عکس: فابیو لووینو/اچ‌بی‌او
عکس: فابیو لووینو/اچ‌بی‌او

بازگشت روش قدیمی و آرام تماشای سریال‌های تلویزیونی

درباره تماشای پشت سر هم در مقابل تماشای قطره‌چکانی

چه کسی در پایان سریال «نیلوفر سفید» (The White Lotus) به قتل رسید—و کدام یک از جامعه ستیزهای نازپرورده این سریال قاتل بود؟ در همین حال، در سریال «قطع ارتباط» (Severance)، آیا مارک، قهرمان داستان، تصمیم گرفت معشوقه محل کارش را برای زندگی و همسرش در دنیای بیرون رها کند—و اصلا قضیه آن بزها چه بود؟ و در این میان، چه کسی جی.آر. را هدف قرار داد؟

این پرسش‌ها یک وجه مشترک دارند: بینندگان مجبور بودند برای یافتن پاسخ‌ها منتظر بمانند. در اوج تعلیق در تاریخ تلویزیون، در سال ۱۹۸۰ طرفداران سریال «دالاس» هشت ماه رنج و یا لذت گمانه‌زنی را تحمل کردند تا اینکه هویت تیرانداز فاش شد. گفته می‌شود لری هاگمن، که نقش جی.آر. را بازی می‌کرد، در سفر به بریتانیا در طول این وقفه تب‌آلود (که به دلیل اعتصاب نویسندگان طولانی‌تر شده بود)، توسط ملکه مادر در مورد این راز مورد سؤال قرار گرفت. برای طرفداران سریال‌های «قطع ارتباط» و «نیلوفر سفید»، انتظار برای قسمت پایانی فصل فقط یک هفته بود. اما برای برخی از افراد امروزی، این زمان زیادی به نظر می‌رسد.

زمانی به نظر می‌رسید که استریم، سریال‌های تلویزیونی را برای همیشه تغییر داده است. در سال ۲۰۱۳ نتفلیکس فصل اول سریال «خانه پوشالی» (House of Cards) را به صورت یکجا منتشر کرد، رویکردی که به نظر می‌رسید به روند پیش‌فرض جدید تبدیل خواهد شد. در عصر دسترسی فوری با یک کلیک، این موضوع با انتظارات مخاطبان، به ویژه نوع جوان‌تر، مطابقت داشت. پخش هفتگی برنامه‌ها، که برای دهه‌ها همگانی بود، به اندازه صفحه‌هایی که نمی‌توانستید آن‌ها را ورق بزنید، رو به مرگ به نظر می‌رسید. با این حال، امروزه بسیاری از سرویس‌های استریم این ریتم قدیمی را برای سریال‌های درام معتبر احیا کرده‌اند. برخی از بینندگان از این موضوع ناراحت هستند. آیا حق با آن‌هاست؟

انتشار مرحله‌ای، شکلی که قدمت آن از طریق تلویزیون شبکه‌ای به رمان‌های سریالی چارلز دیکنز و داستایوفسکی بازمی‌گردد، لذت‌های پایداری را فراهم می‌کند. فاصله‌های بین قسمت‌ها می‌تواند باعث ایجاد تنش و بحث شود، اگرچه بیشتر در موضوعات Reddit تا در بحث‌های حضوری. احتمال اینکه قبل از رسیدن به پایان با اسپویلرها روبرو شوید کمتر است. اگر سریال «دالاس» امروز در نتفلیکس منتشر می‌شد، ممکن بود نام مقصر را قبل از اینکه بدانید جی.آر. مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد، یاد می‌گرفتید (یا اصلاً نام او را شنیده باشید).

در بهترین حالت، ساختار هفتگی یک سریال عالی با ساختار زندگی شما ترکیب می‌شود. زمان، ابعاد انسانی بیشتری به شخصیت‌ها می‌بخشد. چه دلسوز باشند (مانند مارک در «قطع ارتباط») یا شرور (مانند جی.آر.)، آن‌ها در رفت‌وآمد یا در باشگاه شما را همراهی می‌کنند. به جای اینکه به طور منفعلانه در یک سریال غرق شوید—زیرا در طول تیتراژ پایانی یک قسمت آن را خاموش نکردید—تبدیل به یک عنصر عمدی در برنامه روزانه شما می‌شود.

باز هم، حرف‌های زیادی برای گفتن در مورد «تماشای پشت سر هم» نیز وجود دارد. این عبارت باعث می‌شود بلعیدن یک سریال بی‌اختیار به نظر برسد، که اگر تماشای تلویزیون را با مصرف سایر اشکال هنری مقایسه کنید، به طرز عجیبی تحقیرآمیز به نظر می‌رسد. هیچ‌کس به یک کتاب خوش‌خوان یا خواننده‌ای که آن را می‌بلعد، کمتر فکر نمی‌کند، یا اصرار بر مکث‌های طولانی بین موومان‌های یک سمفونی ندارد. تماشای پشت سر هم فقط یک عادت جدید نیست. اصطلاح «باکس ست» که هنوز در گردش است، یادگاری از دوران قبل از سیل دی‌وی‌دی‌ها است، که از طریق آن بسیاری از علاقه‌مندان برای تعطیلات آخر هفته گمشده در سریال‌های «سوپرانوها» (The Sopranos) یا «شنود» غرق می‌شدند.

«تماشای قطره‌چکانی»—یا فاصله‌گذاری بین قسمت‌های یک سریال—به هر کدام اجازه می‌دهد به طور مجزا ساخته و چشیده شوند. اما انتشار یک جای فصل‌ها، امکانات خلاقانه دیگری را باز می‌کند. زمان کمتری برای خلاصه‌ها و دیالوگ‌های توضیحی مورد نیاز است. قوس‌های داستانی آزادانه‌تر پیچ و تاب می‌خورند و کشیده می‌شوند. شما در یک رابطه کوتاه اما پرشور با شخصیت‌ها هم‌خانه می‌شوید.

برای سرویس‌های استریم، انتخاب بین یک برنامه هفتگی، رها کردن یکجای کل فصل‌ها، یا (همانطور که برخی انجام می‌دهند) ترکیب دو مدل، در واقع یک تصمیم تجاری است. در میان رقابت شدید برای جذب بینندگان و درآمد، پخش قطره‌چکانی سریال‌های شاخص به استریمرها کمک می‌کند تا مشتریانی را که ممکن است در غیر این صورت اشتراک خود را لغو کنند، حفظ کنند. انتشار موفقیت‌آمیز سریال‌هایی مانند «نوجوانی» (Adolescence) سر و صدای زیادی ایجاد می‌کند—اما حفظ بینندگان پس از آن نیاز به یک منبع عمیق از پیشنهادات دیگر دارد. نتفلیکس آن را دارد. برخی از رقبای آن ندارند.

این معضل تجاری است. از دیدگاه مخاطب مدرن، سوال تماشای پشت سر هم در مقابل انتشار مرحله‌ای در نهایت در مورد سلسله مراتب و قدرت است. چه کسی در اینجا مسئول است، شما یا سریال؟ به عبارت دیگر، آیا یک سریال تلویزیونی کالایی مانند برنج یا صابون است، یا اینکه، به عنوان هنر، به نوعی شایسته جایگاهی والاتر و کم‌تر مطیع است؟

وقتی جی.آر. در سال ۱۹۸۰ مورد اصابت گلوله قرار گرفت، این درگیری به وجود نیامد. مشتریان آنچه را که به آن‌ها داده می‌شد، دریافت می‌کردند و در زمان معین. اکنون، با وجود اقیانوسی از محتوا که در صورت تقاضا در دسترس است، مدل هفتگی قدیمی یک ادعای ضمنی اما جسورانه دارد: اینکه داستان به اندازه‌ای خوب است که زندگی خود را با آن تنظیم کنید، نه برعکس. وقتی ارزش صبر کردن را ندارد، احساس می‌شود که یک کلاهبرداری است.