- جسیکا گو از شغل 185,000 دلاری خود در PwC استعفا داد تا در مسیر تقسیم قارهای (Continental Divide Trail) پیادهروی کند.
- او در سال 2023 مسیر قله اقیانوس آرام (Pacific Crest Trail) را پیمود و پس از بازگشت به کار با مشکل مواجه شد.
- گو گفت که شغلش را دوست دارد اما متوجه شد که با زندگیای که میخواهد داشته باشد سازگار نیست.
این مقاله بر اساس مکالمه با جسیکا گو، که بیش از هفت سال به عنوان مشاور در شرکت PricewaterhouseCoopers (PwC) کار میکرد، نوشته شده است. او اخیراً برای پیادهروی در مسیر تقسیم قارهای (Continental Divide Trail) و مسیر Great Divide Trail استعفا داد و برنامهای برای بازگشت به دنیای شرکتها ندارد. این داستان برای وضوح و اختصار ویرایش شده است.
من در 18 سالگی درباره مسیر قله اقیانوس آرام (Pacific Crest Trail) شنیده بودم و از آنجایی که اهل واشنگتن هستم و در سیاتل بزرگ شدهام، ایده پیادهروی به خانه واقعاً برایم جذاب بود. تصمیم گرفتم این کار را در سال 2023 انجام دهم.
در آن زمان، من به عنوان مشاور در PricewaterhouseCoopers کار میکردم و تصمیم گرفتم از برنامهای که در آن میتوانستید مرخصی با حقوق بگیرید و 20 درصد از حقوق خود را دریافت کنید، استفاده کنم. در ذهن من، انجام یک سفر طولانی یک کار یکباره بود. شما یک بار در زندگی خود این کار را انجام میدهید و به زندگی خود ادامه میدهید.
این پیادهروی پنج ماه طول کشید. وقتی تمام شد، احساس کردم که یک کار واقعاً شگفتانگیز انجام دادهام - و سپس به سر کار بازگشتم. این یک انتقال واقعاً سخت بود.
تیم من نیز در مدتی که من نبودم تغییر کرده بود. احساس میکردم حتی نمیدانم دیگر چه نوع کاری انجام میدهم. نمیدانستم آینده من در شرکت چگونه خواهد بود، حتی اگر کاری را که قبل از ترک شرکت انجام میدادم دوست داشتم.
امسال تصمیم گرفتم از کارم استعفا دهم.
آخرین روز کاری من چهارشنبه بود و من دوشنبه سفر طولانی بعدی خود را شروع میکنم.
من در حال پیادهروی در مسیر تقسیم قارهای (Continental Divide Trail) هستم و آن را به مسیر Great Divide Trail در کانادا متصل میکنم. این مسیر، رشتهکوههایی را که قاره را تقسیم میکنند، از نیومکزیکو تا دریاچههای کاکوا در بریتیش کلمبیا دنبال میکند. کل مسافت 3700 مایل است و امیدوارم حدود پنج ماه دیگر به پایان برسانم. قصد دارم روزانه به طور متوسط بیش از 30 مایل پیادهروی کنم.
اینکه بتوانم وارد کشور دیگری شوم و به پیادهروی در همان مسیر برای 700 مایل دیگر ادامه دهم، به نظر من یک راه واقعاً منحصر به فرد برای تجربه این بخش از کشور است که بسیار زیبا و وحشی است. من میخواهم کارهایی را انجام دهم که مرا میترسانند، و این مسیر مرا میترساند. امسال تولد 30 سالگی من نیز هست و میخواستم با یک انفجار بزرگ خودم را بدرقه کنم.
پیادهروی در مسیر قله اقیانوس آرام (PCT) مرا تغییر داد
من سفر در مسیر قله اقیانوس آرام (PCT) را به تنهایی شروع کردم و در نهایت به گروهی پیوستم که در مسیر قبل از شروع یک بخش خطرناک با آنها آشنا شدم.
در یک مقطع، ما سعی میکردیم با قدم گذاشتن روی شاخهها از کنار برف عبور کنیم که یکی از آنها شکست و به ساق پای من فرو رفت.
خوشبختانه برای من، یکی از همراهان من در پیادهروی، تفنگدار دریایی سوئدی بود، بنابراین او به من کمک کرد تا مراقبتهای پزشکی دریافت کنم، با من به بیرون پیادهروی کرد و سپس دوباره به داخل پیادهروی کرد. در مرکز فوریتهای پزشکی، به من شش بخیه زدند. اینگونه بود که من نام مستعار خود را در مسیر گرفتم: بخیهها.
من مجبور شدم هشت روز از مسیر خارج شوم، اما دکتر گفت که میتوانم با بخیه به پیادهروی ادامه دهم و او یک کیت برداشتن بخیه به من میدهد تا خودم آنها را ببرم. بنابراین در یک مقطع زمانی که من با گروه بودم، دکتر در نهایت با من تماس تصویری گرفت و ما آنها را در کنار این کوه بریدیم.
مسیر کمی شبیه یک چرخه شستشو است. فقط به چرخاندن شما ادامه میدهد و هر روز شما در حال تقلا هستید و این آزاردهنده است. و سپس در پایان، شما میگویید: "اوه، من متفاوت هستم." شما خالصتر و خامتر از قبل بیرون میآیید - حتی اگر کمتر تمیز باشید.
این فقط ذهن شما را باز میکند و چشمان شما را به راههای مختلف بودن در جهان باز میکند و به شما یادآوری میکند که واقعاً به بسیاری از چیزهایی که در زندگی خود دارید برای خوشحال بودن نیازی ندارید.
وقتی به سر کار بازگشتم، این هویت احساس قدرت و قوت را از دست دادم. احساس کردم که جهت زیادی را از دست دادهام. در مسیر، شما چنین ستاره شمالی روشنی دارید.
متوجه شدم که میخواهم از نردبان ترقی شرکتها پایین بیایم
من در یک مسیر شغلی بسیار مشخص قرار داشتم. در مشاوره، شما ابتدا همکار میشوید، سپس همکار ارشد، سپس مدیر، سپس مدیر ارشد، سپس مدیر و سپس شریک. من یک مدیر بودم و اکنون از این مسیر خارج میشوم.
حدود یک سال پس از مسیر قله اقیانوس آرام (PCT) متوجه شدم که به نقطهای رسیدهام که یا به این مسیر متعهد میشوید و درباره تبدیل شدن به یک شریک در این شرکت صحبت میکنید، یا میروید و کار کاملاً متفاوتی انجام میدهید.
من در یک دوراهی بودم و گفتگوهای زیادی با مردم داشتم. آیا میخواهم این مسیر را زندگی خود کنم؟ آیا این زندگی را میخواهم؟
متوجه شدم که پاسخ به این سوال احتمالاً منفی است. احساس کردم کارهایی که در مسیر انجام دادم بسیار بیشتر از سبک زندگیای که هنگام کار داشتم به من زندگی میبخشید.
من خوش شانس هستم از این نظر که شرکت خود را با یک یادداشت بد ترک نمیکنم. من آن شبکه ایمنی را دارم که احساس میکنم اگر بخواهم همیشه میتوانم برگردم.
اکنون میخواهم راهی برای ازدواج با آن مهارتهای کاری از شغل خود در PwC - مانند مربیگری و تسهیلگری - با فضای باز پیدا کنم. پس از پیادهروی، میخواهم تمرین تسهیلگری خود را شروع کنم، جایی که مردم میتوانند فضای باز را تجربه کنند، چه در طول چند جلسه مختلف، یک آخر هفته یا یک هفته یا دو هفته، و تجربهای مشابه را که من از طریق پیادهروی طولانی به دست آوردم، بدون اینکه لزوماً مجبور به سرمایهگذاری شش ماهه باشند، به دست آورند.
ترک کارم بسیار ترسناک بود، به خصوص در این اقتصاد. اما برای من، این فقط زمان مناسبی است. اگر یک سال دیگر در شرکت خود میماندم، فقط وقت خود را تلف میکردم. پژمرده میشدم. از اینکه وقتم را برای این کار میگذارم ناراحت میشدم، در حالی که میدانم کاری که میخواهم انجام دهم چیز دیگری است.
اگر اکنون رویایی دارید، اکنون آن را انجام دهید. اگر صبر کنید، ممکن است کمتر قابل دسترس یا کمتر در دسترس باشد. از آن غریزه پیروی کنید.
آیا داستانی برای به اشتراک گذاشتن درباره ترک کار خود دارید؟ با این خبرنگار در [email protected] تماس بگیرید.