تصویرگری: برت رایدر
تصویرگری: برت رایدر

روزهای پایانی طوفان فکری

تا زمانی که می‌توانید از این آمیزه عجیب تخته‌های وایت‌برد و انسان‌ها لذت ببرید

آلن: خب، شروع کنیم. همه ما فرصت داشتیم تا برای سرویس عضویت با ارزش افزوده جدیدمان نام‌های تازه‌ای را در نظر بگیریم. دفعه قبل که ملاقات کردیم، درباره نام‌گذاری آن به «گلد» (Gold) یا «پلاتینیوم» (Platinum) صحبت کردیم: اگر برای امثال امریکن اکسپرس و ویرجین آتلانتیک کار می‌کند، برای ما هم می‌تواند کار کند. اما برخی از شما احساس کردید که می‌توانیم خلاقانه‌تر باشیم. پس بیایید ایده‌های مورد علاقه خود را روی وایت‌بردها بنویسیم و سپس آنها را بررسی کنیم. ما یک لیست کوتاه سه تایی می‌خواهیم تا پیتر از بین آنها انتخاب کند.

[صدای نفس کشیدن و نوشتن.]

آلن: بسیار خب. بیایید نگاهی بیندازیم و ببینیم آیا موضوعات خاصی پدیدار می‌شوند. من چند فلز و کانی را اینجا می‌بینم. ایریدیوم (Iridium). اسمیم (Osmium). کالیفرنیوم (Californium) چیست؟

میکائلا: من آن را نوشتم. گران‌ترین فلز است.

والتر: همچنین به شدت رادیواکتیو است.

میکائلا: اوه.

آلن: این دوباره می‌گوید پلاتینیوم.

سالی: آن را من نوشتم.

آلن: از اول گوش نمی‌کردی؟ و شما کی هستید؟

سالی: واقعاً متاسفم. من در واقع در جلسه اشتباهی هستم و داشتم گوشی‌ام را برای پیدا کردن مکان درست چک می‌کردم که شما صحبت می‌کردید. و بعد احساس کردم برای رفتن خیلی دیر شده است. الان می‌روم. [صدای کشیده شدن صندلی، قدم‌ها، بسته شدن در.]

آلن: بیایید فقط یکی دیگر را بررسی کنیم. رولز-رویس (Rolls-Royce). این مال کی بود؟

روپرت: مال من است. فکر می‌کردم که باید از برندی استفاده کنیم که مترادف کیفیت باشد.

وایولت: آیا نباید برند خودمان باشد؟ مخصوصاً از آنجایی که ما هم در صنعت خودروسازی هستیم.

آلن: این چه می‌گوید؟ تقریباً کاملاً ناخوانا است.

شریا: سلین دیون (Celine Dion).

آلن: اوه.

شریا: به افرادی فکر می‌کردم که بلیت نمایش‌هایشان را کامل می‌فروشند، می‌دانید. پس ورود به آن سخت است.

جان: می‌فهمم. پس افرادی با اقامت در لاس وگاس. مثل ادل (Adele). یا آن شعبده‌بازان با ببر.

روپرت: کالوین و هابز (Calvin and Hobbes)؟

جان: بله، خودشان هستند.

وایولت: مطمئن نیستم. کمی عجیب نیست که بگوییم «من در سلین دیون هستم»؟

آلن: این یکی چیست؟

میکائلا: ایتریوم (Yttrium). یک عنصر خاکی کمیاب است.

روپرت: باز هم فلزات؟

میکائلا: این را کسی می‌گوید که می‌خواهد از یک نام تجاری دیگر برای نشان دادن کیفیت استفاده کند.

آلن: ایده را دوست دارم اما کمی غیرقابل تلفظ است. بیایید چند مورد دیگر را ببینیم. پرازئودیمیم (Praseodymium). فرض می‌کنم این هم باز تو هستی، میکائلا. و گوچی (Gucci) هم احتمالاً تو هستی، روپرت؟ این یکی چطور است. اکسیژن (Oxygen)؟

جان: آن مال من بود، اما حالا می‌بینم که برای سرویس اصلی ما بهتر است. متاسفم.

آلن: و این یکی؟

کیت: جِروبوآم (Jeroboam). فکر کردم شاید باید از واحدهایی استفاده کنیم که با یک مناسبت بسیار خاص مرتبط هستند.

والتر: یک جِروبوآم آنقدرها هم بزرگ نیست. بزرگترین بطری یک مِلشیزدک (Melchizedek) است.

آلن: مطمئن نیستم که بخواهیم ارتباط نزدیکی با الکل داشته باشیم، با توجه به اینکه در تجارت کرایه اتومبیل هستیم. این یکی چیست؟ به نظر می‌رسد «الهام» (Inspire) باشد.

وایولت: آن از جلسه قبلی باقی مانده بود.

آلن: خوب است. زیاد نمانده است. اورست (Everest)؟

روپرت: این به معنای تلاش زیاد، سرمای شدید و خطر بالای مرگ است.

میکائلا: باید بروی.

کیت: «آلکُو» (Alcove) چطور؟ من فقط عاشق این کلمه‌ام. آیا شبیه خواندن کتاب در یک عصر زمستانی نیست؟

آلن: که عالی می‌شد اگر ما عصر‌های زمستانی می‌فروختیم. آیا کلمه خوبی وجود دارد که کرایه اتومبیل را تداعی کند؟

کیت: آزادی (Freedom)؟

جان: چرخ‌ها (Wheels)؟

[در باز می‌شود]

آلن: باز هم تو؟ کار ما تمام نشده است.

سالی: متاسفم. جلسه دیگرم تمام شد و فقط می‌خواستم یک مورد دیگر پیشنهاد کنم. اِلارا (Elara).

والتر: قمر مشتری (Jupiter)؟

سالی: بله. دیدم که هنوز ادامه می‌دهید، بنابراین از چتجی‌پی‌تی (ChatGPT) برای ایده پرسیدم. لیست را اصلاح کرد، چند شعار تبلیغاتی ساخت و جستجوی علامت تجاری را انجام داد. این یکی به چشمم خورد. «زنیت» (Zenith) و «ریجنت» (Regent) را هم دوست دارم.

وایولت: من اِلارا را دوست دارم.

روپرت: تا زمانی که میکائلا آن را پیشنهاد نداده باشد، من با آن موافقم.

میکائلا: اگر روپرت آن را دوست دارد، من مخالفم.

آلن: ما باید جلسه را به پایان برسانیم. من اِلارا و الهام را به پیتر می‌برم. اما او از طرفداران سرسخت سلین دیون است، بنابراین ممکن است برنده ما همان باشد.¦