ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در حال سخنرانی در مجمع بین‌المللی اقتصادی در سنت پترزبورگ، روسیه، در 20 ژوئن.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در حال سخنرانی در مجمع بین‌المللی اقتصادی در سنت پترزبورگ، روسیه، در 20 ژوئن.

نبرد درون نخبگان روسیه

همانطور که ثروتمندان روس برای تغییر مسئولیت هزینه‌های جنگ مسکو مانور می‌دهند، واشنگتن می‌تواند به طور ظریفی انگیزه‌های آن‌ها را تغییر دهد.

همزمان با وخامت اوضاع اقتصادی روسیه و پایداری دفاع اوکراین، جناح‌های نخبه در مسکو برای کسب موقعیت در آینده‌ای نامعلوم در حال مانور هستند. هدف آن‌ها دوگانه است: محافظت از سودها و امتیازات به دست آمده در طول جنگ، و منحرف کردن تقصیر از هزینه‌های انسانی و مالی فزاینده آن.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، نگران است که تفرقه و اضطراب نخبگان درباره آینده کشور می‌تواند انسجام رژیم روسیه را تضعیف کند. برای مقابله با این روند، کرملین مکانیسم‌های حقوقی بی‌سابقه‌ای را برای بازتوزیع ثروت تحت لوای امنیت ملی معرفی کرده است: از کسانی که حتی به حداقل بی‌وفایی یا ارتباط با غرب مشکوک هستند، به افرادی که شاید صلاحیت کمتری داشته باشند اما آشکارا از پوتین حمایت می‌کنند. این وضعیت، نخبگان را در یک معضل زندانی به سبک روسی قرار می‌دهد که در آن امن‌ترین استراتژی، اجرای وفاداری اغراق‌آمیز در حالی است که بی‌سر و صدا رقبای خود را تضعیف می‌کنند تا در این درگیری جان سالم به در ببرند.

از منظر ایالات متحده، چالش این است که اطمینان حاصل شود این پویایی‌ها مانعی برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین نشوند. برای انجام این کار، سیاست ایالات متحده باید همچنان رهبری دولت و صنعت روسیه را در مورد هزینه‌ها و حل و فصل نهایی جنگ مضطرب نگه دارد. سیاست‌گذاران باید سیگنال دهند که مسئولیت‌پذیری برای حمله هدفمند خواهد بود نه جمعی یا بی‌رویه. معماران جنگ باید همچنان با تحریم‌ها روبرو شوند، در حالی که نخبگانی که به طور فزاینده‌ای از حمایت عمومی از تلاش‌های جنگی خودداری می‌کنند، باید انتظار رفتار ملایم‌تری را داشته باشند.

پوتین به دنبال آن بود که اوکراین را به نگین سلطه چندین دهه‌اش تبدیل کند و در سال 2022 حمله گسترده‌ای را آغاز کرد. اما اکنون، سیستم باید او را از عواقب اقداماتش محافظت کند. در طبقه حاکم روسیه، این یک راز آشکار است که جنگ هزینه‌های سرسام‌آوری به همراه داشته است. اگرچه دولت روسیه دیگر آمار تلفات را فاش نمی‌کند، اما تخمین‌های مستقل بی‌بی‌سی و مدیازونا نشان می‌دهد که حداقل 165000 سرباز روس تا پایان ماه ژوئیه کشته شده‌اند. پلتفرم اطلاعات منبع باز اوریکس از دست رفتن بیش از 22000 خودرو و تجهیزات نظامی روسیه، به همراه میلیاردها دلار خسارت ناشی از حملات پهپادی اوکراین و تحریم‌های غرب را مستند کرده است.

در نهایت، کسی باید مسئولیت سیاسی مقیاس این تلفات روسیه را بر عهده بگیرد. در یک سیستم دموکراتیک، پوتین – فرمانده عالی روسیه و معمار اصلی سیاست اوکراین – کاندیدای آشکاری برای این مسئولیت خواهد بود. اما در روسیه، سیستم طوری طراحی شده که او را محافظت کند. اشتیاق او برای بقای سیاسی و شاید فیزیکی، با منافع تاریخی نخبگان در حفظ او به عنوان واسطه اصلی بین جناح‌های رقیب در غیاب نهادهای دموکراتیک کارآمد که می‌توانستند وظیفه او را انجام دهند، همسو است. با این حال، جنگ آن واسطه را به تهدیدی برای بسیاری از کسانی تبدیل کرده است که زمانی به رهبری او اعتقاد داشتند.

اولین نشانه‌های تقصیراندازی قبلاً قابل مشاهده است. در سال 2024، حدود 122 پرونده کیفری علیه مقامات عالی‌رتبه روسیه گشوده شد. حدود 100 نفر بین ژانویه تا ژوئیه به ظن فساد دستگیر شدند. ده‌ها مقام وزارت دفاع و افسر نظامی نیز دستگیر یا برکنار شده‌اند. با این حال، مقامات دستگیر شده خوش شانس هستند زیرا برخی نتوانستند از جنگ جان سالم به در ببرند.

از سال 2022، حداقل 27 مدیر ارشد تجاری مرتبط با بخش‌های استراتژیک در شرایطی نامعلوم فوت کرده‌اند. اخیراً، رومن استارووییت، وزیر حمل و نقل، طبق گزارش‌ها در ماه ژوئیه خودکشی کرد؛ اگرچه شرایط پیرامون مرگ او نامشخص است، برخی گمان می‌کنند که ممکن است به تحقیقات اختلاس در منطقه کورسک، جایی که استارووییت پیش از پیوستن به وزارت حمل و نقل فرماندار بود، مرتبط باشد. درست کمی بعد از آن، آندری کورنیچوک، یک مقام دیگر حمل و نقل، به طور ناگهانی در اثر حمله قلبی درگذشت. سؤالی که شب‌ها مقامات را آزار می‌دهد – اگرچه هرگز با صدای بلند گفته نمی‌شود – ساده است: آیا نفر بعدی من خواهم بود؟

در حالی که جنگ نخبگان روس را در معرض خطر وجودی قرار داده است، برای برخی دیگر بسیار سودآور نیز بوده است. سرمایه‌داران صنعتی-نظامی، رهبران کسب‌وکارهای غیرنظامی مرتبط با بخش دفاعی، فرمانداران منطقه‌ای میزبان سایت‌های تولیدی کلیدی، و نخبگانی که کنترل دارایی‌های غربی را به دست گرفته‌اند، همگی از بازتوزیع ثروت در زمان جنگ بهره‌مند شده‌اند. بسیاری به وام‌های جنگی با یارانه دولتی دسترسی پیدا کرده‌اند، در حالی که اقتصاد گسترده‌تر همچنان با نرخ‌های بهره 18 تا 21 درصدی مواجه است. در همین حال، پروژه‌های زیرساختی به تعویق افتاده‌اند، رژیم‌های مالیاتی ترجیحی لغو شده‌اند، و ساخت و ساز مسکن کاهش یافته است. خرید وفاداری نخبگان در خارج از اقتصاد جنگی برای کرملین به طور فزاینده‌ای دشوار می‌شود.

دولت همچنین در حال بازتوزیع ثروت برای مجازات بی‌وفایی – حتی ظن آن – است. از سال 2022، کرملین دارایی‌هایی معادل تقریباً 2 درصد از تولید ناخالص داخلی روسیه – حدود 49 میلیارد دلار – را ملی‌سازی کرده است. وکلای دادگستری اکنون از رهبران کسب‌وکار می‌خواهند که تابعیت دوم خود را لغو کنند، روابط اقتصادی خود را با کشورهای به اصطلاح "غیردوست" قطع کنند و شرکای دولتی‌محور را در ساختارهای مالکیت خود بگنجانند. پرونده کنستانتین استروکف، معاون رئیس پارلمان منطقه چلیابینسک و عضو حزب "روسیه متحد" پوتین، سیگنال آشکار دیگری ارسال کرد. دادستان‌ها او را به انتقال دارایی‌ها به دخترش، الکساندرا استروکف، که تابعیت دوگانه روسی-سوئیسی دارد، و انتقال سرمایه به خارج از کشور متهم کردند. تنها در عرض 9 روز، یک دادگاه روسی دستور ملی‌سازی کامل کسب‌وکارهای او را صادر کرد.

با این حال، این یک بازگشت به مصادره‌های به سبک شوروی نیست. آنتون سیلوانوف، وزیر دارایی روسیه، توضیح داده است که دارایی‌های سابق استروکف از طریق فروش مجدد رسمی به مالکان جدید منتقل خواهد شد. در حالی که اقتصاد روسیه در تلاش برای یافتن محرک‌های جدید رشد است، دارایی‌های استراتژیک به کسانی که وفادارتر و قابل اعتمادتر از نظر سیاسی تلقی می‌شوند، اختصاص می‌یابند. همانطور که سربازان روس در خطوط مقدم مبارزه می‌کنند، سرمایه‌داران منتخب موقعیتی برای بهره‌مندی از این بازتوزیع دارند و خود را با کرملین همسو کرده و به عنوان برندگان اولیه جنگ ظاهر می‌شوند.

با وجود مهلتی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به پوتین برای پایان دادن به جنگ در اوکراین داد، نتیجه ممکن است هنوز بسیار دور باشد. با این حال، هرگونه احساس آتش‌بس قریب‌الوقوع احتمالاً همه این روندها را تشدید خواهد کرد. بازی سرزنش قطعاً شدت خواهد گرفت، همراه با تلاش‌ها برای تثبیت و حفاظت از سودهای مرتبط با جنگ. هنگامی که پوتین تصمیم بگیرد جنگ باید به پایان برسد، دارایی‌های به دست آمده از طریق رانت‌خواری در زمان جنگ ممکن است به سرعت به بدهی‌هایی تبدیل شوند که سایر اعضای نخبه در اقتصاد رو به کوچک شدن مایل به بازپس‌گیری آن‌ها باشند.

با در نظر گرفتن این موضوع، واشنگتن می‌تواند با حفظ فشار اقتصادی و اجتناب از یک توافق صلح عجولانه که به نفع روسیه باشد، نگرانی‌ها را در میان نخبگان روسیه تعمیق بخشد. رویکرد ایده‌آل برای مذاکرات، اعتقاد در میان نخبگان روس را تقویت می‌کند که جنگ غیرقابل برد و برای ثروت شخصی آن‌ها بسیار آسیب‌رسان است، اما راه‌حلی برای آن همچنان ممکن است. ایالات متحده باید به سیگنال دادن آمادگی دیپلماتیک برای یک توافق بدون امتیاز دادن به شرایط غیرواقعی ادامه دهد، تا نخبگان روسیه در مورد مزایای بالقوه همسویی بی‌قید و شرط با کرملین و هزینه‌های فزاینده جنگ دوباره فکر کنند.

ایالات متحده همچنین باید سیگنال دهد که، هرچند جنگ به پایان برسد، همچنان معماران آن را تحریم خواهد کرد و در عین حال به نخبگانی که بی‌سر و صدا خود را از تلاش‌های جنگی دور کرده‌اند، عفو پیشنهاد خواهد کرد. پوتین، که از هزینه‌های سیاسی و شخصی جنگ مصون مانده است، بعید است هرگز به دلیل فشار بین‌المللی از قدرت کنار برود. اما نخبگان روس در مورد آینده روابط روسیه با غرب عمل‌گراتر هستند. تخفیف تحریم‌های مشروط و وعده یکپارچگی مجدد باید برای کسانی که از اظهار علنی حمایت از جنگ خودداری می‌کنند یا در فعالیت‌هایی که مستقیماً به آن کمک مالی می‌کنند و از آن سود می‌برند، در دسترس باشد.

این رویکرد باعث انشقاق گسترده نخبگان نخواهد شد. اما انگیزه‌ها را برای مقامات دولتی رده پایین‌تر و مدیران کسب‌وکار تقویت خواهد کرد تا مواضع خود را محتاطانه حفظ کرده و بی‌سر و صدا از جنگی که به طور فزاینده‌ای آن را غیرقابل برد می‌دانند، کناره‌گیری کنند.