پیتر دیزلی/گتی ایمیجز؛ بیزینس اینسایدر
پیتر دیزلی/گتی ایمیجز؛ بیزینس اینسایدر

مرا بیدار کن قبل از اینکه بروی: وسواس آمریکا به روتین‌های صبحگاهی

مروری بر ۲۵۰ سال جستجوی آمریکا برای روتین صبحگاهی ایده‌آل، از بنجامین فرانکلین تا برایان جانسون.

همیشه وقتی دوستانم می‌گویند فکر می‌کنند من آدم سحرخیزی هستم، تعجب می‌کنم. می‌ترسم این دوستان اصلاً مرا نشناسند. درست است که من سر وقت بیدار می‌شوم. آب می‌نوشم. برای قدم زدن سگ به بیرون می‌روم. اما از صبح‌ها متنفرم، چون آغاز یک مشکل تکراری هستند. این همان مشکلی است که بسیاری از انسان‌ها در این لحظه خاص از تاریخ با آن روبرو هستند؛ اینکه کارهایی که می‌خواهم روزم را صرف انجام آن‌ها کنم (گسترش مرزهای خلاقیت انسانی، ساختن خاطرات با عزیزان، ولگردی در ساحل) با کارهایی که واقعاً روزم را صرف آن‌ها می‌کنم (ایمیل زدن، اسکرول کردن، ماندن در صف انتظار برای خدمات مشتری) مطابقت ندارد. هر صبح، این ناهماهنگی تکرار می‌شود. چگونه این شکاف بین آرزو و واقعیت را پر کنیم؟

خوشبختانه، می‌توانید حدود دو ثانیه در اینترنت وقت بگذارید و پاسخ را بیابید که به سمت شما پرتاب می‌شود: یک روتین صبحگاهی. وعده آن این است که با شروع روز با یک سری رفتارهای سالم، رفاه و رضایت خود را در طول بعدازظهر و عصر تضمین خواهید کرد، و از آنجا تا پایان عمر. این روزها، روتین‌های صبحگاهی به برنامه‌های عجیب و خودآزارانه تبدیل شده‌اند، مانند ویدیوی ویروسی اشتون هال، اینفلوئنسر که اوایل امسال اینترنت را به خود مشغول کرد — اما ارزش دارد به یاد داشته باشیم که ماندگاری فرهنگی آن‌ها به سوالی گره خورده است که با سرعت گرفتن و از کنترل خارج شدن زندگی، فوری‌تر و کم‌پاسخ‌تر می‌شود.

چه نوع زندگی‌ای می‌خواهید داشته باشید و چگونه آن را دنبال می‌کنید؟ اگر پاسخ این سوال، ترس، سردرگمی و پریشانی را برمی‌انگیزد، به حالت ذهنی مدرن خوش آمدید. اما چرا تلاش‌های ما برای پاسخ به آن از حداکثر نسبتاً شهودی "زود خوابیدن، زود برخاستن" به "ساعت ۸:۴۵ صبح، پوست موز را به صورت بمالید" رسیده است؟

امروزه آمریکایی‌ها ممکن است یک زندگی خوب را "شاد" تعریف کنند، به این معنی که آزادی شخصی برای پیگیری هر آنچه آن‌ها را خوشحال می‌کند را داشته باشند. اما در بیشتر تاریخ غرب، خوشبختی شما چیزی نبود که در آن حرفی برای گفتن داشته باشید. خدا شما را خوشحال می‌کرد، یا نمی‌کرد. اما بیشتر اوقات، خوشبختی بی‌اهمیت بود — مهم این بود که با فضیلت باشید. با ظهور دموکراسی، خوشبختی به عنوان یک خیر عمومی تعریف شد، که حق آن توسط دولت تضمین می‌شد، و هر مرد رأی‌دهنده می‌توانست با بهبود وضعیت شخصی خود، نظریه حق آن را مطالبه کند. خوشبختی آزادی — برای برخی — برای پیگیری تحرک اجتماعی و بهبود خود بود.

در این زمینه بود که بنجامین فرانکلین، سیاستمدار و دانشمند آمریکایی، زندگی‌نامه خود را نوشت و برنامه روزانه خود را منتشر کرد، و وسواسی صد ساله به روتین‌های شخصی را آغاز کرد. روز فرانکلین به شکل سوال و جواب بود: صبح از خود می‌پرسید: "امروز چه کار خوبی انجام خواهم داد؟"؛ عصر: "امروز چه کار خوبی انجام داده‌ام؟" ساعات میانی، که صرفاً به "کار" اختصاص داشت، با وقفه‌هایی برای غذا و کارهای روزمره، احتمالاً صرف پرورش این خوبی می‌شد. برنامه فرانکلین لحن سخت‌گیری و تکرار در کار و سلامتی را به عنوان راهی برای زندگی بهتر تعیین کرد. و، مهمتر از همه، او ساعت ۵ صبح بیدار می‌شد.

انضباط دیگر وسیله‌ای برای رسیدن به هدف نبود، بلکه خود هدف بود: آیا می‌توانید ثابت کنید که می‌توانید در زندگی کردن پیروز شوید؟

در اواسط قرن بیستم، دیل کارنگی با آموزش پرورش عادات مثبت الهام گرفته از فرانکلین به عنوان الگویی برای موفقیت خودساخته در کسب‌وکار و زندگی، شهرت یافت. یکی از انتشارات او راهنمای سه مرحله‌ای برای بلند شدن از رختخواب در صبح ارائه داد: "شروع خوب" برای اولین فعالیت روز "حدود ۹۰ درصد نبرد است" او نوشت. کتاب سال ۱۹۴۸ او با عنوان "چگونه نگرانی را متوقف کنیم و شروع به زندگی کنیم" تکنیک‌هایی برای "چگونه ۵۰ درصد از نگرانی‌های کاری خود را حذف کنیم" و "چگونه یک ساعت در روز به زندگی بیداری خود اضافه کنیم" ارائه می‌داد. کتاب پرفروش "قدرت تفکر مثبت" نوشته نورمن وینسنت پیل، کشیش پروتستان، در سال ۱۹۵۲ نیز به همین ترتیب مطرح کرد که خوشبختی مسئولیت شخصی هر فرد برای تحقق آن است و با طرز فکر صحیح قابل احضار است.

همه این نویسندگان خوشبختی را از طریق کاربردهای نسبتاً مبهم عادات خوب، اعتماد به نفس و ایمان مذهبی وعده می‌دادند. در سال ۱۹۸۹، استیون کاوی، فارغ‌التحصیل دانشکده کسب‌وکار هاروارد، شروع به تدوین قوانین برای تعریف شکل‌گیری عادات خوب در کتاب "۷ عادت افراد بسیار مؤثر" کرد و مفهوم مدیریت زمان را نیز به این مجموعه افزود.

پدر واقعی فرهنگ بهره‌وری در شکل معاصر، داده‌محور و نتیجه‌گرا، تیم فریس است. فریس صاحب یک کسب‌وکار مکمل بود که هر روز به کامپیوتر خود زنجیر شده بود تا اینکه در سال ۲۰۰۷ کتاب "هفته کاری ۴ ساعته" را منتشر کرد. او نوشت: "بیشتر مردم، از جمله خود گذشته من، زمان زیادی را صرف متقاعد کردن خود کرده‌اند که زندگی باید سخت باشد، تسلیم شدن در برابر کار روزمره ۹ تا ۵." بینش او که مردم نمی‌خواهند چهل ساعت یا بیشتر در هفته دکمه‌ها را پشت میز فشار دهند، در دوران "کار بد است، می‌دانم" از "Office Space" و "The Office" پدیدار شد؛ راه فرار پیشنهادی او — جدا کردن درآمد شما از زمانتان — جذابیت رادیکالی داشت. این کتاب چهار سال در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز ماند. تکنیک‌های مدیریت زمان فریس اکنون اغلب در اپیسل‌های لینکدین به عنوان راه‌هایی برای انجام کار بیشتر در یک روز برای پول بیشتر ذکر می‌شوند، اما برای او هدف از کارآیی، برگرداندن تعادل به سمت لذت‌های زندگی غیرانتفاعی بود. (حمایت او از کار از راه دور به عنوان راهی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها و آزاد کردن زمان شخصی، پیش‌بینی‌کننده از آب درآمد.)

تقسیم تصویر: کلی استارت (مربی تناسب اندام)، ریک روبین، و ویلیام مک‌ریون (دریاسالار نیروی دریایی)
نکات صبحگاهی به اشتراک گذاشته شده در مصاحبه با تیم فریس شامل موارد زیر است: شمردن نعوظ‌های صبحگاهی (کلی استارت، مربی تناسب اندام)، برهنه ایستادن در آفتاب (ریک روبین، تهیه‌کننده موسیقی)، و مرتب کردن تخت (ویلیام مک‌ریون، دریاسالار بازنشسته نیروی دریایی). مایکل لِ برشت دوم؛ دانیل بوکوولت؛ تام ویلیامز/گتی ایمیجز
مایکل لِ برشت دوم؛ دانیل بوکوولت؛ تام ویلیامز/گتی ایمیجز

پیروان فریس عمدتاً بخش مربوط به کمتر کار کردن را نادیده گرفتند. آن‌ها در عوض بر نکات هک زمان و هک بدن که او در وبلاگ و پادکست خود با مصاحبه با افراد برجسته در زمینه‌های تناسب اندام، سیلیکون‌ولی، دانشگاه و رهبری نظامی ارائه می‌داد، تمرکز کردند. چند نکته حکیمانه: تخت خود را مرتب کنید (ویلیام مک‌ریون، دریاسالار بازنشسته نیروی دریایی و رئیس عملیات ویژه در زمان حمله به اسامه بن لادن). بیست دقیقه برهنه در آفتاب بایستید (ریک روبین، تهیه‌کننده موسیقی). چهار چیز را که بابت آن‌ها شکرگزار هستید بنویسید (تونی رابینز، سخنران انگیزشی). روی الپتیکال مطالعه کنید (ماریا پوپووا، وبلاگ‌نویس). قبل از ساعت ۶ عصر چیزی نخورید (ویم هاف، ورزشکار). نعوظ‌های صبحگاهی خود را بشمارید (کلی استارت، مربی تناسب اندام).

مصاحبه‌های فریس تمایل داشتند تا تغییراتی در موضوعات مشابهی را دوباره مطرح کنند — صبح‌های زود، تمرینات قدرتی، روزه‌داری متناوب، حمام‌های یخ، مکمل‌ها، بهداشت خواب — و این‌ها اصول سلامتی مردانه را تشکیل دادند. با آشنایی فرهنگی بیشتر با این شیوه‌ها، روتین‌های به فروش رسیده، تجویزی‌تر شدند. کتاب "صبح معجزه‌آسا" (۲۰۱۲) نوشته هل الرود، فروشنده سابق کاتکو که به سخنران انگیزشی تبدیل شد، روتین صبحگاهی را در یک فرمول قابل تکرار بسته‌بندی کرد، و "باشگاه ۵ صبح" (۲۰۱۸) نوشته رابین شارما، صبح‌های زود را به عنوان ساعت حیاتی برای مراقبت از خود معرفی کرد. اخیراً، پادکست و خبرنامه اندرو هیوبرمن، استاد دانشگاه استنفورد، اعتبار عصب‌شناختی به مزایای تجربی زود بیدار شدن و ورزش کردن بخشیده است. پروتکل صبحگاهی هیوبرمن (با مکمل‌های توصیه‌شده) نه تنها باعث می‌شود احساس بهتری داشته باشید، بلکه وعده می‌دهد که عملکرد مغز و بدن شما را به طور قابل اندازه‌گیری بهبود می‌بخشد.

در همین حال، یک "خزش تکنولوژیکی" مشخص در حال وقوع بود، یک گرایش به بهینه‌سازی افزایش‌های کوچک‌تر و کوچک‌تر زمان. ایلان ماسک تقسیم برنامه‌ها به بخش‌های پنج دقیقه‌ای را تأیید کرده است؛ اد مالت، اینفلوئنسر بهره‌وری، روزهای خود را "پشته" می‌کند، روشی که او ادعا می‌کند بهره‌وری یک روز کامل را در تنها شش ساعت جا می‌دهد، و بدین ترتیب ۲۱ روز را در یک هفته جای می‌دهد. کتاب "عادات اتمی" جیمز کلیر، بهبود ۱ درصدی در روز را پیشنهاد می‌کند، و سپس پس از یک سال، بهره‌وری ترکیبی ۳۷ درصدی را درو می‌کند. یا ممکن است خواب خود را هر سه ساعت به چرت‌های بیست دقیقه‌ای تقسیم کنید، همانطور که کریمر در قسمت سال ۱۹۹۶ "ساینفلد" انجام داد. کریمر در یک نمایش اولیه از ریاضیات بهره‌وری مردانه گفت که روش خواب الهام گرفته از داوینچی "به ۲.۵ روز اضافی بیداری در هفته، هر هفته، می‌انجامد، به این معنی که اگر تا ۸۰ سالگی زندگی کنم، معادل ۱۰۵ سال زندگی کرده‌ام."

همه این‌ها در سال ۲۰۱۸ منجر به یک فرهنگ بهره‌وری مردانه و نامتعادل شده بود، زمانی که مارک والبرگ روتین روزانه خود را در اینستاگرام استوری منتشر کرد. برای ستاره فیلم "شب‌های بوگی"، روز از ساعت ۲:۳۰ صبح آغاز می‌شد و شامل دعا، دو جلسه تمرین، گلف و کرایوتراپی بود. این پست هرگونه توجیه زمینه‌ای برای بهبود خود را کنار گذاشت و خود روتین را به یک اجرا تبدیل کرد. انضباط دیگر وسیله‌ای برای رسیدن به هدف نبود، بلکه خود هدف بود: آیا می‌توانید ثابت کنید که می‌توانید در زندگی کردن پیروز شوید؟ هفت سال محتوای #روتین_صبحگاهی بعد، به روتین مبهم و پوچ‌گرای اشتون هال می‌رسیم، یک گسترش شدیدتر و دقیق‌تر تولید شده از همان فرمول، فقط با نوآوری‌هایی مانند نوار چسب دهان، پوست موز، آب معدنی ساراتوگا اسپرینگ، و یک خدمه بی‌نام برای سرو همه این‌ها. به گفته نیویورک تایمز، این ویدیو تقریباً یک میلیارد بار دیده شده است. اریک آدامز، شهردار نیویورک، در ماه ژوئن با یک ویدیوی اینستاگرام به این روند پیوست که نشان می‌داد او اسموتی صبحگاهی NutriBullet خود را با، بله، آب معدنی ساراتوگا اسپرینگ در ساعت ۹:۰۱ صبح تهیه می‌کند، در حالی که ساعت آنالوگ پشت سرش به وضوح ساعت ۱۱ صبح را نشان می‌داد.

برایان جانسون
روتین صبحگاهی برایان جانسون، گورو طول عمر، شاید رادیکال‌ترین روتین باشد. راه حل او برای نداشتن وقت کافی این است که هرگز وقتش تمام نشود. داستین جیالانزا
داستین جیالانزا

روتین صبحگاهی هنوز هم معتقدان واقعی خود را دارد. مردی که آن را به کمال رسانده است، بی‌شک، گورو طول عمر، برایان جانسون است. همانطور که اخیراً با وایرد به اشتراک گذاشت، روتین جانسون با استفاده از آخرین پیشرفت‌های علمی و بودجه ۲ میلیون دلاری در سال، به صورت بیومتریک طراحی شده است. صبح او از شب قبل آغاز می‌شود، زیرا همانطور که با خردمندی اشاره می‌کند، "من تمام وجود خود را حول محور خواب ساخته‌ام." او به مدت ۸ ساعت و ۳۴ دقیقه در حالت خفته است و در این مدت از ۹۴ درصد کارایی خواب بهره می‌برد، هر معنی که داشته باشد. در حالی که کلی استارت فقط نعوظ‌های صبحگاهی خود را می‌شمرد، جانسون "جانسون‌های" شبانه خود را اندازه می‌گیرد و آن‌ها را با پسرش مقایسه می‌کند. (زود بخواب، زود بیدار شو.) او بین ساعت ۴:۳۰ تا ۵:۰۰ صبح بیدار می‌شود، ظرف ۶۰ ثانیه پس از آگاهی از رختخواب بلند می‌شود و چون نور روز هنوز در دسترس نیست، چشمانش را در معرض ۱۰,۰۰۰ لوکس نور مصنوعی قرار می‌دهد. او یک سرم به موهایش می‌زند. حمام می‌کند، آب می‌نوشد، غذا می‌خورد، ورزش می‌کند. او درمان با نور قرمز، اکسیژن درمانی هایپرباریک، سونا درمانی انجام می‌دهد. او کار می‌کند. ظهر، او غذا خوردن را متوقف می‌کند. پس از آن، فرض می‌کنیم، روز او عملاً به پایان می‌رسد. برنامه او این است که آن روز را دقیقاً، بارها و بارها، در واقع تا ابد تکرار کند.

تمام این‌ها — روتین، اندازه‌گیری‌ها، دقت — برای این است که برایان جانسون هرگز نمیرد. یکی از جدول امتیازات جامعه طول عمر، نرخ پیری او را ۰.۵ سال در هر سال نشان می‌دهد. به این ترتیب، هک بهره‌وری او رادیکال‌ترین از همه است. راه حل او برای انجام ندادن کارهای کافی، برای به دست نیاوردن کافی، برای نداشتن زمان کافی، این است که هرگز زمانش تمام نشود.

در این روتین‌های روزانه، یک چیز هرگز ظاهر نمی‌شود: زنان. "خانواده" گهگاهی مورد توجه قرار می‌گیرد. در روتین والبرگ، بچه‌ها از مدرسه برداشته می‌شوند؛ در روتین آرنولد شوارتزنگر، اسب مینیاتوری تغذیه می‌شود. در ویدیوهای هال، او توسط دست‌هایی با ناخن‌های مرتب که به طور مختصر وارد کادر می‌شوند، خدمت می‌شود. اما اساساً، در دنیای مردانی که بهره‌ور هستند، زنان به نظر نمی‌رسد وجود داشته باشند.

پدر و مادر شدن یک سوراخ بزرگ در روتین‌های شخصی ایجاد می‌کند. یکی از دوستانم با حسرت در مورد یک قهوه پوراوور ۹۰ دقیقه‌ای صحبت می‌کرد که قبل از داشتن فرزندان درست می‌کرد.

واضح است که زنان خالق یک فرهنگ بهره‌وری پر رونق هستند که موازی با این ویدیوها پیش می‌رود. در واقع، اصول بهره‌وری سمی — کنترل، خودداری — مدت‌هاست که حوزه زنان بوده است. یکی از دوستانم ماه گذشته به من گفت: "کاش آنورکسیک بودم." او منظور لاغری را نداشت، یا نه فقط آن را؛ بلکه انضباطی را که تحسین می‌کرد. او اوزمپیک را مسخره کرد — فقط افراد ضعیف به دارو متوسل می‌شوند. چه کسی به سماگلوتاید نیاز دارد وقتی می‌توانید به سادگی به بدن خود فرمان دهید که غذا نخورد؟

در پلتفرم‌هایی مانند تیک‌تاک، فرهنگ روتین‌های صبحگاهی زنان به شکل یک زیبایی‌شناسی "آن دختر" صیقلی ظاهر می‌شود: زنی با آرایش کامل که با وظیفه‌شناسی روتین مراقبت از پوست خود را انجام می‌دهد، صفحات صبحگاهی خود را می‌نویسد، چای زردچوبه می‌نوشد و تا ساعت ۱۰ صبح از اخبار دوری می‌کند. انضباط او در خدمت ارائه بهترین (زیباترین، مطیع‌ترین) خود به جهان است. یک زن با شجاعت با روز روبرو می‌شود؛ یک مرد به آن حمله می‌کند. این آیین‌های گوپی‌شده خود مراقبتی مشتاقانه — آماده شو با من! — به زنان به عنوان محتوای آنلاین بازاریابی می‌شود، سپس برای تسکین اثرات ایزوله‌کننده، اعتماد به نفس کشنده و اضطراب‌آور همان محتوا به کار گرفته می‌شود. مشکل در قالب درمان دوباره بسته‌بندی می‌شود.

انتقاد واضح از روتین صبحگاهی این است که زمان شما اغلب متعلق به خودتان نیست. جنی اودل، هنرمند و نویسنده، در کتابش "صرفه‌جویی در زمان"، نابرابری‌های اقتصادی موجود در این عقیده رایج که همه ۲۴ ساعت یکسان در روز دارند را تشریح می‌کند. توصیه کیم کارداشیان به زنان در مصاحبه‌ای با وریتی در سال ۲۰۲۲ — "باسن لعنتی‌ات را بلند کن و کار کن" — با استقبال بدی از سوی زنانی مواجه شد که برای دستمزد کار می‌کنند، دو ساعت رفت و آمد را تحمل می‌کنند، و در پایان روز کارهای خانه در انتظارشان است. پدر و مادر شدن نیز یک سوراخ در روتین‌های شخصی ایجاد می‌کند. یکی از دوستانم با حسرت از یک قهوه پوراوور ۹۰ دقیقه‌ای صحبت می‌کرد که قبل از داشتن فرزندان درست می‌کرد. اما مادر دیگری که می‌شناسم حتی محکم‌تر به روتین صبحگاهی خود چسبیده است و اصرار دارد با ویدیوهای GRWM بیدار شود تا کاملاً خود را، با پوستی آماده نشده و موهای شسته نشده، در مادر بودن گم نکند.

هم مردان و هم زنان به سمت افراط‌های بسیار منظم حرکت کرده‌اند. تناسب اندام پر از گروه‌های ورزشی بسیار سخت‌گیرانه مانند کراس‌فیت، هایراکس و ریفورمر پیلاتس است که وعده دگرگونی کامل بدن را می‌دهند، و همچنین چالش‌های رژیم غذایی بدون استثنا مانند Whole 30 و 75 Hard. با این حال، برای مردان، سطح شدیدتر نظم با تمایل نگران‌کننده‌ای برای دیدن زنان به عنوان عاملی برای حواس‌پرتی یا زیاده‌روی همراه است. بیش از یک منتقد فرهنگی متوجه تغییر ناراحت‌کننده در مردان جوان شده است که شخصیت قاتل سریالی "روانی آمریکایی"، پاتریک بیتمن، را به جای طنز، کاملاً آرمانی می‌دانند. (همانطور که یک اینفلوئنسر جوان مرد "lookmaxxing" به نیویورک تایمز اشاره کرد: "لعنتی، ای کاش روتین مراقبت از پوستش، روتین صبحگاهی‌اش را داشتم.") حتی میم آنلاین سبک‌سرانه درباره مردانی که با عدم اتصال به سرگرمی‌های پرواز، پروازهای هواپیما را "خام‌خوری" می‌کنند، این وسواس فرهنگی به نظم را منعکس می‌کند. تجربه انتظار برای زمان مرده — چیزی که زمانی در ایستگاه‌های اتوبوس و زمین‌های بازی در همه جا رایج بود — به یک نمایش مردانه از اراده تبدیل شده است.

این تصویر از مردانگی ایده‌آل، لاغر و بی‌حالت، هیچ شباهتی به چهره‌های مردانه‌ای که در دهه ۲۰۰۰، زمانی که من بزرگ می‌شدم، بر فرهنگ پاپ حاکم بودند، ندارد. آن زمان، MTV تحت سلطه پسران بی‌ریش و تازه از نوجوانی درآمده بود و هالیوود توسط مردان میانسال چاق و بچه صفت اداره می‌شد. فیلم‌هایی مانند "Old School"، "Knocked Up" و "The Hangover" با بازی مردان نابالغ و کم‌کار ساخته می‌شدند که برای رهایی از فشار خستگی زندگی خانگی، با دوستانشان کارهای احمقانه و مستی‌آور انجام می‌دادند. اما در جایی از راه، مردانی که در صفحه‌های نمایش تماشا می‌کردم، جدی شدند. آن‌ها هیکل ساختند، نوشیدن را متوقف کردند، شروع به پیروی از قوانین سخت و نامفهوم کردند. خطوط فکشان مربعی شد، گردن‌هایشان کلفت‌تر شد. رگ‌های ساعدشان برجسته شد. اکنون مردانی که بر فرهنگ ما حاکم هستند شبیه مبارزان MMA به نظر می‌رسند و در مورد "استفاده از درد به عنوان سوخت" صحبت می‌کنند.

او پنج زن را به عنوان "دستیاران بهره‌وری" خود استخدام کرد تا به صورت شیفتی به مدت ۱۶ ساعت در روز، برای یک ماه، پشت سر او بنشینند و فعالیتش را تماشا کنند.

نقطه اتصال این کمدی‌های مردان بچه‌صفت با امروز این است که شوخی همیشه این بود که زنان، با کنترل ذهن سکسی خود، قدرت احمق کردن هر مردی را داشتند. تفاوت اکنون این است که تسلیم شدن مردان به زنان دیگر به عنوان یک شوخی دیده نمی‌شود. به این ترتیب، فرهنگ بهره‌وری و تناسب اندام مردانه با محتوای سیاسی رادیکال و راست‌گرای مان‌اسفیر که توسط افرادی مانند اندرو تیت، گیمر ادین راس، دوتایی پادکستر Fresh & Fit، یوتیوبر بریتانیایی حمزه احمد، و به میزان کمتر جو روگان ترویج می‌شود، ارتباط برقرار می‌کند.

من به یاد یک مهندس نرم‌افزار جوان افتادم که در ساب‌استک با او آشنا شدم؛ او تمام روش‌های بهره‌وری را که می‌توانست پیدا کند، شرح داده بود و آن‌ها را ناکافی می‌دانست. او نوشت که توانسته بود بهره‌وری خود را ۲۰ درصد افزایش دهد، اما متوجه شده بود که همچنان برای خوردن و چرت زدن از کار فاصله می‌گیرد. او نوشت: "می‌خواستم بهره‌وری را از بالا به پایین حل کنم — با سیستمی که بهره‌وری بدون توقف و بدون هیچ تلاشی از جانب من را اجرا کند." بنابراین او پنج زن را به عنوان "دستیاران بهره‌وری" خود استخدام کرد تا به صورت شیفتی به مدت ۱۶ ساعت، یا تمام ساعات بیداری‌اش، پشت سر او بنشینند و فعالیتش را تماشا کنند. این آزمایش حدود یک ماه به طول انجامید و طبق نمودارهایی که او تهیه کرد، بهره‌وری او را سه برابر کرد.

نمی‌توانستم تشخیص دهم که این پست طنز بود یا نه، اگرچه به نظر می‌رسید خوانندگان آن را جدی گرفته بودند. (یکی دیگر از پست‌های این مرد با این جمله شروع می‌شود: "در طول زندگی‌ام، دوستان همیشه یک محصول جانبی ناخواسته بودند.") در هر صورت، به نظر می‌رسد بسیاری از مردم واقعاً باور دارند که پایبندی به روتین‌های سختگیرانه‌تر مشکلاتشان را حل خواهد کرد. و کسانی که کاملاً آن را نمی‌پذیرند ممکن است به هر حال آن را امتحان کنند، زیرا یک روتین حداقل ظاهری از انجام دادن را بدون نیاز به تکمیل خود انجام دادن ایجاد می‌کند. اگر واقعاً نمی‌توانید زندگی‌ای را که می‌خواهید زندگی کنید، شاید بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که مجموعه‌ای از قوانین دلخواه را دنبال کنید. این ممکن است برای جلوگیری از اضطراب، روز به روز، کافی باشد.

کارشناسان روانشناسی — نه گوروها — می‌گوینند هر چه بیشتر تلاش کنید زندگی خود را کنترل کنید، بیشتر از تمام قسمت‌هایی که خارج از کنترل شما هستند آگاه می‌شوید. در حالی که اندازه‌گیری بهره‌وری شما ممکن است آن را افزایش دهد، توجه فزاینده تمایل دارد اضطراب شما را در مورد عدم بهره‌وری بدتر کند. تأثیر ماندگار دستگاه‌هایی که نشانگرهای زیستی مانند فیت‌بیت و حلقه اورا را ارائه می‌دهند به نظر می‌رسد که کاربران خود را نه سالم‌تر بلکه مضطرب‌تر می‌کنند؛ به همین ترتیب، ردیاب‌های خواب یک اضطراب عملکردی در مورد زمان خواب ایجاد می‌کنند که باعث می‌شود افراد خواب خود را از دست بدهند، نه اینکه آن را به دست آورند. وندی وود، روانشناس و نویسنده کتاب "عادات خوب، عادات بد"، می‌گوید که عادات از طریق خویشتن‌داری شکل نمی‌گیرند، بلکه از طریق کارهایی که وقتی حتی به آن‌ها فکر نمی‌کنید، شکل می‌گیرند.

برای انجام بیشتر، کمتر انجام دهید. با این حال، از این منظر، بازی غیرقابل برد به نظر می‌رسد. تلاش برای ایجاد زمان بیشتر، آن را بیشتر دور از دسترس می‌کند. آیا تنها راه حل واقعاً این است که اجازه دهیم زمان تمام شود؟ شاید یک روتین کمک کند.

کامیلا بروملی نویسنده و ویراستار ساکن بروکلین است.