مصرف‌کنندگان کانادایی در حال تغییر از ویسکی آمریکایی به ژاپنی، لغو خدمات پخش آنلاین ایالات متحده و لغو سفرهای خود به همسایه جنوبی خود هستند. © Jeff Kowalsky/AFP/Getty Images
مصرف‌کنندگان کانادایی در حال تغییر از ویسکی آمریکایی به ژاپنی، لغو خدمات پخش آنلاین ایالات متحده و لغو سفرهای خود به همسایه جنوبی خود هستند. © Jeff Kowalsky/AFP/Getty Images

نقشه‌برداری دنیای با تعرفه‌های بالا

چگونه جنگ تجاری اقتصاد جهانی را دوباره مرتب می‌کند — نه اینکه آن را نابود کند

نویسنده، رئیس راکفلر بین‌المللی است. آخرین کتاب او «چه چیزی سرمایه‌داری را به انحراف کشاند» است.

گرد و غبار جنگ تجاری هنوز فرو ننشسته است و ممکن است هرگز در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ فرو ننشیند. اما بازگشتی به دنیای با تعرفه‌های پایین که توسط آمریکا برای بخش بزرگی از دوران پس از جنگ جهانی دوم رهبری می‌شد، وجود ندارد. نرخ تعرفه مؤثر ایالات متحده احتمالاً به طور قابل توجهی بالاتر از 10 درصد باقی خواهد ماند، بسیار بالاتر از نرخ 2.5 درصدی که تا سال گذشته حاکم بود. بنابراین زمان آن رسیده است که نقشه‌برداری از دنیای جدید با تعرفه‌های بالا را آغاز کنیم.

حمله تجاری آمریکا در حال حاضر به اندازه کافی در بین مشاغل داخلی و سرمایه‌گذاران جهانی تردید ایجاد کرده است تا زنجیره‌های تأمین و جریان‌های سرمایه دیرینه را به طور اساسی تغییر جهت دهد.

بازندگان بزرگ احتمالاً بزرگترین ذینفعان جهانی شدن خواهند بود - شرکت‌های چندملیتی آمریکایی. با کاهش موانع تجاری و سرمایه‌ای در دهه‌های اخیر، شرکت‌های آمریکایی سود خود را بسیار سریعتر در خارج از کشور نسبت به داخل افزایش دادند. حاشیه سود برای شرکت‌های S&P 500 از دهه 1960 ثابت مانده بود. سپس حاشیه‌ها تقریباً دو برابر شد و پس از سال 2000 به حدود 13 درصد رسید، که همزمان با ورود چین به سازمان تجارت جهانی بود.

بسیاری از غول‌های آمریکایی با بهره‌گیری از جذابیت برندهای آمریکایی و برون‌سپاری تولید به کشورهایی با ارزان‌ترین هزینه‌ها، سودهای "فوق‌العاده" بسیار بالاتر از رقبای خود در جهان توسعه‌یافته به دست آوردند. امروزه، شرکت‌های چندملیتی آمریکایی بیش از 40 درصد از درآمد خود را در خارج از کشور تولید می‌کنند. بزرگترین برندگان تولیدکنندگانی بودند که به طور متوسط ​​به کارگران خود در خارج از کشور 60 درصد کمتر از کارکنان داخلی دستمزد پرداخت می‌کنند.

اکنون، مشاغل آمریکایی قبل از ایجاد کارخانه‌های جدید در خارج از کشور، دو بار فکر خواهند کرد و تصمیمات بر اساس منطق ساده به حداکثر رساندن سودآوری نخواهد بود. به ویژه شرکت‌های چندملیتی بزرگ، حاشیه سود خود را تحت فشار دائمی خواهند دید.

در میان خشم بر سر تعرفه‌ها، "ساخت آمریکا" بیشتر از مشتریان، جنجال به پا می‌کند. از هر سه آلمانی، دو نفر می‌گویند که از محصولات آمریکایی اجتناب می‌کنند. فعالان رسانه‌های اجتماعی در سوئد و فرانسه در حال سازماندهی تحریم هستند. هیچ کشوری عصبانی‌تر از کانادا نیست، جایی که مصرف‌کنندگان در حال تغییر از ویسکی آمریکایی به ژاپنی، لغو خدمات پخش آنلاین ایالات متحده و لغو سفرهای خود به همسایه جنوبی خود هستند.

تصور سناریویی که در آن ایالات متحده به عنوان برنده خالص این جنگ‌های تعرفه‌ای ظاهر شود، حتی اگر به برخی از اهداف خود، از ایجاد مشاغل بیشتر در کارخانه تا مجازات شرکای تجاری به ظن ناعادلانه، دست یابد، دشوار است. فشار ناشی از قیمت‌های بالاتر، راندمان پایین‌تر و آسیب به اعتبار سیاست‌گذاری آن، بیشتر از هر سودی خواهد بود.

سرمایه‌گذارانی که مجذوب سودآوری و رشد فوق‌العاده بزرگترین شرکت‌های آمریکایی شده بودند، به سرعت متوجه حماقت تمرکز این همه سرمایه در یک کشور می‌شوند. در این دهه تا کنون، ایالات متحده 80 درصد از پولی را که به بازارهای سهام در سراسر جهان سرازیر شده است، به خود جذب کرده است، اما این جریان‌ها شروع به تغییر کرده‌اند. سرمایه‌گذاران نهادی در سراسر جهان به طور تهاجمی در حال کاهش میزان سرمایه‌گذاری خود در ایالات متحده هستند.

برندگان می‌توانند قدرت‌های نوظهوری مانند هند یا برزیل باشند، جایی که یک بازار بزرگ داخلی 70 درصد یا بیشتر از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می‌دهد و عایقی در برابر جنگ‌های تجاری ایجاد می‌کند. دشمنان سابق در حال گرد هم آمدن هستند تا از مدل رشد صادرات‌محور که برای مناطقی مانند شرق آسیا رفاه به ارمغان آورد، دفاع کنند. ژاپن در حال گفتگو با کره جنوبی و چین در مورد یک پاسخ مشترک به تعرفه‌های ترامپ است. در همین حال، چین و هند سر و صداهایی در مورد همکاری برای کاهش تأثیر حمله ایالات متحده ایجاد کرده‌اند.

در آمریکای لاتین، برزیل در حال از بین بردن انگیزه‌های حمایت‌گرایانه خود است، به سرعت در حال پیگیری یک توافق جدید با اروپا و کشتیرانی تجارت با چین است. چین برای کاهش واردات خود از ایالات متحده، به تازگی مقدار غیرمعمولی زیادی سویا از برزیل خریداری کرده است.

قدرت‌های نوظهور احتمالاً به آهن‌ربایی برای سرمایه‌ای تبدیل می‌شوند که به دنبال خانه‌های جدید در خارج از ایالات متحده است. این می‌تواند یک حلقه بازخورد سازنده را با کاهش هزینه‌های استقراض و تأمین مالی سرمایه‌گذاری مولد، تقویت رشد اقتصادی - هدایت بازارهای مالی بالاتر و مکیدن پول بیشتر - آغاز کند.

همانطور که جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین تشدید می‌شود، اهمیت استراتژیک اروپا نیز افزایش می‌یابد. اروپا می‌تواند تعادل را در مسابقه ابرقدرت‌ها تغییر دهد و کشورهایی مانند آلمان نشان داده‌اند که وقتی با یک بحران وجودی روبرو می‌شوند، می‌توانند برای اصلاحات بسیج شوند.

حکمت مرسوم این است که وقتی دو فیل در جنگل می‌جنگند، حیوانات کوچکتر لگدمال می‌شوند. نه همیشه. بسیاری از کشورها می‌توانند از فرصت ایجاد شده توسط درگیری ابرقدرت‌ها برای پیشبرد اصلاحات اقتصادی داخلی و افزایش تجارت با یکدیگر استفاده کنند. نشانه‌هایی وجود دارد که این اتفاق در حال وقوع است و زمینه را برای ظهور برندگان و بازندگان جدید در این دنیای جدید با تعرفه‌های بالا فراهم می‌کند.