فرنان برودل، مورخ فرانسوی، سه چرخه تاریخ را شناسایی کرد. کوتاهترین آنها جریان روزمره رویدادهاست؛ برودل آنها را "کرمهای شبتاب" روی صحنه مینامید. چرخه بعدی تغییرات الگو هستند – مانند پایان جنگ سرد – که میتوانند در طول دهها سال یا بیشتر رخ دهند. در نهایت، "درازمدت" (longue durée) وجود دارد: بستر آب و هوا و جغرافیایی که همه چیز را شکل میدهد و تنها طی قرنها یا هزارهها تغییر میکند.
شش ماه پس از آغاز دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ در ایالات متحده، روشن است که مسیر وقایع تغییر کرده است. تنها در چند هفته تابستانی، رئیس اداره آمار کار اخراج شد، ترامپ تلاش کرد فدرال رزرو را به تصرف خود درآورد، ایالات متحده تعرفهها بر هند را به 50% افزایش داد و رهبران چین، روسیه و هند نمایشی از اتحاد و قدرت در پکن به راه انداختند.
این روند، ادامهدهنده چرخهای پرفراز و نشیب است که پیش از این شاهد بمباران ایران توسط آمریکا، جنگ بین هند و پاکستان (دو کشور دارای تسلیحات هستهای) و شوک تعرفهای ترامپ در روز آزادسازی بوده است.
نام جمعی گروهی از کرمهای شبتاب چیست؟ احتمالاً "تغییر الگو" نیست، اما در این مورد، به آن میانجامد. چرخش ایالات متحده از تجارت آزاد و امنیت جهانی به تمرکز شدیدتر بر منافع ملی، دارای پتانسیل یک تحول دهساله است که یکپارچگی جهانی را که با پایان جنگ سرد سرعت گرفته بود، معکوس میکند.
آیا در "درازمدت" (longue durée) برودل نیز تغییری رخ داده است؟ ما فکر میکنیم این نیز ممکن است، زیرا نظم نوین جهانی ترامپ با چالشهای قرنساز تغییرات اقلیمی و هوش مصنوعی درگیر میشود.
نظم نوین جهانی ترامپ
در دهههای پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده قهرمان تجارت آزاد، لنگرگاه امنیت جهانی و معیار طلایی حکمرانی بود. اکنون، تعرفهها را به بالاترین سطح از دهه 1930 رسانده، به متحدانش گفته است که باید هزینه حفاظت را بپردازند و خطوط قرمز استقلال فدرال رزرو و سازمانهای آماری را زیر پا گذاشته است.
این یک گسست بزرگ و لحظهای مهم برای اقتصاد جهانی است که الگوهای رشد و تورم، استقراض و بدهی را تغییر میدهد.
برآوردهای بلومبرگ اکونومیکس نشان میدهد که جنگ تجاری ترامپ ضربه قابل توجهی به رشد وارد خواهد کرد. پیشبینیهای ما برای رشد تولید ناخالص داخلی جهانی در سالهای 2025 و 2026 به ترتیب 3% و 2.7% است که کمتر از نرخ پیش از پاندمی (3.5%) است. چین، که با تعرفهای نزدیک به 40% در اقتصادی که به طور قابل توجهی بر تجارت متمرکز است، مواجه است، یکی از بزرگترین بازندگان است. دلار ضعیفتر، که شرایط مالی آسانتری را برای بقیه جهان ایجاد میکند، ممکن است این ضربه را کاهش دهد.
ترامپ میگوید که ایالات متحده برنده بزرگ خواهد بود و تریلیونها دلار درآمد تعرفهای و سرمایهگذاری بیشتر را از طریق بازگشت تولید به کشور (reshoring) به دست خواهد آورد. شواهد اولیه تا حدی از این دیدگاه حمایت میکند. رشد ایالات متحده در سه ماهه دوم مقاوم بود و سهام ایالات متحده نزدیک به رکورد بالایی قرار دارد. شرکتهای چندملیتی از اپل گرفته تا هیوندای و TSMC قول سرمایهگذاریهای عمده در ایالات متحده را دادهاند. در جلسهای در کاخ سفید، تیم کوک، مدیرعامل اپل، تعهد سرمایهگذاری خود را به 600 میلیارد دلار افزایش داد و گفت که این وجوه تولید در ایالات متحده را تقویت خواهد کرد.
شامپاین مگا را نگه دارید
اما در ماههای آینده، تأثیر تعرفههای بالاتر بر اقتصاد ایالات متحده تقریباً قطعاً به معنای رشد ضعیفتر، سود کمتر و تورم بالاتر خواهد بود. از آنجایی که افزایش تعرفه تاریخی است، سنجش دقیق اثرات احتمالی آن دشوار است. اما چه این بردارهای اثر بزرگ باشند چه کوچک، رشد کمتر و تورم بالاتر نکات مثبتی نیستند. در نگاهی به آینده دورتر، دستمزدهای بالا، زیرساختهای ناکافی و خود تعرفهها موانع بزرگی برای بازگرداندن تولید به کشور هستند.
از دیدگاه ترامپ، متحدان نه تنها در تجارت از ایالات متحده سوءاستفاده میکنند – بلکه از قدرت نظامی آن نیز سوءاستفاده میکنند. او حق دارد. همانطور که دونالد تاسک، نخستوزیر لهستان، میگوید، منطقی نیست که 500 میلیون اروپایی از 300 میلیون آمریکایی بخواهند آنها را در برابر 140 میلیون روس دفاع کنند. ترامپ میگوید آن دوران به پایان رسیده است.
اکنون انتظار میرود متحدان و شرکای ایالات متحده هزینه دفاع خود را بپردازند. اوکراین مشکل اروپا است. تایوان باید هزینه بیمه را بپردازد. بازبینی وضعیت نیروهای جهانی، چشمانداز کاهش تعداد نیروهای ایالات متحده در نقاط حساس جهانی را مطرح میکند.
برای متحدان ایالات متحده، افزایش هزینههای نظامی باید از طریق استقراض بیشتر تأمین مالی شود. بلومبرگ اکونومیکس محاسبه میکند که رساندن بودجههای دفاعی اروپا به 3.5% تولید ناخالص داخلی میتواند نیاز به 2.3 تریلیون دلار استقراض اضافی در دهه آینده داشته باشد. برای کسانی که در مناطق خطرناکتری قرار دارند – شبه جزیره کره، تنگه تایوان، دریای چین جنوبی یا جناح شرقی ناتو – خطرات حتی بیشتر است.
این امر در ضعف دلار و نرخهای بالای خزانهداری منعکس میشود. شاید این جای تعجب نباشد. در دهههای گذشته، ایالات متحده به عنوان مصرفکننده و سرباز جهان عمل میکرد. در مقابل، جهان با دلار کار میکرد و کسری بودجه ایالات متحده را تأمین مالی میکرد. اکنون ترامپ میگوید که ایالات متحده دیگر نه خریدار است و نه سرباز. آیا در این صورت تعجبآور خواهد بود اگر جهان از دلار روی برگرداند و به بدهی خزانهداری بیاعتنایی کند؟
راه بازگشتی نیست
آیا بازگشت به نظم قدیمی ممکن است؟ در مورد تجارت، روشن است که ترامپ به ذخایر عمیقی از نارضایتی در مورد مشاغلی که به دلیل برونسپاری از دست رفتهاند، دسترسی پیدا کرده است. سیاستمداران به سرعت درس را فرا گرفتهاند. بایدن تعرفههای ترامپ را حفظ کرد و چند تعرفه دیگر نیز اضافه کرد. هر رئیسجمهور آتی ایالات متحده که تلاش کند مسیر متفاوتی را در پیش گیرد، آینده سیاسی خود – و مالیه عمومی کشور را که اکنون به میزان قابل توجهی به درآمد تعرفهای وابسته است – به خطر خواهد انداخت.
چشمانداز ژئوپلیتیک نیز به همان اندازه قاطعانه تغییر کرده است. تمرکز ترامپ بر "اول آمریکا" (America First) هرچند تکاندهنده است، اما بازتاب واقعیتی جدید است که در آن ایالات متحده دیگر تنها ابرقدرت جهان نیست و بنابراین کمتر میتواند در مناطق دورافتاده تصمیمگیری کند. صرفنظر از اینکه چه کسی در آینده کاخ سفید را اشغال کند، متحدان و دشمنان ایالات متحده به بازنگری موقعیت خود حول این وضعیت جدید ادامه خواهند داد.
«تغییراتی بیسابقه در یک قرن»
در مورد "درازمدت" (longue durée) برودل – آهستهترین چرخه تاریخ که همه چیز بر آن استوار است – چطور؟ آیا حتی آن نیز میتواند در نقطه عطف باشد؟ شاید.
ترامپ دوباره ایالات متحده را از توافقنامه اقلیمی پاریس خارج کرده است. مبارزه جهانی با تغییرات اقلیمی ادامه خواهد یافت، اما بدون دومین انتشاردهنده بزرگ جهان، این کار دشوارتر میشود.
ظهور هوش مصنوعی عمومی نیز میتواند یک تحول عصرساز باشد. خوشبینان تکنولوژی جهانی متحول شده را میبینند: پتانسیل انسانی آزاد شده، کمیابی با فراوانی جایگزین شده است. اگر اوضاع به این شکل پیش برود، رشد قویتر و رفاه فزاینده، مدیریت سایر مشکلات – از پرداخت هزینه ارتش گسترش یافته تا جبران زیاندیدگان از تجارت آزاد – را آسانتر خواهد کرد. دیگران خطراتی را در پیش رو میبینند: از دست دادن گسترده مشاغل، نابرابری عمیقتر و جوامعی که تا حد فروپاشی تحت فشار قرار میگیرند.
برودل نوشت: "تاریخ را میتوان به سه حرکت تقسیم کرد: آنچه به سرعت حرکت میکند، آنچه به آرامی حرکت میکند و آنچه به نظر میرسد اصلاً حرکت نمیکند." در حال حاضر، وقایع تقریباً سریعتر از آن حرکت میکنند که بتوان آنها را ردیابی کرد و "پاکس آمریکانا" (Pax Americana) که به کندی در حال حرکت بود، به سرعت به زبالهدان تاریخ میپیوندد. اگر دمای جهانی بسیار بیشتر افزایش یابد یا ماشینها شروع به فکر کردن برای خود کنند، حتی در چرخهای که به نظر نمیرسد اصلاً حرکت کند، جنبشهایی رخ خواهد داد.
شی جینپینگ، رئیسجمهور چین و رقیب ژئوپلیتیک ترامپ، دوست دارد بگوید که جهان در حال تجربه "تغییراتی بیسابقه در یک قرن" است. شاید این تنها نیمی از حقیقت باشد.
تام اورلیک اقتصاددان ارشد بلومبرگ اکونومیکس و جنیفر ولش تحلیلگر ارشد ژئواکونومیکس هستند. مشترکان بلومبرگ ترمینال میتوانند گزارش بلومبرگ اکونومیکس با عنوان "راهنمایی برای بینظمی نوین جهانی" را که این مقاله از آن اقتباس شده است، مطالعه کنند.