا که رهبری پهلوی را پذیرفته‌اند و دیگران در آشفتگی به سر می‌برند. اما به نظر می‌رسد فضای سیاسی در داخل کشور برای منتقدانی وجود دارد که خواهان نوع دیگری از حکومت به غیر از جمهوری اسلامی هستند و ممکن است به چهره‌هایی مانند تاجزاده برای کسب خرد و شجاعت اخلاقی برای تحقق آن چشم بدوزند.