بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در تاریخ ۱۰ اوت در دفتر نخست وزیری در اورشلیم کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در تاریخ ۱۰ اوت در دفتر نخست وزیری در اورشلیم کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کند.

نتانیاهو به خواسته‌هایش می‌رسد

محکومیت‌های بین‌المللی مشکلی نیستند، مادامی که اهداف بلندمدت دولت اسرائیل پیشرفت کند.

محبوبیت اسرائیل در ایالات متحده به پایین‌ترین حد خود رسیده است. رهبران جهان تهدید کرده‌اند که به عنوان نمادی از انزجار عمیق نسبت به جنگ بی‌امان اسرائیل در نوار غزه، یک کشور نظری فلسطینی را به رسمیت خواهند شناخت. ایرلند، اسپانیا و لیتوانی از جمله کشورهایی هستند که اعلام کرده‌اند ممکن است بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل را در صورت سفر به این کشورها دستگیر کرده و به اتهام جنایات جنگی در غزه به دادگاه کیفری بین‌المللی بکشانند. یهودستیزی خشونت‌آمیز شهرهای آمریکا را فرا گرفته و جوامع یهودی این کشور را به لرزه درآورده است. گروه فزاینده‌ای از محققان هولوکاست، رهبران سابق اسرائیل، گروه‌های حقوق بشر، سلبریتی‌های هالیوود و روشنفکران اسرائیلی، جنگ اسرائیل در غزه را نسل‌کشی می‌نامند. تصاویر کودکان فلسطینی در حال گرسنگی موج جدیدی از محکومیت جهانی را برای سیاست‌های اسرائیل ایجاد کرده است که همچنان قحطی‌ای را که هزاران فلسطینی را درگیر کرده، تشدید می‌کند.

ممکن است وضعیت برای نتانیاهو تیره و تار به نظر برسد. اما نخست وزیر اسرائیل دقیقاً همان چیزی را که می‌خواهد به دست می‌آورد و جنگ در حال انجام او، اهداف بلندمدت این دولت اسرائیل را پیش می‌برد: خنثی کردن هرگونه چشم‌انداز برای ایجاد یک کشور فلسطینی و گسترش مرزهای سرزمینی اسرائیل.

خطوط کلی جاه‌طلبی‌های نتانیاهو در روزهای پس از حمله وحشتناک ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به رهبری حماس در جنوب اسرائیل که منجر به کشته شدن حدود ۱۲۰۰ نفر و ربوده شدن ۲۵۰ نفر دیگر و انتقال آنها به غزه برای استفاده به عنوان اهرم چانه زنی شد، روشن بود.

از همان ابتدا، امتناع نتانیاهو از بحث درباره طرح "روز پس از جنگ" به این معنی بود که او ناگزیر می‌تواند خلاء خودساخته را پر کرده و نوار غزه را دوباره اشغال کند، همانطور که اکنون قصد انجام آن را دارد. نتانیاهو سه "نه" خود را مطرح کرد: نه به مذاکره در مورد ایجاد یک کشور فلسطینی. نه به بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطینی تحت حمایت آمریکا برای اداره غزه. و نه به توافقی برای پایان جنگ بدون انحلال کامل حماس.

با گفتن "نه" به ایالات متحده و تمامی میانجی‌گرانی که به دنبال پایان دادن به جنگ بوده‌اند، نتانیاهو اسرائیل را در مسیری ناگزیر به سمت اشغال کامل نظامی نوار غزه قرار داده است.

اسرائیل به طور روشمند بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس و ساختمان‌های دولتی نوار غزه را تخریب کرده است. این رژیم یک کمپین لجن‌پراکنی علیه سازمان ملل متحد راه‌اندازی کرد و با موفقیت تلاش‌های چندین دهه‌ای این نهاد را برای کمک‌رسانی در غزه به حاشیه راند و راه را برای پیمانکاران خصوصی مسلح مورد حمایت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، هموار کرد تا وارد عمل شده و یک تلاش توزیع کمک‌های بشردوستانه دیستوپیایی ایجاد کنند که به صدها کشته غیرنظامی منجر شده است. و نتانیاهو بی‌نتیجه تلاش کرده است تا خانواده‌های فلسطینی با سوابق مشکوک را برای به چالش کشیدن حماس و جایگزینی تشکیلات خودگردان فلسطینی به عنوان رهبران بعدی غزه توانمند سازد. این سیاست‌های اسرائیل آشفتگی بیشتری را در غزه دامن زده و یک خلاء قدرت ایجاد کرده که اکنون نتانیاهو برای پر کردن آن وارد عمل می‌شود.

به لطف نتانیاهو، بحث از این سوال که چه زمانی اسرائیل از کل نوار غزه خارج خواهد شد، به این موضوع تغییر یافته است که چه مقدار از نوار غزه را اسرائیل پس از پایان جنگ اشغال خواهد کرد. ارتش اسرائیل می‌گوید که آنها ۷۵ درصد از نوار غزه را کنترل می‌کنند - بدون اینکه قادر به دستیابی به اهداف اعلام شده دولت یعنی نابودی حماس یا نجات ۲۰ گروگان اسرائیلی باقیمانده که گمان می‌رود هنوز زنده هستند، باشند.

در این بین، بولدوزرهای اسرائیلی هزاران خانه فلسطینی را در امتداد مرز تعیین شده غزه و اسرائیل تخریب کرده و یک "منطقه حائل" خودخوانده را ایجاد کرده‌اند که توسط اسرائیل کنترل می‌شود. اسرائیل همچنین هزاران خانه دیگر را در امتداد مرز تعیین شده نوار غزه با مصر تخریب کرده است و بدین ترتیب ۲ میلیون فلسطینی به طور کامل توسط اشغال اسرائیل محاصره شده‌اند. اسرائیل صدها خانه دیگر را تخریب کرده تا یک "کریدور نظامی" ایجاد کند که نوار غزه را به دو نیم تقسیم کرده و دو منطقه فلسطینی کوچک و دیستوپیایی ایجاد کند. نتانیاهو عملاً به دنبال حق وتو بر هر فلسطینی انتخاب شده برای اداره "بانتوستان‌های" (Bantustans) تازه ایجاد شده در خاورمیانه است. در میان تمامی اختلافات بر سر اینکه چه کسی، چه چیزی، کی و کجا، اسرائیلی‌ها در حال صحبت درباره الحاق بخش‌هایی از نوار غزه برای گسترش بیشتر مرزهای کشورشان هستند.

رهبران جهان می‌توانند یک کشور نظری فلسطینی را به رسمیت بشناسند، اما در واقع، هر روز کمتر و کمتر چیزی برای به رسمیت شناختن باقی می‌ماند.

زمانی که حماس در سال ۲۰۰۷ تشکیلات خودگردان فلسطینی را در نوار غزه سرنگون کرد، مردم با طعنه جوک می‌گفتند که فلسطینی‌ها بالاخره راه‌حل دو دولتی را که مطالبه می‌کردند، به دست آوردند؛ فقط این آن راه‌حل دو دولتی نبود که انتظار داشتند. کودتای حماس جاه‌طلبی‌های در حال فروپاشی فلسطینی‌ها برای داشتن کشور خود را بیشتر متفرق کرد. نتانیاهو با قطر، حامی اصلی مالی حماس، همکاری کرد تا میلیاردها دلار را به نوار غزه پمپاژ کند، جایی که شبه‌نظامیان فلسطینی به طور آشکار برای ۷ اکتبر تحت نظارت اسرائیل آموزش می‌دیدند.

اسرائیل نه تنها نوار غزه را اشغال کرده، بلکه کنترل نظامی خود را در بخش‌های کلیدی جنوب لبنان نیز حفظ کرده است، که نقض معاهده آتش‌بس سازمان ملل متحد است. و از خروج سربازان از جنوب سوریه خودداری کرده است، جایی که برخی از سرسخت‌ترین مدافعان اسرائیل استدلال می‌کنند که ملت یهود برای جلوگیری از انجام "نسل‌کشی" توسط دولت جدید سوریه علیه جامعه اقلیت مذهبی دروزی این کشور وارد عمل می‌شود.

سرسخت‌ترین وفاداران اسرائیل مدت‌هاست که "بی‌بی" (نتانیاهو) را نخست‌وزیری با نیت خیر ترسیم کرده‌اند که مجبور به اتخاذ تصمیمات ناخوشایند شده است زیرا تحت کنترل اعضای افراطی کابینه‌اش، وزیر امنیت ملی ایتامار بن‌گویر و وزیر دارایی بتسل‌ئل اسموتریچ، قرار دارد. هر دوی آنها آشکارا آرزوهای خود را برای استفاده از قدرت عظیم دولتی خود برای تسخیر نوار غزه و بازسازی شهرک‌های اسرائیلی اعلام کرده‌اند.

با این حال، در حالی که محکومیت جهانی اسرائیل همچنان رو به افزایش است، بیشتر اسرائیلی‌ها همدلی کمی نسبت به فلسطینیان نشان می‌دهند. یک نظرسنجی اخیر نشان داد که بیش از ۸۰ درصد از یهودیان اسرائیلی از اخراج اجباری فلسطینی‌ها از غزه حمایت می‌کنند. اکثریت اسرائیلی‌ها اعلام کردند که از قحطی که اسرائیل در غزه دامن می‌زند، ناراحت نیستند. محبوبیت شخصی نتانیاهو همچنان پایین است، اما درست مانند ترامپ، نخست وزیر اسرائیل تمامی رقبای احتمالی را که سعی در سرنگونی او داشتند، خنثی کرده است.

داستانی هست که در حین نوشتن کتابی درباره اورشلیم (قدس) آموختم و به نظر می‌رسد که به ویژه به جهان‌بینی کنونی نتانیاهو مرتبط است.

زمانی که جنگ ۱۹۴۸ که مرزهای اولیه اسرائیل را ایجاد کرد به پایان خود نزدیک می‌شد، مقامات اسرائیلی و اردنی با ماژیک‌های چرب، اورشلیم را تقسیم کردند، در حالی که هر دو طرف از محوطه سازمان ملل متحد در شهر دوری می‌کردند و یک منطقه کوچک "بین خطوط" ایجاد شد که تحت کنترل هیچ یک از طرفین نبود.

در سال ۱۹۵۷، نه سال پس از تشکیل کشور، شهروندان، سربازان و بولدوزرهای اسرائیلی از منطقه بین خطوط عبور کرده تا امکان کاشت ۱۰۰,۰۰۰ درخت در ۵۰۰۰ هکتار در نزدیکی محوطه سازمان ملل را فراهم کنند. اردن به این نقض جسورانه قوانین بین‌المللی توسط اسرائیل اعتراض کرد و پرونده خود را تا شورای امنیت سازمان ملل پیش برد.

گولدا مئیر، یکی از رهبران اصلی سیاسی اسرائیل که در آن زمان به عنوان وزیر امور خارجه خدمت می‌کرد، از عقب‌نشینی خودداری کرد.

مئیر در اوت ۱۹۵۷ به اعضای کابینه گفت: "می‌دانیم که اگر این بار متوقف شویم، شروع مجدد آن بعداً سخت‌تر خواهد بود." "فکر می‌کنم بهترین کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که حداقل کار با تجهیزات سنگین را سریعاً به پایان برسانیم. واقعاً، بولدوزرها مسلسل نیستند."

هنری کابوت لاج جونیور، سفیر ایالات متحده، با زبانی آشنا برای خبرنگاران دیپلماتیک مستقر در واشنگتن و دیگر پایتخت‌های جهان، به شورای امنیت سازمان ملل گفت که ایالات متحده امیدوار است "هر دو طرف از انجام هرگونه اقدامی بین خطوط آتش‌بس که باعث افزایش تنش‌ها شود، خودداری کنند."

به طور خلاصه، سازمان ملل، ایالات متحده و جهان کاری نکردند. و اسرائیل به بولدوزرکشی ادامه داد.

اسرائیل با موفقیت همین استراتژی را برای چندین دهه به کار گرفته و منجر به استقرار برنامه شهرک‌سازی یهودیان در کرانه باختری شده است که همچنان از کنترل نظامی، خشونت قومی و حملات مرگبار (از جمله علیه آمریکایی‌ها) برای گسترش کنترل خود بر زمینی که زمانی انتظار می‌رفت بخشی از یک کشور مستقل فلسطین باشد، استفاده می‌کند. رهبران اسرائیل اکنون در حال صحبت درباره الحاق بخش‌های بزرگی - اگر نگوییم تمام - کرانه باختری هستند، کاری که دولت اول ترامپ در پشت صحنه تلاش کرد از آن جلوگیری کند.

نتانیاهو، مانند ترامپ در دور دوم، آموخته است که محدوده قدرت او تنها زمانی آزمایش می‌شود که نیروی مخالفی برای ایجاد یک چالش جدی وارد عمل شود. ترامپ به نتانیاهو چراغ سبز داده است. ارتش اسرائیل برنامه‌ریزی برای اجرای طرح فی‌البداهه ترامپ برای «اخراج داوطلبانه» کل جمعیت ۲ میلیونی فلسطینیان ساکن غزه به منظور بازسازی را آغاز کرده است – ایده‌ای که منتقدان آن را به طور بحث‌برانگیزی پاکسازی قومی می‌دانند.

نتانیاهو، مانند ترامپ، بارها پیش‌بینی‌های شوم کسانی را که مرگ سیاسی او را اعلام کرده بودند، به چالش کشیده است. به کلیشه‌ای برای نویسندگان تبدیل شده بود که هر بار که کسی از سقوط سیاسی او سخن می‌گفت و او مانند ققنوس از خاکستر برمی‌خاست، او را با لقبش — "جادوگر" — خطاب کنند. شکست‌های فاجعه‌بار اسرائیل در ۷ اکتبر و سال‌های منتهی به آن، قرار بود میخ آخر بر تابوت نتانیاهو باشد و پایان او را به عنوان یکی از منفورترین رهبران کشور به دلیل عدم جلوگیری از بدترین حمله در تاریخ ملتش رقم زند.

در عوض، نتانیاهو ایالات متحده را متقاعد کرده است که به برنامه هسته‌ای ایران حمله کند، تهدید موشکی حزب‌الله از لبنان را خنثی کرده، کنترل بخش‌هایی از سوریه و لبنان را به دست گرفته، طرح‌هایی برای الحاق بخش‌هایی از کرانه باختری ارائه داده، و برنامه‌هایی را برای اشغال مجدد نوار غزه آغاز کرده است.

نتانیاهو وجب به وجب، مایل به مایل، مرزهای اسرائیل را با نقض قوانین بین‌المللی گسترش می‌دهد زیرا با هیچ عواقب جدی برای انجام این کار روبرو نیست.

و آن بخش از اورشلیم که بین خطوط قرار داشت و اسرائیلی‌ها در سال ۱۹۵۷ درختان مورد مناقشه را در آنجا با نقض قوانین بین‌المللی کاشتند؟ اکنون به عنوان "جنگل صلح اورشلیم" شناخته می‌شود.