این هفته در واشنگتن، همزمانی نادر نشستهای بهاری صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و شام خبرنگاران کاخ سفید، کابوسی برای برنامهریزان رویدادها بود - بخشی قفل شدن مهمانی، بخشی اضافه بار پانلهای بحث - و رویای تبآلود یک شبکهساز. به هر حال، این شهری است که در آن تکههای دسترسی، بینش و اطلاعات عملی به اندازه ارز سخت ارزش دارند. همانطور که رابرت اسکوایر، افسانه فقید مشاوره سیاسی دموکرات، در دهه هشتاد به مورین داود گفته بود، در دی سی، بر خلاف نیویورک، "مهمانیهای کوکتل کار هستند." ازدحام گردهماییها در اواخر آوریل امسال، تأثیر ویژه و قدرتمندی در بزرگنمایی آخرین چرخههای خبری ناشی از کاخ سفید آشفته دونالد ترامپ داشته است: آیا رئیسجمهور جروم پاول را اخراج میکند؟ یا پیت هگسث؟ آیا او در حال انعقاد توافق صلح با روسیه است؟ یک توافق تعرفهای با چین؟ یک توافق هستهای با ایران؟ یا، همانطور که در حال حاضر کاملاً ممکن به نظر میرسد، هیچکدام از موارد فوق؟
روز سهشنبه، صدها نفر از فعالان مالی مضطرب در کنفرانس JPMorgan & Co. در حاشیه نشستهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی گرد هم آمدند تا به سخنان اسکات بسنت، وزیر خزانهداری ترامپ، گوش دهند. با سقوط بازارهای سهام پس از اعلام "روز آزادی" ترامپ مبنی بر اعمال تعرفههای جدید و هنگفت بر چین، برخی از سرمایهگذاران به اظهارات گزارششده بسنت در جلسه خصوصی استناد کردند، که در آن گفته بود جنگ تجاری طولانیمدت با چین "پایدار" نیست و پیشنهاد کرد که ایالات متحده و چین در نهایت میتوانند برای پایان دادن به آن به توافق برسند. پس از آنکه بلومبرگ گزارش داد که بسنت کاهش تنش با چین را پیشبینی میکند و وضعیت را ناپایدار میداند، سهام افزایش یافت، یک روز پس از آنکه بازارها در بحبوحه ترس از اینکه ترامپ ممکن است بالاخره اقدام کند و پاول، رئیس فدرال رزرو را که مدتها مورد حمله قرار داده بود، اخراج کند، سقوط کرده بودند.
مدت کوتاهی پس از آن با دو نفر که در کنفرانس JPMorgan شرکت کرده بودند ملاقات کردم و آنها از اینکه بازارها چقدر به اظهارات وزیر خزانهداری توجه میکردند شگفتزده شده بودند. آنها به من گفتند که بسنت خاطرنشان کرده است که چین و ایالات متحده - علیرغم اعمال تعرفههای تلافیجویانه بیش از صد درصدی بر کالاهای یکدیگر - حتی در حال حاضر درگیر مذاکره نیستند، چه برسد به اینکه به توافق رسمی نزدیک باشند. بسنت همچنین اذعان کرد که دولت ترامپ هیچ توافق تجاری را به زودی با دهها کشور دیگری که برای تعرفههای "متقابل" هدف قرار داده است، نهایی نخواهد کرد، بلکه امیدوار است تا ضربالاجل جدیدی که تعیین کرده است، یعنی اوایل ماه ژوئیه، صرفاً "یادداشت تفاهم" با برخی از آنها داشته باشد. بسنت همچنین به حاضران گفت که ممکن است دو تا سه سال دوره برزخ اقتصادی وجود داشته باشد، احتمالاً در حالی که آشفتگی اقتصادی ناشی از ترامپ خود را نشان میدهد. هیچکدام از اینها در گزارش اولیه تکاندهنده بازار توسط بلومبرگ وجود نداشت.
اظهارات جیمی دیمون، مدیر عامل JPMorgan Chase، که پس از بسنت روی صحنه رفت، نیز در آن گزارش نبود. دو نفری که در کنفرانس شرکت کرده بودند، نقل کردند که دیمون صحبتهای صریحی ارائه داد و به سرمایهگذاران گفت که امیدوار است ترامپ رقیب داخلی بسنت، یعنی پیتر ناوارو، شاهین حامی حمایتگرایی را که در حال حاضر به عنوان مشاور تجاری کاخ سفید خدمت میکند، اخراج کند؛ اینکه طرح تعرفههای "متقابل" ترامپ "احمقانه" بود؛ و اینکه رکود اقتصادی اکنون تقریباً قطعی است. بررسی احساسات: بد.
جای تعجب نیست که ترامپ، با حضور همه آن بانکداران جهانی در شهر، در حالت چرخش عمده در مورد اقتصاد بود. بعداً در بعد از ظهر سهشنبه، ترامپ در تلاشی آشکار برای آرام کردن بازارهای عصبی، گفت که قصد ندارد پاول را اخراج کند و رسانهها را به خاطر پیشنهاد این موضوع سرزنش کرد. رئیسجمهور روزها پس از آغاز کل چرخه خبری در پستی در شبکه Truth Social خود که در آن گفته بود، "برکناری پاول نمیتواند به اندازه کافی سریع اتفاق بیفتد!" گفت: "رسانهها با چیزها فرار میکنند." با این حال، تا روز چهارشنبه، ترامپ دوباره به این کار بازگشت و بار دیگر از رئیس فدرال رزرو انتقاد کرد و خواستار کاهش نرخ بهره توسط پاول در اسرع وقت شد.
در مورد توافق چین که ترامپ و بسنت اکنون به نظر میرسید به آن امیدوار بودند، ترامپ روز چهارشنبه گفت که مذاکرات "فعالانه" در حال انجام است - حتی در حالی که بسنت علناً تکرار کرد آنچه را که روز سهشنبه به طور خصوصی گفته بود، مبنی بر اینکه هنوز هیچ بحثی در این زمینه وجود ندارد و "هر دو طرف منتظر هستند تا با یکدیگر صحبت کنند." تا روز پنجشنبه، چین آشکارا رئیسجمهور ایالات متحده را مسخره میکرد. سخنگوی وزارت خارجه، گائو جیاکون، در مورد مذاکرات ادعایی ترامپ گفت: "اخبار جعلی". "چین و ایالات متحده هیچ مشورت یا مذاکرهای در مورد موضوع تعرفهها نداشتهاند، چه رسد به اینکه به توافقی دست یافته باشند." همه اینها را متوجه شدید؟ نکته اصلی، مانند همیشه با ترامپ، این است که هیچ چیز در آنجا وجود ندارد. حداقل برای الان.
وقتی ترامپ حدود صد روز پیش به قدرت بازگشت، با بیشرمی مجموعهای از توافقها را وعده داد - از صلح در خاورمیانه تا پایان دادن به جنگ روسیه در اوکراین در بیست و چهار ساعت اول خود. پس از آنکه او در آغاز ماه آوریل از طرحهای تعرفهای خود رونمایی کرد، سپس به کشورهایی که هدف قرار داده بود سه ماه اضافی فرصت داد تا قبل از اجرایی شدن عوارض، شرایط را مشخص کنند، ناوارو از احتمال "نود توافق در نود روز" صحبت کرد. با این حال، هیچکدام از این "توافقات بزرگ و زیبا" که ترامپ دوست دارد در مورد آنها لاف بزند، تاکنون محقق نشده است.
اگر کسی وقت زیادی را صرف گوش دادن به لافزنیهای ترامپ و کارمندان حقوقبگیر او نکند - سخنگوی وزارت امور خارجه او، تامی بروس، روز دیگر در تلویزیون گفت که او "بهترین معاملهگر در جهان" است - مبارزات رئیسجمهور برای ارائه نباید تعجبآور باشد، با توجه به سابقه متوسط واقعی او در معاملهگری. دوره اول ترامپ به اندازه توافقاتی که از آنها خارج شد، مانند توافق هستهای ایران و توافق آب و هوایی پاریس، به اندازه توافقاتی که انجام داد، قابل توجه بود، فهرستی که عمدتاً شامل توافقات ابراهیم بود، که روابط بین اسرائیل و چندین همسایه عرب آن را عادی کرد و توسط داماد ترامپ، جارد کوشنر، مذاکره شد، و همچنین یک توافق تجاری بهروز شده که دولت اول او با کانادا و مکزیک منعقد کرد، و که ترامپ اکنون با درخواست از هر دو کشور برای موافقت با امتیازات بیشتر، عملاً آن را رد کرده است. در سال 2018، ترامپ در مورد یک پیشرفت هستهای ادعایی با کره شمالی آنقدر لاف زد که حتی شخصاً از شینزو آبه، نخستوزیر وقت ژاپن، خواست تا او را برای جایزه صلح نوبل نامزد کند. مشکل این بود که هیچ توافقی وجود نداشت. و هیچ جایزه صلح هم وجود نداشت. اکنون که او دوباره رئیسجمهور است، زیاد نمیشنوید که او در مورد دوست بزرگش کیم جونگ اون صحبت کند.
همانطور که ترامپ در تلاش است تا در دوره دوم ریاست جمهوری خود امتیازاتی را به دست آورد، بسیاری از اقدامات او آشنا بودهاند - خواستههای متغیر، مذاکره از طریق رسانههای اجتماعی، اختلافات عمومی آشفته در بین مشاورانش، تبلیغات بیپایان. (در جهان MAGA، اینها عموماً به عنوان مانورهای درخشان ترامپ برای به دست آوردن "اهرم فشار" توضیح داده میشوند.) در مورد اوکراین، ترامپ هر چه بیشتر ناامید به نظر میرسد، زیرا تلاشهای او برای میانجیگری برای پایان دادن به تهاجم روسیه با شکست مواجه شده است. روز چهارشنبه، پس از آنکه دولت او تهدید کرد اگر توافقی فوراً محقق نشود، کنار میرود، ترامپ به صراحت ادعا کرد: "فکر میکنم با روسیه به توافق رسیدهایم" و ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین را به دلیل امتناع از همراهی با آن، توبیخ کرد. شرایطی که ترامپ و معاونش، جی. دی. ونس، علناً تشریح کردهاند، شامل فهرست طولانی از امتیازاتی است که به اوکراین تحمیل میشود: واگذاری قلمرو خود که در حال حاضر توسط روسیه اشغال شده است، موافقت با ممنوعیت عضویت اوکراین در ناتو، به طور رسمی به رسمیت شناختن اینکه روسیه اکنون مالک شبه جزیره کریمه است، که به طور غیرقانونی توسط ولادیمیر پوتین در سال 2014 ضمیمه شد.
غار کریمه توسط ترامپ به ویژه قابل توجه است، زیرا نشاندهنده یک تغییر سیاست عمده از دوره اول او خواهد بود. پس از یک دیدار فاجعهبار بین ترامپ و پوتین در هلسینکی، در ژوئیه 2018، مایک پومپئو، وزیر امور خارجه ترامپ، از چرخههای خبری بد استفاده کرد تا اعلامیه رسمی صادر کند که ایالات متحده هرگز با دزدی کریمه توسط پوتین همراهی نخواهد کرد. ("ایالات متحده تلاش روسیه برای الحاق کریمه را رد میکند و متعهد میشود این سیاست را تا زمانی که تمامیت ارضی اوکراین احیا شود، حفظ کند.") در یک معکوس احتمالی خارقالعاده دیگر، Politico روز چهارشنبه گزارش داد که استیون ویتکوف، فرستاده ترامپ به روسیه، برای لغو تحریمها علیه خط لوله انرژی نورد استریم 2 روسیه به آلمان فشار آورده است - علیرغم این واقعیت که ترامپ اغلب مخالفت خود با این خط لوله را در دوره اول خود به عنوان مدرکی مبنی بر اینکه او در حمایت از پوتین نیست، ذکر میکرد.
اگر هیچ چیز دیگری نباشد، هر دو قسمت تمایل ترامپ را برای انکار سیاستهایی که قبلاً از آنها حمایت کرده بود، نشان میدهد - به سختی دارایی برای یک معاملهگر. اگر شما کانادا یا مکزیک هستید، چرا زحمت مذاکره بر سر توافق دیگری با ترامپ را میکشید، با توجه به اینکه او چگونه با آخرین توافق رفتار کرد؟ در مورد اوکراین، درخواست ترامپ از زلنسکی در مورد کریمه مستلزم آن است که زلنسکی قانون اساسی اوکراین را نادیده بگیرد، که در آن آمده است که قلمرو داخل مرزهای تعیین شده آن باید "تجزیهناپذیر و غیرقابل نقض" باقی بماند. (نه اینکه کسی انتظار داشته باشد که یک استدلال قانون اساسی تأثیر زیادی بر ترامپ داشته باشد.)
تا روز پنجشنبه، زورگویی ترامپ به زلنسکی و خوشخدمتی او به پوتین کارساز نبود. رهبر روسیه، در عوض، به نظر میرسید مصمم است ترامپ را با نه تنها امتناع از پذیرش امتیازات بسیار رئیسجمهور ایالات متحده، بلکه با ادامه تشدید جنگ شرمسار کند. حملات موشکی روسیه به کیف در طول شب، دست کم نه غیرنظامی را کشت. ترامپ در پستی در Truth Social التماس کرد: "ولادیمیر، توقف کن!" و حمله او را "غیرضروری" و "زمانبندی بسیار بد" خواند. او افزود: "بیایید توافق صلح را به پایان برسانیم!" تا بعد از ظهر، او دوباره به خوشخدمتی به پوتین بازگشت و به خبرنگاران در دفتر بیضی اعلام کرد که روسیه نیازی به دادن امتیازات بیشتر به اوکراین فراتر از متوقف کردن جنگ ندارد، زیرا در غیر این صورت اوکراین تمام قلمرو خود را از دست خواهد داد و این "یک امتیاز بسیار بزرگ" بود. انتظار میرود ویتکوف روز جمعه به مسکو بازگردد. این رقص چند دور دیگر هم برای بازی کردن دارد.
هفته آینده، ترامپ به نقطه عطف صد روزگی دوره دوم ریاست جمهوری خود خواهد رسید. مجموعه جدیدی از نظرسنجیها برای علامتگذاری آن لحظه نشان داده است که او کمترین میزان محبوبیت را در دهههای اخیر برای یک رهبر در این مرحله از دوره خود دارد - حتی کمتر از جایی که ترامپ هشت سال پیش در بین مردم ایستاده بود. آیا این به این دلیل است که کاری که ترامپ انجام میدهد به شدت نامحبوب است، چه منفجر کردن اقتصاد جهانی باشد و چه قطع بودجه برای تحقیقات سرطان؟ مطمئناً. اما عامل آشفتگی را نیز دست کم نگیرید. زمان آن فرا رسیده است که بزرگترین معاملهگر تمام دوران خود را ثابت کند یا ساکت شود.