دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در حاشیه اجلاس غزه در شرم الشیخ مصر، با شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در تاریخ ۱۳ اکتبر احوالپرسی می‌کند.
دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در حاشیه اجلاس غزه در شرم الشیخ مصر، با شهباز شریف، نخست‌وزیر پاکستان، در تاریخ ۱۳ اکتبر احوالپرسی می‌کند.

ترامپ باید در مورد همکاری با پاکستان محتاط باشد – فارن پالیسی

با وجود افزایش اخیر روابط، تاریخ نشان می‌دهد که اسلام‌آباد دوستی بی‌وفا در جنوب آسیا است.

روابط آمریکا و پاکستان در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ دستخوش تحولی چشمگیر شده است، تحولی که ظاهراً از بهار آغاز شد – اندکی پس از حمله تروریستی در کشمیر تحت کنترل هند که به درگیری بین هند و پاکستان منجر شد. ترامپ مدعی شد که نقش حیاتی در پایان دادن به این بحران ایفا کرده و اسلام‌آباد از مداخله فرضی او تمجید کرد.

مقامات پاکستانی به وضوح به احساسات ترامپ متوسل شده‌اند، ابتدا با کلمات و سپس با پیشنهاداتی: دسترسی به مواد معدنی کمیاب، سرمایه‌گذاری در ارزهای دیجیتال و اخیراً، پیشنهاد یک بندر در دریای عرب. از دید دولت ترامپ، این تحولات نشان‌دهنده یک تغییر مثبت است.

با این حال، سوابق تاریخی نشان می‌دهد که امید به یک رابطه قابل اعتماد و متقابلاً سودمند بین ایالات متحده و پاکستان، احتمالاً بی‌اساس خواهد بود.

در سال ۱۹۵۴، کمی پیش از اعلام پیمان دفاعی با پاکستان، دوایت دی. آیزنهاور، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، نامه‌ای به جواهر لعل نهرو، نخست‌وزیر هند، نوشت و در آن استدلال کرد که این توافق علیه هند نیست و اطمینان داد که کمک نظامی آمریکا علیه این کشور استفاده نخواهد شد. آیزنهاور نوشت: «آنچه ما قصد انجامش را داریم و پاکستان با آن موافقت می‌کند، به هیچ وجه علیه هند نیست.»

از زمان لیاقت علی خان، نخست‌وزیر پاکستان که از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱ حکومت می‌کرد، اسلام‌آباد با تأکید بر اینکه می‌تواند به عنوان سدی در برابر کمونیسم در جنوب آسیا عمل کند، با واشنگتن روابط برقرار کرد. آیزنهاور که مشتاق مهار گسترش شوروی بود، با این امر موافقت کرد. اما پاکستان می‌خواست ایالات متحده را در درجه اول برای ایجاد موازنه در برابر قدرت هند به دلیل مناقشه کشمیر وارد جنوب آسیا کند، همانطور که رابرت جی. مک‌ماهون، مورخ دیپلماتیک آمریکا نشان داده است. و علیرغم اطمینان‌های آیزنهاور، هنگامی که پاکستان در سال ۱۹۶۵ دومین جنگ کشمیر را آغاز کرد، به طور گسترده‌ای به تسلیحات آمریکایی تکیه داشت.

در نتیجه، هند مدت‌هاست که نسبت به هرگونه نقش آمریکا در پاکستان، و حتی کمتر از آن، کمک نظامی آمریکا، محتاط بوده است. بحران شرق پاکستان در سال ۱۹۷۱، که منجر به ایجاد بنگلادش شد، این بدگمانی‌ها را به طور چشمگیری تقویت کرد: ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا، به سمت پاکستان و علیه هند متمایل شد و یک ناوگروه آمریکایی را برای ارعاب دهلی‌نو و نشان دادن حمایت از اسلام‌آباد به خلیج بنگال فرستاد. با این حال، پاکستان کمک آمریکا را ناکافی دانست — پاکستان به هر حال جنگ را باخت — و ائتلاف از بین رفت.

در پی حمله شوروی به افغانستان، رونالد ریگان، رئیس‌جمهور آمریکا، به پاکستان به عنوان پایگاهی برای کمک به مجاهدین افغان در مبارزه با شوروی روی آورد. محمد ضیاءالحق، دیکتاتور نظامی پاکستان، این رابطه را «دست دادن بدون در آغوش کشیدن» توصیف کرد که ماهیت معاملاتی آن را برجسته می‌ساخت. دهه‌ها بعد، مشارکت پاکستان در به اصطلاح جنگ علیه تروریسم تحت رهبری پرویز مشرف، دیکتاتور نظامی، همین رویکرد را داشت: مشرف در مواجهه با اولتیماتوم جرج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور آمریکا، در بهترین حالت یک شریک نیمه‌کاره از آب درآمد.

این تاریخ نشان می‌دهد که چگونه رابطه آمریکا و پاکستان بر پایه وابستگی ایدئولوژیک، روابط فرهنگی یا همگرایی منافع استراتژیک بنا نشده، بلکه یک رابطه معاملاتی بوده است. دلیل کمی وجود دارد که باور کنیم دلربایی پاکستان از ترامپ این بار نتایج متفاوتی برای ایالات متحده به همراه خواهد داشت. در عوض، این امر می‌تواند شراکت استراتژیکی را که ایالات متحده از دهه ۱۹۹۰ با جدیت با هند برقرار کرده، تضعیف کند – که احتمالاً بخشی از قصد پاکستان است.

در چند ماه گذشته، برخی از انتخاب‌های سیاسی ترامپ، نگرانی‌های دهلی‌نو را مبنی بر اینکه واشنگتن ممکن است شریکی استراتژیک بی‌وفا از آب درآید، تشدید کرده است. از دیدگاه هند، اولین حرکت نگران‌کننده در ماه ژوئیه رخ داد، زمانی که ترامپ، بدون حضور هیچ مقام منتخب پاکستانی، ژنرال عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان را به کاخ سفید دعوت کرد.

در آنجا، ترامپ ادعا کرد که او مسئول برقراری آتش‌بس بین هند و پاکستان در ماه می بوده است، که مغایر با دیدگاه‌های مقامات هندی است. او همچنین موافقت کرد تا نسخه پیشرفته‌ای از جت جنگنده F-16 و همچنین طیفی از موشک‌ها را به پاکستان بفروشد. برای وخامت اوضاع، ترامپ پیشنهاد میانجیگری در مناقشه کشمیر را داد – حتی با وجود اینکه نخبگان سیاسی هند دهه‌هاست قاطعانه با هرگونه مداخله شخص ثالث در این موضوع مخالف بوده‌اند. از دیدگاه هند، این کشور در اوایل دهه ۱۹۶۰ تحت فشار بود تا درگیری را با شرایط مطلوب پاکستان حل و فصل کند.

همچنین در ماه ژوئیه، مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا، با اسحاق دار، معاون نخست‌وزیر پاکستان، دیدار کرد و همچنین پاکستان را به عنوان یک شریک ارزشمند در مبارزه با تروریسم و نیرویی برای ثبات منطقه‌ای در جنوب آسیا ستود. در همین حال، ترامپ همچنان تکرار کرده است که در میانجیگری آتش‌بس امسال نقش اساسی داشته، که همچنان مقامات هندی را ناراحت کرده است.

تحولات دیگر در روابط آمریکا و پاکستان، تردیدهایی را در دهلی‌نو نسبت به شراکت هند با ایالات متحده که برای دو دهه اخیر از حمایت دوحزبی برخوردار بوده، ایجاد کرده است. ترامپ به اشارات پاکستان، از جمله همکاری با یک شرکت ارز دیجیتال مورد حمایت ترامپ, نامزدی رئیس‌جمهور آمریکا برای جایزه صلح نوبل، و پیشنهاد اجازه به شرکت‌های آمریکایی برای استخراج مواد معدنی کمیاب از پاکستان، واکنش مثبتی نشان داده است. همه این‌ها به وضوح طراحی شده بودند تا تمایل ترامپ را برای همکاری با اسلام‌آباد، به جای انزوای آن، مانند آنچه در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش انجام داد، تقویت کنند.

اخیراً، پاکستان گامی غیرمعمول برداشت و به ایالات متحده پیشنهاد داد تا یک بندر در روستای ماهیگیری پسنی در دریای عرب را توسعه و اداره کند. موقعیت این بندر از اهمیت استراتژیک قابل توجهی برخوردار است: تنها ۱۰۰ مایل با ایران و ۷۰ مایل با بندر گوادر پاکستان فاصله دارد، جایی که چین سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی قابل توجهی انجام داده است. اگر واشنگتن و اسلام‌آباد به چنین توافقی دست یابند، این بندر حدود ۱.۲ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و می‌تواند به مرکزی برای حمل و نقل مس و آنتیموان، که هر دو از مواد معدنی حیاتی هستند، تبدیل شود.

در نهایت، این خوش‌بینی ظاهری بین ایالات متحده و پاکستان، هنگامی که در بستر تاریخی قرار می‌گیرد، فریبنده است. دولت ترامپ ظاهراً شیفته رژیم فعلی پاکستان شده است، عمدتاً به این دلیل که این رژیم به طور متناوب به احساسات شخصی ترامپ (از جمله وسواس ظاهری او برای کسب جایزه صلح نوبل) متوسل شده است. در مقابل، پاکستان نیز از دلبری از این حساسیت‌ها به امید کاهش شراکت آمریکا با هند خرسند است. اما این همگرایی کوتاه مدت منافع، محکوم به فناست.

دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد این گرمی کنونی در روابط آمریکا و پاکستان موقتی خواهد بود. اولاً، پاکستان فقط به خاطر اقدامات اخیر دولت ترامپ از متحد نزدیک خود، چین، دست نخواهد کشید، و چین همچنان رقیب اصلی استراتژیک ایالات متحده در آسیا و فراتر از آن است. ثانیاً، همانطور که تجربه نشان داده است، پاکستان به هیچ وجه یک شریک کاملاً قابل اعتماد در مبارزه با تروریسم نیست.

دولت ترامپ در پی لجبازی خود با هند بر سر تجارت و مسائل دیگر، اکنون در آستانه از دست دادن یک شراکت استراتژیک بسیار ارزشمند در پی چیزی است که احتمالاً چیزی جز یک سراب نخواهد بود. هزینه‌های این کار برای آینده منافع استراتژیک پایدار آمریکا در جنوب آسیا احتمالاً قابل توجه خواهد بود.