دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در یک نشست کابینه در کاخ سفید در تاریخ ۲۶ فوریه ۲۰۲۵ در واشنگتن سخنرانی می‌کند.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در یک نشست کابینه در کاخ سفید در تاریخ ۲۶ فوریه ۲۰۲۵ در واشنگتن سخنرانی می‌کند.

آمریکا به تدریج به سمت تغییر رژیم در ونزوئلا پیش می‌رود

سیاست دولت ترامپ در آمریکای لاتین تندروتر از آن چیزی است که بسیاری تصور می‌کنند.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با شعار صلح‌طلبی مجدداً انتخاب شد. اما دولت او اکنون در حال چیدن مهره‌هایی است که می‌تواند منجر به جنگی ویرانگر و غیرضروری شود: تلاش برای تغییر رژیم در ونزوئلا.

در ۷ اوت، دولت ترامپ اعلام کرد که جایزه دستگیری نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا، را به ۵۰ میلیون دلار دو برابر کرده است. ایالات متحده پیش از این مادورو را رئیس یک کارتل مواد مخدر اعلام کرده و آن کارتل را به عنوان یک تروریست جهانی مشخص‌شده تحت تحریم قرار داده بود، با این ادعا که این کارتل از گروه‌های تروریستی خارجی، از جمله "ترن ده آراگوا" (Tren de Aragua) و کارتل "سینالوآ" (Sinaloa)، حمایت مادی کرده است. (شایان ذکر است که دولت مکزیک اعلام کرده است که هیچ پیوندی بین دولت مادورو و کارتل سینالوآ مستقر در مکزیک پیدا نکرده است.) مهمتر از همه، ترامپ گزارشاً دستور استفاده از زور علیه کارتل‌های تروریستی را صادر کرده است – همان نوع کارتل‌هایی که دولت آمریکا، دولت مادورو را به آن متهم کرده است.

تنها این نیست که دولت ترامپ یک مبنای قانونی برای استفاده از نیروی نظامی علیه دولت ونزوئلا فراهم کرده است. کشتی‌های جنگی آمریکا پیش از این به سواحل ونزوئلا اعزام شده‌اند و یک یگان قابل توجهی از تفنگداران دریایی آمریکا نیز به همراه آنهاست. مادورو نیز به نوبه خود با جنگ‌افروزی مشابهی پاسخ داده، شبه‌نظامیان را بسیج کرده و از ونزوئلایی‌ها خواسته است تا از میهن خود دفاع کنند. اغراق نیست اگر بگوییم که در این لحظه، ایالات متحده و ونزوئلا بیش از هر زمان دیگری در قرن حاضر به جنگ نزدیک هستند. در واقع، در ۲ سپتامبر، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، اعلام کرد که ارتش آمریکا یک حمله نظامی مرگبار به یک "کشتی مواد مخدر" انجام داده است که از ونزوئلا حرکت کرده بود – این یک انحراف شدید از روش‌های شناخته‌شده و کمتر مرگبار بازدارندگی دریایی مانند بازرسی توسط گارد ساحلی است.

تغییر رژیم در ونزوئلا از دیرباز هدف اطرافیان ترامپ، اگر نه خود او، بوده است. در طول دوره اول ریاست‌جمهوری ترامپ، ایالات متحده از تلاش‌های خوان گوایدو برای ریاست‌جمهوری ونزوئلا حمایت کامل کرد. تنش‌ها در سال ۲۰۱۹ تقریباً به نقطه جنگ رسید، تا اینکه ترامپ از لبه پرتگاه عقب نشست، احتمالاً با درک اینکه جنگ تمام‌عیار در ونزوئلا چقدر در داخل کشور نامحبوب خواهد بود، از جمله در میان بسیاری از حامیان خودش که با مداخله نظامی مخالف بودند.

با این حال، دولت ترامپ تحریم‌های اقتصادی ویرانگری از جمله بر صنعت نفت ونزوئلا اعمال کرد، علیرغم هشدارهای آشکار مبنی بر اینکه این اقدام بحران پناهجویان ونزوئلا را در سراسر نیمکره غربی بدتر خواهد کرد. چنین جریان‌های عظیم پناهجویان ونزوئلا واقعاً به وقوع پیوسته‌اند، و ظرفیت بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین را برای میزبانی آنها تحت فشار قرار داده و بسیاری از ونزوئلایی‌ها را به سمت ایالات متحده کشانده‌اند. بنابراین، سیاست تحریم‌های سختگیرانه دولت اول ترامپ ناخواسته راه را برای دولت دوم ترامپ هموار کرد، چرا که مهاجرت گسترده ونزوئلایی‌ها کمک زیادی به ایجاد تصور بحران مرزی کرد که ترامپ سوار بر آن به کاخ سفید بازگشت.

مارکو روبیو، به عنوان سناتور فلوریدا، در مرکز تلاش‌های دولت اول ترامپ برای تغییر رژیم در ونزوئلا قرار داشت. او از دیرباز مخالف دولت‌های چپ‌گرای آمریکای لاتین بوده است – نه تنها دیکتاتوری‌های چپ‌گرای ونزوئلا، نیکاراگوئه و کوبا، بلکه بسیاری از دولت‌های چپ‌گرای منتخب دموکراتیک مانند مکزیک و کلمبیا که همکاری‌شان برای مدیریت مهاجرت ونزوئلایی‌ها به ایالات متحده ضروری است. روبیو که اکنون با قدرت بیشتری، برای اولین بار از زمان هنری کیسینجر، هم مشاور امنیت ملی و هم وزیر امور خارجه است، احتمالاً پرونده مادورو را ناتمام می‌داند.

این وضعیت لزوماً نباید اینگونه باشد. در آستانه دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ، اولویت اصلی او در برخورد با ونزوئلا، رسیدگی به بحران مهاجرتی بود که خود تلاش‌های تغییر رژیم در دوره اولش به ایجاد آن کمک کرده بود. عدم توانایی در اخراج ونزوئلایی‌ها به کشور مبدأشان به دلیل فقدان روابط دیپلماتیک عادی بین ایالات متحده و ونزوئلا، یک مانع جدی برای سیاست‌های اخراج گسترده ترامپ بوده است، که وضعیت قانونی صدها هزار پناهجوی ونزوئلایی را سلب کرده است.

در ژانویه، درست قبل از سفر روبیو به چندین کشور آمریکای لاتین در اولین سفرش به عنوان وزیر امور خارجه، ریچارد گرنل – که به عنوان "فرستاده ویژه ریاست جمهوری برای مأموریت‌های ویژه" مستقیماً به ترامپ گزارش می‌دهد و نه به روبیو – از کاراکاس بازدید کرد و شخصاً با مادورو دیدار کرد. یک هفته قبل از آن، روبیو تماسی با رهبران اپوزیسیون ونزوئلا، از جمله ادموندو گونزالس اوروتیا (Edmundo González Urrutia) برقرار کرده بود، کسی که دولت ترامپ ادعا می‌کند او را به عنوان رئیس‌جمهور مشروع ونزوئلا به رسمیت می‌شناسد.

با این حال، مذاکرات گرنل با مادورو نشان داد که دیپلماسی سازنده با ونزوئلا ممکن است، چرا که او موفق شد توافقی برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در این کشور حاصل کند، در حالی که مادورو پذیرفت پروازهای منظم اخراج مهاجران را بپذیرد. اگرچه کاخ سفید دقت کرد که این توافق به معنای عادی‌سازی روابط نیست، اما همکاری کوتاه مادورو در زمینه مهاجرت، اشتیاق دیپلماتیک او را به نمایش گذاشت.

این روبیو بود که عملاً این دیپلماسی امیدوارکننده را از بین برد. یک ماه پس از سفر گرنل، ترامپ مجوز شرکت شورون برای ادامه فعالیت در ونزوئلا را، علیرغم تحریم‌های نفتی آمریکا، لغو کرد – امتیازی که روبیو به شدت با آن مخالف بود – و به طور اجتناب‌ناپذیری هرگونه بهبود روابط آتی را از بین برد.

با این حال، روبیو دقت کرد تا اطمینان حاصل کند که تخریب دیپلماسی با ونزوئلا همچنان با اولویت‌های اخراج گسترده رئیسش هماهنگ باشد. او به طرز حیاتی، با معامله‌ای با نایب بوکله (Nayib Bukele)، رئیس‌جمهور السالوادور، مقصد جایگزینی برای اخراج ونزوئلایی‌ها فراهم آورد. مهاجران ونزوئلایی – که بسیاری از آنها به طور قانونی وارد ایالات متحده شده بودند و برخی تنها به دلیل داشتن خالکوبی هدف قرار گرفته بودند – به زندان فوق امنیتی در السالوادور معروف به CECOT (سیکات) اخراج شدند، جایی که اکنون می‌دانیم طبق مصاحبه با بازداشت‌شدگان، آنها تحت نقض فجیع حقوق بشر، از جمله ضرب و شتم و آزار جنسی قرار گرفتند. برای روبیو و تندروهای همفکر او در آمریکای لاتین، این رنج انسانی بهایی بود که برای اجتناب از همکاری با مادورو ارزش پرداخت را داشت.

این ما را به یکی از مشکلات عمده با چشم‌انداز تغییر رژیم به رهبری ایالات متحده در ونزوئلا می‌رساند: ارتباط با سیاست‌های سختگیرانه مهاجرتی دولت ترامپ، مشروعیت اپوزیسیون را خدشه‌دار کرده و آن را در آمریکای لاتین منزوی ساخته است. هر چه می‌خواهید در مورد مادورو بگویید – و او بدون شک یک حاکم مستبد است که به طور غیردموکراتیک به قدرت چسبیده است – اما او هنوز نگرانی عمومی بیشتری برای شهروندان ونزوئلایی در سیکات نشان داد تا ایالات متحده یا اپوزیسیون ونزوئلا. این مادورو بود که در نهایت آزادی شهروندان ونزوئلایی بازداشت‌شده در السالوادور را در ازای آزادی چندین زندانی سیاسی ونزوئلایی و شهروند آمریکایی (که یکی از آنها به قتل سه‌گانه محکوم شده بود) تضمین کرد.

با توجه به این واقعیت، در حال حاضر این مادورو است که می‌تواند خود را به عنوان مدافع مردم عادی ونزوئلا معرفی کند، در حالی که اپوزیسیون بی‌فایده و ضعیف به نظر می‌رسد و تحت نفوذ حامی خود در واشنگتن است. چنین روایت‌هایی در میان مخاطبان داخلی ونزوئلا تبلیغ می‌شود و رژیم مادورو راهپیمایی‌هایی را در کاراکاس برای محکومیت سوءاستفاده آمریکا و السالوادور از شهروندان ونزوئلایی سازماندهی می‌کند. تحت شرایط کنونی، بعید است که بسیاری از ونزوئلایی‌ها بدون قید و شرط از سربازان آمریکایی به عنوان آزادی‌بخش استقبال کنند.

دولت ترامپ نیز حمایت دیپلماتیک مورد نیاز از آمریکای لاتین را برای انجام موفقیت‌آمیز تغییر رژیم در ونزوئلا نخواهد داشت. بر خلاف سال ۲۰۱۹، کلمبیا اکنون توسط یک دولت چپ‌گرا اداره می‌شود که به طور آشکار با دولت ترامپ در مورد مسائلی از جمله استفاده از هواپیماهای نظامی برای پروازهای اخراج و غزه درگیر شده است. خصومت آشکار روبیو با گوستاو پترو (Gustavo Petro)، رئیس‌جمهور کلمبیا، قطعاً به بهبود اوضاع کمکی نخواهد کرد. برزیل نیز با تعرفه‌های آمریکا روبرو است، بخشی از تلاش‌های دولت ترامپ برای مداخله در سیستم قضایی برزیل به نفع ژائیر بولسونارو (Jair Bolsonaro)، رئیس‌جمهور سابق برزیل و متحد ترامپ، که با اتهامات مربوط به تلاش خود در سبک ۶ ژانویه برای ماندن در قدرت پس از شکست در انتخابات روبروست. و در حالی که مکزیک روابط کاری عملگرایانه‌ای با همسایه قدرتمند خود دارد، رئیس‌جمهور کلودیا شینبام (Claudia Sheinbaum) و حزب حاکم مورنا (Morena) بارها روشن کرده‌اند که با مداخله‌گرایی آمریکا در آمریکای لاتین مخالفند.

لازم به ذکر است که برزیل، کلمبیا و مکزیک همگی در مرکز تلاش دیپلماتیک برای تحت فشار قرار دادن مادورو جهت به رسمیت شناختن نتایج آخرین انتخابات ونزوئلا بودند – تلاشی که به نظر می‌رسد دولت ترامپ آن را کاملاً رها کرده و به جای آن به تحریم‌های یکجانبه و دیپلماسی زورگویانه روی آورده است. همکاری قوی آمریکا و آمریکای لاتین بر سر ونزوئلا اکنون غیرقابل تصور است. حتی متحدان سنتی آمریکا ممکن است از دیدن استفاده آمریکا از زور در نیمکره غربی در بستر تهدیدات ارضی ترامپ علیه کانادا، گرینلند و پاناما نگران شوند.

سپس چالش‌های نظامی و حکومتی واقعی تغییر رژیم در ونزوئلا وجود دارد. مسلم است که ارتش آمریکا همچنان قدرتمندترین ارتش در نیمکره غربی است. با این حال، ونزوئلا در سال ۲۰۲۵، پانامای ۱۹۸۹ نیست؛ این کشوری بسیار بزرگتر با جمعیتی بسیار بیشتر است. اگر ارتش آمریکا با ابزارهای نظامی، چه حملات هوایی و چه حضور زمینی، دولت ونزوئلا را سرنگون کند، چه کسی امنیت را در کاراکاس فراهم خواهد کرد؟ چه کسی میادین نفتی ونزوئلا را مدیریت خواهد کرد؟ کدام عناصر از نیروهای امنیتی موجود ونزوئلا به دولت وارد خواهند شد؟ کدامیک در صورت کنار گذاشته شدن، به سمت جرم و جنایت یا شورش روی خواهند آورد؟ در میان اشغال آشفته آمریکا و بی‌ثباتی سیاسی اجتناب‌ناپذیر، ونزوئلایی‌ها بدون شک همچنان به خارج مهاجرت خواهند کرد، و بسیاری از آنها به ناچار به سمت شمال خواهند رفت. و اگر هر گونه اختلال در صنعت نفت ونزوئلا رخ دهد، قیمت‌های جهانی انرژی ممکن است بیشتر افزایش یابد. حتی اگر همه چیز نسبتاً آرام پیش برود، باز هم انحراف پرهزینه‌ای از منابع محدود آمریکا خواهد بود.

همه اینها واقعیت‌هایی در سال ۲۰۱۹ بودند، زمانی که ترامپ عقب‌نشینی کرد. آنها در سال‌های گذشته از بین نرفته‌اند. جنگ آمریکا برای تغییر رژیم در ونزوئلا، با هر دلیل قانونی سستی که ارائه شود، بی‌شک به همان اندازه فاجعه‌بار خواهد بود که جنگ‌های آمریکا برای تغییر رژیم در خاورمیانه به اثبات رسید. تنها با این تفاوت که این بار، آوارگان می‌توانند پیاده به تگزاس بروند.

در ماه ژوئن، عناصر ائتلاف سیاسی ترامپ توانستند فشار قابل توجهی را برای جلوگیری از تشدید بیشتر جنگ کوتاه آمریکا با ایران اعمال کنند. بقای رژیم ایران، هرچند نفرت‌انگیز، به درستی به نفع منافع آمریکا تشخیص داده شد تا یک جنگ طولانی‌تر دیگر یا خلاء قدرت در خاورمیانه.

امیدواریم که دینامیک‌های مشابهی در مورد ونزوئلا نیز حاکم شود. ترکیبی از دیپلماسی قوی از سوی کشورهای آمریکای لاتین، استفاده کنگره از اختیارات قانونی جنگی خود، و واکنش منفی از سوی پایگاه سیاسی خود ترامپ برای جلوگیری از جنگ آمریکا با ونزوئلا که دولت فعلی به طرز خطرناکی آن را آماده کرده است، مورد نیاز است – قبل از اینکه ترامپ تصمیم به انجام یک حرکت بگیرد.