کسانی که به امنیت ملی فکر میکنند، علاقهمند به استفاده از کلمات اختصاری مانند ATACMS (سامانه موشکی تاکتیکی ارتش) و WOMBAT (سلاح منیزیمی، گردان، ضد تانک) هستند. آنها باید AMOC را به این لیست اضافه کنند. گردش واژگونی نصفالنهاری اقیانوس اطلس (AMOC) یک سیستم تسلیحاتی نیست. اما میتواند قارهای — به طور خاص، اروپا — را تا حدی ویران کند که تنها یک جنگ هستهای میتواند با آن برابری کند.
AMOC بخشی از سیستمی از جریانها است که گرما را در اقیانوسهای جهان منتقل میکند. این سیستم جریان گرمایی عظیمی – بیش از ۱۰۰۰ تراوات – را به اقیانوس اطلس شمالی میرساند. این به نظر میرسد که یک غول سیارهای است که انسانها (که تمدن جهانیشان تنها ۲۰ تراوات مصرف میکند) به سختی میتوانند کاری در مورد آن انجام دهند. افسوس که چنین نیست. AMOC یک چیز به طرز عجیبی ظریف است. تغییرات در دمای سطح دریا و شوری ناشی از گرمایش جهانی به طور بالقوه میتواند باعث توقف آن شود؛ چنین توقفهای ناگهانی به وضوح در سوابق زمینشناسی قابل مشاهده است. برای اروپا، این میتواند به معنای یک سرمایش ناگهانی و شدید باشد—حتی در حالی که بقیه جهان به گرم شدن ادامه میدهد.
اروپاییها که در یک موج گرمای تابستانی دیگر عرق میریزند، ممکن است فکر کنند چنین سرمایشی دقیقاً همان چیزی است که نیاز دارند. باز هم، افسوس که نه. یک توقف کامل AMOC میتواند باعث شود دمای بروکسل در یک زمستان بد به -۲۰ درجه سانتیگراد (-۴ درجه فارنهایت) برسد. در اسلو، این رقم تقریباً -۵۰ درجه سانتیگراد (-۵۸ درجه فارنهایت) خواهد بود؛ تقریباً یاکوتسک نیست، اما زیاد هم دور نیست. یخ دریا در ماه فوریه در دریای شمال میتواند تا جنوب خور هامبر و جزایر فریزلند در شمال هلند پیشروی کند. میانگین بارش در بخشهایی از شمال اروپا به شدت کاهش مییابد؛ بر اساس یک برآورد، تا ۸۰ درصد از زمینهای زراعی انگلستان بدون آبیاری دیگر قابل کشت نخواهند بود. طوفانها بدتر میشوند؛ و در برخی مدلها، موجهای گرمای تابستانی نیز ممکن است بدتر شوند. این بدترین حالت ممکن خواهد بود.
و این فقط مربوط به اروپا نیست. با سرد کردن نیمکره شمالی به طور کلی، فروپاشی AMOC نوار بارانی که مناطق گرمسیری را در بر میگیرد، به سمت جنوب هل خواهد داد. این برای کشورهای آفریقایی در حاشیه جنوبی صحرا بسیار بد خواهد بود؛ همچنین میتواند برای آمازون ویرانگر باشد.
سرد، خشک و ناگهانی
این چشماندازهای وحشتناک یکی از دلایلی است که AMOC نقش اصلی را در نگرانیها در مورد "نقاط اوج" اقلیمی ایفا میکند—اثراتی از گرمایش که ممکن است دراماتیک، مخرب و برگشتناپذیر باشند. دلیل دیگر، پیشنهاد قوی در هر دو نظریه و مدل است که پس از عبور از یک آستانه دمایی (که در حال حاضر ناشناخته است)، فروپاشی میتواند تنها چند دهه طول بکشد. دلیل سوم این است که AMOC، یا حداقل بخشهایی از آن، ممکن است در حال حاضر در یک روند کند رو به افول باشد.
این موضوع برای افرادی که در مورد تغییرات اقلیمی فکر میکنند کاملاً شناخته شده است—همانطور که سطح عدم قطعیت در مورد فاصله واقعی آستانه و بحثهای پرشور در مورد اینکه فروپاشی چقدر کامل خواهد بود نیز شناخته شده است. اما هیچ مدرکی وجود ندارد که چنین احتمالات در فرآیندهای برنامهریزی دولتها در نظر گرفته شوند.
شاید استدلال کنید که نباید چنین باشد: که پاسخ به این خطر باید دوچندان کردن تمام تلاشهایی باشد که ممکن است دما را به اندازهای پایین نگه دارد تا از رسیدن به نقطه اوج جلوگیری شود. اما آمادگی منطقی است. آژانس تحقیقات و نوآوری پیشرفته در بریتانیا در حال تأمین مالی طرحهای نظارتی نمونه اولیه است که ممکن است امکان هشدارهای اولیه برای فروپاشی شتابگرفته را فراهم کند. اگر چنین سیستمی به اندازه کافی قوی شود، میتواند سالها آمادگی را ممکن سازد.
اگر این یک تهدید نظامی بود، چنین کاهش خطری به امری عادی تبدیل میشد، همانطور که تجزیه و تحلیل آسیبپذیریها و برنامههای اضطراری برای کاهش تأثیرات نیز چنین بود. هزینههای بزرگتر، هنوز ضروری نیستند. اما تصورات بزرگتر ضروری هستند.