Diane Sun دانشجوی سال دوم دانشگاه هاروارد در رشته فلسفه و زبانشناسی است.
در سال 2022، من به عنوان شاعر دانشجوی ملی غرب، یکی از بالاترین افتخارات کشور برای شاعران جوان، انتخاب شدم. در طول سال خدمتم، آثارم را در سراسر کشور، از جمله در کاخ سفید اجرا کردم. با این حال، من نتوانستم تفاوت بین تی. اس. الیوت و ChatGPT را تشخیص دهم.
ظاهراً، من در این اشتباه تشخیص تنها نیستم. بر اساس مطالعهای که در ماه نوامبر در مجله Nature منتشر شد، آمریکاییها بیشتر احتمال دارد که از شعرهای تولید شده توسط هوش مصنوعی قدردانی کنند تا شعرهای نویسندگان مشهور انسانی: امیلی دیکینسون، سیلویا پلات و البته، الیوت.
در واقع، نه تنها شرکتکنندگان شعر ChatGPT را ترجیح دادند، بلکه آن را "بیشتر از انسان، انسانی" یافتند. شعر نوشته شده توسط هوش مصنوعی 17 درصد بیشتر احتمال داشت که به عنوان نوشته شده توسط یک انسان قضاوت شود تا شعر واقعی نوشته شده توسط انسان. همچنین از نظر "ریتم و زیبایی" مطلوبتر ارزیابی شد.
شعر اکنون به یک لیست طولانی از فعالیتهای خلاقانه پیوسته است - نوشتن مقاله، نقاشی، شطرنج و غیره - که در آن هوش مصنوعی از هوش اصیل بهتر عمل میکند. هجوم هوش مصنوعی به مقدسترین شیوههای بیان ما عمدتاً با انزجار، خشم و ترس مواجه شده است. اما من هوش مصنوعی را سرزنش نمیکنم؛ من ما را سرزنش میکنم.
ما خوب نمیخوانیم - یا اصلاً دیگر نمیخوانیم. بر اساس بنیاد ملی هنر، درصد جوانانی که ادبیات میخوانند از سال 1982 تا 2002، 28 درصد کاهش یافته است. بیست سال بعد، مهارتهای سوادآموزی نگرانکننده باقی مانده است، زیرا دو سوم دانشآموزان کلاس چهارم آمریکایی استانداردهای ملی خواندن را برآورده نمیکنند.
و این فقط بچهها نیستند: بزرگسالان آمریکایی نیز برای خواندن مشکل دارند. یک نظرسنجی گالوپ در سال 2022 تخمین زد که بزرگسالان آمریکایی دو تا سه کتاب کمتر در سال نسبت به قبل از سال 2016 میخوانند. در همین حال، ChatGPT بر روی دادههای معادل صدها هزار (اگر نگوییم میلیونها) کتاب آموزش داده شده است، که به آن برتری آشکاری در رمزگشایی و تکثیر بزرگترین شاعران جهان، منتقدان آنها و منتقدان منتقدانشان میدهد.
هوش مصنوعی شعر را در معرض خطر انقراض قرار داده است. فقط 12 درصد از بزرگسالان آمریکایی در سال 2022 یک شعر را خوانده یا گوش دادهاند. وقتی با شعر مواجه میشویم، اغلب "شعر اینستاگرامی" مد روز است - ابیات کوتاه و سرراست که در رسانههای اجتماعی محبوبیت پیدا کردهاند، به سبک روپی کور. این شکل قابل هضمتر از شعر مزایای خود را دارد، اما خوانندگان را به چالش نمیکشد تا ظرافتهای فرم، وزن و اشاره را به همان روشی که شعر سنتی انجام میدهد، تفسیر کنند.
مردم چیزی را که میتوانند درک کنند ترجیح میدهند، و ما به طور جمعی توانایی خود را برای درک شعر از دست دادهایم. محققان پشت مطالعه Nature دریافتند که شعرهای تولید شده توسط هوش مصنوعی از زبان واضحتر و مستقیمتری استفاده میکنند، و آنها را برای افراد غیرمتخصص در دسترستر میکند. شرکتکنندگان مجبور نبودند برای تجزیه و تحلیل سایههای ظریف احساسات و استعارههای پیچیدهای که شعر انسانی را زینت میدهند، تلاش کنند.
اما شعر قرار نیست سرراست باشد. خواندن شعر قرار است تلاش ببرد. مشکل این است که ما خوانندگان و نویسندگان تنبلی شدهایم، و هوش مصنوعی از این موضوع سود میبرد. سردردهای رسمیت، دلالت، وزن، دستور زبان، اشاره و قصد باعث شده است که ذهن ادبی خود را دور بریزیم و آن را با آسایش عوض کنیم. اما دشواری، جوهر شعر است. ChatGPT هرگز قادر نخواهد بود که به طور موذیانه یک منتقد را در میانه یک بند توبیخ کند، در مورد عبارتبندی کامل با یک ویراستار مشورت کند یا در میانه یک تراژدی شخصی با الهام روبرو شود.
شاعران در گوشه و کنارهای مغز خود سفر میکنند، تجربیات زیسته خود، جرقههای الهام خود و احساسات قلبی خود را مذاکره میکنند. ChatGPT، از سوی دیگر، برنامهریزی شده است تا مسیری را طی کند که کمترین مقاومت را دارد. این یک "طوطی تصادفی" است، همانطور که برخی از محققان یادگیری ماشین آن را بیان کردهاند. کلمات ChatGPT با واقعیت مطابقت ندارند، بلکه با الگوریتمی مطابقت دارند که کلمات و عبارات را بر اساس احتمال به هم پیوند میدهد.
شعر معنادار است زیرا هنری است که از طریق سختی، از غیرقابل پیشبینی و غیرمنتظره ایجاد میشود. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که از شعر قدردانی کنیم بدون اینکه بپذیریم که گاهی اوقات ما را به جاهایی میبرد که نمیفهمیم. در آغوش گرفتن دشواری انتزاع - چه از طریق گنجاندن تی. اس. الیوت در برنامههای درسی خود یا نوشتن ایمیلهای خودمان - اینگونه است که انسانیت خود را حفظ میکنیم. ما باید با پیچیدگیهایی که ما را میترسانند، با متنهایی که ما را مجبور به مکث میکنند، با اشارههای مبهمی که برای درک آنها نیاز به تحقیق اضافی دارند، روبرو شویم. گوشهای، آوانگارد، التقاطی: اینها زحماتی هستند که با انسان بودن همراه هستند.
GPT-4 1.8 تریلیون پارامتر طول کشیده است تا حتی به نزدیک شدن به مهارت ادبی شاعرانی که قبل از اختراع برق متولد شدهاند، نزدیک شود. اگر ما کسری از بودجه، تلاش و توجهی را که در حال حاضر بر روی هوش مصنوعی متمرکز شده است، به سمت شعر هدایت میکردیم، ChatGPT در مواجهه با نبوغ انسانی تقریباً به این اندازه قابل توجه به نظر نمیرسید.
حتی پس از گذراندن یک سال بورسیه شعر، هزار زندگی طول میکشد تا من بتوانم به دانش ChatGPT نزدیک شوم. اما این همچنین به این معنی است که وقتی من یک شعر تی. اس. الیوت را با هوش مصنوعی اشتباه گرفتم، فهمیدم که یک شعر زیبای دیگر وجود دارد که هنوز باید در مورد آن فکر کنم، و فضای بیشتری برای رشد من وجود دارد.