عربستان سعودی و مصر در ۱ سپتامبر پروتکل جدیدی را در اسکندریه برای گسترش همکاری در زمینه امنیت دریایی امضا کردند که جدیدترین گام در جهت تحکیم مشارکت دفاعی آنهاست. این توافق که طی بازدید سرلشکر بحری محمد بن عبدالرحمن الغریبی، فرمانده نیروی دریایی عربستان سعودی، امضا شد، در حالی صورت میگیرد که هر دو کشور با تهدیدات فزاینده دریایی از دریای سرخ تا مدیترانه مواجه هستند.
این توافق همزمان با رزمایش ستاره درخشان (Bright Star) ۲۰۲۵، بزرگترین رزمایش نظامی چندملیتی منطقه، انجام شد. با این حال، فراتر از رزمایشها و پروتکلها، این توافق به سوالات بزرگتری در مورد جاهطلبیهای دریایی ریاض، طرح نوسازی قاهره و چگونگی شکلگیری مشارکت آنها در تعادل قدرت متغیر در آبراههای مورد مناقشه اشاره دارد.
پروتکل ۱ سپتامبر که در اسکندریه امضا شد، چارچوبی برای آموزش مشترک گسترده، تبادل منظم افسران و عملیات دریایی هماهنگ در تئاترهای مشترک مانند دریای سرخ و مدیترانه شرقی ایجاد میکند. همچنین، این پروتکل نیروهای دریایی دو کشور را متعهد میکند که قابلیت همکاری فرماندهی و کنترل را تقویت کرده، همکاری در لجستیک و نگهداری را افزایش دهند و بازدیدهای منظم از بنادر و تمرینات دوجانبه را انجام دهند.
تاکید ویژهای بر نگرانیهای فزایندهای مانند مبارزه با تروریسم دریایی، عملیات آبیخاکی و حفاظت از خطوط کشتیرانی تجاری صورت گرفت. با تدوین این اولویتها، پروتکل همکاریهای موردی را به یک مشارکت ساختاریافته و قابل پیشبینی تبدیل میکند.
برای ریاض، این توافق امکان دسترسی به تخصص دریایی قاهره، از عملیات زیردریاییها تا رهبری رزمایشهای چندملیتی را فراهم میکند. برای مصر، پشتیبانی بلندمدت عربستان سعودی را تضمین کرده و موقعیت قاهره را به عنوان قدرتمندترین نیروی دریایی عرب در منطقه تقویت میکند.
زمانبندی این توافق نیز بسیار گویاست. امضای پروتکل در حالی صورت گرفت که رزمایشهای ستاره درخشان از ۲۸ اوت تا ۱۰ سپتامبر در سراسر مصر در حال برگزاری بود. این نوزدهمین دوره که در پایگاه نظامی محمد نجیب و چندین پایگاه دریایی و هوایی در استان مرسی مطروح برگزار شد، ۴۳ کشور را گرد هم آورد که ۱۳ کشور با نیروهای زمینی (تقریباً ۸۰۰۰ پرسنل در مجموع) فعالانه مشارکت داشتند و بقیه ناظر فرستادند. این تجمع چشمگیر، دوره امسال را به گستردهترین مشارکت بینالمللی از زمان آغاز این بازیها در ۴۵ سال پیش تبدیل میکند.
این رزمایش شامل شبیهسازیهای ستاد فرماندهی، رزمایشهای آتش زنده، سناریوهای مبارزه با تروریسم و جنگ نامنظم، لجستیک و تخلیه پزشکی و عملیات آبیخاکی بود. برای عربستان سعودی، مشارکت بخشی از یک برنامه آموزشی تحت نظارت سرلشکر عادل البلوی بود که بر لزوم یکپارچگی نیروهای چندملیتی تاکید کرد. ریاض به این مناسبت یگانهای فعالی را از هر چهار شاخه اصلی خود مستقر کرد.
این توافق تنها چند روز پس از دیدار عبدالفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر با ولیعهد محمد بن سلمان در نئوم در ۲۱ اوت صورت گرفت، که در آن امنیت دریای سرخ نیز مورد بحث قرار گرفت، و نشان میدهد که توافق دریایی بخشی از یک همسویی سیاسی گستردهتر است.
از رزمایش تا توافق
ابعاد جدید همکاری دریایی متقابل بر سابقه فعالیت نظامی مشترک بین قاهره و ریاض استوار است. از زمان موج قرمز (Red Wave) ۱ در سال ۲۰۱۸، نیروهای دریایی دو کشور به طور منظم در دریای سرخ برای تمرین مبارزه با تروریسم و امنیت دریایی دیدار کردهاند. آخرین دوره، موج قرمز ۷ در مه ۲۰۲۴، شامل چندین شریک منطقهای بود. فراتر از دریا، دو کشور رزمایشهای تبوک-۵ را در سال ۲۰۲۲، رزمایشهای هوایی مشترک در سال ۲۰۲۳ و رزمایش گسترده پیکان سوراخکننده (Piercing Arrow) ۲۰۲۴ را در مصر برگزار کردند که یگانهای زمینی، دریایی، هوایی و پدافند هوایی از هر دو ارتش را گرد هم آورد. هر دو نیروی دریایی همچنین در سری رزمایشهای دریایی-هوایی مدوسا (Medusa) شرکت کردند که آخرین آن در سال ۲۰۲۴ در کنار یونان، فرانسه و قبرس بود.
اکرم خریف، روزنامهنگار مستقل در زمینه دفاع و امنیت شمال آفریقا، به المانیتور گفت که چنین رزمایشهایی فقط نمایش نیستند، بلکه به استانداردسازی "چرخههای برنامهریزی، رویههای فرماندهی و کنترل (C2)، ارتباطات رادیویی و عدم تداخل هوایی-دریایی" کمک میکنند. او توضیح داد که ستاره درخشان به طور صریح C2 چندملیتی و یکپارچگی تسلیحات ترکیبی را آموزش میدهد، در حالی که موج قرمز بر رهگیری دریایی، دفاع از کاروان و امنیت ساحلی در دریای سرخ تمرکز کرده است. او گفت: "مدوسا، برعکس، فرودهای آبیخاکی، آتش زنده و بازیهای جنگی ضدزیردریایی را لایهبندی میکند - مشارکت عربستان سعودی رویههای مشترکی را برای سناریوهای پیچیده هوایی-دریایی و پستهای فرماندهی آبیخاکی اضافه کرده است."
خریف تاکید کرد که نتیجه قابلیت همکاری محسوس است: "مفاهیم کار مشترک که از طریق موج قرمز یا مدوسا آزمایش شدهاند، به هر دو نیروی دریایی اجازه میدهند تا عملیات اسکورت، جستجو و نجات و پستهای فرماندهی آبیخاکی را با هم اجرا کنند." او افزود که با گذشت زمان، این رویههای مشترک میتواند راه را برای استانداردسازی محدود مهمات یا حتی شیوههای نگهداری، با وجود تامینکنندگان مختلف، هموار کند.
افزایش سرعت رزمایشها نشاندهنده نهادینهسازی همکاری است. برای قاهره، این رزمایشها روابط با شریکی در خلیج فارس را تقویت میکند که حمایت مالی بسیار مورد نیاز را فراهم میآورد. برای ریاض، آنها آمادگی عملیاتی نیروهای خود را با آموزش در کنار یک نیروی دریایی باتجربهتر تسریع میکنند.
قدرت دریایی مصر
جوزپه دنتیچه، تحلیلگر رصدخانه مدیترانه در موسسه مطالعات سیاسی، این توافق را در چارچوب گستردهتری قرار داد. او گفت: "این توافقات وابستگی تکنولوژیکی مصر به تامینکنندگان غربی را متعادل میکند، در حالی که به آن اجازه میدهد تا مجموعهای از روابط با شرکای خلیج فارس، منطقهای و حتی آسیایی را که برای امنیت ملیاش اساسی هستند، حفظ کند." او افزود که برای قاهره، همکاری دریایی به همان اندازه که مربوط به دفاع است، به نفوذ نیز مربوط میشود: صادرات تخصص دریایی به شرکا و در عین حال تثبیت نقش خود به عنوان یک قدرت منطقهای.
نیروی دریایی مصر یکی از جاهطلبانهترین طرحهای نوسازی را در جهان عرب پشت سر گذاشته است. طی دهه گذشته، قاهره ناوچههای FREMM ایتالیایی-فرانسوی، زیردریاییهای Type-209 آلمانی، ناوچههای سبک Gowind فرانسوی و دو ناو بالگردبر میسترال را به دست آورده است. این خریدها، به همراه ناوگانی از قایقهای موشکانداز و شناورهای پشتیبانی، مصر را به بزرگترین و پیشرفتهترین نیروی دریایی منطقه خارج از اسرائیل و ترکیه تبدیل کرده است.
بازدید هیئت سعودی از بندر اسکندریه و بازرسی این شناورها نشاندهنده علاقه ریاض بود. برای برنامهریزان سعودی، توانمندیهای مصر هم اطمینانبخش و هم حاوی درسهایی است. در همین حال، خریف استدلال کرد که ریاض از نزدیک "توانایی مصر در اجرای عملیات اعزامی از طریق استفاده از میسترالها به عنوان ستاد فرماندهی — یک جزء پیشبینی که عربستان سعودی هنوز فاقد آن است" را زیر نظر خواهد داشت. تجربه مصر در انتقال فناوری با ناوچههای سبک Gowind نیز الهامبخش است زیرا پادشاهی به دنبال بومیسازی صنعت دفاعی خود است.
افزایش خطرات دریایی
زمانبندی پروتکل بر محیط دریایی ناپایدار که هر دو کشور با آن مواجه هستند، تاکید میکند. در دریای سرخ، شورشیان حوثی حمله خود را علیه کشتیرانی جهانی تجدید کردهاند و تنشها را پس از یک حمله گزارش شده با پشتیبانی اطلاعاتی اسرائیل به کابینه حوثیها در اواخر اوت تشدید کردهاند. این تشدید مجدد پیش از این جریان انرژی و درآمدهای کانال سوئز را مختل کرده و تخمین زده میشود که مصر در اوایل سال جاری ماهانه ۸۰۰ میلیون دلار خسارت دیده است.
در شرقتر، خلیج فارس شاهد رویارویی مستقیم بوده است: در ژوئن، ایران موشکهایی را به پایگاه هوایی العدید قطر در تلافی جنگ ۱۲ روزه اسرائیل با تهران پرتاب کرد، که نشان میدهد شرکای خلیج فارس — از جمله عربستان سعودی — در معرض تلافی ایران قرار دارند. درگیری همزمان ایران با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بر سر جزایر مورد مناقشه، همراه با مذاکرات هستهای متوقف شده، انزوای منطقهای آن را عمیقتر کرده و نگرانیها را از رفتار تهاجمیتر در دریا افزایش داده است.
مدیترانه مرکزی و شرقی صحنه دیگری از عدم قطعیت را نشان میدهد. سفر برنامهریزی شده خلیفه حفتر، فرمانده لیبی به ترکیه پس از سالها خصومت، نشانهای از یک ذوب احتمالی است که میتواند همسوییهای دریایی را تغییر دهد — روندی که مستقیماً بر محاسبات استراتژیک مصر تاثیر میگذارد. برای قاهره که منافعش در مدیترانه به اکتشاف گاز و بازدارندگی استراتژیک گره خورده است، مشارکت نزدیکتر عربستان سعودی اطمینانبخش است.
روی هم رفته، این نقاط درگیری توضیح میدهند که چرا ریاض و قاهره در حال نهادینه کردن همکاری دریایی هستند. هر دو امنیت دریایی را برای حفاظت از تجارت، انرژی و نفوذ منطقهای حیاتی میدانند. دنتیچه منطق مصر را چنین توصیف کرد: "از دهه ۱۹۸۰، قاهره نقش ژاندارم امنیتی منطقهای را به نمایندگی از سلطنتهای خلیج فارس ایفا کرده است، که با اهرم کردن نفوذ اقتصادی خود، این وفاداری اجباری را از مصر تضمین کردهاند." با این حال، او افزود، کشف مجدد بعد دریایی مصر، حضور دریایی را در هر دو دریا ضروری میسازد: گاز فراساحلی در مدیترانه، کابلهای زیردریایی از طریق دریای سرخ و کنترل کانال سوئز. او توضیح داد که این "رویکرد دوگانه" قاهره را بین سه حوزه استراتژیک — مدیترانه، خاورمیانه و آفریقا — قرار میدهد.