زنان ایرانی در حال پیاده‌روی در خیابان‌ها، بی‌اعتنا به قانون حجاب اجباری، در حالی که ایرانیان برای نوروز، که با لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌شود، در ۱۹ مارس ۲۰۲۵، در میدان تجریش، ایران آماده می‌شوند. — ساسان/میدل ایست ایمیجز/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز
زنان ایرانی در حال پیاده‌روی در خیابان‌ها، بی‌اعتنا به قانون حجاب اجباری، در حالی که ایرانیان برای نوروز، که با لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌شود، در ۱۹ مارس ۲۰۲۵، در میدان تجریش، ایران آماده می‌شوند. — ساسان/میدل ایست ایمیجز/خبرگزاری فرانسه از طریق گتی ایمیجز

سه سال پس از مرگ مهسا امینی، ایران با جنبشی روبروست که نمی‌تواند آن را سرکوب کند

سه سال پس از اینکه مرگ یک زن ایرانی در بازداشت گشت ارشاد، جنبش حقوق زنان «زن، زندگی، آزادی» را شعله‌ور ساخت، رژیم ایران تحت بحران‌های فزاینده‌ای متزلزل شده است.

تهران — سه سال پس از مرگ مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد ایران در ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۲، اعتراضاتی که این رویداد جرقه آن را زد، اثری ماندگار از خود بر جای گذاشته است. در حالی که دولت کنترل‌ها را تشدید کرده است، بسیاری از زنان ایرانی اکنون بدون حجاب در خیابان‌های تهران قدم می‌زنند و اقدامات سرپیچی همچنان در جامعه موج می‌زند.

آنچه به عنوان اعتراضات خودجوش علیه حجاب اجباری آغاز شد، به پایدارترین و گسترده‌ترین چالشی تبدیل گشت که رژیم در دهه‌های اخیر با آن روبرو بوده است.

واکنش دولت سختگیرانه بوده است و بیش از ۵۵۰ نفر کشته، زندان‌ها پر و ۱۲ نفر اعدام شده‌اند.

با این حال، جمهوری اسلامی شاید هرگز نتواند این جنبش را به طور کامل سرکوب کند — اعمال نافرمانی عمومی هنوز آشکار است، خانواده‌های داغدار از سکوت سر باز می‌زنند و بسیاری دولت را آسیب‌پذیرتر از همیشه می‌بینند.

اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۲۰۲۲ نقطه عطفی بود. ناآرامی‌های گسترده، مقیاس خونریزی و تاب‌آوری معترضان نشان می‌دهد که ایرانیان تا چه اندازه از حاکمان خود بیگانه شده‌اند.

با وجود سرکوب شدید، دوربین‌های نظارتی و اقدامات تنبیهی، آثار این جنبش در حضور بی‌حجاب بسیاری از زنان ایرانی در شهرهای بزرگ دیده می‌شود.

یکی از ساکنان زن پایتخت که با المانیتور صحبت کرده و به دلایل امنیتی خواست نامش فاش نشود، گفت: «قدم زدن در خیابان‌ها بدون حجاب به یک امر عادی جدید در تهران تبدیل شده است.» وی افزود: «آیا این نشانه آن نیست که دولت نبرد را به ما باخته است؟»

با این حال، آنچه رژیم با آن کنار آمده، نمی‌تواند به عنوان پذیرش دموکراتیک خواسته‌های آزادی‌خواهانه مردم تلقی شود؛ بلکه این یک لقمه تلخ است که مجبور به قورت دادن آن شده است. در طول سه سال گذشته، حکومت تلاش کرده است تا رعایت حجاب را به طرق مختلف اجرا کند: جریمه‌های سنگین، مسدود کردن سیم‌کارت‌ها، مسدود کردن حساب‌های بانکی، توقیف وسایل نقلیه شخصی و حتی ممنوعیت استفاده زنان بدون روسری از وسایل حمل و نقل عمومی.

یک قانون سخت‌گیرانه‌تر «عفاف و حجاب» نیز به تصویب رسیده است. اما در میان ترس از واکنش گسترده عمومی، این قانون توسط دولت رئیس‌جمهور مسعود پزشکیان به تعویق افتاده است. گشت‌های ارشاد، که زمانی حضورشان در میادین عمومی ترسناک بود — همان وسایل نقلیه‌ای که سرنشینانشان مهسا امینی را بازداشت کردند — نیز بی‌سر و صدا از خیابان‌ها عقب‌نشینی کرده‌اند.

برای بسیاری از زنان ایرانی، اگرچه این پایان نبرد نیست، اما خود یک پیروزی است که نشان می‌دهد پافشاری نتیجه می‌دهد.

خانواده‌های سرکش

شاید یادآور قوی‌تر تداوم این جنبش از سوی خانواده‌های قربانیان باشد، که بسیاری از آنها در سومین سالگرد مرگ مهسا امینی، بار دیگر با ارعاب مقابله کردند.

پدر و مادر او، اهل شهر کردنشین سقز، جایی که مغازه‌داران روز سه‌شنبه یک روز کامل اعتصاب کردند، دخترشان را از طریق پیام‌هایی در صفحات شبکه‌های اجتماعی خود به عنوان نماد آزادی به یاد آوردند.

مادر سیاوش محمودی، نوجوانی که در یک اعتراض در تهران به ضرب گلوله کشته شد، ویدیویی را بر سر مزار او منتشر کرد، جایی که او یک قایق کاغذی را به یاد کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله‌ای که توسط نیروهای امنیتی در شهر ایذه کشته شد، قرار داد. او نوشت که این ژست نمادین، پیامی بود مبنی بر اینکه زندگی کودکان از دست رفته در مقاومت به هم گره خورده است.

پدر مهرشاد شهیدی، سرآشپز ۱۹ ساله‌ای که در شهر اراک کشته شد، نوشت: «با وجود همه سرکوب‌ها، صدای مردم بلندتر است... هر گل روی قبر مهرشاد فریاد اعتراض است.»

رژیمی شکننده‌تر

اعتراضات سال ۲۰۲۲ شکاف‌هایی را در زره جمهوری اسلامی آشکار کرد. سه سال بعد، این شکاف‌ها عمیق‌تر شده‌اند. اقتصاد درهم‌شکسته است، ارزش پول ملی به شدت در حال سقوط است، تورم جیب خانواده‌ها را خالی می‌کند، قطعی برق گسترده‌تر شده و کمبود آب تشدید می‌شود — همه اینها به نارضایتی روزمره دامن می‌زند. برای ایرانیان عادی، گلایه‌ها نمی‌تواند به حجاب محدود شود: بنابراین هرگونه اعتراض دوباره، تحت سلطه مسئله بقا خواهد بود.

جایگاه منطقه‌ای جمهوری اسلامی در پایین‌ترین حد خود در تمام دوران است. آسیب‌پذیری‌های آن پس از واکنش اسرائیل به حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط جنبش حماس تحت حمایت تهران، به طور فزاینده‌ای آشکار شده است. تنش‌های متعاقب ایران و اسرائیل به اوج خود در یک رویارویی مستقیم ۱۲ روزه در ماه ژوئن رسید، جنگی که محدودیت‌های بازدارندگی تهران را آشکار کرد و درک ضعف را که پیشتر در ناکامی‌های اولیه آن در محافظت از متحدان نیابتی در برابر حملات اسرائیل دیده شده بود، بیشتر تشدید کرد.

در چنین شرایطی، شکاف بین حکومت تئوکراتیک و مردم گسترده‌تر از همیشه است.

در حالی که رژیم می‌تواند به بقای خود افتخار کند، اما بر جامعه‌ای شکننده، خشمگین و قابل اشتعال حکومت می‌کند که همچنان در لبه پرتگاه قرار دارد و آماده است تا بر سر انبوهی از چالش‌ها و علیه رژیمی که دیگر نمی‌تواند قدرتی را که زمانی در داخل و خارج از کشور به آن می‌بالید، به نمایش بگذارد، قیام کند.

برای بسیاری از شهروندان ایرانی، میراث مهسا امینی به یادبودها و پست‌های اینستاگرام محدود نمی‌شود. این میراث در زنان بی‌حجاب در بلوارهای تهران، در خانواده‌هایی که از فراموش کردن و بخشیدن سر باز می‌زنند، و در جامعه‌ای که طعم نافرمانی را چشیده و رها کردن آن را غیرممکن یافته است، زنده است.