تصویرسازی از ماتئو جوزپه پانی / آتلانتیک. منبع: مشارکت‌کننده / گتی.
تصویرسازی از ماتئو جوزپه پانی / آتلانتیک. منبع: مشارکت‌کننده / گتی.

پوتین در حال پیروزی نیست

دست‌کم گرفتن رهبر روسیه خطرناک است، اما نسبت دادن قدرت‌های تاریک به او دقیقاً در راستای اهداف اوست.

از ابتدای سپتامبر، روسیه ده‌ها پهپاد به حریم هوایی اروپا ارسال کرده است. در پاسخ، دولت‌های ناتو فرودگاه‌های غیرنظامی را به‌طور موقت بستند، جت‌های جنگنده به پرواز درآوردند و ماده ۴ ناتو را فعال کردند—که خواستار مشاوره‌های رسمی میان متحدان است.

این الگوی تجاوزات آشکارترین تلاش ولادیمیر پوتین برای نشان دادن ناتو به عنوان یک سازمان توخالی و ناتوان از دفاع از قلمرو خود، چه رسد به اوکراین، است. اما شگفت‌انگیزتر از خود تحریک، اطمینانی است که ناظران در غرب با آن این رویداد را یک پیروزی برای رئیس‌جمهور روسیه دانستند. یک تحلیلگر سی‌ان‌ان ادعا کرد که این تجاوزات به سطحی از سردرگمی و پریشانی دامن زده که نشان‌دهنده «برد برای پوتین» است—نمونه دیگری از او که به نظر می‌رسد بدون توجه به شکست‌های میدانی، تغییرات نامطلوب ژئوپلیتیکی و افزایش آشفتگی در داخل، یک موفقیت را پشت سر دیگری تجربه می‌کند.

پوتین پس از به دست گرفتن قدرت از بوریس یلتسین بیمار در ربع قرن پیش، دوران ریاست‌جمهوری خود را با نمایش تصویری تقریباً کمیک از مردانگی و شکست‌ناپذیری آغاز کرد. اما هیچ‌کس در کرملین نمی‌توانست تصور کند که غرب چگونه این روایت را پذیرفته و تقویت خواهد کرد. اگر عباراتی مانند پیروزی برای پوتین و برد بزرگ برای پوتین را در گوگل جستجو کنید، اخبار متعددی را می‌یابید که به سال‌ها قبل بازمی‌گردد: برگزیت، سوریه، پیروزی‌های دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ و ۲۰۲۴، رقابت مارین لوپن در انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه، و جنگ اسرائیل و حماس. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، اکنون چهره عمومی مخالف امپریالیسم روسیه است، اما حتی انتخاب او در سال ۲۰۱۹ نیز به عنوان یک پیروزی برای پوتین تفسیر شد.

پوتین، این مرد بی‌رحم هفتاد ساله که مصمم به بازگرداندن روسیه به شکوه امپراتوری خود است، به سادگی یک شخصیت شرور بسیار مناسب برای سیاستمداران و مفسران رسانه‌ای غربی است که نمی‌توانند او را نادیده بگیرند. به تصویر کشیدن او به عنوان فردی همه‌چیزدان و توقف‌ناپذیر، داستانی روشن در میان آشوب امور جهانی خلق می‌کند. برای منتقدان ترامپ، تأکید بر قدرت پوتین به ابزاری دیگر برای تحقیر رئیس‌جمهور آمریکا تبدیل شده است. اما این اسطوره‌سازی از لحاظ عاطفی راحت، به اخبار و تحلیل‌های سیاسی نیز سرایت می‌کند.

اوایل دوران حرفه‌ای‌ام، در چندین رسانه پروپاگاندای روسیه کار می‌کردم. همه آن‌ها یک قانون نانوشته داشتند: مهم نیست بحران چیست، پوتین نمی‌تواند بازنده باشد. بسیاری از مفسران غربی نیز ناخواسته از این قانون پیروی می‌کنند. اما دست بالا گرفتن قدرت پوتین به معنای انجام کار او برایش است. این به معنای بزرگ‌نمایی هر یک از تهدیدات او، اشتباه گرفتن نمایش قدرت با واقعیت، و اتخاذ تصمیمات سیاستی نه بر اساس حقایق، بلکه بر اساس آنچه پوتین می‌خواهد ما باور کنیم، است. و اگرچه او موفقیت‌هایی داشته است—ضمیمه کردن کریمه یکی از آن‌هاست—بزرگ‌ترین پیروزی پوتین از قانع کردن جهان مبنی بر اینکه او در حال پیروزی است، حتی زمانی که اینطور نیست، حاصل می‌شود.

حتی پیش از فرود هواپیمای پوتین در آلاسکا برای دیدار با ترامپ در ماه اوت، بسیاری از رسانه‌ها این نشست را پیروزی برای رهبر روسیه خواندند. جان لیونز از شرکت پخش استرالیا در مورد اجلاس آنکوریج نوشت: «این پوتین کلاسیک بود که سال‌ها هنر جنگ روانی و فریب را در طول ارتقای رتبه در سرویس اطلاعاتی بدنام شوروی، کا.گ.ب، مطالعه کرده بود.» اما از نظر ماهوی، این اجلاس اهداف پوتین را پیش نبرد. سلاح‌های آمریکایی همچنان به اوکراین سرازیر می‌شوند، و ایالات متحده اکنون اطلاعات لازم را برای حمله به اهدافی از جمله زیرساخت‌های انرژی در عمق روسیه، به کی‌یف ارائه خواهد داد—کاری که حتی جو بایدن نیز زمانی با آن مخالف بود. هند برای خرید نفت روسیه تعرفه‌های بالاتری به ایالات متحده می‌پردازد، ترامپ فشار می‌آورد تا اروپا خرید هیدروکربن‌های روسیه را متوقف کند، و کلمات صادر شده از کاخ سفید به هیچ وجه دوستانه با روسیه نیستند. ده هفته پس از این اجلاس، حتی کرملین نیز مجبور شد این موضوع را بپذیرد. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه، گفت که «شتاب قوی آنکوریج» به سمت دستیابی به توافق در مورد اوکراین «تا حد زیادی از بین رفته است.»

به نقل از مقامات ناشناس کرملین، بلومبرگ در اواخر سپتامبر گزارش داد که پوتین، پس از دیدار با ترامپ در آلاسکا، تصمیم گرفت حملات پهپادی و موشکی به اوکراین را تشدید کند، زیرا معتقد بود ترامپ علاقه‌ای به دخالت در این درگیری ندارد. اما تغییر به سمت حملات غیرنظامی مدت‌ها قبل از اجلاس در جریان بود و نشان‌دهنده ناامیدی فزاینده پوتین از ناتوانی در دستیابی به هرگونه هدف نظامی است. تشدید اخیر حملات پهپادی در مقایسه با مقیاس جنگی که پوتین در سال ۲۰۲۲ آغاز کرد، زمانی که صدها هزار سرباز، تانک و هواپیمای روسی به اوکراین سرازیر شدند، ناچیز به نظر می‌رسد. امروز، نیروهای مسلح روسیه درگیر نبرد هستند. هیچ تانکی به سمت کی‌یف در حرکت نیست، هیچ حمله برق‌آسایی مناطق را تسخیر نمی‌کند، و هیچ شهر بزرگی در محاصره نیست. روسیه برتری هوایی، یا حتی تفوق هوایی، در اوکراین ندارد. پوتین اهداف خود را به طرز دردناکی روشن کرده است. اما روسیه نه تنها موفق به تصرف تمام اوکراین نشده، بلکه حتی مناطق ضمیمه‌شده به قانون اساسی خود را نیز به طور کامل فتح نکرده است.

در همین حال، پوتین نفوذ خود را در حیاط خلوت خود از دست داده است. نیروهای حافظ صلح روسی مستقر در ارمنستان، یک جمهوری شوروی سابق که مدت‌ها با مسکو همسو بود، در سال ۲۰۲۳ در جریان حمله آذربایجان همسایه، بی‌تفاوت ماندند. کرملین نه تنها یک متحد را رها کرد؛ بلکه دیگر نتوانست به طور قابل اعتمادی ثبات را در قفقاز، منطقه‌ای که مدت‌ها برای امنیت ملی روسیه حیاتی تلقی می‌شد، اعمال کند. سال گذشته، پس از آنکه پدافند هوایی روسیه به طور تصادفی یک جت غیرنظامی آذربایجان را سرنگون کرد، تلاش‌های کرملین برای کوچک‌نمایی این حادثه، روابط بین مسکو و باکو را شکرآب کرد.

اکنون یک معاهده صلح بین ارمنستان و آذربایجان با میانجیگری ایالات متحده – نه روسیه – به دست آمده است، و الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، به طور علنی امکان تأمین کمک‌های مرگبار به اوکراین را بررسی می‌کند. پوتین مجبور شد با واقعیت دور شدن یک همسایه از مدار روسیه روبرو شود. روز پنجشنبه، تقریباً یک سال پس از حادثه جت، پوتین به طور علنی اذعان کرد که روسیه هواپیما را سرنگون کرده است، عذرخواهی کرد و وعده غرامت داد.

یکی از پیروزی‌های واقعی پوتین، ربع قرن حضور او در قدرت است. اگرچه روسیه یک خودکامگی ستیزه‌جو است، اما دلیل ریاست‌جمهوری مادام‌العمر پوتین گولاگ‌ها، اعدام‌های دسته‌جمعی یا کار اجباری نیست. بلکه مجموعه‌ای از توافق‌ها با مردم روسیه است.

شما نمی‌توانید به جنگ اعتراض کنید، اما اگر برای دولت کار نمی‌کنید، مجبور به حمایت از آن نیستید. جنگیدن در سنگرها یک شغل پردرآمد است، نه یک وظیفه. در بحبوحه تحریم‌های اقتصادی بی‌سابقه‌ای که غرب اعمال کرده است، مسکو عمدتاً توانسته استانداردهای زندگی مورد انتظار در یک اقتصاد مصرف‌گرای مدرن را حفظ کند: خودروهای چینی جایگزین خودروهای اروپایی شده‌اند، گردشگری داخلی رونق گرفته است، و برای شاید نیم میلیون روس که امسال ویزای شنگن دریافت کرده‌اند، حتی یک تعطیلات اروپایی نیز همچنان در دسترس است. نتفلیکس رفته است، اما Wink، یک سرویس پخش وابسته به کرملین، سریال‌های وراثت، بازی تاج و تخت و ده‌ها سریال جدید روسی را ارائه می‌دهد. و رستوران‌ها، همانطور که دوستی که اخیراً از روسیه بازگشته بود، به من اصرار داشت، «به نوعی حتی بهتر از قبل هستند.»

اما دسترسی مصرف‌کننده به تعطیلات، سرویس‌های پخش، و موارد دیگر به اقتصادی وابسته است که نشانه‌های روشنی از فشار را نشان می‌دهد. هرمان گریف، رئیس بزرگترین بانک روسیه، اخیراً اذعان کرد که کشور وارد «رکود فنی» شده است، زیرا بسیج صنعتی زمان جنگ از نفس افتاده است. هفته گذشته، رویترز گزارش داد که راه‌آهن روسیه، یک شرکت دولتی با حدود ۷۰۰۰۰۰ کارمند، از کارکنان دفتر مرکزی خود خواسته است که سه روز مرخصی بدون حقوق در ماه بگیرند. در سپتامبر، آوتوواز، بزرگترین خودروساز روسیه، هفته کاری چهار روزه را برای کاهش هزینه‌های حقوق و دستمزد بدون افزایش بیکاری معرفی کرد.

بخش پوتین از این معامله، یعنی ثبات، در حال دور از دسترس شدن است، و روس‌ها تغییرات محسوسی را در زندگی روزمره خود مشاهده می‌کنند. در بحبوحه قطعی‌های گسترده اینترنت، فرودگاه‌های تعطیل شده، و کمبود بنزین ناشی از حملات اوکراین به زیرساخت‌های نفتی، رسانه‌های پروپاگاندای روسیه از اصطلاحات خوش‌بینانه‌ای مانند سرمایه‌گذاری برنامه‌ریزی شده اقتصاد و اشتعال یک مخزن نفت استفاده می‌کنند تا آنچه را که به نظر یک بحران عمیق‌تر می‌آید، پنهان کنند.

قانون دیگری از پروپاگاندای روسیه این است که اگر پوتین در حال پیروزی نباشد، او به سادگی از صحنه خارج می‌شود. این یکی از دلایلی است که فرمانده کل قوای روسیه تقریباً هرگز از مناطق اشغالی اوکراین بازدید نمی‌کند. انجام این کار به همه یادآوری می‌کند که جنگ او علیه هژمونی غرب واقعاً در چه وضعیتی قرار دارد: در نزدیکی پوکروفسک، شهری با جمعیت ۷۰ هزار نفر قبل از جنگ، که روسیه طی دو سال نبرد نتوانسته آن را تصرف کند، گیر کرده است.

پوتین یک کهنه‌کار کا.گ.ب و سازمان جانشین پس از فروپاشی شوروی آن است. در فرهنگ عامه غربی، افسران اطلاعاتی روسیه دارای تکنیک‌های دستکاری مخفیانه هستند، که «سال‌ها هنر جنگ روانی و فریب را در طول ارتقای رتبه در سرویس اطلاعاتی بدنام شوروی، کا.گ.ب، مطالعه کرده‌اند»، همانطور که لیونز در مورد پوتین گفت. در دنیای سینمایی مارول، ناتاشا رومانوف با بازی اسکارلت جوهانسون یک قاتل آموزش‌دیده کا.گ.ب است که جهان را نجات می‌دهد. در کشتن ایو، چیزهای عجیب، و بی‌شمار آثار داستانی دیگر، کا.گ.ب، که در جنگ سرد بازنده بود، توانمندتر از رقبای غربی خود، از جمله سیا، سازمانی که آن را شکست داد، به تصویر کشیده می‌شود.

دست‌کم گرفتن پوتین خطرناک است، اما نسبت دادن قدرت‌های تاریک به او، رهبر روسیه را در ذهن غربی‌ها قدرتمندتر از آنچه در واقعیت هست، می‌سازد. اگر آمریکایی‌ها دیدگاهی روشن‌تر نسبت به پوتین داشتند، دیکتاتوری را می‌دیدند که همه چیز را بر روی یک تهاجم شکست‌خورده قمار کرده است، کشوری که نفوذ خود را از دست می‌دهد، و اقتصادی که به سرعت در حال سرد شدن است. دیدگاه واقع‌بینانه از قدرت او، بزرگترین اهرم پوتین را از او سلب می‌کند: تصور شکست‌ناپذیری او.