سریال تعرفههای بی معنی رئیس جمهور، هرج و مرج اقتصادی را به راه انداخته است و از طریق پروژههای تولیدی لغو شده، قیمتهای بالاتر مواد غذایی و از بین رفتن پس اندازهای بازنشستگی به مردم زحمتکش آسیب میرساند. همچنین بسیاری از ترقیخواهان را به سمت همبستری با وال استریت و عقب نشینی به روش قدیمی و فاجعه بار شرکت محور سوق میدهد.
گزینه سومی نیز وجود دارد: اتخاذ سیاست تجاری که واقعاً زمینه بازی را برای کارگران هموار کند.
تعرفهها، زمانی که با یک استراتژی روشن و پیوسته استفاده شوند، بخش ضروری هر سیاست اقتصادی هستند که به کارگران توجه دارد. اما تعرفههای دونالد ترامپ روشن و پیوسته نیستند. و دستور کار اقتصادی داخلی او تقریباً هیچ کاری برای کمک به کارگران انجام نمیدهد.
من در دهه 1960 در منسفیلد، اوهایو بزرگ شدم، به همراه پسران و دختران کارگران اتحادیه ای که در کارخانه های وستینگهاوس، جنرال موتورز، منسفیلد تایر و تاپان استو، در نزدیکی آن فولاد، اتومبیل، لاستیک و لوازم خانگی می ساختند، به مدرسه راهنمایی جانی اپلسیید رفتم. در دهه 1970، مدیران بسیاری از این کارخانهها را به جنوب منتقل کردند تا دستمزدهای کمتری بپردازند. ناراضی، آنها سپس لابی کردند تا کنگره توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) را تصویب کند و نرخ تعرفههای خود را با چین برای همیشه کاهش دهد - دوباره، به دنبال دستمزدهای کمتر. سیاستمداران مطیع نیز اطاعت کردند.
معاملاتی که آنها انجام دادند به از بین رفتن طبقه متوسط کمک کرد و جوامع کاملی را ویران کرد. کارگران دیدند که نظرات چه کسانی برای «افراد جدی» در واشنگتن و وال استریت مهم است. آنها به ندرت در این تصمیمگیریها نقشی دارند و منافع آنها اغلب نادیده گرفته میشود.
آقای ترامپ با درک خشم مشروع بسیاری از کارگران به قدرت رسید. او به کارگران گفت که بله، سیستم علیه آنها تنظیم شده است - و در این مورد، شاید فقط در این مورد، حق با او بود. او می دانست که میلیون ها آمریکایی شاغل خواهان تخریب هستند.
اما تخریبی که رای دهندگان ترامپ خواستار آن بودند؟ مسلماً قیمتهای بالاتر موز یا قهوهای که نمیتوانیم در ایالات متحده پرورش دهیم، یا اختلال در زنجیرههای تأمین با کانادا نبود.
متأسفانه، مانند بسیاری از موارد مربوط به آقای ترامپ، سیاست واقعی او نزدیک به تحقق وعدههایی که داده است نیست.
او به جای ایجاد یک اقتصاد بهتر که در آن کارگران برنده باشند، هزینهها را افزایش میدهد و به کسب و کارهای کوچک آسیب میرساند، عدم اطمینانی ایجاد میکند که باعث میشود تولیدکنندگان تمایل کمتری به سرمایه گذاری و ایجاد شغل در اینجا داشته باشند و درد اقتصادی بیشتری را به کارگرانی که به او اعتماد کردهاند وارد میکند - همه اینها در حالی است که بودجهای را تأیید میکند که شامل یک کاهش مالیاتی گسترده برای ثروتمندترین 5 درصد است. ما قبلاً شاهد بودهایم که شرکتها میلیاردها دلار در ساخت کارخانه های برنامه ریزی شده را لغو کرده اند. این وضعیت فقط بدتر خواهد شد.
اما واضح شده است که آقای ترامپ ممکن است آسیب عمیق تری به کارگران وارد کند: ما شاهد احیای نگران کننده در اجماع قدیمی نئولیبرالی واشنگتن-وال استریت در مورد تجارت هستیم.
بسیاری از دموکراتها به همان جمع شرکتهایی روی میآورند که نفتا (توافقنامه تجارت آزاد آمریکای شمالی)، توافقنامه تجارت آزاد آمریکای مرکزی و مشارکت ترانس پاسیفیک متوقف شده را برای استدلال علیه سیاست تعرفه آقای ترامپ به ما ارائه کردند. یک تحلیلگر در MSNBC اخیراً با تأیید از هیئت تحریریه وال استریت ژورنال برای اثبات دیدگاه خود نقل قول کرد. آخرین کاری که دموکراتها باید انجام دهند این است که همان اقتصاددانان قدیمی و بی اطلاع را که ما را گمراه کردند، ترفیع دهند. پیروی از راهنماییهای آنها یک فاجعه اقتصادی برای مردم زحمتکش در مکانهایی مانند اوهایو و یک فاجعه سیاسی برای حزب دموکرات بود.
هنوز هم نیاز به یک اصلاحات اساسی در سیستم تجارت جهانی وجود دارد - و یک تمایل قوی در بین کارگران برای آن وجود دارد.
در بحث این تعرفهها گم شده است که چرا شرکتها مشاغل را برون سپاری میکنند و چرا آنها اینقدر برای توافقنامههای تجارت «آزاد» لابی کردند: آنها میخواهند دستمزدهای کمتری بپردازند و مزایای کمتری به کارگران خود بدهند و از حمایتهای زیستمحیطی ضعیفتری پیروی کنند.
در عصر هوش مصنوعی، مشاغل بیشتری در معرض خطر قربانی شدن اشتهای سیری ناپذیر شرکت ها برای برون سپاری قرار خواهند گرفت که هزینه ها را کاهش می دهد تا سودها افزایش یابد. سالهاست که شرکت ها پردازش داده ها، مراکز تماس و سایر مشاغل خدمات مشتری را به کشورهای کم دستمزد می فرستند. یک گزارش در سال 2022 نتیجه گرفت که «هرچه قرار گرفتن یک بخش در معرض هوش مصنوعی بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که مشاغل را به کشورهای کم درآمد برون سپاری کند.» به زودی، آمریکایی هایی که در زمینه هایی مانند بازاریابی، تحلیل مالی و توسعه نرم افزار کار می کنند، ممکن است شاهد ارسال مشاغل خود به خارج از کشور باشند.
سیاست تجاری ما باید کشورهایی را هدف قرار دهد که بزرگترین مقاصد برون سپاری و استثمار کارگران هستند، مانند چین، مکزیک، هند و مالزی. تعرفه جهانی، یا تعرفه بر کشورهایی مانند کانادا، متناسب با بزرگترین خطرات برای مشاغل آمریکایی نیست، اما قیمتها را برای مردم زحمتکش افزایش میدهد.
همچنین نباید تعجب آور باشد که چین، علاوه بر اینکه مقصد برون سپاری است، به شیوه های تجاری ناعادلانه نیز برای یارانه مصنوعی هزینه محصولات خود می پردازد. ما به تعرفه هایی بر صنایعی مانند فولاد یا پنل های خورشیدی نیاز داریم، جایی که چین و سایر کشورها شرکت های خود را تقویت می کنند تا رقابت خود را از بین ببرند.
اما اگر یک زمین بازی منصفانه و هموار داشته باشید که دائماً در حال تغییر باشد، نمی توانید. اگر آنها هیچ تصوری از سیاست از روز به روز نداشته باشند، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که شرکت ها سرمایه گذاری های بلندمدت برای انتقال تولید به ایالات متحده انجام دهند. همچنین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که شرکتها زنجیرههای تأمین جهانی کامل را یک شبه بدون اینکه آمریکاییهای شاغل بهای گزافی بپردازند، منتقل کنند.
سیاست واقعاً در مورد چپ یا راست نیست، بلکه در مورد این است که برای چه کسی می جنگید و با چه چیزی می جنگید. کارگران آمریکایی ناامیدانه به دنبال کسی هستند که طرف آنها باشد و سیاست تجاری - و همه سیاست های اقتصادی - را به نفع آنها، نه شرکت های چند ملیتی، رقم بزند. رئیسجمهوری که به او اعتماد کردند، اقتصاد را بدتر میکند. آنها هنوز تشنه یک جایگزین هستند.
شِرود براون به مدت 18 سال به عنوان سناتور دموکرات ایالات متحده از اوهایو خدمت کرده است و بنیانگذار مؤسسه کرامت کار است.