صرافان بانک مرکزی فیلادلفیا در سال ۱۹۵۶ در حال چیدن دسته‌هایی از اسکناس‌های جدید ایالات متحده. آرشیو بتمن/از طریق گتی ایمیجز
صرافان بانک مرکزی فیلادلفیا در سال ۱۹۵۶ در حال چیدن دسته‌هایی از اسکناس‌های جدید ایالات متحده. آرشیو بتمن/از طریق گتی ایمیجز

آینده دلار در گرو سیاست‌های داخلی است

برتری دلار پایدار خواهد بود، اگر ایالات متحده بتواند آن را حفظ کند.

جلد کتاب «دلار ما، مشکل شما» اثر کنت روگوف.
دلار ما، مشکل شما: دیدگاه یک فرد داخلی درباره هفت دهه پرآشوب مالی جهانی و راه پیش‌رو، کنت روگوف، انتشارات دانشگاه ییل، ۳۶۰ صفحه، ۳۵ دلار، مه ۲۰۲۵

صحبت از دلار آمریکا می‌تواند کیفیتی انتزاعی و تقریباً عرفانی داشته باشد که تا حدی آزاردهنده است. حتی اگر فلسفه‌بافی‌های طرفداران ارزهای دیجیتال درباره آینده پول را کنار بگذاریم، وقتی اکثر مفسران از دلار به عنوان «ارز ذخیره» صحبت می‌کنند، غالباً این اصطلاح دقیق نیست و تصویری از اسکناس‌های سبز ذخیره شده در خزانه‌های بانک مرکزی را تداعی می‌کند. این امر نیز به نوبه خود، ایالات متحده را به ابرقدرت‌های اقتصادی گسترده‌ای مجهز می‌کند.

با این حال، سرنوشت دلار داستانی مهم برای روایت است، به ویژه در این روزها. پس از دوم آوریل، زمانی که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، تعرفه‌های گسترده‌ای را وضع کرد و میانگین تعرفه مؤثر آمریکا را به بالاترین سطح خود در نزدیک به یک قرن رساند، دلار شروع به رفتار عجیب کرد. یک کتاب اقتصادی به شما می‌گوید که افزایش تعرفه‌های آمریکا دلار را تقویت می‌کند: عوارض بالاتر، تقاضای آمریکا برای کالاهای خارجی (که اکنون گران‌تر شده‌اند) و در نتیجه تقاضا برای مبادله دلار با ارزهای خارجی برای پرداخت آن کالاها را کاهش می‌دهد. با این حال، دلار پس از دوم آوریل سقوط کرد – تا کنون در این سال ۸ درصد کاهش یافته است – و دوره‌هایی در آوریل وجود داشت که دلار، قیمت اوراق قرضه و بازارهای سهام آمریکا همگی سقوط کردند، یک سه‌گانه نگران‌کننده که بیشتر در بازارهای نوظهور به عنوان نشانه فرار سرمایه وحشت‌زده دیده می‌شود. چه خبر است؟

در این فضای مبهم، کنت روگوف، اقتصاددان ارشد سابق صندوق بین‌المللی پول (IMF)، با کتاب خاطرات و پیش‌بینی‌های شگفت‌انگیز خود با عنوان دلار ما، مشکل شما وارد می‌شود. در واقع، عنوان این کتاب بیش از حد محدود است. بله، روگوف به بحثی که اغلب به طرز آزاردهنده‌ای درباره آینده دلار و اهمیت آن مبهم است، بعد تحلیلی می‌بخشد. اما او همچنین یک تور جهانی درجه یک از تاریخ اقتصادی اخیر و تحلیل اقتصادهای اصلی جهان: ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین و ژاپن را ارائه می‌دهد.

مهم‌ترین سوال این روزها این است که آیا برتری دلار می‌تواند در دنیایی با سیاست‌گذاری اقتصادی خشن و بی‌ثبات آمریکا و در حالی که رقبای پیچیده‌ای مانند چین و روسیه به دنبال ساخت یک سیستم مالی موازی و مصون از نفوذ تحریم‌های آمریکا هستند، دوام بیاورد. شاید حتی از اساس، برخی از جناح راست پوپولیست در ایالات متحده شروع به زیر سوال بردن این موضوع کرده‌اند که آیا منافع دلار جهانی ارزش این همه تلاش را دارد یا خیر. معاون رئیس جمهور، جی. دی. ونس و دیگران استدلال کرده‌اند که برتری دلار با افزایش ارزش دلار و در نتیجه قیمت نسبی صادرات آمریکا، تولیدات داخلی آمریکا را تضعیف کرده است.

از نظر روگوف، برتری دلار با توجه به مزایای فراوانش کاملاً ارزشش را دارد: از کاهش نرخ بهره آمریکا و تحریک سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی گرفته تا فراهم آوردن زمینه برای استقراض بیشتر آمریکا در زمان بحران و تجهیز ایالات متحده به تحریم‌های مالی قدرتمند.

با این حال، او همچنین معتقد است که کاهش نسبی دلار اجتناب‌ناپذیر است، حتی اگر همچنان مهم‌ترین ارز بین‌المللی باقی بماند. اما سرعت این کاهش، یک سوال باز است. بزرگترین عوامل تسریع‌کننده می‌توانند دوره‌ای از تورم افسارگسیخته در آمریکا، یک بحران مالی ناشی از بدهی‌های سرسام‌آور آمریکا، یا فرسایش استقلال فدرال رزرو آمریکا باشند. به طور خلاصه، آینده دلار جهانی بیشتر به غلبه عقلانیت اقتصادی در واشنگتن بستگی دارد، نه به توطئه‌های پکن یا دیگر پایتخت‌های خارجی.

تصویری تاریخی از سه جوان در حال خواندن روزنامه در خیابانی در لندن. تیتر خبر این است: «نیکسون به آمریکا می‌گوید کمرهایتان را محکم کنید.»
گروهی از مسافران آمریکایی در لندن در حال خواندن روزنامه‌ای با اخبار بد درباره بحران دلار هستند، در حالی که ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، آمریکایی‌ها را تشویق می‌کند که صرفه‌جویی کنند. فرانک بارات/کی‌استون/گتی ایمیجز
جلد کتاب «پادشاه دلار» اثر پل بلوستین.
پادشاه دلار: گذشته و آینده ارز غالب جهان، پل بلوستین، انتشارات دانشگاه ییل، ۳۲۰ صفحه، ۳۵ دلار، مارس ۲۰۲۵

نامیدن دلار به عنوان «ارز ذخیره» جهانی تا حدی یک عبارت کوتاه و منسوخ شده است. تحت سیستم برتون وودز که در سال ۱۹۴۴ برقرار شد، دلار واقعاً به معنای واقعی کلمه به عنوان ارز ذخیره جهان عمل می‌کرد: برای تثبیت قیمت‌های جهانی، برتون وودز هر یک از ارزهای جهان را به دلار گره زد، که دلار نیز به نوبه خود با قیمت ۳۵ دلار برای هر اونس به طلا گره خورده بود. بانک‌های مرکزی خارجی نیاز داشتند که به اندازه کافی دلار ذخیره داشته باشند تا پشتوانه ارزهای خود باشند، و ایالات متحده باید به اندازه کافی طلا داشته باشد تا وعده تبدیل‌پذیری را تضمین کند.

این همه در سال ۱۹۷۱ به طور ناگهانی به پایان رسید، زمانی که رئیس‌جمهور نیکسون ایالات متحده را از سیستم برتون وودز خارج کرد و به تبدیل‌پذیری دلار به طلا پایان داد. اما دلار که اکنون شناور است، پادشاه بلامنازع نظام پولی بین‌المللی باقی مانده است. همانطور که روگوف اشاره می‌کند، بیش از ۶۰ درصد کشورها از دلار به عنوان ارز مرجع برای تثبیت نرخ ارز خود استفاده می‌کنند. امروزه، دلار هنوز ۵۹ درصد از ذخایر ارزی خارجی را تشکیل می‌دهد، اگرچه این رقم از بیش از ۷۰ درصد در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته است.

اما ذخایر بانک مرکزی و گره‌خوردگی‌های ارزی تنها بخش کوچکی از داستان را روایت می‌کنند. دلار همچنین به عنوان شریان حیاتی مالی بین‌المللی عمل می‌کند. پل بلوستین، خبرنگار سابق وال استریت ژورنال، این تصویر را با وضوح و دقت در کتاب عالی جدید خود، پادشاه دلار، ترسیم می‌کند. دلار به عنوان یک ارز وسیله کاملاً بی‌رقیب عمل می‌کند – یک زبان مشترک مالی که برای تسویه معاملات بین‌المللی استفاده می‌شود.

دلیل ساده‌ای برای این امر وجود دارد: نقدینگی در هیچ جفت ارز خارجی دیگری کافی نیست. بنابراین، اگر یک شرکت ژاپنی بخواهد کالاهای برزیلی وارد کند، بانک آن ابتدا ین را به دلار تبدیل می‌کند، که سپس به رئال برزیل تبدیل می‌شود تا به صادرکننده پرداخت شود. به همین دلیل تقریباً ۵۴ درصد از صادرات جهانی (بیش از ۷۵ درصد خارج از اروپا) با دلار فاکتور می‌شوند و ۸۸ درصد از معاملات ارزی شامل دلار می‌شوند. علاوه بر این، این تراکنش‌های فرامرزی تقریباً همگی از طریق شعبه‌های بانک‌های کارگزار واقع در نیویورک منتقل و تسویه می‌شوند. بلوستین اشاره می‌کند که بیش از ۹۰ درصد از تراکنش‌های بزرگ دلاری فرامرزی نهایتاً از طریق سیستم پرداخت بین بانکی (CHIPS) در منهتن میانی هدایت می‌شوند.

برای ایفای این نقش مهم به عنوان زبان مشترک مالی، دلار ویژگی‌های ضروری یک ارز وسیله را داراست: یک ذخیره ارزش پایدار و نقدینگی عمیق (با حدود ۵ تریلیون دلار سوآپ ارزی و ۱ تریلیون دلار اوراق قرضه خزانه‌داری آمریکا که روزانه معامله می‌شوند). علاوه بر این، یک اثر شبکه‌ای شهودی از بانک‌هایی که همه از یک زبان استفاده می‌کنند، وجود دارد.

وقتی به برتری دلار به این شکل فکر می‌کنید، موقعیت آن بسیار مستحکم‌تر به نظر می‌رسد. تهدیدهای اخیر از سوی گروه کشورهای بریکس، مثلاً، برای ایجاد ارز خودشان، به باد هوا می‌رود. و جایگزین چیست؟ ین به اقتصادی گره خورده است که ۳.۸ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تشکیل می‌دهد و در حال کاهش است، یورو در دهه ۲۰۱۰ با یک بحران بدهی نزدیک به نابودی مواجه شد، و رنمینبی چین از کنترل‌های سختگیرانه سرمایه رنج می‌برد.

اقتصاددانان دوست دارند از عبارت «امتیاز گزاف» برای توصیف مزایای برتری دلار استفاده کنند، عبارتی پرطمطراق که در سال ۱۹۶۵ توسط والری ژیسکار دِستَن، وزیر دارایی فرانسه، ابداع شد. اما این در عمل به چه معناست؟ روگوف ادبیات آکادمیک را بررسی می‌کند و محاسبه می‌کند که تقاضا برای دلار به عنوان یک ابزار مالی، نرخ بهره آمریکا را حداقل ۰.۵ درصد کاهش می‌دهد، که هزینه همه چیز را، از بدهی دولتی آمریکا گرفته تا وام‌های مصرفی و تجاری، پایین می‌آورد. نیم درصد ممکن است عدد کوچکی به نظر برسد، اما این رقم ۱۸۵ میلیارد دلار در سال از ۳۷ تریلیون دلار بدهی دولتی آمریکا و ۲۵۰۰ دلار در سال برای یک وام مسکن ۵۰۰,۰۰۰ دلاری است. این هزینه‌های مالی کمتر، و همچنین توانایی افزایش‌یافته واشنگتن برای استقراض در زمان بحران، ممکن است تقریباً ۱ درصد از تولید ناخالص داخلی را ارزش داشته باشد.

مرکزیت دلار همچنین واشنگتن را به سلاح تحریمی ویرانگری مجهز می‌کند. دسترسی به دلار و CHIPS را قطع کنید، و بانک‌های خارجی تقریباً به طور کامل از سیستم مالی بین‌المللی جدا می‌شوند. این داستان به طور قطعی در کتاب برجسته نقطه‌های گلوگاه (Chokepoints) اثر ادوارد فیشمن روایت شده است، یک تاریخچه روایی دلنشین و خواندنی از جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران، روسیه و چین. ابرقدرت‌های تحریمی آمریکا به طور برجسته در پاسخ به حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به نمایش گذاشته شدند، که طی آن ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش حدود ۳۰۰ میلیارد دلار از دارایی‌های بانک مرکزی روسیه را مسدود کردند و بانک‌های روسیه را از بازارهای بین‌المللی جدا ساختند، که ارزش روبل را یک سوم کاهش داد.

با این حال، همانطور که فیشمن توضیح می‌دهد، اقتصاد روسیه به طور کامل فرو نریخت، برخلاف پیش‌بینی بسیاری. تولید ناخالص داخلی روسیه در سال ۲۰۲۲ به میزان ۱.۴ درصد کاهش یافت، اما سپس در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ به ترتیب به ۴.۱ و ۴.۳ درصد بازگشت. این امر تا حدی به دلیل مدیریت ماهرانه اقتصاد کلان مسکو و تغییر مسیر تجارت به سمت چین بود، اگرچه معافیت فروش عظیم انرژی روسیه – که حدود ۴۰ درصد از درآمدهای دولت را تشکیل می‌دهد – از تحریم‌های غرب قطعاً کمک‌کننده بود.

تاب‌آوری روسیه ماهیت مداوم فرسایش‌پذیری قدرت تحریم‌های دلار را برجسته می‌کند. روسیه آموخته است که تحت محاصره اقتصادی زندگی کند، و در حالی که تشدید تحریم‌های انرژی ضربه بزرگ نهایی را به اقتصاد روسیه وارد خواهد کرد، چیز دیگری برای تحریم باقی نمانده است. علاوه بر این، تجربه روسیه برای سایر اهداف احتمالی تحریم، مانند چین، پنهان نیست. به عنوان دومین اقتصاد بزرگ و بزرگترین قدرت تجاری جهان، پکن نمی‌تواند به طور کامل خود را از قرار گرفتن در معرض دلار مصون نگه دارد. اما همچنان به تقویت دفاعیات خود در برابر جنگ مالی آمریکا ادامه می‌دهد، برجسته‌ترین آنها با سیستم پرداخت بین‌بانکی فرامرزی (CIPS) – رقیبی برای CHIPS – و تلاش‌هایی برای انجام تجارت بیشتر با رنمینبی. در یک بحران آتی، چین بهتر از امروز برای مقابله با تحریم‌ها آماده خواهد بود.

با این حال، این بدان معنا نیست که رنمینبی در آستانه جایگزینی دلار در سطح بین‌المللی است. از این حرف بسیار دور است: استقبال از CIPS ناچیز بوده و سهم رنمینبی از پرداخت‌های بین‌المللی حدود ۴.۵ درصد ثابت مانده است. بین‌المللی‌سازی واقعی رنمینبی مستلزم آن است که چین کنترل‌های سرمایه خود را لغو کند و جامعه مالی بین‌المللی را متقاعد سازد که یک بازیگر مسئولیت‌پذیر است و از حاکمیت قانون پیروی خواهد کرد. تمامی اینها در آینده نزدیک چشم‌اندازهای بسیار مشکوکی هستند.

این ما را به واکنش بازارها به تعرفه‌های ترامپ بازمی‌گرداند. یک چیز است که روسیه را در پی حمله جهانی محکوم‌شده‌اش به اوکراین از نظر اقتصادی فلج کنیم. اما چیز دیگری است که با تعرفه‌های خصمانه و تهدید به تشدید اقتصادی، متحدان غربی را تحریک کنیم. این موضوع به طور قابل درکی سرمایه‌گذاران بین‌المللی را نگران کرد، اما همچنین باعث ایجاد واکنش متقابل در اروپا شده است، جایی که کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، اکنون در حال تلاش برای تقویت نقش بین‌المللی یورو است. حتی در مورد انتشار مشترک بدهی، یا مبادله بدهی ملی موجود با اوراق قرضه سراسری اروپا – یک طرح هوشمندانه که توسط یکی دیگر از اقتصاددانان ارشد سابق صندوق بین‌المللی پول، اولیویه بلانشار، حمایت می‌شود – نیز حرکت‌های اولیه وجود دارد، که باعث ایجاد مجموعه بزرگتری از «دارایی‌های امن» یورو برای رقابت با اوراق قرانضه خزانه‌داری آمریکا خواهد شد.

قطعاً، برای اجرای هر یک از این موارد راه درازی در پیش است و موانع یکپارچگی ساختاری بازارهای مالی اروپا بسیار زیاد است. اما ایالات متحده شاید ناخواسته به بزرگترین رقیب بالقوه دلار جان تازه‌ای بخشیده باشد.

مردی در حال باز کردن درب یک صرافی.
مردی در حال باز کردن درب یک صرافی در مسکو در ۱۴ مارس. گتی ایمیجز اروپا

حتی اگر دلار مقداری از سهم بازار خود را به یورو یا رنمینبی واگذار کند، هیولای جایگزینی دلار به شدت اغراق شده است. در واقع، دلار اخیراً از وحشت پس از دوم آوریل خود رها شده و به رفتار عادی‌تری بازگشته است، به طوری که دلار پس از دور تعرفه‌های ماه ژوئیه ترامپ تقویت شد، درست همانطور که باید می‌شد.

روگوف و بلوستین پتانسیل ارزهای دیجیتال، استیبل‌کوین‌ها، و پول‌های دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) را برای تغییر اکوسیستم پرداخت‌های بین‌المللی بررسی می‌کنند، اما نتیجه نهایی بیشتر یک بی‌تفاوتی است. ارزهای دیجیتال برای اقتصاد زیرزمانی – که روگوف آن را ۱۷ درصد از درآمد ناخالص ملی در اقتصادهای پیشرفته تخمین می‌زند – مفید هستند، اما برای چیز دیگری کاربرد چندانی ندارند. استیبل‌کوین‌ها یا CBDC‌ها می‌توانند کارایی پرداخت‌ها را به طور جزئی بهبود بخشند، اما همچنان به ارزهای ملی مرتبط خواهند بود و بنابراین تابع قوانین جاذبه اقتصادی. عمدتاً، این نوآوری‌ها راه‌حل‌هایی هستند که به دنبال مشکلی می‌گردند.

همانطور که روگوف و بلوستین به درستی اشاره می‌کنند، بزرگترین تهدیدها برای برتری دلار نه در سیاست اقتصادی بین‌المللی، بلکه در سیاست داخلی ایالات متحده نهفته است. روگوف به بدهی ملی فزاینده‌ای اشاره می‌کند که هیچ حزب سیاسی آن را کنترل نمی‌کند و می‌تواند به یک بحران مالی یا حتی نکول کامل منجر شود. همچنین، پتانسیل تورم افسارگسیخته که جذابیت دلار را به عنوان یک ذخیره ارزش از بین می‌برد، تهدیدکننده است.

با این حال، بزرگترین تهدید وجودی برای دلار، برهم زدن استقلال فدرال رزرو و زوال عمومی حاکمیت قانون است که دیدگاه جامعه سرمایه‌گذاری بین‌المللی نسبت به ایالات متحده را به عنوان یک گزینه امن به چالش می‌کشد. متأسفانه، این نتیجه در این روزها کمتر خیالی است، زیرا ترامپ رئیس فدرال رزرو، جروم پاول را تحت فشار قرار می‌دهد و آمارگرانی را اخراج می‌کند که اعدادی را منتشر می‌کنند که او دوست ندارد.

چنانچه موقعیت دلار به دلیل چنین خطاهای ناخواسته‌ای از بین برود، هزینه‌ها شامل نرخ‌های بهره‌ای ساختاری بالاتر، نفوذ کمتر در سیاست‌گذاری اقتصادی جهانی، و قدرت تحریمی بی‌اثر خواهد بود. با توجه به اینکه امروزه هم متحدان و هم رقبا آماده‌اند تا راه‌هایی برای دور زدن دلار پیدا کنند، عاقلانه خواهد بود که سیاست‌گذاران آمریکایی این هزینه‌ها را در نظر داشته باشند. به نقل از بنجامین فرانکلین درباره دموکراسی ایالات متحده در پی کنوانسیون قانون اساسی: برتری دلار مال ماست، اگر بتوانیم آن را حفظ کنیم.