اعتبار عکس: دامیر ساگولی / رویترز
اعتبار عکس: دامیر ساگولی / رویترز

عصر جدیدی از حاکمان اقتدارگرا فرا رسیده است

رئیس‌جمهور ترامپ و رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ از چین در حال حرکت به سمت یک پلکان.
اعتبار عکس: دامیر ساگولی / رویترز
دامیر ساگولی / رویترز

وقتی رئیس‌جمهور ترامپ و رئیس‌جمهور شی جین‌پینگ از چین این هفته دیدار کنند، جهان نظاره‌گر خواهد بود تا ببیند آیا می‌توانند یک چارچوب توافق تجاری را نهایی کنند و سرانجام حس ثبات و پیش‌بینی‌پذیری پایدار را به مهم‌ترین رابطه جهان بازگردانند.

روی آن حساب نکنید.

هر لفاظی یا توافق لحظه‌ای که از دیدار برنامه‌ریزی‌شده آن‌ها در اجلاس منطقه‌ای در کره جنوبی حاصل شود، بعید است که معنایی بیش از یک آتش‌بس موقت بین دو رهبر داشته باشد؛ رهبرانی که بدون مهار توسط محدودیت‌های داخلی یا نهادی، آزادند تا در هر لحظه مسیر خود را تغییر دهند.

به عصر جدید حاکمان مقتدر خوش آمدید.

اگر این روزها جهان در لبه پرتگاه به نظر می‌رسد، با ائتلاف‌های در حال فروپاشی، درگیری‌های خشونت‌آمیز در حال ظهور و بی‌ثباتی به عنوان روال معمول، دلیلی دارد. این‌ها شوک‌های اولیه جهانی است که توسط رهبرانی شکل می‌گیرد که با اراده شخصی به جای قوانین و اجماع حکومت می‌کنند.

چنین رهبرانی در سراسر جهان در حال قدرت‌گرفتن هستند — نایب بوکله در السالوادور، قیس سعید در تونس و ویکتور اوربان در مجارستان، به همراه اقتدارگرایان شناخته شده‌ای مانند ولادیمیر پوتین از روسیه و کیم جونگ اون از کره شمالی.

و اکنون هم چین و هم ایالات متحده توسط مردانی با سبک‌های سیاسی مشابه اداره می‌شوند. پیامدها، حداقل برای چند سال آینده، احتمالاً عمیق خواهند بود: افزایش ریسک‌پذیری، بی‌ثباتی و پتانسیل برای اشتباه محاسباتی و درگیری.

آقای ترامپ و آقای شی، و کشورهایی که رهبری می‌کنند، از جهات بی‌شماری با هم متفاوتند. با این حال، هر دو مرد تلاش کرده‌اند تا سیستم‌های سیاسی خود را به اراده خویش خم کنند. آقای ترامپ حزب جمهوری‌خواه را ربوده و آن را به یک ابزار سیاسی شخصی تبدیل کرده است. آقای شی درجه‌ای از کنترل بر چین را اعمال می‌کند که مائو حسرت آن را می‌خورد.

نبود محدودیت‌های داخلی به آن‌ها آزادی عمل زیادی برای توافق‌سازی می‌دهد، اما همچنین هرگونه توافق احتمالی را شکننده و قابل تغییر می‌کند. حاکمان مقتدر می‌توانند شرکای بین‌المللی غیرقابل اعتمادی باشند. آن‌ها که توسط وفاداران احاطه شده‌اند و محدودیت‌های قدرتشان تضعیف شده، با پیامدهای داخلی کمی برای نقض وعده‌ها یا تغییر ناگهانی مسیر مواجه می‌شوند. ما این را قبلاً از هر دو رئیس‌جمهور دیده‌ایم: دولت ترامپ، چین را به عدم پایبندی به وعده‌های تجاری داده شده در دوره اول ریاست جمهوری آقای ترامپ متهم می‌کند؛ و خود آقای ترامپ امسال بارها تعرفه‌هایی را بر شرکای تجاری اعلام کرده و سپس بلافاصله پس از آن آن‌ها را لغو کرده است.

فقدان محدودیت‌ها می‌تواند علیه امنیت جهانی عمل کند. از آنجایی که حاکمان مقتدر پاسخگو نیستند، مجبور نیستند به حرف خود عمل کنند، بنابراین تهدیداتشان فاقد اعتبار است. در میان رجزخوانی‌ها، همتایان آن‌ها تشخیص خطوط قرمز واقعی را دشوار می‌یابند — آقای ترامپ چندین اولتیماتوم به آقای پوتین برای آتش‌بس در اوکراین داد که او به طور سیستماتیک آن‌ها را نادیده گرفته است.

در چنین محیطی، نرده‌های محافظ برای رفتار بین‌المللی محو می‌شوند و احتمال درگیری را افزایش می‌دهند. مجموعه رو به رشدی از تحقیقات نشان می‌دهد که رهبران اقتدارگرا — که توسط افراد بله‌گویی احاطه شده‌اند که غرور و اعتقادات سیاستی آن‌ها را تغذیه می‌کنند — بیشتر احتمال دارد که ریسک کنند، جنگ شروع کنند و درگیری‌ها را تشدید نمایند.

تهاجم روسیه به اوکراین یک نمونه بارز است. آقای پوتین که توسط گروهی از چاپلوسان خود احاطه شده بود، اوکراین را به شدت اشتباه قضاوت کرد و جنگی را آغاز کرد که جهان را لرزاند. کشتارهای فراقضایی ظاهری آقای ترامپ علیه قاچاقچیان مظنون مواد مخدر در کارائیب و تهدیدات او برای حمله به ونزوئلا نیز در همین راستای ریسک‌پذیری قرار دارند، همانطور که اقدامات نظامی جسورانه چین در دریای چین جنوبی و تنگه تایوان تحت رهبری آقای شی. درگیری‌های بین دولتی از پیش در حال افزایش است. این روند ممکن است با رهبرانی از این دست ادامه یابد.

پیامدهای حکومت اقتدارگرا همچنین به بافت اقتصادها و زندگی روزمره نفوذ می‌کند.

چنین رهبرانی بیشتر احتمال دارد که به نهادهای مستقل داخلی مانند بانک‌های مرکزی خود حمله کنند، همانطور که آقای ترامپ با فدرال رزرو ایالات متحده انجام می‌دهد، که تهدید می‌کند تورم را شعله‌ور کرده و آن را کمتر قابل پیش‌بینی می‌سازد. رشد اقتصادی و برابری اغلب تحت نظام‌های استبدادی شخصی‌گرا آسیب می‌بیند، که تمایل دارند ثروت را در میان نخبگان متمرکز کنند، سرمایه‌گذاری خصوصی را که به سیاست‌های ثابت وابسته است سرکوب کنند و کالاهای عمومی ضروری مانند آموزش، بهداشت و زیرساخت‌ها را نادیده بگیرند. جنگ تجاری که آقای ترامپ با چین و سایر شرکای تجاری آغاز کرده، از قبل منجر به اختلال اقتصادی و پیش‌بینی‌هایی مبنی بر کند شدن رشد جهانی شده است.

حاکمان مقتدر اغلب جیب خود و وفادارانشان را پر می‌کنند و با انتقال دارایی‌ها به خارج از کشور، اقتصاد خود را تضعیف می‌کنند. برای مثال، خانواده آقای شی بنا به گزارش‌ها بیش از ۱ میلیارد دلار دارایی جمع‌آوری کرده‌اند، حتی در حالی که او از کارزار مبارزه با فساد برای پاکسازی رقبای خود استفاده کرده است. دوره دوم بدون مهار آقای ترامپ با افزایش مشارکت خانواده او در معاملات مربوط به املاک و مستغلات خاورمیانه، ارز دیجیتال و حق‌الامتیاز همزمان بوده است.

سرکوب نیز با ساختن ترس از «دشمنان داخلی» توسط اقتدارگرایان افزایش می‌یابد. رژیم آقای شی خبرنگاران و وکلای حقوق بشر مخالف را زندانی یا ساکت کرده، تهدید تروریسم اسلامی در سین‌کیانگ را برای توجیه سرکوب شدید در آنجا اغراق‌آمیز نشان داده و آزادی‌های سابق هنگ کنگ را به بهانه «امنیت ملی» از بین برده است. دولت آقای ترامپ به حملات مهاجرتی دست زده و نیروهای گارد ملی را به پایگاه‌های حزب دموکرات اعزام کرده است، که در آنجا دارایی‌های خصوصی تخریب شده و شهروندان آمریکایی بازداشت شده‌اند. او تعقیب قضایی با انگیزه‌های سیاسی علیه دشمنان ادراکی را آغاز کرده و به دنبال اعمال کنترل بر آژانس‌های مستقل دولت ایالات متحده بوده است.

آسیبی که به نهادها و هنجارهای سیاسی وارد می‌شود می‌تواند شدید و جبران‌ناپذیر باشد. برای مثال، لهستان با چالش‌هایی در بازگرداندن استقلال قوه‌قضائیه خود مواجه است که از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ در طول حکومت حزب قانون و عدالت و رهبر آن، یاروسواف کاچینسکی، تضعیف شده بود.

آنچه امروز تجربه می‌کنیم در واقع برای بخش زیادی از تاریخ، یک هنجار بوده است. تنها در حدود یک قرن گذشته بود که حکمرانی مشارکتی‌تر شد، به ویژه در دوره پس از جنگ، زمانی که نهادهای مستحکم، ائتلاف‌ها و قوانین منجر به یک دوره بی‌سابقه از صلح و رفاه جهانی شد.

آن دوران در حال محو شدن است. و این هفته، دیدار آقای ترامپ و آقای شی، به جای ارائه اطمینان خاطر در مورد رابطه بین ایالات متحده و چین، ممکن است چیز دیگری را نشان دهد: تأییدی بر بازگشت بی‌ثباتی و تلاطم حکومت مقتدرانه.