تصویرسازی از مت چیس؛ عکس‌ها از شاتراستوک
تصویرسازی از مت چیس؛ عکس‌ها از شاتراستوک

جنبه منفی به دست آوردن آنچه می‌خواهید

غم و اندوه ناشی از خبرهای خوب واقعی است.

یکی از دوستان من پس از سال‌ها آرزو کردن، بازنشسته می‌شود. اما وقتی وسایل دفترش را جمع می‌کرد، ناگهان زد زیر گریه. او به من گفت: «اصلاً نمی‌دانم چرا. من همیشه می‌خواستم از آنجا بیرون بیایم.»

ما انتظار داریم که برخی از گذارهای زندگی دشوار باشند، مانند یک بیماری جدی یا پایان یک رابطه. اما برخی دیگر - یک خانه جدید، ازدواج، ترفیع - مثبت‌تر هستند. شما باید خوشحال باشید، پس چرا احساس ناراحتی می‌کنید؟

آلن ولفلت، مشاور غم و اندوه و مدیر مرکز فقدان و گذار زندگی در فورت کالینز، کلرادو، می‌گوید: «زیرا با تغییر، فقدان نیز همراه است. هر زمان که چیز جدیدی در زندگی به دست می‌آورید، چیز دیگری را از دست می‌دهید.» و گاهی اوقات نتیجه آن غم و اندوه است.

بنابراین چگونه با احساسات غیرمنتظره کنار می‌آیید؟ من از متخصصان برای راهنمایی کمک خواستم.

غم و اندوه خود را بشناسید.

ما اغلب غم و اندوه را با مرگ مرتبط می‌دانیم، اما می‌تواند در هر فقدانی ظاهر شود. آنتونی چیمبرز، روانشناس و رئیس آکادمیک مؤسسه خانواده در دانشگاه نورث‌وسترن، می‌گوید: «به خودتان بگویید که باید خوشحال باشید، فقط باعث می‌شود احساس بدتری داشته باشید.»

او پیشنهاد می‌کند با پرسیدن این سوالات از خود، احساسات درهم و برهم خود را روشن کنید: چه احساسی دارم و چرا این احساس را دارم؟ با این دستاورد چه چیزی را از دست می‌دهم؟ از مرحله قبلی زندگی‌ام چه چیزی را قدردانی می‌کردم؟

دکتر چیمبرز می‌گوید: «اگر احساس غم و اندوه می‌کنید، این بدان معنا نیست که انتخاب اشتباهی کرده‌اید. این فقط بخشی از سازگاری شما با این فصل جدید است.»

به خودتان اجازه سوگواری بدهید.

دکتر ولفلت می‌گوید: «در حالی که غم و اندوه یک واکنش درونی است، سوگواری «توانایی به اشتراک گذاشتن آن افکار و احساسات به طور بیرونی است.»

او می‌گوید: «هر کسی غم و اندوه را به طور متفاوتی پردازش می‌کند. می‌توانید در یک دفتر خاطرات بنویسید، با دیگرانی که در شرایط مشابه هستند صحبت کنید یا خودتان را از طریق هنر یا موسیقی بیان کنید.»

دوریس وانگ، مشاور حرفه‌ای دارای مجوز در مؤسسه فقدان و گذار پورتلند، می‌گوید: «هر کاری که انجام می‌دهید، سعی کنید هنگام پرسیدن سوالات درباره این گذارها صادق باشید.»

دکتر وانگ می‌گوید: «مردم چیزهایی مانند این می‌گویند: «اوه، شما بازنشسته می‌شوید؟ چه عالی، باید خیلی خوشحال باشید.» می‌توانید چیزی شبیه این بگویید: «بله، من خوشحالم و ناراحتم. حالا نمی‌دانم چگونه این شخص جدید باشم، زیرا هنوز این کار را نکرده‌ام.»

دکتر وانگ می‌افزاید: «اگر در حرکت رو به جلو مشکل زیادی دارید، به فکر صحبت با یک درمانگر یا پیوستن به یک گروه پشتیبانی باشید. به عنوان مثال، والدین جدید تحت فشار می‌توانند با سازمان بین‌المللی پشتیبانی پس از زایمان، یک سازمان غیرانتفاعی که گروه‌های پشتیبانی آنلاین رایگان برای والدین از همه نوع ارائه می‌دهد (نه فقط کسانی که افسردگی پس از زایمان دارند)، تماس بگیرند.»

برای یک "پایان کامل" برنامه ریزی کنید.

گابریل اوتینگن، استاد روانشناسی در دانشگاه نیویورک، می‌گوید: «وقتی فصل جدیدی را در زندگی شروع می‌کنیم، در ذهن خود، از قبل به فکر آینده هستیم.»

او مثالی از دانش‌آموزان فارغ‌التحصیل در دانشگاه نیویورک زد که با چند ماه تا فارغ‌التحصیلی، تمایل داشتند روی ترک مدرسه و آماده شدن برای مصاحبه‌های شغلی تمرکز کنند. او گفت: «اما بعداً، می‌گویند که پشیمان هستند که وقت کافی را با دوستان خود نگذرانده‌اند.»

تحقیقات دکتر اوتینگن نشان می‌دهد که اگر "پایانی کامل" داشته باشیم، پایانی که با حس بسته شدن مشخص شود، احتمال بیشتری دارد که احساسات مثبتی در مورد انتقال از یک مرحله زندگی به مرحله بعدی داشته باشیم.

دکتر اوتینگن می‌گوید: «اگر افراد احساس می‌کردند که کارهای ناتمام را به پایان رسانده‌اند، احساس شادی بیشتری داشتند، کمتر پشیمان می‌شدند و بیشتر می‌توانستند روی مرحله بعدی زندگی خود تمرکز کنند.»

دکتر اوتینگن توصیه می‌کند: «بنابراین اگر به یک گذار نزدیک می‌شوید، به دنبال راه‌هایی برای بزرگداشت آن باشید. اگر مانند دوست من، در انتظار بازنشستگی هستید، سعی کنید از تمام چیزهایی که در مورد کار دوست دارید، مانند کافی‌شاپ کنار محل کارتان یا ناهار با همکاران مورد علاقه‌تان، لذت ببرید. و جشنی مانند مهمانی خداحافظی را در نظر بگیرید.»

به دنبال بخش‌هایی از هویت قدیمی خود باشید که می‌توانید دوباره خلق کنید.

دکتر وانگ مشتریان خود را تشویق می‌کند تا از خود بپرسند: «دقیقاً چه چیزی را از دست می‌دهم و آیا راهی وجود دارد که بتوانم مقداری از آن را به شکل دیگری به دست بیاورم؟»

وقتی از بروکلین به حومه نیوجرسی نقل مکان کردم، خلاقیت به خرج دادم. من آماده نقل مکان بودم، اما متوجه شدم که دلم برای محله قدیمی‌ام تنگ شده است.

سپس یک شب صدای یک کامیون بستنی را شنیدم. من بسیار خوشحال شدم زیرا از همان موسیقی‌ای استفاده می‌کرد که در طول 20 تابستان بروکلین شنیده بودم. با مرد بستنی‌فروش دوست شدم، مقدار زیادی بستنی قیفی با ترافل رنگین کمانی خریدم و حالا آن مرد جلوی خانه من پارک می‌کند و آنقدر آن موسیقی را پخش می‌کند تا من بیرون بیایم.