پاپ فرانسیس در ابراز عقیده قاطع در مورد جنجال‌های داغ زمان خود تردیدی نداشت.
پاپ فرانسیس در ابراز عقیده قاطع در مورد جنجال‌های داغ زمان خود تردیدی نداشت.

مرگ نگار: پاپ فرانسیس، اصلاح‌گر کاتولیسیزم مدرن، ۱۹۳۶-۲۰۲۵

اولین پاپ غیراروپایی در قرن‌ها، پیشگام تغییرات بود اما آن لیبرال رادیکالی نبود که محافظه‌کاران تصور می‌کردند.

دوران پاپ فرانسیس که در سن ۸۸ سالگی درگذشت، به دلیل کشمکش‌های بی‌رحمانه قدرت و اختلافات عقیدتی تند بین لیبرال‌ها و محافظه‌کاران که در بالاترین سطوح واتیکان و کلیسای کاتولیک رومی در سراسر جهان در جریان بود، به یادگار خواهد ماند.

این نبردها که در یک محیط مذهبی انجام می‌شد، با درگیری‌های سکولار بر سر ایدئولوژی و فرهنگ که ایالات متحده و سایر دموکراسی‌ها را در عصر پوپولیسم افسارگسیخته و قطب‌بندی سیاسی بین راست و چپ فراگرفته بود، همپوشانی داشت. در طول دوران ۱۲ ساله پاپی فرانسیس، اختلافات داخلی کلیسا در مورد مسائلی مانند رفتار جنسی مدرن، اخلاق روحانیت و مراسم عبادی آنقدر حاد شد که روحیه سازشی که از زمان شورای دوم واتیکان در سال‌های ۱۹۶۲-۱۹۶۵ زنده نگه داشته شده بود، کم‌کم به یک خاطره دور تبدیل شد.

فرانسیس از چند جهت راهی تازه گشود. این اسقف اعظم آرژانتینی اولین پاپ از فرقه یسوعیون بود، حامل سنت دیرینه به چالش کشیدن قدرت و عمل با استقلال نسبی از واتیکان. او نه تنها اولین پاپ از آمریکای لاتین و نیمکره غربی بود، بلکه اولین پاپ غیراروپایی از زمان گریگوری سوم سوری‌تبار (۷۳۱-۷۴۱) نیز بود. از این نظر، ارتقای او به مقام مقدس در ۱۳ مارس ۲۰۱۳ نشان‌دهنده حرکت پیوسته کاتولیک رومی در دوران مدرن از مرکز تاریخی خود در اروپا به قاره آمریکا، آفریقای جنوب صحرا و آسیا بود.

فرانسیس نیز مانند بندیکت شانزدهم، اسقف اعظم پیشین آلمانی‌اش، در یک مبارزه بی‌وقفه برای مقابله با میراث ژان پل دوم (۲۰۰۵-۱۹۷۸)، دومین پاپ با طولانی‌ترین دوره خدمت در تاریخ بیش از ۲۰۰۰ ساله کلیسا، گرفتار شده بود. انبوهی از مشکلات در دوران ژان پل، از رسوایی‌های مالی و آزار جنسی روحانیت گرفته تا درگیری‌ها بر سر دکترین و آنچه منتقدان تمرکز بیش از حد کلیسا تحت رهبری پاپ لهستانی می‌دانستند، انباشته شده بود. فرانسیس که در طول دوران کاری خود به سبک زندگی ساده‌اش شهرت داشت، نام پاپی خود را به یاد فروتنی سنت فرانسیس آسیزی برگزید. با این حال، او هرگز از مقابله با مخالفان و ابراز عقیده قاطع در مورد جنجال‌های داغ زمان خود تردیدی نداشت.

در ماه‌های آخر سلطنت خود، فرانسیس به طرح‌های دولت ترامپ برای «اخراج دسته‌جمعی» مهاجران حمله کرد. در نامه‌ای به اسقف‌های آمریکایی که برخی از مفسران آن را حاوی انتقادهای ضمنی از جی‌دی ونس، معاون کاتولیک ترامپ می‌دانستند، پاپ اقداماتی را که «وضعیت غیرقانونی برخی از مهاجران را با جرم و جنایت مرتبط می‌سازد» محکوم کرد. پاپ ونس را برای یک ملاقات حضوری کوتاه در آستانه مرگ خود در دوشنبه عید پاک به حضور پذیرفت. معاون رئیس جمهور ایالات متحده همچنین با مقامات ارشد کلیسا دیدار کرد که نارضایتی واتیکان از سیاست‌های مهاجرتی واشنگتن را ابراز کردند.

نمونه قدرتمند دیگر، بخشنامه ۲۰۱۵ او، Laudato sì (در مراقبت از خانه مشترکمان) بود، سندی که برای اولین بار نگرانی برای محیط زیست را در همان سطح کرامت انسانی و عدالت اجتماعی در دکترین واتیکان قرار داد. این بخشنامه بر هشدارهای قبلی بندیکت، ژان پل و پل ششم (۱۹۷۸-۱۹۶۳) استوار بود، اما بسیار کوبنده‌تر بود. فرانسیس نوشت: «زمین، خانه ما، کم‌کم شبیه یک توده عظیم کثافت به نظر می‌رسد… مشکل این است که ما هنوز فاقد فرهنگ لازم برای مقابله با این بحران هستیم. ما فاقد رهبری هستیم که قادر به پیمودن مسیرهای جدید باشد… پیش‌بینی‌های روز قیامت دیگر نمی‌تواند با طعنه یا تحقیر مواجه شود.»

اگر چنین زبانی تضمین شده بود که موی بر تن منتقدان تغییرات آب و هوایی سیخ کند، پاسخ محافظه‌کارانه به Amoris Laetitia (شادی عشق)، یک ترغیب رسولانه که فرانسیس در سال ۲۰۱۶ منتشر کرد، کمتر داغ نبود. این سند که از یک بخشنامه کمتر معتبر بود، از این نظر که یک مسیر ممکن را به جای دکترین الزام‌آور واتیکان تعیین می‌کرد، این احتمال را مطرح کرد که به کاتولیک‌های مطلقه و ازدواج مجدد اجازه داده شود که عشای ربانی را دریافت کنند - یک گسست قابل توجه از سنت کاتولیک. چهار کاردینال محافظه‌کار - والتر براندمولر و یواخیم میسنر از آلمان، ریموند بورک از ایالات متحده و کارلو کافارا از ایتالیا - گام غیرعادی جسورانه‌ای برداشتند و در نامه‌ای خصوصی به پاپ به ایده‌های فرانسیس حمله کردند، که بعداً آن را علنی کردند.

در سال‌های بعد، بورک همچنان خار چشم فرانسیس بود و در نهایت پاپ را در نوامبر ۲۰۲۳ بر آن داشت تا حق کاردینال برای داشتن آپارتمان و حقوق در واتیکان را لغو کند. در نشانه دیگری مبنی بر اینکه صبر فرانسیس از منتقدان تندرو در کلیسای ایالات متحده به سر آمده بود، پاپ جوزف استریکلند، یک اسقف تگزاسی را از اسقف‌نشین خود اخراج کرد.

فرانسیس به دلیل تصمیم خود برای لغو ابتکار سال ۲۰۰۷ بندیکت و تحمیل مجدد محدودیت‌ها بر برگزاری برخی از عشای ربانی‌ها بر اساس آیین‌های قدیمی لاتین، مورد حمله مکرر محافظه‌کاران قرار گرفت. با این حال، فرانسیس نیز محبوب کاتولیک‌های مترقی نبود. بسیاری رویکرد او به مسائلی مانند همجنس‌گرایی و نقش زنان در کلیسا را بسیار محتاطانه می‌دانستند.

در سال ۲۰۲۲، فرانسیس مخالفت خود را با یک روند لیبرال‌کننده در کلیسای آلمان موسوم به راه سینودال ابراز کرد که تصمیمات آن شامل حکمی بود مبنی بر اینکه کارمندان کلیسا نمی‌توانند به دلیل ورود به رابطه همجنس‌گرایانه یا ازدواج مجدد پس از طلاق اخراج شوند. فرانسیس با یادآوری اصلاحات قرن شانزدهم اظهار داشت: «من به کاتولیک‌های آلمانی می‌گویم: آلمان کلیسای پروتستان بزرگی دارد، اما من یکی دیگر نمی‌خواهم، زیرا به خوبی آن نخواهد بود.»

فرانسیس در تلاش برای التیام بخشیدن به اختلافات و تعیین یک مسیر بلندمدت برای آینده، در اکتبر ۲۰۲۳ یک سینود از اسقف‌های برجسته و کاتولیک‌های غیرروحانی را تشکیل داد تا در مورد مهم‌ترین مسائل پیش روی کلیسا و مومنان جهانی آن بحث کنند که به گفته واتیکان، در سال ۲۰۲۲ حدود ۱٫۳۹ میلیارد نفر تخمین زده می‌شد. قوی‌ترین پیشنهاد در اسناد پایانی سینود، فراخوانی برای مشارکت کامل‌تر زنان در مناصب حاکمیتی کلیسا بود. با این حال، این چیزی فراتر از یک توصیه برای بررسی فرانسیس باقی نماند.

فرانسیس با نام خورخه ماریو برگولیو در ۱۷ دسامبر ۱۹۳۶ در محله کارگرنشین فلورس در بوینس آیرس از پدری مهاجر ایتالیایی و مادری ایتالیایی‌تبار به دنیا آمد. او که بزرگترین فرزند از پنج فرزند بود، در سال ۱۹۵۸ به عنوان نوآموز به یسوعیون پیوست و از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹ به رهبری شاخه آرژانتینی این فرقه رسید. او در سال ۱۹۹۸ به عنوان اسقف اعظم بوینس آیرس منصوب شد. با وجود طرز فکر مستقل خود، او همدلی چندانی با الهیات آزادی‌بخش چپ‌گرایانه که از دهه ۱۹۵۰ به بعد کلیسای آمریکای لاتین را فراگرفت، نشان نداد. با این حال، او به دلیل اصرارش بر اینکه کشیش‌ها باید تلاش بیشتری برای کمک به ساکنان زاغه‌های شهر انجام دهند، به عنوان «اسقف زاغه‌ها» شناخته شد.

در سال‌های بعد، فرانسیس متهم شد که در مواجهه با دیکتاتوری نظامی که از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ بر آرژانتین حکومت کرد و هزاران نفر از مخالفان خود را در یک «جنگ کثیف» به قتل رساند، کوتاهی کرده است. به طور خاص، او متهم شد که ظاهراً از دو کشیش یسوعی که در سال ۱۹۷۶ ربوده و شکنجه شدند، محافظت نکرده است. فرانسیس پاسخ داد که در واقع، او در پشت صحنه برای نجات کشیش‌ها تلاش کرده و همچنین از اموال کلیسا برای پناه دادن به سایر افراد مورد آزار و اذیت حکومت نظامی استفاده کرده است. با این حال، او در سال ۲۰۰۰ اعتراف کرد که کلیسای آرژانتین باید «جامه‌های توبه عمومی را برای گناهانی که در سال‌های دیکتاتوری مرتکب شده است، بپوشد.»

او که در سال ۲۰۰۱ کاردینال شده بود، ۱۲ سال بعد در یک مجمع انتخاباتی که پس از استعفای بندیکت به عنوان اولین پاپ که از قرن سیزدهم به این سو به میل خود کناره‌گیری کرد، ضروری شده بود، به عنوان پاپ انتخاب شد. دو روز و پنج رای طول کشید تا فرانسیس در سن ۷۶ سالگی، دویست و شصت و ششمین پاپ کلیسا شود. فرانسیس با بیان اینکه به جای اقامت در آپارتمان‌های بزرگ پاپی کاخ آپوستولیک سریر مقدس، در یک مهمانخانه واتیکان زندگی خواهد کرد، بر فروتنی شخصی خود تاکید کرد. با این حال، بندیکت تصمیم گرفت به زندگی در محوطه واتیکان ادامه دهد و از این طریق کانونی برای مخالفت محافظه‌کارانه با رژیم جدید فرانسیس فراهم کرد. مرگ بندیکت در دسامبر ۲۰۲۲ در سن ۹۵ سالگی به عنوان مقدمه‌ای برای سرکوب بورک و دیگر منتقدان فوق محافظه‌کار توسط فرانسیس در اواخر دوران پاپی‌اش بود.

فرانسیس با جلب توجه به فقر، بی‌عدالتی و نابرابری جهانی، در چارچوب استدلال‌هایی که توسط اسلافش، از جمله ژان پل و بندیکت، ترسیم شده بود، حرکت کرد. با این حال، جمهوری‌خواهان ایالات متحده و دیگر محافظه‌کاران فرانسیس را به عنوان سخنگوی نخبگان لیبرال جهان‌وطن محکوم کردند. برخی ادعا کردند که فرانسیس، چه عمداً و چه غیرعمدی، در حال سرپوش گذاشتن بر یک فرهنگ فرعی همجنس‌گرایانه کشیشی است که اجازه سوء استفاده‌های جنسی گسترده را داده است که به شهرت کلیسا در استرالیا، ایرلند، ایالات متحده و سایر کشورها آسیب زیادی وارد کرده است.

فرانسیس در اوایل سلطنت خود با این پیشنهاد که قضاوت در مورد افراد همجنس‌گرا به عنوان پاپ به عهده او نیست، جنجال به پا کرد. او گفت: «من کی هستم که قضاوت کنم؟» او در کتابی در سال ۲۰۱۶ به نام نام خدا رحمت است، توضیح داد: «مردم نباید فقط با تمایلات جنسی خود تعریف شوند. فراموش نکنیم که خدا همه مخلوقات خود را دوست دارد و ما مقدر شده‌ایم که عشق بی‌نهایت او را دریافت کنیم.»

فرانسیس توجه زیادی را به امور جهانی معطوف کرد و در سال ۲۰۱۸ با توافقی که وضعیت هفت اسقف چینی به رسمیت شناخته نشده توسط رم را تثبیت کرد، به یک پیشرفت جزئی در روابط واتیکان و چین دست یافت. او که اولین پاپ بود که از شبه جزیره عربستان بازدید کرد، برای التیام بخشیدن به خسارات وارده به گفتگوی کاتولیک و مسلمانان که در پی سخنرانی بندیکت در سال ۲۰۰۶ که در آن از یک امپراتور بیزانسی قرن چهاردهم که اسلام را با خشونت مرتبط می‌دانست، نقل قول کرده بود، تلاش کرد.

فرانسیس همچنین تلاش کرد نشان دهد که واتیکان تحت رهبری او در مورد سرکوب جنایات مالی جدی است. در سال ۲۰۲۰، او کاردینال جووانی آنجلو بکیو، یک اسقف اعظم قدرتمند ایتالیایی را به ظن اختلاس وجوه کلیسا مجبور به استعفا کرد. بکیو در دسامبر ۲۰۲۳ محکوم شد و به پنج سال و نیم زندان محکوم شد - اولین کاردینالی که از زمان ایجاد واتیکان به عنوان یک دولت شهر در سال ۱۹۲۹ در دادگاه سریر مقدس محکوم شد.

چنین تخلفاتی سابقه طولانی در واتیکان داشت. فرانسیس در امید: خودزندگی‌نامه، کتابی که در اوایل سال ۲۰۲۵ منتشر کرد، فاش کرد که بندیکت در اوایل سلطنتش یک «جعبه سفید بزرگ» به او داده بود که حاوی اسناد مربوط به «موارد سوء استفاده، فساد، معاملات تاریک، تخلفات» بود.

در مارس ۲۰۲۲، فرانسیس از تغییر و تحولی در کوریا، ارگان اداری مرکزی سریر مقدس خبر داد. جماعت دکترین ایمان، آژانسی که مرکز عصبی محافظه‌کاری و نظم الهیات تحت رهبری ژان پل و بندیکت بود، تغییر نام داد، سازماندهی مجدد شد و مسئولیت اضافی به آن داده شد - تضمین حفاظت از خردسالان. کاردینال شان اومالی، اسقف اعظم متروپولیتن بوستون، گفت: «برای اولین بار، پاپ فرانسیس حفاظت و حمایت از خردسالان را به بخشی اساسی از ساختار دولت مرکزی کلیسا: کوریا روم تبدیل کرده است.»

فرانسیس همچنین تمایل بیشتری نسبت به پاپ‌های قبلی برای مواجهه با جنبه‌های دشوار تاریخ کلیسا نشان داد. او موافقت کرد که آرشیو سلطنت پیوس دوازدهم (۱۹۵۸-۱۹۳۹)، پاپی که گاهی متهم می‌شد که در طول هولوکاست کمک کافی به یهودیان ارائه نکرده است، را باز کند. در مارس ۲۰۲۳، واتیکان «دکترین کشف»، که در احکام پاپی قرن پانزدهم تعیین شده بود و برای توجیه استعمار اروپا مورد استفاده قرار گرفته بود، را رد کرد.

فرانسیس به این و سایر طرق تلاش کرد تا برخی از آوارهای گذشته کلیسا را پاک کند. اما او در اندیشه و عمل هرگز آن شیطان فوق لیبرال تصورات محافظه‌کارانه مدرن نبود.