دونالد ترامپ دوست دارد در مورد خود با صفات عالی صحبت کند، و این تا حد زیادی شایسته است: هیچ رئیسجمهور آمریکایی در تاریخ معاصر، به اندازه او، ابتکارات سیاست خارجی جاهطلبانه را در چنین مدت کوتاهی آغاز نکرده است. این ابتکارات شامل تلاشهای او برای تغییر شرایط تجارت جهانی، پایان دادن به جنگهای حلناپذیر در اوکراین و غزه، و متوقف کردن تهدید گسترش سلاحهای هستهای در سراسر خاورمیانه بدون آغاز جنگ با ایران است.
اگر او در تمام این سرمایهگذاریها موفق شود، حتی سرسختترین مخالفان ترامپ نیز باید توانایی او را در ایجاد تغییر و خاتمه دادن به مسائلی که دیگران در آن ناکام ماندهاند، تصدیق کنند. به طور یکسان، وفاداران ترامپ باید تشخیص دهند که رویکرد او ممکن است به گونهای شکست بخورد که جهان را در وضعیتی بهمراتب بدتر قرار دهد. و این امر او را، به تعبیر خودش که در روز عید پاک به جو بایدن گفت، "بدترین و بیکفایتترین رئیسجمهور" خواهد کرد.
به نظر میرسد به لحظهای شبیه وایل ای. کایوت برای این رادیکالترین دولت ایالات متحده نزدیک میشویم. این صحنهای است که در اواخر تقریباً هر قسمت از کارتون لونی تونز (Looney Tunes) دیده میشود، که در آن قهرمان داستان هنوز با خشم در حال تعقیب دشمن خود، Road Runner است، اما متوجه نمیشود که از لبه صخره پایین افتاده و هیچ راهی جز سقوط ندارد. هنوز هم فرصت برای این دولت وجود دارد که به زمین محکم بازگردد، اگرچه نشانههای کمی از این امر وجود دارد.
بیایید با جنگ در اوکراین شروع کنیم. ترامپ به وضوح معتقد بود، پس از روی کار آمدن در چند ماه پیش، که کییف مانع اصلی پایان دادن به آن بود. به نظر میرسد استراتژی او این بوده است که با تحت فشار قرار دادن رئیسجمهور ولودیمیر زلنسکی، او را وادار به پذیرش اکثریت قاطع خواستههای روسیه و همچنین یک توافقنامه منابع کند که آینده اقتصادی کشورش را در رهن ایالات متحده قرار دهد.
اما زلنسکی هرگز مانع اصلی صلح نبود. این افتخار مشکوک به رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، میرسد، مردی که ترامپ به وضوح او را تحسین میکند و میخواهد به عنوان متحدی علیه اروپای لیبرال و چین کمونیست به خدمت بگیرد. رهبر روسیه سه سال پیش به اوکراین حمله کرد تا کنترل مستعمره ثروتمند امپراتوری سابق شوروی و روسیه را دوباره به دست آورد، و او هیچ دلیلی برای رها کردن این هدف نمیبیند - به ویژه با وجود یک رهبر آمریکایی در کاخ سفید که به وضوح میخواهد دوست شود. پوتین اصرار دارد که نه تنها تمام ادعاهای ارضی فعلی روسیه قبل از هرگونه آتشبس برآورده شود، بلکه تحریمهای غرب نیز باید لغو شود و اوکراین "غیرنظامی" شود تا او بتواند کار را بعداً تمام کند.
اوکراین مدتها پیش شرایط ایالات متحده را برای یک آتشبس اولیه ۳۰ روزه بدون قید و شرط پذیرفته است و گفته است که آماده است تقاضای دولت برای کنترل تمام سرمایهگذاریهای معدنی و زیرساختی اوکراین، به علاوه ۵۰ درصد از درآمدهای آنها را به محض این که این هفته برسد، امضا کند. با این حال، پوتین با هیچ چیز موافقت نکرده است. در نشانهای از ناامیدیها در واشنگتن، وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، روز جمعه تهدید کرد که اگر هیچ پیشرفتی حاصل نشود، ایالات متحده از مذاکرات خارج خواهد شد. پوتین روز بعد یک آتشبس ۳۰ ساعته عید پاک را اعلام کرد، بدون شک برای بازگرداندن توجه به اوکراین.
این یک لحظه تعیینکننده است. اگر ایالات متحده نه تنها از مذاکرات صلح، بلکه از دفاع اوکراین نیز دست بکشد، این یک پیروزی بزرگ برای مسکو خواهد بود. با این حال، چنین اقدامی صلح را به ارمغان نخواهد آورد. در عوض، تلفات بیشتر اوکراینیها و بیثباتی بیشتر اروپا را نسبت به قبل از مداخله ترامپ تضمین میکند، زیرا کییف چارهای جز ادامه مبارزه با آنچه یک تهدید وجودی روسیه است، نخواهد داشت. مقامات دولت در حال برنامهریزی برای مذاکرات بیشتر آتشبس در این هفته هستند.
آنچه ترامپ و مشاورانش باید انجام دهند این است که محمولههای تسلیحاتی به اوکراین را که متوقف کردهاند، از سر بگیرند و تحریمها علیه مسکو را افزایش دهند تا روشن شود که اهداف جنگطلبانه حداکثری آن دستنیافتنی است. تنها راه برای پوتین برای جلوگیری از تشدید آسیب به اقتصاد و مردم خود، مذاکره جدی برای پایان دادن دائمی به درگیری خواهد بود. متأسفانه، با توجه به اینکه ترامپ هنوز هم بیشترین خشم خود را برای زلنسکی محفوظ میدارد، نشانههای کمی از وقوع این امر وجود دارد.
شاید بهترین چیزی که میتوانیم امیدوار باشیم این است که ترامپ از تجربه دولت در مذاکرات با میانجیگری با ایران درس بگیرد. در آنجا، ترامپ همچنین در تلاش است تا نیت تهاجمی کشوری را که متحد خود میداند، در این مورد اسرائیل، مهار کند. هدف ترامپ این است که مورد تحسین قرار گیرد: چه کسی با عقل سلیم ترجیح میدهد که جاهطلبیهای هستهای ایران از طریق جنگ مهار شود، اگر این کار از طریق مذاکره امکانپذیر باشد؟ این درست است حتی اگر در این مورد تهران - بر خلاف کییف - در واقع طرف گناهکار نهایی است، زیرا حماس و حزبالله را علیه اسرائیل تأمین مالی و تسلیح کرده است، در حالی که برای دههها یک برنامه تسلیحات هستهای غیرقانونی را دنبال میکرده است.
بنابراین، در اینجا نیز، ما در یک لحظه تعیینکننده قرار داریم. ترامپ، استیو ویتکوف، همکار توسعهدهنده املاک و مستغلات خود، و فرستاده شخصی خود برای ظاهراً همهچیز را برای گفتگو با ایرانیان از طریق میانجیهای عمانی فرستاده است. ویتکوف به سرعت دریافت که در حالی که ایرانیان در وضعیت ضعیف فعلی خود ممکن است برای کاهش مستقلانه تأیید شده برنامه غنیسازی هستهای خود به میزانی که میتواند صرفاً برای استفاده غیرنظامی توجیه شود، باز باشند، اما قصد ندارند همه آن را نابود کنند. آنها همچنین تولید موشکهای بالستیک را رها نخواهند کرد، یا تمام ارتباطات با به اصطلاح محور مقاومت - از حزبالله در لبنان تا حوثیهای یمن - را قطع نخواهند کرد، همانطور که اسرائیل و برخی در دولت ترامپ خواستار آن هستند.
پیروزی هرگز در ژئوپلیتیک آسان نیست، زیرا ملتها به ندرت تسلیم میشوند مگر اینکه با شکست مجبور شوند. این مورد برای اوکراین و همچنین ایران، برای چین در حالی که در برابر حمله ترامپ به مزایای تجاری خود مقاومت میکند، و برای حماس - اگرچه یک سازمان تروریستی، نه یک دولت - در غزه نیز صادق است. اگر رئیسجمهور ایالات متحده این واقعیت را تشخیص دهد، قبل از اینکه از صخره وایل ای. کایوت پایین بیاید، میتواند سرعت خود را کم کند، استراتژیهای دستیافتنیتری را اتخاذ کند و به جای هرج و مرج، راهحل ارائه دهد.
من نفس خود را حبس نمیکنم. تنها کاری که میتوان انجام داد این است که امیدوار بود ترامپ در برابر جایگزین، که یک آبشار از شکستهای سیاست خارجی چشمگیر است که باعث میشود او نه به عنوان یک معاملهگر نابغه که خود را باور دارد، بلکه با صفت دیگری که روز یکشنبه برای بایدن داشت، به یاد آورده شود: یک "ابله بسیار مخرب".
این ستون منعکس کننده دیدگاه های شخصی نویسنده است و لزوماً منعکس کننده نظر هیئت تحریریه یا بلومبرگ ال پی و صاحبان آن نیست.

درباره نویسنده
مارک چمپیون یک ستون نویس بلومبرگ است که اروپا، روسیه و خاورمیانه را پوشش می دهد. او قبلاً رئیس دفتر استانبول وال استریت ژورنال بود.