
تهران — به نظر میرسد جمهوری اسلامی در انتظار فروکش کردن گرد و غبار جنگ نیست. کمتر از دو ماه پس از درگیری ۱۲ روزه ویرانگر با اسرائیل، رهبری ایران برای بازسازی ساختار فرماندهی نظامی خود در راستای آمادهسازی برای آنچه مرحله بعدی اجتنابناپذیر از رویارویی میداند، اقدام کرده است.
این هفته، شورای عالی امنیت ملی (SNSC) ایجاد شورای عالی دفاع ملی (NDC) را تصویب کرد؛ نهادی متمرکز در زمان جنگ که وظیفه هماهنگی استراتژی، عملیات و لجستیک در تمامی شاخههای نیروهای مسلح را بر عهده دارد.
به گفته رسانههای دولتی، شورای عالی دفاع ملی "استراتژیها و برنامهریزیها با هدف تقویت توانمندیهای نیروهای مسلح" را بررسی خواهد کرد.
اگرچه این تصمیم در قالب زبان بوروکراتیک بیان شده است، اما به طور گستردهای به عنوان پاسخی مستقیم به آسیبپذیریهایی دیده میشود که جنگ ژوئن آشکار کرد — از ضعف پدافند هوایی ایران گرفته تا از دست دادن فرماندهان ارشد و دانشمندان هستهای در یک سری حملات دقیق غافلگیرانه.
ساختار شورای عالی دفاع ملی شبیه شورای عالی دفاع است. این نهاد که در طول جنگ ایران و عراق در دهه ۱۹۸۰ ایجاد شد، به ایران اجازه میداد تا از سلسله مراتب فرماندهی دست و پا گیر عبور کرده و در هنگام تحت آتش بودن، تصمیمات سریعی بگیرد.
اگرچه ریاست این شورا بر عهده مسعود پزشکیان، رئیس جمهور است، اما به شدت تحت تسلط چهرههای نظامی قرار دارد: رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC)، فرمانده ارتش، وزیر دفاع و مقامات ارشد اطلاعاتی.
درگیری ۱۲ روزه شاهد نفوذ هواپیماهای اسرائیلی به عمق حریم هوایی ایران بود که باتریها و پرتابگرهای موشکی کلیدی، مراکز فرماندهی و انبارهای تسلیحات را منهدم کردند. ترور افسران ارشد هوافضای سپاه پاسداران و نیروی قدس، سلسله مراتب نظامی را لرزاند.
این جنگ همچنین نشان داد که استراتژی بازدارندگی چند لایه ایران که بر حزبالله، حماس، حوثیها و سایر شبهنظامیان متحد متکی است، دارای کاستیهایی است و شورای عالی دفاع ملی برای پر کردن این شکافها در نظر گرفته شده است.
رسانههای دولتی ایران صریح بودهاند: این شورا برای آمادهسازی نیروهای مسلح برای تجدید تجاوزات "رژیم صهیونیستی و متحد آمریکایی آن" طراحی شده است. رسانههای تندرو هشدار میدهند که ائتلاف آمریکا و اسرائیل همچنان به اتمام آنچه آغاز کردهاند، متعهد است.
در حالی که تشکیل شورای عالی دفاع ملی رسماً یک اقدام دفاعی است، مأموریت آن میتواند به اتخاذ موضع نظامی فعالتر منجر شود. ساختار متمرکز تصمیمگیری ممکن است به ایران اجازه دهد تا حملات تلافیجویانه سریع یا حتی اقدامات پیشگیرانه را بدون کشمکشهای طولانی بین سازمانی، مجاز بداند.
این با لفاظیهای اخیر فرماندهان سپاه پاسداران همسو است که خواستار بازدارندگی از طریق تسلط شدهاند و هشدار دادهاند که هرگونه حمله آتی در عرض چند ساعت، نه چند روز، پاسخ داده خواهد شد. چنین زبانی نشان میدهد که تهران به دنبال این است که در ساعات اولیه هر جنگ جدید، سریعتر از اسرائیل عمل کند.
در سطح داخلی، ایجاد شورای عالی دفاع ملی نقش سپاه پاسداران را در هسته دستگاه امنیتی سیاسی ایران تثبیت میکند. با این حال، منتقدان نگرانیهایی را در مورد هزینه اقتصادی حفظ یک وضعیت دائمی آمادهباش جنگی در زمان نارضایتیهای فزاینده داخلی، رکود اقتصادی، اعتصابات جاری کارگری و کمبودهای بحرانی انرژی مطرح کردهاند.
آیا میتواند کارساز باشد؟
در سطح خارجی، شورای عالی دفاع ملی پیام دوگانهای میفرستد: اطمینان به گروههای نیابتی منطقهای ایران و هشدار به دشمنان آن. برای حزبالله، حوثیها و سایر شبهنظامیان متحد، این پیام را میدهد که ایران در حال بازسازی مرکز عصبی نظامی خود است و آماده هماهنگی عملیات در چندین جبهه در هر جنگ بعدی خواهد بود.
برای اسرائیل و ایالات متحده، این به عنوان یک عامل بازدارنده در نظر گرفته شده است. ایران امیدوار است که ایجاد این شورا و تشدید ساختار فرماندهی آن، اسرائیل و ایالات متحده را وادار کند که قبل از آغاز حملات جدید، دو بار فکر کنند. با این حال، سوال باقی مانده این است که آیا ایران، به جز تشکیل این شورا، واقعاً به ضعفهای تکنولوژیکی خود در پدافند هوایی و جنگ الکترونیک رسیدگی کرده است. به عبارت سادهتر، چالش این خواهد بود که آیا شورای عالی دفاع ملی میتواند مقاومت مورد نظر تهران را به ارمغان آورد.
روی کاغذ، این شورا به مشکلات کلیدی هماهنگی در زمان جنگ رسیدگی میکند. در عمل، اثربخشی آن به این بستگی دارد که آیا ایران میتواند ذخایر موشکی خود را دوباره پر کند، سیستمهای پدافند هوایی خود را تقویت کند و مراکز فرماندهی خود را از حملات دقیق محافظت نماید.
ایالات متحده و اسرائیل هر دو دارای برتری تکنولوژیکی قاطعی هستند — از هواپیماهای رادارگریز گرفته تا قابلیتهای سایبری تهاجمی — و اینکه آیا اصلاحات سازمانی ایران از طریق شورای عالی دفاع ملی این شکافها را پر خواهد کرد، باید دید.
زندگی در سایه جنگ
همچنین خطر تمرکز بیش از حد وجود دارد: اگر خود شورای عالی دفاع ملی هدف قرار گیرد و در اوایل درگیری مجدد از کار بیفتد، کل تصمیمگیری زمان جنگ ایران میتواند فلج شود. جنگ ژوئن با حملات هماهنگ اسرائیل آغاز شد که طی ساعات اولیه تعداد زیادی از فرماندهان ارشد را از بین برد. اسرائیل همچنین موفق شد یک جلسه فوق سری زیرزمینی شورای عالی امنیت ملی ایران را — هرچند بدون تلفات — هدف قرار دهد، حملهای که تسلط اطلاعاتی آن را حتی در بحبوحه درگیری فعال نشان داد.
در نهایت، ایجاد شورای عالی دفاع ملی بازتاب ذهنیت استراتژیکی در تهران است که درگیری تنها یک مرحله از یک جنگ طولانیتر بود، همانطور که توسط بسیاری از مقامات و فرماندهان ایرانی علناً بیان شد.
برای وفاداران به رژیم ایران، این ممکن است عملی از آمادگی محاسبه شده و بسیج کارآمد منابع برای بقا به نظر برسد.
برای منتقدان آن، ممکن است نشانهای از اضطراب و یک ژست نمایشی برای سرکوب تمایل اسرائیل به حملات مجدد به نظر برسد.
با این حال، آنچه هر دو طرف به احتمال زیاد بر آن توافق دارند، این است که با ایجاد شورای عالی دفاع ملی، ایران در حال بازسازی دستگاه سیاسی خود به سمت یک وضعیت جنگی است، با این باور که نبرد بعدی زودتر از موعد فرا خواهد رسید.