نقاشی دیواری بر روی دیوار ساختمانی در تهران، ۸ آوریل. عطا کناره از طریق گتی ایمیجز.
نقاشی دیواری بر روی دیوار ساختمانی در تهران، ۸ آوریل. عطا کناره از طریق گتی ایمیجز.

ترامپ به زودی درک خواهد کرد که ایران مشکلی بدون راه حل است

دور دوم مذاکرات هسته‌ای این آخر هفته برگزار می‌شود.

همزمان با نشستن دوباره استیو ویتکوف، «فرستاده همه‌کاره» دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، با یکی از دیپلمات‌های ارشد ایرانی در این آخر هفته، او با یک چالش دیپلماتیک عظیم روبرو می‌شود. ویتکوف در رم با عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، مذاکره‌کننده ماهر هسته‌ای از یک رژیم استبدادی سرکوبگر که به شدت توسط اسرائیل تضعیف شده و تمایلی به امتیازدهی‌های چشمگیر، چه رسد به تسلیم شدن در برابر واشنگتن ندارد، مواجه خواهد شد.

ویتکوف در داخل کشور توسط مشاوران تندروی رئیس جمهور—که معتقدند توافق غیرممکن است—و یک رئیس جمهور بی‌تاب و تکانشی احاطه شده است که خواهان یک توافق سریع است و در صورت عدم موفقیت در دستیابی به آن، تهدید به استفاده از زور می‌کند. بعید است که اولین جلسه، که در آن به نظر می‌رسید همه به راهنمای آداب معاشرت امیلی پست پایبند بودند، در این آخر هفته تکرار شود، زیرا تعارفات دیپلماتیک جای خود را به مواضع بسیار سخت‌تر خواهند داد.

در اینجا پنج واقعیت از نظر سیاسی ناخوشایند وجود دارد که احتمالاً بر مذاکرات حاکم خواهد بود.

مشکلی بدون راه حل

اول، بگذارید واضح بگوییم: هیچ توافق عالی، گزینه خوب یا پایان هالیوودی هنگام مذاکره با ایران در مورد موضوع هسته‌ای وجود ندارد.

ویتکوف با یک رژیم وحشیانه روبرو است که شهروندان خود را زندانی و شکنجه می‌کند؛ ایدئولوژی انقلابی خود را حداقل در چهار پایتخت عربی ترویج می‌کند؛ از تروریسم در سراسر منطقه حمایت می‌کند؛ پهپادهایی را برای حملات روسیه علیه اوکراین ارسال می‌کند؛ و رژیم به تغذیه از یک رژیم غذایی از لفاظی‌های یهودستیزانه، ضدآمریکایی و ضداسرائیلی برای مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود و بسیج حامیان تندرو خود ادامه می‌دهد. ترامپ احتمالاً دیر یا زود کشف خواهد کرد که ایران یک مشکل استراتژیک برای ایالات متحده است که هیچ راه حل استراتژیکی ندارد.

تنها راه تضمین اینکه ایران هرگز به سلاح هسته‌ای دست نخواهد یافت، تغییری در رژیم است که آنقدر اساسی باشد که نیازی به تسلیحاتی شدن نداشته باشد. علی‌رغم وضعیت تضعیف‌شده ایران، تصور چنین تحولی در آینده نزدیک دشوار است؛ در واقع، هیچ تضمینی وجود ندارد که پایان حکومت روحانیت منجر به ظهور یک گروه نخبه نظامی‌تر و نظامی‌تر نشود که حتی بیشتر از سلاح هسته‌ای خواهان باشند.

فراموش کنید که دیپلماسی تحول‌آفرینی را با این رژیم انجام دهید، که می‌تواند برنامه هسته‌ای، حمایت از نیروهای نیابتی و موشک‌های بالستیک را در یک بسته مرتب بپوشاند. دو سال طول کشید تا برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) کاربردی اما معیوب سال 2015 تولید شود، که فقط بر موضوع هسته‌ای متمرکز بود.

در عوض، این بار، به دیپلماسی معاملاتی و توافق‌های موقت فکر کنید، و بله—در یک کلمه که ترامپ دوست دارد—به معاملات فکر کنید. حداقل در حال حاضر، واضح است که هم ترامپ و هم فرستاده او بر موضوع محدود جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای متمرکز هستند.

ترامپ اوایل این ماه اظهار داشت: «من چیز زیادی نمی‌خواهم، اما آنها نمی‌توانند سلاح هسته‌ای داشته باشند.» در واقع، در اولین مورد از چندین طعنه، علی‌رغم برخی پیام‌رسانی‌های متناقض اخیر، به نظر می‌رسد ویتکوف کسی است که ممکن است در واقع برجام (توافقی که ترامپ از آن متنفر بود) را خوانده باشد و می‌خواهد ایران را به شرایط خود، حداقل زمانی که صحبت از میزان مجاز غنی‌سازی اورانیوم ایران می‌شود، پایبند کند.

ایران آسیب‌پذیر است اما سرکش نیز هست

دوم، به تعبیر چارلز دیکنز، ممکن است بهترین و بدترین زمان برای دیپلماسی ایالات متحده و ایران باشد.

از جنبه مثبت برای واشنگتن، اقتصاد ایران در نتیجه تحریم‌ها، فساد و سوءمدیریت در حال نابودی است. و رهبر عالی‌قدر سالخورده و بیمار ایران با عدم قطعیت‌های جانشینی و همچنین جمعیت جوانی که مشتاق رفاه اقتصادی و تعامل با بقیه جهان هستند، روبرو است. در همان زمان، موقعیت ایران در منطقه به طور چشمگیری بدتر شده است، زیرا دو تن از نیروهای نیابتی آن—حماس و حزب‌الله—توسط قدرت نظامی اسرائیل نابود شده‌اند، و تولید موشک‌های بالستیک و پدافند هوایی خود تهران توسط حملات اسرائیل تخریب شده است.

وارد یک رئیس جمهور جدید و غیرقابل پیش‌بینی ایالات متحده شوید که تهدید به اقدام نظامی می‌کرد، مگر اینکه ایران موافقت کند که مذاکره را آغاز کند. گزارش شده است که این عامل اخیر بر مخالفت سرسختانه رهبر معظم انقلاب، علی خامنه‌ای، با مذاکره با دولت ترامپ غلبه کرده است؛ در واقع، به گفته دو مقام ارشد ایرانی آشنا با این مذاکرات، پیام مشاوران او این بود که مگر اینکه ایران مذاکرات را آغاز کند، حکومت جمهوری اسلامی می‌تواند سرنگون شود.

هیچ‌کدام از اینها به این معنا نبود که ایران آماده امتیازدهی‌های عمیق، چه رسد به تسلیم شدن است. خشم، نفرت و بی‌اعتمادی رهبر معظم انقلاب به ایالات متحده، به ویژه دولت ترامپ، عمیق است. به هر حال، این دولت ترامپ بود که قاسم سلیمانی را (یک ضایعه دردناک برای رهبر معظم انقلاب) کشت و از برجام خارج شد و در عوض، تحریم‌های فشار حداکثری را بر رژیم اعمال کرد.

برنامه هسته‌ای ایران در هفت سال گذشته پیشرفت‌های عمده‌ای داشته است که رژیم تمایلی به چشم‌پوشی از آن نخواهد داشت، به ویژه در زمانی که به نظر می‌رسد بسیار آسیب‌پذیر است. در واقع، برای اولین بار، بحث‌های آزاد در داخل ایران در مورد مزایای تولید واقعی سلاح و همچنین فشار از سوی عناصری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای مسلح کردن وجود داشته است. بسیاری اکنون علناً به توانایی کشور در ساخت بمب افتخار می‌کنند.

اینکه چگونه جوانب مثبت و منفی با توجه به یک محیط مساعد برای موفقیت مذاکرات متعادل می‌شوند، پیش‌بینی آن دشوار است. کریم سجادپور، تحلیلگر کهنه‌کار ایران، همکار ما در بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی، استدلال قانع‌کننده‌ای را مطرح کرد که «از سال 1979، ایران تنها زمانی مصالحه کرده است که احساس کند موجودیت رژیم به طور بالقوه در خطر است و یک خروج دیپلماتیک معتبر به آن ارائه می‌شود.»

و ترکیبی از چماق و هویج، اجبار و دیپلماسی، باید در طول زمان ایجاد شود، به نظر سجادپور—در طول ماه‌ها، نه هفته‌ها. چالش آشکار است. ترامپ، یک مرد معاملاتی، عجله دارد.

بهتر از قبلی؟

سوم، ترامپ به نتیجه‌ای نیاز دارد که بتواند به طور موجه ادعا کند که بهتر از توافقی است که از آن خارج شد. این کار آسانی نخواهد بود.

این واقعیت که دولت کمی در مورد اینکه دقیقاً از مذاکرات ایران چه می‌خواهد، گیج و تقسیم شده به نظر می‌رسد، نباید تعجب‌آور باشد. این رئیس‌جمهوری است که سیاست‌هایش ظاهراً بر اساس انگیزه هدایت می‌شوند تا استراتژی. در حال حاضر، به نظر می‌رسد بین برخی از مشاوران تندروی او، که خواهان برچیدن برنامه هسته‌ای ایران هستند، و فرستاده ویژه رئیس‌جمهور، که—همراه با ترامپ—بیشتر بر یک برنامه راستی‌آزمایی دقیق برای دور نگه داشتن ایرانیان از سلاح هسته‌ای متمرکز است، اختلاف وجود دارد.

دستور کار دقیق این مذاکرات هنوز مشخص نشده است.

نشست این آخر هفته باید به وضوح نشان دهد که ایران و ایالات متحده چقدر با هم اختلاف دارند وقتی صحبت از تعیین شرایط مذاکرات—اساساً، مذاکرات در مورد مذاکرات—به میان می‌آید. آیا نیروهای نیابتی، موشک‌های بالستیک، کاهش تحریم‌های گسترده یا حقوق بشر روی میز خواهند بود؟

با فرض اینکه می‌توان به توافقی در مورد اهداف مذاکرات و یک توافق فرضی دست یافت، چالش اصلی واضح‌تر خواهد شد. آیا راهی برای رسیدن به توافق—یک «توافق ترامپ»—وجود دارد که خواستار برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران نباشد اما بتواند به طور معتبری شرایط برجام را در مورد دور نگه داشتن ایران از بمب بهبود بخشد؟ و ایالات متحده انتظار دارد در ازای آن به ایران چه چیزی ارائه دهد؟

این هدف با انتقاد ترامپ از برجام به عنوان توافقی که به قول او «در هسته خود معیوب بود» دشوارتر شده است. اما این احتمال وجود دارد که هر توافق جدید ترامپ برخی از راستی‌آزمایی‌ها، نظارت‌ها و محدودیت‌های موجود در توافق اصلی را تقویت کند، نه اینکه آنها را دور بریزد.

عامل اسرائیل

چهارم، اسرائیل ممکن است ضربه‌ای قاطع و تحقیرآمیز به ایران و نیروهای نیابتی آن وارد کرده باشد. اما دست بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، با ایالات متحده به مراتب ضعیف‌تر است.

این ممکن است خلاف انتظار به نظر برسد. به هر حال، ترامپ در سه ماه اول پس از بازگشت به دفتر، به نتانیاهو اجازه داده است که در غزه کار خود را انجام دهد، انواع کمک‌های نظامی را که توسط دولت بایدن به تأخیر افتاده بود، ارائه کرده است، تحریم‌ها را علیه شهرک‌نشینان اسرائیلی لغو کرده است و چشم خود را به روی گسترش شهرک‌های کرانه باختری و خشونت شهرک‌نشینان علیه فلسطینیان بسته است.

اما ایران بازی بسیار بزرگتری برای ترامپ است.

این واقعیت که ترامپ تصمیم گرفت آغاز مذاکرات مستقیم ایالات متحده و ایران را در حالی که در کنار رهبر اسرائیلی نشسته بود اعلام کند، نشانه‌ای از تغییر زمانه بود. برای دومین بار (اولین بار گفتگوی دولت با حماس در اوایل سال جاری بود)، واشنگتن یک کانال مستقیم با دشمنان اصلی اسرائیل باز کرد. ترامپ قصد ندارد اسرائیل را زیر اتوبوس ایران بیندازد، اما اقدامات دولت نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور آماده است راه‌های مختلفی را برای رسیدن به توافق بررسی کند. این همچنین منعکس‌کننده این واقعیت است که ترامپ به سرعت نکات گفتگوی نتانیاهو را مبنی بر اینکه تنها اقدام نظامی ایران را از دستیابی به بمب باز خواهد داشت، خریداری نخواهد کرد.

از قضا، حملات نظامی اسرائیل به ایران و ترس از حملات ایالات متحده بود که احتمالاً ایران را به میز مذاکره آورد و یک کابوس بالقوه برای نتانیاهو ایجاد کرد. اگر دیپلماسی شکست بخورد، رهبر اسرائیلی ممکن است هنوز موفق شود. در واقع، ترامپ بیش از یک بار پیشنهاد کرده است که اسرائیل ممکن است در هر حمله نظامی پیشقدم شود.

اما در حال حاضر، نتانیاهو کارت‌های زیادی برای بازی ندارد. ترامپ به احتمال زیاد دیدگاه نتانیاهو مبنی بر اینکه کل زیرساخت هسته‌ای ایران باید برچیده شود را خریداری نخواهد کرد. در صورت دستیابی به توافقی که الزامات اسرائیل را برآورده نکند، نتانیاهو برای جلوگیری از آن با مشکل مواجه خواهد شد. این سال 2015 نیست، زمانی که نتانیاهو می‌توانست از دولت اوباما در مورد ایران پیشی بگیرد و پرونده خود را مستقیماً به حزب جمهوری‌خواه ضدایرانی و دوستانه‌تر ارائه دهد. ترامپ حزب جمهوری‌خواه است و هیچ دادگاه تجدیدنظر بالاتری برای نتانیاهو وجود ندارد.

ساعت‌های متفاوت

در نهایت، شاید بزرگترین چالش در حین تماشای مذاکرات ایالات متحده و ایران، تصورات متفاوت از زمان باشد.

ترامپ که ذاتاً بی‌تاب و تکانشی است، می‌خواهد این توافق دیروز، یا حداقل ظرف دو ماه، انجام شود. او قبلاً ابراز نگرانی کرده است که ایران ممکن است او را فریب دهد و امور را به تعویق بیندازد. برای ایرانی‌ها، مذاکرات احتمالاً دو سرعت دارد—کند و کندتر. آنها به ترامپ اعتماد ندارند و می‌خواهند کاوش و آزمایش کنند، و شاید راهی برای جلب حمایت روسیه پیدا کنند. (عراقچی پس از دور اول مذاکرات خود با ویتکوف از مسکو بازدید کرد، و قبل از آغاز دور دوم دوباره به آنجا بازمی‌گردد.)

برخی استدلال می‌کنند که هدف ایران این است که مذاکرات را فراتر از اکتبر به تعویق بیندازد، زمانی که به اصطلاح «مفاد بازگشت سریع» برجام، که در صورت «عدم اجرای قابل توجه تعهدات برجام توسط ایران»، تمام تحریم‌های قبلی را مجدداً اعمال می‌کند، منقضی می‌شود. اگر این رویکرد باشد، ایران ممکن است چند سقف موقت بر غنی‌سازی خود ارائه دهد تا در ازای آن، ترامپ برخی از کارزارهای فشار حداکثری خود را کاهش دهد تا تهران بتواند تهدید فوری اقدام نظامی را خنثی کند و زمانی را برای آزمایش اینکه آیا یک توافق گسترده‌تر امکان‌پذیر است یا خیر، بخرد.

از سوی دیگر، در صورت فعال شدن بازگشت سریع و بازگرداندن تمام تحریم‌ها، ایران احتمالاً مذاکرات را متوقف خواهد کرد و از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج خواهد شد، که تقریباً به طور قطع زمینه را برای حملات نظامی احتمالی—توسط اسرائیل، ایالات متحده، یا هر دو—فراهم می‌کند.

اوضاع چندان دلگرم‌کننده به نظر نمی‌رسد. در واقع، ایران به بمب نزدیک‌تر است و در عین حال ضعیف‌تر از همیشه است. اسرائیل فوق‌العاده مطمئن است که می‌تواند یک حمله موفقیت‌آمیز را مدیریت کند، حتی اگر جامعه اطلاعاتی ایالات متحده ارزیابی کند که این حمله تنها برنامه را چند ماه به عقب می‌اندازد. رئیس جمهور ایالات متحده نمایشی گسترده از قدرت را در منطقه مستقر کرده است و آشکارا از حمله نظامی در صورت شکست مذاکرات صحبت می‌کند.

در آستانه دور دوم مذاکرات، نمی‌توان گفت که آیا دستیابی به توافق امکان‌پذیر است یا خیر. اما اینقدر واضح به نظر می‌رسد. از سال 2018، زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، دو طرف در محیطی فعالیت کرده‌اند که در آن هیچ توافقی وجود نداشت. علیرغم چهار حمله ایران و اسرائیل به خاک یکدیگر، هیچ حمله‌ای به سایت‌های هسته‌ای ایران و هیچ تشدید گسترده‌ای صورت نگرفت.

ما هر دو حدس می‌زنیم که اگر بتوانند راهی را در میز مذاکره پیدا کنند، هم ترامپ و هم ایران دوست دارند آن را همان‌طور نگه دارند.