اعتبار... مکس گودر
اعتبار... مکس گودر

تعرفه‌های ترامپ به نفع چین تمام خواهد شد

هیچ بخشی از جهان به اندازه منطقه آسیا-اقیانوسیه از باراج «تعرفه‌های متقابل» رئیس‌جمهور ترامپ آسیب نخواهد دید.

علیرغم توقف ۹۰ روزه او در اعمال آن‌ها، برخی از بالاترین نرخ‌های تعرفه آقای ترامپ هنوز بر اقتصادهای در حال توسعه مانند ویتنام، تایلند، اندونزی، بنگلادش و سری‌لانکا که به شدت وابسته به تجارت هستند، سایه افکنده‌است. او همچنین تهدید به اعمال مجازات‌های کمتر اما همچنان قابل توجهی بر شرکای تجاری ثروتمند - ژاپن، کره جنوبی و استرالیا - که متحدان مهم ژئوپلیتیکی ایالات متحده در منطقه هستند، و همچنین تایوان کرده‌است.

آقای ترامپ فکر می‌کند که این کار کسری تجاری آمریکا را کاهش می‌دهد و تولید را به ایالات متحده بازمی‌گرداند. این موضوع هنوز باید دید.

اما حمله گمراه‌کننده و بی‌کفایت او به تجارت جهانی، تهدیدی است برای آسیب جبران‌ناپذیر به نفوذ ایالات متحده در سراسر پویاترین منطقه تجاری جهان و ایجاد خلائی برای پر کردن آن توسط چین. در درازمدت، اقدامات آقای ترامپ احتمال واگذاری موقعیت مسلط خود در امنیت آسیا-اقیانوسیه را برای ایالات متحده افزایش می‌دهد. به هر حال، چرا یک آمریکای به طور فزاینده درون‌نگر از منطقه‌ای دفاع می‌کند که سهم اقتصادی کمتری در آن دارد؟

رهبری ایالات متحده در آسیا که آقای ترامپ با آن قمار می‌کند، با صبر و حوصله در طول نسل‌ها ساخته شده‌است. پس از جنگ جهانی دوم، دیپلمات‌هایی مانند جورج کنان استراتژی‌ای برای غلبه بر اتحاد جماهیر شوروی از طریق پیوند دادن مرفه ترین مناطق جهان - ایالات متحده، اروپا و ژاپن - به یک بلوک سیاسی و اقتصادی تدوین کردند. این سیستم اقتصادی مبتنی بر قوانین حاصل، بعداً به اقتصادهای متمرکز بر صادرات در سراسر آسیا گسترش یافت.

پیمان‌های امنیتی این امر را همراهی کردند - ناتو در اروپا، پیمان‌های دفاعی با ژاپن، کره جنوبی و دیگران در آسیا-اقیانوسیه. این امر متحدان آمریکایی را تحت چتر نظامی ایالات متحده قرار داد و از نظم اقتصادی لیبرال گسترده‌تر محافظت کرد. تجارت آزاد و جریان سرمایه شکوفا شد. شرکت‌های چندملیتی ایالات متحده از زنجیره‌های تأمین ریشه‌دار در آسیا سود بردند، مصرف‌کنندگان آمریکایی از محصولات ارزان‌تر برخوردار شدند و کشورهای آسیایی به سرعت توسعه یافتند و با سیستم تحت رهبری ایالات متحده ادغام شدند. دهه‌ها برتری اقتصادی و ژئوپلیتیکی آمریکا در آسیا-اقیانوسیه به دنبال داشت.

در حقیقت، سلطه ایالات متحده حتی قبل از دوران ترامپ با رشد قدرت اقتصادی چین رو به زوال بود. آقای ترامپ با خروج از مشارکت فرا-اقیانوسیه (Trans-Pacific Partnership)، یک توافقنامه تجاری حاشیه اقیانوس آرام که می‌توانست نفوذ آمریکا را تقویت کند و به عنوان نقطه مقابلی برای چین عمل کند، به تسریع این روند در دوره اول ریاست جمهوری خود کمک کرد. در عوض، چین به بزرگترین شریک تجاری تقریباً برای هر کشور آسیایی و نیروی اقتصادی غالب منطقه تبدیل شد. این وضعیت امروز نیز ادامه دارد.

با این حال، حتی در دوره اول ریاست جمهوری آقای ترامپ، و در دوران ریاست جمهوری بایدن، هنوز هم می‌توان گفت که واشنگتن از تجارت آزاد حمایت می‌کند، تا حدودی به عنوان سنگری در برابر قدرت چین. تعرفه‌های بی‌رویه آقای ترامپ به منزله حمله‌ای به این سیستم است که به شدت به اعتماد به ایالات متحده به عنوان یک شریک تجاری آسیب می‌رساند و برای تولیدکنندگان آمریکایی که به دنبال انتقال تولید خود از چین به سایر کشورهای آسیایی هستند، مشکل ایجاد می‌کند.

ویتنام نمونه بارز مزایای متقابل سیستم ایالات متحده - و کوته‌بینی اقدامات آقای ترامپ است. گشایش هانوی به تجارت، رشد سریع اقتصادی این کشور را در طول دهه گذشته تقویت کرد و به تبدیل دشمن سابق ایالات متحده به یک شریک اقتصادی مهم استراتژیک واقع در آستانه چین کمک کرد. امروز, حدود یک سوم صادرات ویتنام به ایالات متحده می‌رود.

اگر ویتنام با چیزی نزدیک به تعرفه‌های ۴۶ درصدی که آقای ترامپ در ابتدا تهدید به اعمال آن کرده بود، مواجه شود، این کشور می‌تواند با ویرانی اقتصادی مواجه شود. این کشور تنها نیست. سری‌لانکا، که از یک بحران عمیق اقتصادی بهبود می‌یابد، اگر ایالات متحده پیگیری کند، ممکن است با تعرفه‌هایی تا ۴۴ درصد مواجه شود. برای بنگلادش، که پس از یک انقلاب دموکراتیک برای ایستادن روی پای خود تلاش می‌کند، ۳۷ درصد. تعرفه‌های بالقوه ۳۲ درصدی برای تایوان - یک بازیگر حیاتی در رقابت ژئوپلیتیکی آمریکا با چین - و اندونزی، سومین کشور پرجمعیت منطقه پس از چین و هند، وجود دارد.

انتخاب‌های سختی در پیش روی این کشورها است.

برخی مجبور خواهند شد به خواسته‌های ایالات متحده به گونه‌ای تسلیم شوند که ممکن است اقتصادهای آسیب‌پذیر آن‌ها را تضعیف کند. تو لام، رهبر ویتنام، قبلاً پیشنهاد داده‌است که تعرفه‌های کشورش بر کالاهای آمریکایی را به صفر برساند.

اما ماهیت دمدمی مزاج آقای ترامپ ممکن است در نهایت کشورها را مجبور کند تا به جای تجارت با ایالات متحده، جایگزین‌هایی را در نظر بگیرند. چین، با اقتصاد عظیم و نیازهای منابع خود، یک انتخاب واضح است. با توجه به اینکه آقای ترامپ در حال ارزیابی تعرفه‌های حتی بزرگتری بر کالاهای چینی است، پکن نیز برای یافتن سایر راهکارهای تجاری بازتر خواهد بود. این امر تقریباً به طور قطع نفوذ قابل توجه چین بر منطقه را افزایش می‌دهد و به تلاش‌های آن برای ایجاد یک مدل جدید جهانی‌سازی که در خدمت منافع چین به جای منافع غرب باشد، کمک می‌کند. این تلاش‌ها ادامه دارد: چین در اواخر ماه مارس با کره جنوبی و ژاپن مذاکرات مشترکی در مورد یک توافقنامه تجارت آزاد سه جانبه احتمالی برگزار کرد و رئیس جمهور شی جین پینگ هفته گذشته از ویتنام، مالزی و کامبوج بازدید کرد تا روابط اقتصادی را تقویت کند.

همه این‌ها سؤالاتی را در مورد تعهدات امنیتی ایالات متحده در آسیا ایجاد می‌کند. دکترین «اول آمریکا» آقای ترامپ با ترتیبات امنیتی پرهزینه در خارج از کشور مخالف است - فقط از اوکراینی‌ها بپرسید - و مردم آمریکا علاقه رو به کاهشی به درگیری‌های خارجی نشان می‌دهند. اگر جنگ تجاری آقای ترامپ تعامل اقتصادی ایالات متحده با آسیا را تضعیف کند، چنین احساساتی ممکن است تشدید شود.

پیامدهای یک حضور امنیتی آمریکایی کمتر قوی گسترده خواهد بود. چین می‌تواند تسلط سیاسی و نظامی خود بر منطقه را افزایش دهد. متحدان ایالات متحده مانند ژاپن و کره جنوبی ممکن است، به نوبه خود، احساس کنند که برای تضمین امنیت خود نیاز به توسعه سلاح‌های هسته‌ای دارند (بحث‌هایی آغاز شده‌است در مورد این موضوع در هر دو کشور). تصور غیرقابل اعتماد بودن آمریکا ممکن است آن‌ها - و سایر کشورها مانند ویتنام - را به این سوق دهد که به جای مقاومت، به نوعی توافق امنیتی با پکن دست یابند.

این سناریوها در حال حاضر دور از ذهن به نظر می‌رسند. برخی از اعضای تیم آقای ترامپ هنوز طرفدار پایبندی به یا گسترش تعهدات امنیتی ایالات متحده در آسیا هستند، حتی در حالی که آن‌ها را در اروپا کاهش می‌دهند. پیت هگست، وزیر دفاع، در اواخر ماه مارس به ژاپن و فیلیپین سفر کرد تا به متحدان عصبی از این موضوع اطمینان دهد.

آقای ترامپ ممکن است در نهایت تعرفه‌های خود را لغو کند، یا حزب دموکرات ممکن است در عرض چهار سال دوباره به قدرت برسد و سعی کند روابط را بازسازی کند. اما بعید است که آمریکا به طور کامل به اعتمادی که زمانی از آن برخوردار بود و آن را به قدرت تجاری و نظامی بلامنازع منطقه آسیا-اقیانوسیه تبدیل کرد، دست یابد.