ایران اخیراً چندین شکست استراتژیک مهم را تجربه کرده است که با هدف قرار دادن سامانههای پدافند هوایی این کشور توسط اسرائیل در آوریل ۲۰۲۴، در پاسخ به حمله موشکی ایران به اسرائیل آغاز شد. این اتفاقات با قطع ارتباط با حزبالله و سقوط رژیم اسد دنبال شد. این سلسله رخدادها با جنگ ۱۲ روزه ۱۳ تا ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵ به اوج خود رسید که در آن اسرائیل و ایالات متحده با موفقیت تأسیسات هستهای و موشکی بالستیک ایران را هدف قرار دادند و فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) را حذف کردند. آینده رژیم در ابهام بود، در حالی که رهبر عالی، پناه گرفته در یک پناهگاه، برای صدور دستورات در دسترس نبود. نه تنها محاسبات استراتژیک رژیم ایران تضعیف شد، بلکه کیش شخصیت رهبر عالی نیز که ستون فقرات کل رژیم است، آسیب دید. این اولین باری بود که ایران به دلیل فعالیتهای مخرب خود مورد بازخواست قرار میگرفت، پس از دههها توانایی این کشور برای ایجاد هنجارهای جدید تروریسم که نه تنها به کشتار ۷ اکتبر منجر شد، بلکه به کشته شدن بیش از ۱۰۰۰ نظامی آمریکایی در سراسر منطقه انجامید.
پیشتازی اسرائیل در حملاتی که رژیم ایران را بیثبات کرد، با چراغ سبز دولت ترامپ صورت گرفت. این یک تغییر رویکرد نسبت به تعهد دولت بایدن به "کاهش تنش" بود که تنها به جسورتر شدن رژیم ایران کمک کرد، همانطور که در گزارش من با عنوان "بازگرداندن بازدارندگی: بیثباتسازی رژیم ایران" که در می ۲۰۲۴ منتشر شد، به آن اشاره شده است.
این همچنین یک انحراف برای اسرائیل و ایالات متحده بود. تا همین اواخر، اسرائیل یک موضع صرفاً دفاعی داشت و به نیروهای نیابتی ایران در مرزهای خود حمله میکرد. این امر ایران را که از نیروهای نیابتی تروریستی خود برای افزایش عمق استراتژیک استفاده میکند، محافظت میکرد. دولت ترامپ نیز از سیاست خارجی "اول آمریکا" که تمایلی به دخالتهای خارجی نداشت، به طور ناگهانی تغییر مسیر داد و با بمباران گسترده سه سایت غنیسازی اورانیوم در ایران: فردو، نطنز و اصفهان، به حملات اسرائیل پیوست. ناگهان ایران آسیبپذیر شد و رژیم شکننده به نظر میرسید.
در ادامه، اسرائیل باید برتری هوایی خود را که آزادی عملیاتی در ایران را برایش به ارمغان میآورد، حفظ کند. به جای صرفاً هدف قرار دادن تأسیسات غنیسازی اورانیوم، اسرائیل باید بپذیرد که ماهیت خود رژیم است که باعث میشود اهداف هستهای آن بدون تغییر باقی بمانند. در واقع، دستیابی به قابلیت هستهای برای بقای رژیم حیاتی تلقی میشود. بنابراین، اسرائیل و ایالات متحده باید استراتژی گستردهتری را برای تلاش در جهت سرنگونی رژیم ایران اتخاذ کنند، نه اینکه صرفاً به فعالیتهای مخرب ایران به شیوهای علامتی واکنش نشان دهند.
این گزارش تلاش میکند تا احتمال بازگشت ایران به استبداد بیشتر و همچنین منابع انعطافپذیری و آسیبپذیریهای رژیم کنونی را شناسایی کند. این امر امکان تعیین اهرمهایی را فراهم میآورد که میتوانند برای تضعیف رژیم و در نهایت منجر به فروپاشی رژیم و جایگزینی آن با گزینهای بهتر استفاده شوند.