دو سال پس از جنایات حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، مذاکرات در شرمالشیخ در آستانه دستیابی به آتشبس در غزه و پایان دادن به جنگی است که بیش از ۶۰,۰۰۰ فلسطینی، که اکثرشان غیرنظامی بودند، را به کام مرگ کشانده است. اواخر روز هشتم اکتبر، رئیسجمهور دونالد ترامپ در شبکههای اجتماعی نوشت: «با افتخار بسیار اعلام میکنم که اسرائیل و حماس هر دو فاز اول طرح صلح ما را امضا کردهاند.» حماس، اسرائیل و قطر این توافق را تأیید کردند.
نمایندگان اسرائیل و حماس در طبقات مختلف یک هتل در اقامتگاه تفریحی شرمالشیخ در مصر با مذاکرهکنندگان آمریکایی، مصری، قطری و ترکیهای دیدار کرده بودند تا فشار لازم را اعمال کنند. سه روز طول کشید تا این مرحله اول از توافق نهایی شود. در حالی که جزئیات دقیق هنوز علنی نشده است، این توافق احتمالاً منجر به آزادی ۲۰ گروگان اسرائیلی باقیمانده که هنوز زندهاند توسط حماس، آزادی موازی تعداد زیادی از زندانیان فلسطینی محکوم شده توسط اسرائیل، سرازیر شدن کمکها، و عقبنشینی جزئی نیروهای دفاعی اسرائیل از شهرهای اصلی غزه به آنچه آقای ترامپ «خط توافق شده» نامید، خواهد شد.
با توجه به دشواری طاقتفرسای دستیابی به توافق فقط بر سر این مسائل، تردید درباره اجرایی شدن فاز دوم آسان است. فاز دوم یک دولت تکنوکرات را برای بازسازی غزه ایجاد میکند، در حالی که حماس را از قدرت کنار میگذارد. حماس خلع سلاح شده و امنیت توسط یک نیروی بینالمللی تأمین میشود. هیئت نظارتی تشکیل خواهد شد که قرار است آقای ترامپ ریاست آن را بر عهده بگیرد. هدف نهایی، که آقای ترامپ آن را «صلحی قوی، پایدار و جاودانه» بین اسرائیل و تمام سرزمینهای فلسطینی، از جمله امکان راهحل دو کشوری، نامید، حتی دشوارتر به نظر میرسد.
با این حال، فرصت محدودی پدیدار شده است. در سراسر جهان، تمرکز عمومی بر این درگیری از هر زمان دیگری پس از مذاکراتی که منجر به توافقنامههای اسلو در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ شد، بیشتر است. در شخص دونالد ترامپ، آمریکا رئیسجمهوری دارد که از تحت فشار قرار دادن شدید اسرائیل نمیهراسد. به زانو درآوردن رژیم ایران و نیروهای نیابتی خشونتطلب آن، تهدیدی را از کل منطقه برداشته است. و تمایل کشورهای عربی خلیج فارس نه تنها برای پرداخت هزینه بازسازی غزه، بلکه برای حمایت از یک فرایند صلح و، به طور بالقوه، کمک به تأمین امنیت، گامی بزرگ به جلو نسبت به دهه ۱۹۹۰ است.
با این وجود، حتی با بهبود یافتن فضای دیپلماتیک، افکار عمومی هم در میان اسرائیلیها و هم فلسطینیها نسبت به هر فرایند صلح، بدبینانهتر و خصمانهتر شده است. سی سال پس از اسلو، و پس از هفتم اکتبر، اکثر یهودیان اسرائیلی، سرزمینهای فلسطینی را یک شبهکشور شکستخورده با سابقهای از پرورش تروریسم بیپایان و نفرت از یهودیان میبینند. در سال ۲۰۱۲، ۶۱ درصد اسرائیلیها از راهحل دو کشوری حمایت میکردند. اکنون شاید فقط یک چهارم از آنها چنین حمایتی دارند و بیتفاوتی هولناکی نسبت به از دست رفتن جان فلسطینیها وجود دارد. فلسطینیها نیز اسرائیل را یک دولت سرکش میدانند که متعهد به اشغال هرچه بیشتر اراضی آنها و اعمال خشونت روتین و پیشرفته علیه غیرنظامیان است. نسبت حیرتانگیزی از آنها رادیکالیزه شدهاند: در نظرسنجی ماه مه، ۵۰ درصد از حملات هفتم اکتبر حمایت کردند، ۸۷ درصد ارتکاب جنایات توسط حماس را انکار کردند و ۴۱ درصد از مقاومت مسلحانه پشتیبانی کردند.
آقای ترامپ گفته است که ممکن است برای گرامیداشت فاز اول توافق صلح به خاورمیانه سفر کند. با فرض آزادی گروگانها و برقراری آتشبس، توجهات به فاز بعدی مذاکرات معطوف خواهد شد: ایجاد یک سیستم حکومتی جدید برای غزه. پایان جنگ همچنین میتواند باعث تغییر رهبری در هر دو طرف شود، با این احتمال که حماس به کنار گذاشتن هرگونه نقش رسمی در دولت غزه ترغیب یا مجبور شود. اسرائیل باید ظرف ۱۲ ماه انتخابات برگزار کند که نظرسنجیها نشان میدهد ممکن است به کنارهگیری نخستوزیر، بنیامین نتانیاهو، از قدرت منجر شود.
این تغییرات در صدر هرم، ضروری اما کافی نیستند. تصور اینکه یک فرایند صلح عمیقتر میتواند بدون تغییر در افکار عمومی در هر دو طرف اتفاق بیفتد، عجولانه است. این همان چیزی است که صلح را ممکن میسازد، نه دست دادنها در دفتر بیضی کاخ سفید یا جوایز نوبل. خوشبختانه، تغییر اوضاع به این امر کمک میکند. آقای ترامپ، پس از اعمال فشار بر اسرائیل برای پایان دادن به عملیات هوایی علیه ایران و دستیابی به توافق گروگانها، باید تلاشهای خود را برای مجبور کردن آقای نتانیاهو یا جانشین او به محدود کردن گسترش شهرکهای یهودینشین دوچندان کند. او همچنین باید با جلوگیری از محروم کردن فلسطینیان از درآمد گمرکی توسط اسرائیل و تسهیل خشونتهای vigilante توسط شهرکنشینان و سربازان، حکومتداری فلسطینیان را تقویت کند.
در همین حال، کشورهای عربی باید در مورد مجبور کردن تشکیلات خودگردان فلسطین به ارائه حکومتداری پاسخگو و واداشتن احزاب سیاسی فلسطینی به یافتن رهبران جدید و پرهیز از خشونت، واقعبین باشند. علاوه بر اعمال فشار بر هر دو طرف، یک چشمانداز مثبت برای ارائه وجود دارد. برای اسرائیلیها، این چشمانداز یک نظم امنیتی منطقهای است که با تعمیق همکاری با کشورهای عربی و ایجاد پیوندهای جدید با سوریه و شاید لبنان، که هر دو از چنگال ایران گریختهاند، اسرائیل را امنتر میکند. برای فلسطینیها، این چشمانداز پیوندهای اقتصادی با کشورهای خلیج فارس است که راه جدیدی را برای تجارت و شکوفایی اقتصادی ایجاد میکند.
اگر گروگانها آزاد شوند، فلسطینیان در سراسر جهان نظارهگر خواهند بود که آیا اسرائیل میتواند صادقانه خود را متعهد به اجازه دادن به ظهور یک دولت تکنوکرات در نوار غزه با حمایت بینالمللی کند. از طرفی، اسرائیلیها نیز نظارهگر خواهند بود که آیا فلسطینیان در غزه میتوانند خودشان را بهتر اداره کنند، زیرساختهای تروریستی را برچینند و نهادهایی را که حماس تسخیر کرده بود، اصلاح کنند. افکار عمومی در هر دو طرف با دقت پیگیر خواهد بود که آقای ترامپ تا چه حد واقعاً متعهد است. در مذاکرات اسلو، غزه از اهمیت ثانویه برخوردار بود. پس از یک درگیری هولناک و لاینحل، آنچه در ادامه در غزه اتفاق میافتد، محک اصلی خواهد بود. ¦