مفهوم پدری در ذهنیت MAGA جایگاه ویژهای دارد: تاکر کارلسون، در یک گردهمایی سال گذشته برای دونالد ترامپ، رئیسجمهور را به عنوان پدری منضبط توصیف کرد که از انحطاط کشور خشمگین است. کارلسون پرسید: «وقتی بابا به خانه میرسد، میدانید چه میگوید؟». «تو دختر بدی بودی، تو دختر کوچولوی بدی بودی، و الان داری کتک مفصلی میخوری». به همین ترتیب، یکی از برندهای محبوب با مضمون ترامپ، شعار "بابا اومده خونه" را دارد. حامیان ترامپ تمایل دارند او را در حال ایفای یک نسخه محافظهکارانه از پدری تصور کنند، جایی که این نقش با سلطه و انضباط اقتدارگرایانه مرتبط است. اما حزب جمهوریخواه اکنون دیدگاهی بسیار متفاوت از پدری را ارائه میدهد که از ایلان ماسک سرچشمه میگیرد.
بر اساس گزارش اخیر وال استریت ژورنال، ماسک دائماً در حال بررسی افق برای یافتن مادران بالقوه جدید برای فرزندانش است و از همه چیز، از تعاملات X (توییتر سابق) و پیامهای مستقیم گرفته تا مشوقهای نقدی هنگفت برای جذب زنانی که میخواهند رحم اجارهای باشند استفاده میکند و از آنها میخواهد توافقنامههای پرداختی قانونی الزامآور با بندهای عدم افشا امضا کنند. در نتیجه، ماسک تعداد نامعلومی فرزند دارد که احتمالاً بسیار بیشتر از 14 فرزندی است که قبلاً به طور عمومی شناخته شدهاند و هیچ قصد آشکاری برای متوقف کردن کاشتن بذر خود نشان نداده است. اما شاید جالبتر از وجود قراردادهایی بین ماسک و حرمسرای مادرانش، فقدان آشکار پیوندهای خانوادگی سنتی است. به نظر میرسد او تعداد کمی از وظایف و مسئولیتهای واقعی را در بین اعضای خانواده تصدیق میکند، چه رسد به پیوندهای مراقبت یا عشق. به نظر میرسد ماسک روابط خانوادگی سنتی را به ترتیبات مالی صرف تقلیل داده است و توافق دیرینه محافظهکاران در مورد اهمیت خانواده را تضعیف میکند.
به هر حال، بین طرفدار فرزندآوری بودن و طرفدار خانواده بودن تفاوت وجود دارد. ماسک اکنون به دلیل علاقهاش به افزایش نرخ زاد و ولد بدنام است که به نظر میرسد ناشی از این باور او است که یک فروپاشی فاجعهبار جمعیت جهانی قریبالوقوع است، و همچنین از این دیدگاه که افراد باهوش به طور خاص باید بیشتر تولید مثل کنند. (شیوون زیلیس، محبوبترین معشوقه ماسک، به یک زندگینامهنویس گفت: «او واقعاً میخواهد افراد باهوش بچه داشته باشند»). تمایلات اصلاح نژادی او، او را به برجستهترین عضو جناح تکنو-لیبرترین جنبش طرفدار فرزندآوری تبدیل میکند که هدفش تولید مثل فرزندان از نظر ژنتیکی برتر است و در کنار رویکرد سنتی به طرفداری از فرزندآوری وجود دارد و با آن در تنش است. شکاف در این جنبش واقعی است: فناوری در مقابل سنت، آینده در مقابل گذشته، تولید مثل در مقابل خانواده. و اگرچه سنتگرایان عمدتاً از پایگاه مسیحی محافظهکاری گرفته شدهاند که زمانی حزب جمهوریخواه را متحرک میکرد، اما افراد فناوری، مانند ماسک، منابع و قدرت بیشتری برای بازاریابی ایدئولوژی خود دارند.
اما حتی طرفداران مشتاق فلسفه تولید مثلی ماسک قادر نخواهند بود مقیاس امپراتوری تبار خونی او را تکرار کنند، زیرا ماسک به ویژه در موقعیتی قرار دارد که از پول برای تأمین مالی و ساختاربندی ترتیبات خانوادگی ترجیحی خود استفاده کند و به طور موثر آن روابط را به یک پیوند نقدی مبتذل تقلیل دهد. آخرین همسر ماسک، اشلی سنت کلیر، اینفلوئنسر محافظهکار، به دانا ماتیولی از وال استریت ژورنال گفت که ماسک یک مبلغ یکجای 15 میلیون دلاری و همچنین 100000 دلار در ماه برای هزینههای زندگی به او پیشنهاد داده بود - اگر او مایل به امضای قراردادی باشد که او را ملزم به مخفی نگه داشتن ترتیب آنها کند. ماتیولی گزارش داد، افرادی که با عادات ماسک آشنا هستند، گفتند که این یک رویه تثبیت شده برای این میلیاردر است که زنان را در صورت استخدام وکیل یا علنی کردن موضوع، از نظر مالی تهدید میکند: در مورد سنت کلیر، ماسک پرداخت پیشنهادی 15 میلیون دلاری خود را فسخ کرد و پرداختهای مکرر او را به 40000 دلار در ماه کاهش داد (که، منصفانه است که توجه داشته باشیم، هنوز هم یک درآمد مجلل است) زیرا این دو بر سر آزمایش پدری برای فرزندشان به دادگاه رفتند.
درور بیکل، یکی از وکلای سنت کلیر، به ماتیولی گفت: «زمانبندی کاهش پرداختها از سوی او با اختلافات در مورد آزمایش و دستورهای منع رفت و آمد همزمان است» و افزود: «تنها نتیجهای که میتوانیم بگیریم این است که از پول به عنوان سلاح استفاده میشود». به نظر میرسد پول تنها وسیلهای است که ماسک میتواند از طریق آن افرادی را متقاعد کند که در واقع با او صمیمی نیستند و ترجیحات و نیازهایشان برای او چندان مهم نیست. پدری برای ماسک با لقاح به پایان میرسد، به جز پرداختهای طولانیمدت. هیچ حس قابل تشخیصی از وظیفه یا مسئولیت متقابل بین ماسک و فرزندانش یا بین ماسک و مادران فرزندانش وجود ندارد و هیچ انتظاری برای رشد در چنین پیوندهایی یا تحقق در آنها نیز وجود ندارد: یکی از دستیاران ماسک به سنت کلیر گفت که زیلیس «گاهی اوقات احساس رضایت میکند و گاهی نه» و گریمز، یکی دیگر از مادران فرزندان ماسک، «هرگز خوشبختی واقعی را پیدا نخواهد کرد».
این تعجبآور نیست - به نظر میرسد ارزشهای خانوادگی ماسک نیز به طور مشابه از پیوندهای معمول عشق خانوادگی جدا شده است. به گفته ماتیولی، ماسک با اعطای وضعیت ویژه مالی و اجتماعی به برخی از مادران نوزادانش، مانند زیلیس، آنچه را که سنت کلیر «درام حرمسرا» مینامید، تحریک میکند، در حالی که دیگران، مانند سنت کلیر، تلاش میکنند تا پاسخی به پیامکهای خود دریافت کنند، یا در مورد گریمز، پستهای ناامیدانه او در X. به همین ترتیب، او به برخی از فرزندانش - مانند X Æ A-Xii، پسر نوپای خود با گریمز، که او را به حضور در مجامع عمومی و رویدادهای دولتی میبرد - بیش از دیگران علاقه نشان میدهد. او از قرار دادن نام خود در شناسنامه پسر سنت کلیر خودداری کرد و از دخترش ویویان بیگانه است. اگرچه نسلهای گذشته محافظهکاران خانواده را به عنوان «پناهگاهی در دنیای بیرحم» ستایش کردهاند، اما به نظر میرسد روابط ماسک با فرزندان و مادرانشان در عوض با یک رقابت سرمایهدارانه تعریف شده است. دستیار ماسک به سنت کلیر توضیح داد: «تمام دنیای ماسک طوری تنظیم شده است که شبیه یک شایستهسالاری باشد» که در آن پاداش به «افرادی که کار خوب انجام میدهند» اعطا میشود.
ماسک آنقدر ثروتمند است که میتواند پروژه طرفداری از فرزندآوری خود را به طور نامحدود ادامه دهد و جهان پر از زنانی در سن باروری است که میتوانند از 15 میلیون دلار استفاده کنند. بنابراین، نوادگان ماسک ممکن است روزی زمین را به ارث ببرند. اما پیش از آن، ماسک ممکن است حزب جمهوریخواه را به ارث ببرد، که او آن را خریده و هزینه آن را پرداخته است و با این کار تفکر سنتی راست درباره مفهوم خانواده را تغییر میدهد. روزهای قدیم تمام شدهاند و چیزی بدتر جایگزین آن شده است.