فارغ از اینکه جنگ در اوکراین چگونه به پایان میرسد، یک چیز روشن است: اروپا وارد دوره سرمایهگذاری عظیمی در زیرساختهای دفاعی خود میشود. با واقعیت روبرو شدن که باید مسئولیت دفاع از خود را بر عهده بگیرند، تنها در سال ۲۰۲۴، ده کشور اروپایی بودجه دفاعی خود را ۲۰ درصد افزایش دادند. اما این پول چگونه استفاده خواهد شد؟ بدبینها معتقدند که بودجه صرف حقوق و خریدها میشود بدون اینکه هیچ گونه رشدی واقعی در اقتصادهای اروپایی ایجاد کند، در حالی که خوشبینها به امکان رشد مبتنی بر سرمایهگذاری و ایجاد شغل استدلال میکنند.
کدام یک از اینها اتفاق خواهد افتاد؟ در جدیدترین قسمت از FP Live، من با جرد کوهن، رئیس امور جهانی در گلدمن ساکس و یکی از رؤسای مؤسسه جهانی گلدمن ساکس گفتگو کردم. این گفتگو بخشی از همکاری بین فارین پالیسی و این مؤسسه است. میتوانید کل بحث را به صورت ویدئو در بالای این صفحه یا به صورت صوتی با جستجوی پادکست FP Live تماشا کنید. آنچه در ادامه میآید، متن ویرایششده مختصری از این گفتگو است.
RA: اروپا از دههها بیتفاوتی دفاعی به یک شوک ناگهانی رسیده است که نیاز به بازسازی نظامی دارد. وضعیت صنعت نظامی اروپا را چگونه میبینید؟
JC: سؤال مهمی در مورد دفاع اروپا وجود دارد: چرا اکنون در مورد آن صحبت میکنیم؟ شانزده سال پیش، اقتصاد اروپا و اقتصاد ایالات متحده هر دو تقریباً ۱۴.۲ تریلیون دلار بودند. اقتصاد آمریکا در شانزده سال گذشته ۸۷ درصد رشد کرده است. اقتصاد اروپا ۱۳.۵ درصد رشد کرده است. بنابراین اروپا در ۱۵ تریلیون دلار گیر کرده است، در حالی که ایالات متحده نزدیک به ۲۷ تریلیون دلار است. چیزی در اینجا ایراد دارد و ما برای مدتی این را نادیده گرفتیم. اگر به تعهد دفاعی ایالات متحده به اروپا در این ۱۶ سال نگاه کنید، متوجه میشوید که اروپا را از تحمل بار دفاعی معاف کرده است. این را میتوان با وجود ۴۰ پایگاه آمریکایی و ۸۰,۰۰۰ سرباز آمریکایی که در سراسر قاره اروپا پراکندهاند، مشاهده کرد.
وقتی روسیه در سال ۲۰۲۲ به اوکراین حمله کرد تا مرحله جدید این جنگ را آغاز کند، مقیاس آنچه روسیه حاضر به انجام آن در اروپا بود، غافلگیرکننده بود. همه فکر میکردند پس از جنگ سرد، محدودیتهایی برای الحاق قلمرو وجود دارد. اما روشن شد که روسیه متعهد به تصرف تمام اوکراین است. اروپاییها به بخشهای صنعتی دفاعی خود نگاه کردند و دریافتند که دو چیز درست است: اولاً، آنها کمتر از حد لازم سرمایهگذاری کرده بودند؛ ثانیاً، نمیتوانستند روی تضمینهای امنیتی ایالات متحده حساب کنند که قبلاً آنها را بدیهی فرض میکردند.
این ما را به نقطه عطفی میرساند که امروز در آن قرار داریم، با دو روند در حال اجرا. یکی روند اقتصادی است: بدون رشد اقتصادی، از نظر ژئوپلیتیکی شروع به محو شدن میکنید. و این چیزی نیست که توسط دونالد ترامپ ایجاد شده باشد. ترامپ درک این واقعیت را تسریع کرد که اروپا از صحنه ژئوپلیتیکی در حال محو شدن است. اما دولت بایدن نیز با اروپا بسیار سختگیرانه رفتار کرد، چه قانون کاهش تورم باشد و چه توافق آکوس که باعث شد فرانسه به طور موقت سفیر خود را از ایالات متحده فرا بخواند. بنابراین، به دلیل عدم رشد اقتصادی، یک حرکت دوحزبی برای فاصله گرفتن از اروپا وجود دارد.
روند دیگر مربوط به آمارهای دفاعی اروپا است. در چهار سال گذشته، کشورهای عضو ناتو در اروپا هر یک تقریباً ۳.۹ درصد بیشتر در سال برای دفاع هزینه کردهاند. در سال ۲۰۱۴، تنها سه کشور ناتو ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف دفاع میکردند. سال گذشته، ۲۳ کشور این کار را انجام دادند. مارک روته، دبیرکل ناتو، گفته است که تا پایان سال جاری، همه اعضای ناتو از آستانه ۲ درصد عبور خواهند کرد (اگرچه من در مورد اسپانیا تردید دارم). و در اجلاس ناتو در لاهه، آنها متعهد شدند که تا سال ۲۰۳۵، ۵ درصد از تولید ناخالص داخلی را صرف دفاع کنند. حال، نکته استثنا این است که ۱.۵ درصد از آن را میتوان برای زیرساختها و لجستیک هزینه کرد، که نخستوزیر جورجیا ملونی در ایتالیا با طرحهای ساخت پل به سیسیل این را به ما یادآوری کرد. این اعداد همه قانعکننده به نظر میرسند، اما دو سؤال برای تأمل وجود دارد. اولاً، هزینه کردن برای دفاع به چه معناست؟ آیا همه آن حقوق است؟ آیا راهی برای یارانه دادن به صنایع خودروسازی است؟ آیا واقعاً برخی از موانع اصلی را حل میکند؟ و ثانیاً، چه اقتصادی و چه نظامی، اروپا همیشه روشن بوده است. فکر نمیکنم مشکل اروپا در محتوا باشد؛ فکر میکنم در شکل است. اروپا دقیقاً میداند که برای رشد اقتصادی و تقویت دفاعی خود چه کاری باید انجام دهد. نمیتواند انجامش دهد. من فقط فکر میکنم موانع زیادی برای اجرا وجود دارد. این بدان معناست که بله، ما شاهد اعداد فوقالعادهای هستیم. لفاظیهای زیادی در مورد متعهدتر شدن اروپا به دفاع از خود وجود دارد. اما شواهد نشان میدهد که این کار همچنان عمدتاً در سطح ملی اتفاق خواهد افتاد. و این کشورهای اروپایی در سطح ملی کارهای محدودی میتوانند انجام دهند.
RA: بسیار خب، در حالی که اروپا تلاش میکند هزینههای دفاعی را به طور چشمگیری افزایش دهد، بیایید برخی از موانع را دقیقتر بررسی کنیم. شما به رشد آهسته اشاره کردید، اما ثبات سیاسی، توانایی جذب سرمایه و بسیاری چیزهای دیگر نیز سر راه آن قرار دارند.
JC: بله. بیایید برخی از موانع مرتبط با رشد اقتصادی را بررسی کنیم، زیرا این یک زمینه مهم برای درک اینکه پول از کجا میآید، است. بنابراین، بیایید با گسستگی اروپا شروع کنیم، به خصوص در مورد اینکه چه کسی رهبری کند. اگر به بازیگران اصلی دفاعی در اروپا در حال حاضر نگاه کنید، فرانسه در صدر قرار دارد زیرا تنها کشوری است که سلاح هستهای دارد. اما دیگر بازیگران، مثلاً ایتالیاییها، معماری اروپایی چندجانبهای را که فرانسه رهبری کند، نمیخواهند. ثانیاً، انجام هر کاری برای این دولتها بسیار دشوار است. سؤال مورد علاقه من از نخستوزیران اروپایی این است که با چند درصد آرا به نخستوزیری رسیدید؟ معمولاً حدود ۱۲ یا ۱۳ درصد است. بنابراین، اگر آنها کاری انجام دهند، ائتلافهایشان فرو میپاشد و در نهایت یک دولت موقت خواهید داشت. ما بارها و بارها این را میبینیم.
RA: ضمناً، دولتی که اجلاس اخیر ناتو در لاهه هلند را سازماندهی کرد، یک دولت موقت بود. این برای هیچکس پنهان نماند.
JC: درست است. یک مانع اقتصادی بزرگ دیگر، مقررات است. تنها چهار شرکت از ۵۰ شرکت برتر فناوری در اروپا قرار دارند و هیچکدام از آنها به قهرمانان اروپایی تبدیل نخواهند شد، زیرا هیچ کشوری نمیخواهد قهرمان ملی خود را برای خدمات بیشتر اروپایی رها کند. و ببینید، شما در اروپا یک اتحادیه بازار سرمایه ندارید. بنابراین مردم به راحتی میگویند اروپا یک اتحادیه اقتصادی است اما واقعاً یک اتحادیه سیاسی قوی نیست. من حتی کمتر سخاوتمندانه میگویم که این فقط یک ارز مشترک است. اما بدون یک اتحادیه بازار سرمایه قوی، دیدن مسیری به سوی یکپارچگی دشوار است. فکر کردن به اینکه پول از کجا میآید، دشوار است. به همین دلیل آلمان در حال ایجاد تغییرات قانون اساسی در سقف بدهی مالی است تا بتواند پول را جمعآوری کند. سال گذشته، تقریباً ۸۸ میلیارد یورو برای دفاع هزینه کرد که آن را از نظر هزینههای دفاعی در جهان چهارم قرار داد. وقتی به حسابداری آن عمیقتر میشوید، میپرسید که چقدر از آن به نهادهایی میرود که قطعات یدکی را نیز برای بخش خودرو فراهم میکنند. بنابراین، دوباره، کمی پیچیده میشود.
RA: همچنین انواعی از چیزهایی وجود دارد که میتوانند بخرند اگر بتوانند پول را جمعآوری کنند. حتی همین هم در هر سطحی بسیار گسسته است. شما این تحقیق را منتشر کردهاید که نشان میدهد آنها ۱۹ نوع تانک جنگی دارند و آمریکا تنها یک نوع. تصور میکنم چقدر دشوار است که هماهنگی را در اینجا پیدا کنیم!
JC: این فقط یک آمار است. در حالی که کشورهای اروپایی به صورت جداگانه بیشتر برای دفاع هزینه میکنند، طعنه اینجاست که حجم معاملات دفاعی فرامرزی عمدتاً در حال کاهش است. و بخشی از آن این است که تعداد زیادی معامله یکپارچگی فرامرزی برای تصرف وجود ندارد، زیرا دوباره، هیچ کشوری قهرمان ملی خود را رها نمیکند تا شخص دیگری از یک قهرمان اروپایی بهرهمند شود. وقتی یک اقتصاد با ۱ درصد، ۰.۷۵ درصد، یا ۱.۲ درصد رشد میکند، آنها این رفاه را ندارند. مثال تانک را دوست دارم. متأسفانه، این تنها مورد نیست. اروپا ۲۷ نوع مختلف ناوشکن دارد. ایالات متحده چهار نوع دارد. اروپاییها ۲۰ نوع مختلف جت جنگنده دارند. ایالات متحده هفت نوع دارد.
فقط برای نشان دادن اینکه این نظری نیست، بلکه واقعاً برای فناوریهای کمتر پیچیده نیز مهم است. نوعی تجهیزات نظامی به نام هویتزر وجود دارد، که اساساً توپخانههایی شبیه توپهای مدرن هستند. اروپا ۱۷ نوع مختلف هویتزر را به اوکراین ارسال کرده است. و بسیاری از آنها به انواع مختلف قطعات یدکی، انواع مختلف آموزش و حتی انواع مختلف گلوله نیاز دارند. این یک ناکارآمدی عظیم است و اصطکاک و تکرار غیرضروری زیادی ایجاد میکند.
علاوه بر این، به دلیل سرمایهگذاری کم اروپا در این زمینه و وابستگی بیش از حد آنها به بازارهای ایالات متحده برای دفاع، ۶۴ درصد از کل خریدهای دفاعی از سوی کشورهای عضو ناتو در اروپا از ایالات متحده تأمین میشود. چرا؟ زیرا اروپا واقعاً مشخصات یا مکانیزمهای خرید مشترکی ندارد. بنابراین، انجام آن به صورت جمعی برای آنها بسیار دشوار است. در نتیجه، آنها ناکارآمدیهای زیادی دارند. سال گذشته، کمیسیون اروپا یک گزارش سفید منتشر کرد و به چندین منطقه با شکافهای قابلیتی اشاره کرد: دفاع هوایی و موشکی، توپخانه، مهمات و موشکها، پهپادها و سیستمهای ضد پهپاد. و این قبل از اینکه به قابلیتهای ISR مبتنی بر فضا بپردازیم، که اطلاعات، نظارت و شناسایی است، جایی که آنها کاملاً به ایالات متحده وابسته هستند. این قبل از اینکه به قابلیتهای سنگینبرداری بپردازید. این همچنین قبل از اینکه به مهمات بپردازید. حتی اگر اروپا ۱۵۰ میلیون گلوله داشته باشد، این کافی نیست که به تنهایی بتواند حتی یک تلاش جنگی میانمدت را در شرق حفظ کند.
RA: این لحظه خوبی است که به نقاط قوت و آنچه میتواند درست پیش برود، بپردازیم، اگر اروپا واقعاً تمام این پولی را که سعی در جمعآوری آن دارد، به درستی سرمایهگذاری کند. این کشور مزایای اساسی در این زمینه دارد. و اوکراین میتواند در اینجا یک مزیت باشد تا یک بار.
JC: ما در مورد موانع زیاد صحبت کردیم. اروپا چند نقطه قوت دارد. یکی این است که در مجموع، هنوز هم دومین اقتصاد بزرگ جهان است. بنابراین پتانسیل وجود دارد. فکر میکنم دومی این است که یک مسیر اساسی رو به جلو برای اروپا وجود دارد. سرمایه انسانی فوقالعاده، زیرساختهای بسیار محکم، و دانشگاههای عالی با تحقیق و توسعه بزرگ وجود دارد. مردم میخواهند در آنجا زندگی کنند. اگرچه ما کمتر از گذشته به روابط فراآتلانتیک نوستالژیک هستیم، اما فکر میکنم باید در مورد بیداری اروپا چیزی گفت. هزینههای دفاعی در سطح ملی واقعی است و این برای هر یک از این اقتصادها خوب است.
نقطه قوت دیگر برای اروپا در حال حاضر اوکراین است. اکنون، من نمیگویم ترامپ تغییر موضع داده است، اما فکر میکنم او متوجه شده است که اوکراین کاتالیزور فوقالعادهای برای افزایش هزینههای دفاعی به بیش از ۲ درصد و شاید حتی تا ۵ درصد بوده است. او همچنین متوجه شده است که اکثریت قریب به اتفاق سلاحهایی که اروپا برای تأمین مالی جنگ یا حمایت از تلاشهای جنگی نیاز دارد، در واقع میتوانند از ایالات متحده خریداری شوند. اگر به توافق تجاری ایالات متحده و اتحادیه اروپا فکر کنید، ۶۵۰ میلیون دلار سرمایهگذاری شده در ایالات متحده – مبلغ نامشخصی برای دفاع – میتواند همزیستی وجود داشته باشد و معافیت تعرفهای برای هواپیماها و قطعات مرتبط با هوانوردی اعمال شد.
RA: عبارتی که در لاهه هنگام صحبت با رهبران آنجا بارها شنیدم «استفاده دوگانه» بود—این ایده که بله، شما برای دفاع هزینه میکنید، اما این همچنین پیامدهای دیگری دارد. این یک اکوسیستم از تحولات فناوری ایجاد میکند، و شغل ایجاد میکنید، و سپس یک اثر آبشاری به رشد گستردهتر منجر میشود. خوب به نظر میرسد، اما باور کردنش در ظاهر دشوار است. اگر قرار بود به سرمایهگذاران در اروپا در مورد چگونگی تفکر در مورد این موضوع، و به دولتها در مورد سؤال استفاده دوگانه، مشاوره دهید، پاسخ شما چه بود؟
JC: اوکراین نمونه جالبی از این موضوع است. من فکر میکنم سه کاری وجود دارد که اروپا میتواند انجام دهد و شما میبینید که آنها هر یک از آنها را حداقل تا حدی انجام میدهند، اما هیچ یک از آنها را به سرعت پیش نمیبرند. یکی فشار برای خودمختاری استراتژیک بیشتر در اروپا است، و این برای استفاده از واکنش عاطفی است. اروپا اکنون از شکافهای خود در زمینه قابلیتها آگاه است، و اینها یک شبه برطرف نخواهند شد، اما فکر میکنم آنها در مورد یافتن راههایی برای رفع آنها جدی هستند، حتی اگر در کوتاهمدت به معنای خرید این قابلیتها از ایالات متحده باشد. شما شاهد تخصیص قابل توجهی از منابع برای سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه در اروپا هستید، و فکر میکنم این یک چیز خوب است.
دوم، نوسازی ناتو است. این گفتن آسانتر از انجام دادن است، اما شما قطعاً شاهد هزینههای بیشتر، منطقهگرایی عمیقتر و ادغام با برخی از قابلیتهای هند-اقیانوسیه آرام هستید. شما شاهد ابتکارات مختلف فناوری در مورد نوآوری و فناوری دفاعی هستید.
سومین مورد، چیزی است که من آن را شراکتهای فناورانه-دموکراتیک توصیف میکنم. و در اینجا، این ممکن است بیش از حد سادهانگارانه به نظر برسد، اما بسیاری از پاسخهای اروپا در مورد دفاع در اوکراین یافت میشود. اوکراین جالبترین میدان نبرد در جهان در حال حاضر از منظر فناوری دفاعی و از منظر تحقیق و توسعه است. این بزرگترین ارتش ثابت در اروپا در حال حاضر است، و به هیچ وجه یک ارتش خفته نیست. آنها بهروزترین بینشها را در مورد جنگ مدرن دارند. چرخه نوآوری تا آزمایش و استقرار در میدان نبرد فوقالعاده است. پهپادهای دید اول شخص که در حال حاضر در اوکراین میبینید، اساساً ۵ میلیون از آنها را در سال تولید میکنند. آنها روزانه ۶,۰۰۰ پهپاد تولید میکنند، و هر روز قابلیتهای بیشتر و بیشتری وجود دارد. و اینها از آن دسته فناوریهای پهپاد نیستند که به یک خرید واقعاً پیچیده و چند ساله [وزارت دفاع] نیاز داشته باشند. بسیاری از اینها توسط افراد خصوصی انجام میشود. اینها پهپادهای آماده هستند.