در تاریخ ۲ سپتامبر، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، اعلام کرد که نیروی دریایی آمریکا یک قایق کوچک را در آبهای بینالمللی غرق کرده و مدعی شد که ۱۱ سرنشین آن اعضای یک باند قاچاق مواد مخدر بودهاند. ترامپ و مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، این حمله را نشانی از تعهد دولت به مبارزه با ورود مواد مخدر به ایالات متحده دانستند. اما این عملیات رویههای سنتی را در تأیید و توقیف محتویات کشتی و بازداشت پرسنل، که معمولاً توسط گارد ساحلی انجام میشود، نقض کرد و سوالاتی را در مورد مأموریت واقعی عملیاتهای نیروی دریایی آمریکا در سواحل ونزوئلا ایجاد کرد.
چند هفته قبل از این حادثه، ناوگانی از کشتیهای جنگی و یک زیردریایی اتمی به جنوب دریای کارائیب اعزام شده بودند. این تقویت نظامی پس از دستورالعمل محرمانهای از رئیسجمهور صورت گرفت که از ارتش خواسته بود تا علیه کارتلهای مواد مخدر آمریکای لاتین از زور استفاده کند. دولت آمریکا مدعی است که یکی از این گروهها، کارتل دل سولس (Cartel of the Suns) ونزوئلا، توسط نیکلاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا، رهبری میشود.
اعزام ناوگانی از کشتیها با ۴۵۰۰ نفر از پرسنل نظامی ایالات متحده، از جمله ۲۲۰۰ نفر تفنگدار دریایی اعزامی، برای مقابله با یک قایق ۱۱ نفره بدون تأیید محتویات آن، هم زیادهروی به نظر میرسد و هم تخصیص نادرست داراییهای نظامی ایالات متحده. همچنین، هدف قرار دادن قایقهای منفرد اعضای فرضی باند بدون هیچ جدول زمانی مشخصی برای مأموریت، تهدید میکند که به یک پروژه نامحدود با خطر آسیب رساندن به غیرنظامیان بیگناه و همچنین پتانسیل بروز درگیریهای گستردهتر تبدیل شود.
این فاز نظامی تقریباً قابل پیشبینی از یک سیاست شکستخورده و خطرناک ایالات متحده در قبال ونزوئلا، با تحریمهای اقتصادی گسترده همراه بود. استراتژی "فشار حداکثری" ترامپ در دولت اول او همچنین شامل به رسمیت شناختن رئیس مجمع ملی به عنوان رئیسجمهور موقت سایه پس از انتخابات ۲۰۱۸ مادورو بود که به احتمال زیاد تقلبی بود؛ بسیج دولتها در اروپا و قاره آمریکا برای انجام همین کار؛ و انتقال برخی از داراییهای ونزوئلا برای تأمین مالی دولت خیالی. با وجود همه این اقدامات، مادورو بقا یافت.
اما در حالی که بسیج ترامپ یک اعتراف عمومی (هرچند آرام) به شکست تحریمها است، همچنین نمایانگر یک تشدید خطرناک است. به زودی ناوگان تقویتشده آمریکا به طور کامل در سواحل ونزوئلا مستقر خواهد شد. همراه با دو برابر شدن پاداش ایالات متحده برای دستگیری مادورو به ۵۰ میلیون دلار، دولت بر این باور است که میتواند مادورو را وادار به تسلیم کند، یا به احتمال زیاد، فردی را از حلقه داخلی او تحریک کند تا از وی جدا شده و او را برکنار کند.
این قمار ممکن است حتی نتیجهبخش باشد، هرچند فقدان تلاش دیپلماتیک همزمان برای ایجاد یک دولت موقت پس از مادورو، به زودی مشکلی را ایجاد خواهد کرد. با این حال، خطر بزرگتر و فوریتر این است که پس از این بسیج، هیچ تغییری در وضعیت مادورو ایجاد نشود. آیا ناوگان دریایی در آن صورت به سادگی جمعآوری شده و به خانه بازخواهد گشت؟ یا اینکه برداشت از شکست و نمایش ضعف، اقدامات تهاجمیتر را تحریک خواهد کرد؟
تحریمها روشی آسان و نسبتاً کمهزینه برای اعمال فشار هستند. هنگامی که ترامپ در سال ۲۰۱۹ تحریمهایی را علیه ونزوئلا اعمال کرد، تحت فشار تیمی از نئومحافظهکاران بود که به کابینه خود آورده بود و هدفش راضی کردن رأیدهندگان محافظهکار ونزوئلایی-آمریکایی و کوبایی-آمریکایی در جنوب فلوریدا بود. ترامپ امیدوار بود که خفه کردن اقتصاد کشور و به ویژه بخش نفتی آن، به سرعت نتیجه مطلوب او را به همراه داشته باشد: مادورو تسلیم شده و به تغییر رژیم و دموکراسی تن دهد.
این اتفاق نیفتاد. در عوض، تحریمهای ایالات متحده هزینه زیادی را بر رشد اقتصادی کشور تحمیل کرد، نرخ فقر را بدتر کرد و به مهاجرت بیش از ۷ میلیون ونزوئلایی، از جمله به ایالات متحده، کمک کرد. این نتیجه نباید برای واشنگتن تعجبآور میبود. بیش از ۷۰ سال سابقه تاریخی تحریمهایی که با هدف دفاع از دموکراسی و ترویج تغییر رژیم علیه رژیمهای کاملاً خودکامه اعمال شدهاند، به شکست اشاره دارد.
گزارش اخیر چتم هاوس، سابقه جهانی ناقص تحریمها را در دفاع از دموکراسی در موارد دشواری مانند ونزوئلا نشان داد. پایگاه داده چتم هاوس – از جمله موارد دیگر – نرخ موفقیت بیش از ۸۵۹ تحریمی را که کشورها و نهادهای چندجانبه از سال ۱۹۵۰ تا ۲۰۲۳ به نام دفاع از حقوق بشر و دموکراسی یا ترویج بیثباتسازی رژیم اعمال کردهاند، بررسی کرد.
بر اساس تحلیل ما، که تا حدی بر اساس اظهارات عمومی دولت و نهادهای تحریمشده استوار است، بیش از نیمی از آن تحریمها در دفاع از حقوق بشر و دموکراسی موفق بودهاند.
از این موارد موفق، اکثریت قریب به اتفاق در مورد متحدان غربی، شبهدموکراسیها یا کشورهایی بود که در حال گذر از دوران گذار بودند.
مواردی که تحریمها شکست خورده یا به طور نامحدود ادامه دارند (از جمله تحریمهای ۱۹۶۲ ایالات متحده علیه کوبا) در رژیمهای غیردموکراتیک و – مهمتر از آن – رژیمهای فاسد و مستحکم متمرکز شدهاند. این موارد شامل چین، بلاروس، میانمار و کوبا بودهاند.
دلایل آشکار است، هرچند اغلب سیاستگذارانی که مایلند تعهد خود را به آزادی نشان دهند، از آن غافل میمانند.
رژیمهای خودکامه تحت تحریمهای اقتصادی گسترده – چه کوبا، ایران، میانمار یا ونزوئلا – تمایل دارند داراییهای آزاد شده ناشی از عقبنشینی غرب را بین نزدیکان خود توزیع کنند. نتیجه این امر، محدود کردن فضای فعالیت اقتصادی مستقل و پاداش دادن به نزدیکان رژیم حاکم است که به تحکیم بیشتر قدرت آنها و جداسازی آنها از جهان اقتصادی غربی و جهانی منجر میشود.
در ونزوئلا، تحریمهای فشار حداکثری ترامپ که برای قطع سرمایهگذاری منافع ایالات متحده و بینالمللی در این کشور نفتی یا انجام تجارت با شرکتهای دولتی – به ویژه شرکت انرژی کاراکاس، PDVSA – طراحی شده بودند، در عوض میدان را برای سرمایهگذاری چین، ایران و روسیه باز کردند.
همچنین چالش نوظهور رژیمهای خودکامه در چین، کوبا، ایران، کره شمالی، روسیه و ونزوئلا برای همکاری در جهت فرار از تحریمهای ایالات متحده و، در برخی موارد، مانند چین و روسیه، ایجاد اقتصادهای موازی جهانی به غرب وجود دارد. اگرچه هیچ یک از این دولتها تمایلی – یا، در مورد روسیه، ظرفیتی – برای حمایت مالی از رژیم فاسد و بیمبالات مادورو نشان ندادهاند، اما به عنوان متحدان جهانی کنار ایستادهاند. چین نفت ونزوئلا را وارد میکند و ایران رقیقکنندهها را به ونزوئلا عرضه میکند تا به پالایش نفت خام سنگین آن کمک کند. پس از آنکه مادورو در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ تقلب کرد، به گفته ناظران بینالمللی انتخابات، و دولتهای دموکراتیک در سراسر جهان از به رسمیت شناختن نتایج خودداری کردند، چین، کوبا، ایران، کره شمالی و روسیه همگی پیروزی او را تبریک گفتند.
با این حال، حتی با وجود شکست تحریمهایش علیه ونزوئلا، دولت ترامپ از محکومیتهای مادورو و مشروعیت نداشتن ریاستجمهوری او دست برنداشته است. اینجاست که دور دوم تلاشها برای القای تغییر رژیم – این بار با قدرت نظامی – آغاز میشود. پس از آنکه پنتاگون اخیراً افشا کرد که مجوز اقدام نظامی برای حمله به کسانی که "نارکو-تروریست" شناخته میشوند، از جمله کارتل دل سولس، را صادر خواهد کرد، دولت ترامپ اکنون اختیارات و مجوز عمومی را برای حذف اعضای بلندپایه دولت مادورو دارد.
با توجه به وسعت ونزوئلا و توپوگرافی آن – جنگل، کوهستان و مراکز متعدد شهری – حمله تمامعیار ایالات متحده بعید و قطعاً غیرعاقلانه است. اما آیا بسیج اولیه میتواند باعث جداییها شود؟ شایعات مبنی بر اینکه ارتش در آستانه جدایی از مادورو است، سالهاست که تکرار میشود. به طور مشهور، پس از آنکه یک قیام مردمی در سال ۲۰۱۹ نتوانست قیام نظامی را تحریک کند، جان بولتون، مشاور امنیت ملی وقت ایالات متحده، حلقه داخلی مادورو را به «عقربهای درون بطری» تشبیه کرد و به اشتباه وعده داد که خیانت اجتنابناپذیر است، اگر نه قریبالوقوع.
حتی اگر این جداییها محقق نشود، کشتیهای موشکانداز هدایتشونده آمریکا میتوانند چند تأسیسات نظامی کلیدی را هدف قرار دهند. و با مجوز توانایی از بین بردن رهبران تعیین شده، پنتاگون ممکن است نیروی هدفمندی را برای ربودن مادورو و انتقال او به ایالات متحده برای محاکمه، یا حتی ترور احتمالی او، در نظر بگیرد.
اما هرگونه اقدام ایالات متحده در داخل ونزوئلا، چه حمله بعید و چه هدف قرار دادن احتمالیتر داراییهای کلیدی – زیرساختها و انسانی – محکومیت همسایگان ونزوئلا را برانگیخته خواهد کرد. شکستهای اقتصادی دولت مادورو، موجهای مهاجرانی که ایجاد کرده و فعالیتهای غیرقانونی رژیم، به معضلاتی در سراسر منطقه از شیلی تا پاناما تبدیل شده است. و دولتها در آرژانتین، اکوادور و پاراگوئه حمایت خود را از تعیین کارتل دل سولس (Cartel of the Suns) به عنوان یک گروه تروریستی مواد مخدر توسط ایالات متحده اعلام کردهاند. با این حال، حتی این کشورها نیز برای پذیرش مداخله ایالات متحده که اعضای دولت ونزوئلا را از بین ببرد، با مشکل مواجه خواهند شد. به هر حال، همبستگی منطقهای در دفاع از حاکمیت ملی همچنان یکی از اصول اصلی دیپلماسی آمریکای لاتین است.
برای دولتها از آمریکا تا اروپا، منزوی کردن و تسریع خروج رژیم خودکامه و بیشرم مادورو از قدرت باید یک هدف اصلی باقی بماند. اما اگر تحریمها کارساز نبودند و دیپلماسی ناوگان توپدار سابقه بدتری دارد، چه چیزی کارساز خواهد بود؟
یک امید این است که دولت ترامپ در حال انجام مذاکرات دیپلماتیک موازی باشد. چنین تلاشهایی میتواند به طور بالقوه یک استراتژی خروج و برنامهای بهتر برای بازسازی فراهم کند، در صورتی که مادورو و ژنرالهای فاسدش تصمیم بگیرند راهی برای خروج بیابند. این باید حول مذاکرات پشت پرده برای بهرهبرداری از شناسایی دیپلماتیک، از جمله بازگشایی سفارت ایالات متحده در کاراکاس، و استفاده از مشوقها به جای تنها چماق برای تشویق به جدایی، شامل پیشنهاد عبور امن از کشور و حذف پاداشها برای سر مقامات کلیدی و همچنین عفو محدود احتمالی برای متهمان به جرائم کوچک، بچرخد.
همزمان، یک نمایش قدرت متواضعانهتر و کماثرتر باید در کارائیب باقی بماند تا قاچاقچیان مواد مخدر که قلمرو ونزوئلا را ترک میکنند، رهگیری شوند. انجام این کار به محروم کردن رژیم از یک منبع حیاتی درآمد که برای پاداش دادن به متحدان فاسد خود استفاده میکند، کمک خواهد کرد. حضور نظامی محدودتر همچنین میتواند حمایت متحدان ایالات متحده، از جمله اروپا – یکی دیگر از مقاصد اصلی ترانزیت کوکائین ونزوئلا – را جلب کند. این امر از چشمانداز استقرار ناوگانی از قایقها و یک زیردریایی در سواحل ونزوئلا که به طور نامحدود قایقهای کوچک حامل قاچاق مواد مخدر – یا بدتر از آن، انسان – را هدف قرار میدهند، جلوگیری خواهد کرد.
در نهایت، این نمایش قدرت نظامی ممکن است بالاخره جداییهایی را که دولت ترامپ و حامیان سیاستهایش هفت سال است که از آن سخن میگویند، شعلهور کند. اما اگر این اتفاق نیفتد، آنچه در ادامه میآید ممکن است بدتر از وضعیت موجود باشد.