عکسی از گراهام پلاتنر در حال سخنرانی با میکروفون در پس‌زمینه‌ای آبی-سبز
عکسی از گراهام پلاتنر در حال سخنرانی با میکروفون در پس‌زمینه‌ای آبی-سبز

آنچه ترقی‌خواهان پیوسته اشتباه می‌کنند

گراهام پلاتنر تجسم کامل استراتژی چپ برای بازگشت به قدرت است. این یک مشکل است.

گراهام پلاتنر، نامزد دموکرات سنا از ایالت مین، آنقدر اطلاعات منفی علیه خود جمع‌آوری کرده که برای از بین بردن نیم دوجین نامزدی موفق کافی است. در میان انبوه افشاگری‌ها، پلاتنر خود را کمونیست خوانده، به خشونت سیاسی اشاره کرده، تمام پلیس‌ها را "حرامزاده" خطاب کرده، به طور گسترده سفیدپوستان روستایی را نژادپرست و احمق توصیف کرده، تجاوز جنسی را کم‌اهمیت جلوه داده و همجنسگرایان را مسخره کرده است.

او اخیراً یک خالکوبی اسکلت و استخوان متقاطع را که با اس‌اس نازی مرتبط است، پوشانده و بابت آن عذرخواهی کرده، مدعی شده که از مفهوم سیاسی آن بی‌اطلاع بوده است. یک کمدی معروف وجود دارد که در آن یک افسر اس‌اس، بالاخره در مراحل پایانی جنگ متوجه می‌شود که کلاه‌های اس‌اس "تصاویر کوچکی از جمجمه" دارند، و به فکر می‌افتد: "آیا ما همان آدم‌های بد هستیم؟" جوک این است که این نازی تا سال 1945 طول کشید تا نماد لوگوی "سرمرگ" را درک کند. با این حال، پلاتنر 18 سال بی‌خبر از مفهوم نمادی که روی بدنش حک شده بود، زندگی کرد.

پلاتنر با این اوضاع دست و پنجه نرم می‌کند، همانطور که نامزدهای رسوایی‌زده تقریباً همیشه این کار را می‌کنند. آنچه تعجب‌آور است، این است که حامیان او به نظر کاملاً از این بهمن اخبار بد بی‌اعتنا هستند. به جای اینکه نامزدی او را رها کنند، یا حتی کمی عقب‌نشینی کنند تا پایان داستان‌های آسیب‌زا را ببینند، عذرخواهی‌های او را پذیرفته و کاملاً از او حمایت کرده‌اند. سناتور برنی سندرز توضیح داد: "من شک دارم که گراهام پلاتنر تنها آمریکایی باشد که دورانی تاریک را پشت سر گذاشته است."

در واقع، ترقی‌خواهان افشاگری‌های پلاتنر را به عنوان رسوایی‌هایی که بیشتر از آنکه درباره او باشد، پرده از خیانت دشمنانش برمی‌دارد، تلقی کرده‌اند. بن بورگیس (Ben Burgis)، استاد فلسفه و مشارکت‌کننده جاکوبین (Jacobin)، در ایکس (X) نوشت: "ببخشید، با همه اینها، گراهام پلاتنر را خیلی بیشتر دوست دارم تا آن ناظران کوچک و رسمی که علیه او مدرک جمع می‌کنند." رایان گریم (Ryan Grim)، رئیس سابق دفتر دی.سی. اینترسپت (The Intercept)، در ایکس (X) استدلال کرد: "نمی‌خواهم اغراق کنم، اما این لحظه حساسی برای حزب دموکرات است. اگر آنها تصمیم بگیرند که افراد عادی با چند اسکلت کوچک در کمد (یا خالکوبی شده روی سینه‌شان) مورد استقبال نیستند، کارشان تمام است."

شاید فکر کنید که دموکرات‌ها می‌توانند فردی عادی پیدا کنند که یک توافق‌نامه مولوتوف-ریبنتروپ (Molotov-Ribbentrop Pact) یک نفره نباشد. (در واقع، اکثر افراد عادی این شرایط را دارند.) اما حمایت مداوم چپ از پلاتنر منطق خاصی دارد. ترقی‌خواهان تئوری خاصی درباره تغییرات سیاسی دارند که پلاتنر، با وجود سابقه سیاسی عظیم و رو به رشد خود، نمونه‌ای ایده‌آل برای آن باقی می‌ماند. یعنی به جای کنار گذاشتن مواضع نامحبوب، دموکرات‌ها باید با نامزد کردن افرادی که شبیه، هم‌صحبت و ایده‌آل‌تر از طبقه کارگر هستند، رأی‌دهندگان را جذب کنند.

شبکه حامیان مالی ترقی‌خواه "وی تو وین" (Way to Win) اخیراً کنفرانسی در واشنگتن دی.سی. برگزار کرد تا از طرح چپ‌گرایان برای بازپس‌گیری قدرت حمایت کند. استدلال این کنفرانس این بود که حزب نمی‌تواند هیچ یک از تعهدات سیاست اجتماعی چپ‌گرایانه خود را به خطر بیندازد، زیرا این به معنای "رها کردن حوزه‌های انتخابی" خواهد بود. تا آنجا که اکثریت آمریکایی‌ها در مورد مسائلی مانند مهاجرت و حقوق تراجنسیتی‌ها مواضع اجتماعی واپس‌گرایانه دارند، این باورهای "غیرقابل قبول"، به گفته یکی از سازمان‌دهندگان، نوعی آگاهی کاذب – محصولی وخیم از ناامیدی اقتصادی و تبلیغات جناح راست – هستند. راه‌حلی که ترقی‌خواهان پیشنهاد می‌کنند این است که با تغییر موضوع به اقتصاد، حمایت از یک برنامه پوپولیستی چپ‌گرا و جذب نامزدهایی که بتوانند با رأی‌دهندگان سفیدپوست یقه آبی صحبت کنند، به این نگرانی‌ها اصلاً نپردازند.

سخنران اصلی این کنفرانس گراهام پلاتنر بود که تجسم کامل این استراتژی بزرگ است.

او، اگرچه کاملاً عضو اصیل پرولتاریا نیست، اما به نظر به اندازه کافی به آن نزدیک است. پلاتنر یک کهنه سرباز نیروی دریایی تنومند است که به عنوان صدف‌کار فعالیت می‌کند. با ظهور نامزدی او در طول تابستان، گروهی از روزنامه‌نگاران چپ‌گرا به مین سفر کردند (جایی که برخی از آنها قبلاً به طور منظم تابستان را می‌گذراندند) تا او را ستاره بعدی جنبش معرفی کنند.

نشریه نیو ریپابلیک (The New Republic) از "بیداری سیاسی صدف‌کاری که با سوزان کالینز مقابله می‌کند" تمجید کرد. نیویورکر (The New Yorker) پرسید: "آیا یک صدف‌کار اهل مین می‌تواند یک سناتور جمهوری‌خواه پنج دوره‌ای را شکست دهد؟" پلاتنر به نشریه آمریکن پراسپکت (The American Prospect) گفت: "تنها راهی که می‌توانیم به آن دست یابیم این است که مبارزانی از طبقه کارگر را بفرستیم که حاضرند برای طبقه کارگر بجنگند."

جزئیات زندگی‌نامه پلاتنر تصویری گِل‌آلودتر از این روایت "قهرمان طبقه کارگر" ارائه می‌دهد. پدربزرگ پلاتنر، وارن پلاتنر، یک معمار مدرنیست مشهور بود که طراحی داخلی ساختمان بنیاد فورد (Ford Foundation) در منهتن را انجام داد. پدرش وکیل بود و پلاتنر به مدرسه خصوصی رفت. با این حال، جزئیات مربوط به صدف‌کاری و نیروی دریایی واقعی هستند و پلاتنر ظاهر مناسبی دارد – که در سیاست مهم است. نیویورکر از یک مفسر آنلاین هیجان‌زده نقل قول کرد که با شور و شوق گفت: "واو، این مرد مثل یک ذهن ترقی‌خواه در بدنی طرفدار ماگا (MAGA) است."

پلاتنر به یک فوق‌ستاره ترقی‌خواه تبدیل شده است زیرا علاوه بر داشتن پیشینه نظامی-کشاورزی کمیاب و ظاهری پرولتری که از یک کاتالوگ مرکزی انتخاب شده، از ارتدوکس ترقی‌خواه خارج نمی‌شود. پلاتنر اخیراً در یک انجمن ردیت نوشت: "من دقیقاً در مقابل هر کسی که بخواهد به آزادی‌های جامعه ال‌جی‌بی‌تی‌کیو‌آی‌اِی+ (LGBTQIA+) حمله کند، می‌ایستم." او فقط تاکتیک ترقی‌خواهان را در رد سازش در مسائل اجتماعی و تغییر موضوع به اقتصاد دنبال نمی‌کند؛ او آشکارا از این استراتژی حمایت می‌کند. او به نیو ریپابلیک گفت: "درباره هزینه خدمات درمانی، درباره هزینه مسکن، درباره مسائل اساسی مادی صحبت کنید. خودتان باشید و به آن پایبند بمانید و وارد مزخرفات نشوید."

در ویدیویی از یک جلسه عمومی که ستاد انتخاباتی پلاتنر اوایل این ماه منتشر کرد، یکی از شرکت‌کنندگان درباره دریافت مزایای مهاجران بدون مدرک فریاد زد. نامزد پاسخ داد که این نگرانی‌ها را محصولی طبیعی اگرچه ناگوار از اطلاعات غلط و کمبود اقتصادی می‌داند: "مردم تحت تبلیغات قرار گرفته‌اند، مردم گمراه شده‌اند، اما مردم احمق نیستند و نباید با آنها چنین رفتاری کرد. مردم عصبانی هستند زیرا می‌دانند که دارند سرشان کلاه می‌رود. ممکن است به آنها دروغ گفته شود. ممکن است فریب بخورند... مردم مورد سرقت قرار گرفته‌اند. آنها از تفکر انتقادی‌شان دزدیده شده‌اند. آنها از همدلی‌شان دزدیده شده‌اند."

در حالی که پلاتنر دلسوز به نظر می‌رسید، پاسخ او به خود و حزبش اجازه داد تا محتوای دیدگاه‌های "عصبانی" بیان شده توسط رأی‌دهندگانی را که قصد جذبشان را دارند، نادیده بگیرند. تئوری در اینجا این است که ترقی‌خواهان می‌توانند این رأی‌دهندگان را با قانع کردن آنها مبنی بر اینکه در باورهای محافظه‌کارانه اجتماعی خود تحت تأثیر قرار گرفته‌اند، نه با واگذار کردن هیچ زمینه‌ای، جذب کنند.

شواهد به شدت نشان می‌دهد که این تئوری بی‌اساس است. مردم بیشتر تمایل دارند به سیاستمدارانی رأی دهند که با آنها در مورد مسائل توافق دارند، و سیاستمداران با برنامه‌های انتخاباتی میانه‌رو تمایل دارند بهتر عمل کنند. مطمئن‌ترین راه برای مقابله با رأی‌دهندگانی که دیدگاه‌های میانه‌روتری نسبت به شما دارند، این نیست که آنها را متقاعد کنید که شستشوی مغزی شده‌اند، بلکه باید مواضع محبوب‌تری اتخاذ کنید.

سیاستمداران رادیکال‌تر می‌توانند در حوزه‌هایی که تمایل حزبی بسیار زیادی دارند، عملکرد خوبی داشته باشند – ظهران ممدانی (Zohran Mamdani)، با وجود عدم محبوبیت شدید در سطح ملی، همچنان می‌تواند در کمپین خود برای شهرداری شهر نیویورک پیروز شود، زیرا شهر نیویورک به شدت دموکرات است – اما این ارتباطی به مشکل پیروزی در اکثریت‌های ملی ندارد. با فرض برابری سایر شرایط، یک پروفایل ایدئولوژیک افراطی‌تر یک نقطه ضعف است، نه یک مزیت.

رویکرد پلاتنر شاید هنوز هم نتیجه دهد. او کاریزما و پیشینه‌ای دلسوزانه دارد. با فرض اینکه او از انتخابات مقدماتی در ژوئن آینده جان سالم به در ببرد، در ایالتی نامزد خواهد شد که کامالا هریس (Kamala Harris) با هفت درصد اختلاف در آن پیروز شد و از سال 1988 به هیچ جمهوری‌خواهی در انتخابات ریاست‌جمهوری رأی نداده است. دموکرات‌ها تقریباً به طور قطع برای کسب اکثریت در هر دو مجلس کنگره نیاز به سازش با رأی‌دهندگان خواهند داشت، اما ممکن است بتوانند در مین از این کار صرف‌نظر کنند.

اما دلیل اینکه دموکرات‌ها در این رقابت کم‌اقبال هستند، این است که نماینده فعلی، سوزان کالینز (Susan Collins)، انتخابات پی در پی را با ایجاد شهرت به عنوان یک میانه‌رو برده است که ارزش اعتدال ایدئولوژیک را نشان می‌دهد. تا کنون، پلاتنر تلاش کمی برای این کار کرده است. در حالی که او و حامیانش به نظر معتقدند که پیام اقتصادی پوپولیستی او کاملاً مثبت است، توصیف پیشین خود به عنوان "کمونیست" ممکن است یک مسئولیت قوی در انتخابات عمومی باشد – اگرچه پلاتنر سعی کرده از جنجال خالکوبی نازی برای خنثی کردن برچسب کمونیست استفاده کند. (اگر هر دو ایدئولوژی را میانگین بگیرید، او به یک میانه‌رو امن تبدیل می‌شود.)

مقاله پرشور نیو ریپابلیک از ماه اوت اعلام می‌کند که "آنچه او اکنون می‌سازد، ریشه در کار یک عمر دارد." با توجه به اینکه پلاتنر چیزهایی را که چهار سال پیش در رسانه‌های اجتماعی منتشر کرده بود، انکار می‌کند، شاید کلمه "یک عمر" اشتباه باشد. اما او محصول جنبشی سیاسی است که هنوز نمونه‌های بهتر کمی دارد و امیدهای زیادی به آن بسته شده است که بخواهد فعلاً عقب‌نشینی کند.