تصویرسازی: Anindya Anugrah برای بلومبرگ
تصویرسازی: Anindya Anugrah برای بلومبرگ

تاریخ نشان می‌دهد چگونه هند می‌تواند به چین برسد

ویلیام دالریمپل در کتاب «جاده طلایی» بیان می‌کند که مسیرهای تجاری و پیوندهای درون آسیایی هند مدت‌ها قبل از ورود اروپایی‌ها شکوفا شدند.

اگر قرن نوزدهم با قدرت اروپا تعریف شد و قرن بیستم با ظهور ایالات متحده، قرن بیست و یکم به طور فزاینده‌ای به عنوان «قرن آسیا» شناخته می‌شود؛ قرنی که در آن مرکز ثقل جهانی بار دیگر در حال تغییر است. و اگر این ادعا را بپذیرید، سوال منطقی بعدی این است: چه کسی قرن آسیا را رهبری خواهد کرد؟ دو کاندیدای طبیعی، قدرت‌های تاریخی منطقه، چین و هند هستند که از سال ۱ پس از میلاد تا ۱۸۲۰، قبل از ظهور غرب صنعتی، بزرگترین اقتصادهای جهان بودند. آن‌ها بار دیگر در میان اقتصادهای برجسته این سیاره قرار دارند.

بر اساس بیشتر معیارها، چین در حال حاضر عملکرد بهتری نسبت به هند دارد. تولید ناخالص داخلی ۱۸.۵ تریلیون دلاری آن بیش از چهار برابر بزرگتر از هند است و ۶.۶۴ تریلیون دلار در تجارت جهانی در سال ۲۰۲۳ به خود اختصاص داده است - ۱۱٪ از سهم جهانی، در مقایسه با ۲.۷٪ هند (۱.۶۴ تریلیون دلار). ارتش آن قدرتمندتر است و نفوذ بیشتری در امور بین‌الملل دارد. چین در سال ۲۰۱۳، ابتکار کمربند و جاده را راه‌اندازی کرد، تلاشی برای احیای شبکه باستانی مسیرهای تجاری، معروف به جاده ابریشم، که پادشاهی میانه را به تمام نقاط غرب متصل می‌کرد.

اما ویلیام دالریمپل، مورخ، در اثر جدید و استادانه خود، «جاده طلایی» (انتشارات بلومزبری، ۲۹ آوریل)، استدلال می‌کند که هند هم پتانسیل و هم سابقه تاریخی برای رسیدن به همتای سابق خود در شمال شرقی را دارد. دالریمپل با استناد به شواهد قانع‌کننده، خاطرنشان می‌کند که بسیاری از پیشرفت‌های بزرگ در تاریخ بشر از تمدن هند سرچشمه گرفته‌اند، به ویژه در ریاضیات (از جمله مفهوم صفر)، مذهب (هندوئیسم و ​​بودیسم) و فلسفه، نجوم، پزشکی، ادبیات و هنر. وی استدلال می‌کند که جهان نفوذ گسترده هند را نادیده گرفته است و مسیرهای تجاری منشعب شده از هند ممکن است تأثیر به همان اندازه اساسی بر تاریخ آسیا و جهان داشته باشند که جاده ابریشم چین.

دالریمپل می‌نویسد، هند «یک محور اقتصادی حیاتی و موتور تمدنی در قلب جهان باستان و اوایل قرون وسطی بود» و این کشور را «یکی از موتورهای اصلی تجارت جهانی و انتقال فرهنگی» توصیف می‌کند.

کتاب «جاده طلایی» شکاف مهمی در درک ما از روابط درون آسیایی که پیش از ورود استعمارگران اروپایی وجود داشت، پر می‌کند. در حالی که یک تصور مدرن این است که جهانی‌سازی یک تحول اخیر است، این کتاب نشان می‌دهد که چگونه بخش بزرگی از آسیا برای قرن‌ها از طریق یک زبان مشترک، یعنی سانسکریت، به هم متصل بود. ایده‌های پادشاهی و کیهان‌شناسی هندو-بودایی در سراسر این مناطق رایج بود. بودیسم همچنین در ژاپن، کره و آسیای جنوب شرقی ریشه دواند. در خاورمیانه، ایده‌های هندی در ریاضیات و پزشکی منجر به پیشرفت‌های بیشتر در دوران طلایی اسلام شد. از جهان عرب، این مفاهیم هندی به اروپا منتقل شد، جایی که به تحریک رنسانس اروپا نیز کمک کرد.

دالریمپل پیشنهاد می‌کند که جهان نفوذ هند را نادیده گرفت زیرا توسط هندشناسان ویکتوریایی مانند توماس بابینگتون ماکولی «تضعیف، تحریف و بی‌ارزش شد». ماکولی در سال ۱۸۳۵ نوشت: «هیچ اغراقی نیست اگر بگوییم تمام اطلاعات تاریخی که از تمام کتاب‌های نوشته شده به زبان سانسکریت جمع‌آوری شده است، کمتر از آنچه در مبتذل‌ترین خلاصه‌های مورد استفاده در مدارس مقدماتی در انگلستان یافت می‌شود، ارزش دارد.»

جلد کتاب جاده طلایی

اما آن زمان گذشت. برای رقابت با پکن در حال حاضر، دهلی نو نیاز به توسعه قدرت اقتصادی دارد، اگرچه می‌تواند قدرت نرم رقابتی زیادی از تاریخ «جاده طلایی» خود، مسیرهای باستانی که هند را به بقیه آسیا و جهان گسترده‌تر متصل می‌کرد، به دست آورد. دالریمپل سه راه برای هند ترسیم می‌کند تا از تاریخ خود برای افزایش موقعیت رقابتی خود در مقایسه با چین و تثبیت ادعای خود برای رهبری قرن آسیا استفاده کند.

اولین مورد، کشف مجدد فضایل بزرگ گشودگی به تجارت بین‌المللی است. در حالی که اقتصاد فعلی هند ممکن است از نظر نسبی بسته‌تر از اقتصاد چین باشد، دالریمپل نشان می‌دهد که تجارت هند با بقیه جهان به مدت هزاره‌ها با تجارت چین برابری می‌کرد، اگر نگوییم از آن فراتر می‌رفت. این امر منجر به رونق در داخل شد که به نوبه خود به فرهنگ هند امکان درخشش داد.

دالریمپل می‌نویسد: «در دوره حساسی بین پایان دوران باستان و آغاز قرون وسطی بالا، می‌توانید ادعا کنید که هند مرکز فرهنگی و فکری آسیا است، که بر مسیر زندگی مذهبی، هنری و فرهنگی تأثیر می‌گذارد و آن را تغییر می‌دهد.» «به هر حال به همین دلیل بود که [دانشمندان چینی] جان خود را به خطر انداختند تا سفر خطرناکی را به آنچه در آن زمان هاروارد یا MIT آسیای باستان بود، انجام دهند: دانشگاه بزرگ بودایی نالاندا.»

بسیاری از هندی‌ها بر این باورند که بازار داخلی بزرگ این کشور به این معنی است که برای رشد سریع‌تر نیازی به تجارت بین‌المللی ندارد. در حالی که تعداد کمی از مقامات این دیدگاه را علناً بیان می‌کنند، اقدامات دولت هند نشان‌دهنده اعتقاد اساسی به تکیه مداوم بر مصرف داخلی برای رشد اقتصادی است و شرکت‌ها را تشویق می‌کند تا به جای صادرات، بر بازار هند تمرکز کنند. هند در سال ۲۰۱۹ به دلیل ترس از هجوم کالاهای چینی به بازار داخلی، از مشارکت اقتصادی جامع منطقه‌ای خارج شد. ظاهراً به این دلیل که می‌خواهد از بخش‌های حساسی مانند کشاورزی که نزدیک به نیمی از جمعیت شاغل را در خود جای داده است، محافظت کند، عجله‌ای برای ورود به توافق‌نامه‌های تجارت آزاد با کشورهای غربی ندارد - علیرغم مذاکرات طولانی‌مدت با بریتانیا و اتحادیه اروپا.

این کوته‌بینی است. اگر چین از اقتصاد جهانی ۱۰۰ تریلیون دلاری برای رشد استفاده می‌کند، در حالی که هند به بازار داخلی ۴ تریلیون دلاری خود متکی است، هند در یک وضعیت نامطلوب باقی خواهد ماند. آرویند سوبرامانیان، مشاور اقتصادی سابق دولت هند، در مصاحبه‌ای اخیر با فایننشال تایمز استدلال کرد: «شما نمی‌توانید [این کار را] بر اساس تقاضای داخلی و بازار داخلی انجام دهید.»

در مورد ترس از غرق شدن در واردات از چین، مطالعه‌ای توسط موسسه اقتصاد بین‌الملل پترسون نشان می‌دهد که اقتصاد هند در واقع سالانه ۶۰ میلیارد دلار از گشودگی بیشتر سود خواهد برد. تشویق سرمایه‌گذاری خارجی، به ویژه در بخش تولید، نیز منطقی اقتصادی دارد. در تئوری، ابتکار عمل «ساخت هند» دهلی نو - که تولید در این کشور را تشویق می‌کند - قرار است دقیقاً همین کار را انجام دهد. در عمل، در تشویق سرمایه‌گذاری کند بوده است.

دومین نکته‌ای که حاکمان فعلی هند از تاریخ کشورشان می‌گیرند، اهمیت پیوندهای سنتی هند با شمال شرق آسیا است. موفق‌ترین و پویاترین اقتصادهای آسیا اکنون در آن منطقه یافت می‌شوند، به طوری که ژاپن، کره جنوبی و چین عملکرد بهتری نسبت به بقیه این قاره دارند. همانطور که دالریمپل اشاره می‌کند، بخش قابل توجهی از DNA تمدن‌های آنها از هند آمده است.

این روزها، سوء ظن‌های عمیقی بین چین و هند وجود دارد، همانطور که بین چین، ژاپن و کره جنوبی وجود دارد. اختلافات ژئوپلیتیکی این سوء ظن‌ها را توضیح می‌دهد، اما تاریخ فرهنگی مشترک آنها ممکن است به غلبه بر آنها کمک کند. در حالی که کتاب دالریمپل «جاده طلایی» هند را در برابر جاده ابریشم تحت سلطه چین قرار می‌دهد، راه پیش روی هر دو کشور ممکن است احیای همزمان و مشارکتی هر دو مسیر باستانی باشد که برای همکاری اقتصادی و علمی از طریق جنوب جهانی تغییر کاربری داده‌اند.

چین ابتکار جاده ابریشم سلامت را راه‌اندازی کرده است - که از طریق آن هدف بهبود همکاری بین‌المللی در مراقبت‌های بهداشتی را دنبال می‌کند - و هند به طور همزمان داروها و تجهیزات پزشکی را با هزینه کم یا بدون هزینه در اختیار کشورهای در حال توسعه قرار داده و تخصص خود را به اشتراک می‌گذارد. در اوج همه‌گیری کووید-۱۹، زمانی که غرب تمایلی به اشتراک‌گذاری واکسن‌ها با جنوب جهانی نداشت، چین و هند وارد عمل شدند و این شکاف را پر کردند. فرصت بزرگی برای آنها وجود دارد تا به همکاری در افزایش دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، به ویژه در کشورهای فقیرتر جنوب جهانی، ادامه دهند.

نارندرا مودی، نخست وزیر هند در مراسم افتتاحیه هفته «ساخت هند» در سال ۲۰۱۶ سخنرانی می‌کند.

سومین و شاید بهترین فرصت برای اهرم در هند، در آسیای جنوب شرقی نهفته است، منطقه‌ای که بیشترین تأثیر را از تمدن هند پذیرفته است، همانطور که دالریمپل با جزئیات فراوان مستند کرده است. یکی از ناهنجاری‌های کنجکاو در تاریخ این است که حتی اگر آسیای جنوب شرقی از نظر جغرافیایی به چین نزدیک‌تر باشد، ۹ کشور از ۱۰ کشور آن دارای یک پایگاه فرهنگی هندی هستند، که به وضوح در شیوه‌های مذهبی و فرهنگی بیان شده است. تنها ویتنام دارای پایگاه سینیک است.

این پایگاه فرهنگی بر اساس پیوندهای اقتصادی ساخته شده است. در قرن‌های ۴ و ۵، زمانی که عرضه طلای غرب به دلیل سقوط امپراتوری روم کاهش یافت، بازرگانان هندی به آسیای جنوب شرقی روی آوردند. کشتی‌های آنها به آنچه در نهایت به میانمار، مالزی، اندونزی، تایلند، لائوس، ویتنام و کامبوج تبدیل می‌شد، رفتند. بازرگانان همچنین ایمان خود را صادر کردند و پادشاهی‌های هندو و بودایی را در سراسر منطقه کاشتند. تعداد کمی از هندی‌ها امروزه می‌دانند که یکی از قوی‌ترین پادشاهی‌های هندو در تاریخ در آسیای جنوب شرقی ظهور کرد.

اگرچه هندوئیسم اکنون یک آیین اقلیت در منطقه است، اما تأثیر فرهنگی آن همچنان باقی است: حماسه‌های هندو «رامایانا» و «مهاباراتا» هنوز در بسیاری از نقاط آسیای جنوب شرقی اجرا می‌شوند. بودیسم بزرگترین دین بزرگ جهان در شش کشور از ۱۰ کشور این منطقه است. با توجه به این پیوندها، باید یک رابطه فرهنگی نزدیک بین هند و آسیای جنوب شرقی وجود داشته باشد که با نزدیکی فرهنگی بین اروپا و ایالات متحده مطابقت داشته باشد. اما چنین نزدیکی وجود ندارد.

یکی از دلایل این امر این است که هند در طول هزاره دوم به بخشی از «جهان فارسی» تبدیل شد (همانطور که ریچارد ایتون، مورخ، در نوشته‌های خود نشان می‌دهد) و از آسیای جنوب شرقی روی گرداند. دلیل دیگر انزوای نسبی اقتصادی و سیاسی هند امروزی است، به ویژه در مقایسه با چین.

اگر قرار است هند رهبری قرن آسیا را بر عهده بگیرد، طبیعی‌ترین نقطه شروع، آسیای جنوب شرقی خواهد بود. و اولین قدم این خواهد بود که پیوندهای تجاری نزدیک قدیمی را احیا کنیم. این امر مستلزم رسیدن به چین است، کاری آسان نیست. تا سال ۲۰۲۳، آخرین سالی که ارقام قطعی در دسترس است، تجارت کالاهای آسیای جنوب شرقی با چین ۶۹۷ میلیارد دلار بود، تقریباً هفت برابر بیشتر از هند. اما تا همین اواخر در سال ۱۹۸۰، تجارت کالاهای هند با آسیای جنوب شرقی ۱.۳ میلیارد دلار بود، تنها نیمی از چین.

انتظار می‌رود هند تا سال ۲۰۳۰ به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود. با توجه به اینکه این کشور پس از دستیابی به استقلال در سال ۱۹۴۷ یکی از فقیرترین کشورهای جهان بود، این یک دستاورد چشمگیر خواهد بود. اما برای ایجاد فرصت برای جمعیت عظیم خود، نیاز به انجام اقدامات بیشتری دارد. از این نظر، کتاب دالریمپل نمی‌توانست به موقع‌تر باشد. «جاده طلایی» نه تنها یادآوری از گذشته‌ای باشکوه است؛ بلکه می‌تواند به هندی‌ها الهام بخشد تا با سابقه درخشان اجداد خود در تعامل با قاره‌ای تازه احیا شده مطابقت داشته باشند - و ادعای رهبری قرن آسیا را داشته باشند.

کیشور محبوبانی، عضو برجسته دانشگاه ملی سنگاپور و نویسنده چندین کتاب از جمله «قرن آسیایی ۲۱» و «زندگی در قرن آسیا» است.