چند روز پیش، تلفن من با پیامی از طرف یک دوست به صدا درآمد. او در طول یک حمله هوایی روسیه در یک پارکینگ پناه گرفته بود و میخواست بداند که آیا من این خبر را دیدهام: آمریکا به اوکراین فشار میآورد تا کریمه را به روسیه واگذار کند. من پاسخ دادم و منتظر پیگیری شدم. خبری نشد.
سعی کردم جایی را که او بود تصور کنم—شاید یک مرکز خرید در حاشیه شهر. تابلوهای محو شده، شیشههای شکسته، پیادهروهای ترک خورده. جایی که مردم زمانی مواد غذایی میخریدند، اکنون از موشکها پناه میگیرند. در حالی که این را مینویسم، هنوز نمیدانم که آیا او زنده از آن پارکینگ بیرون آمده است یا خیر.
خبری که او به اشتراک گذاشت مرا شگفتزده نکرد. تا به حال، انتظار دیگری ندارم.
ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۱۴، زمانی که من ۱۴ سال داشتم، کریمه، شبه جزیره جنوبی اوکراین را ضمیمه کرد. کریمه از خانه من در هورلیفکا، در منطقه شرقی اوکراینی دونتسک، جایی که برای امتحان تاریخ مطالعه میکردم، دور به نظر میرسید. من هرگز به آن امتحان نرسیدم.
ظرف چند هفته، فریادهایی بیرون از خانه ما، حملات هوایی در بالای سر و جمعیتهای کر کننده به گوش میرسید. سرهنگی از سرویس امنیت فدرال روسیه ظاهر شد. او و گروهی از مردان مسلح ساختمانهای دولتی محلی را تصرف کردند، ایستهای بازرسی ایجاد کردند و ایجاد به اصطلاح جمهوریهای مردمی دونتسک و لوهانسک را اعلام کردند. در آن زمان من به طور کامل نفهمیدم که این به چه معناست—فقط اینکه چیزی تغییر کرده است، و انتظار میرود که ما آن را بپذیریم.
قدرتهای خارجی بیانیههایی صادر کردند که حاکمیت اوکراین را تأیید میکرد و از اقدامات روسیه انتقاد میکرد. آمریکا و اتحادیه اروپا تحریمهایی را اعمال کردند. و در تمام این مدت، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، و جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، در مورد یک راه حل دیپلماتیک گفتگو کردند. روسیه سرزمین ما را اشغال کرده و از جداییطلبان مسلح حمایت میکرد، اما به اوکراین گفته شد که مذاکره کند.
سپس نیروهای تحت حمایت روسیه بیشتر به شرق اوکراین پیشروی کردند، و این چرخه تکرار شد: بیانیهها، هشدارها، تحریمها.
هشت سال بعد، در سال ۲۰۲۲، روسیه دوباره حمله کرد. من در زمان شروع آن در کیف زندگی میکردم. این بار، جنگ به پایتخت رسید.
تقریباً نیمی از عمرم، من آواره بودهام. من افرادی را از دست دادهام. من دیدهام که روسیه آنچه را که میخواست گرفته است، و من دیدهام که جهان پس از آن خطوط را دوباره ترسیم کرده است. اکنون، پس از این همه سال و این همه خونریزی، بار دیگر از اوکراین خواسته میشود که این ایده را بپذیرد که کریمه متعلق به روسیه است.
توافق پیشنهادی دولت ترامپ، الحاق غیرقانونی روسیه را به رسمیت میشناسد و خطوط مقدم جنگ را مسدود میکند. اما هیچ چیز که من تجربه کردهام نشان نمیدهد که این پایان ماجرا خواهد بود. هر امتیاز با یک تقاضای دیگر دنبال شده است. هر مرز جدیدی در نهایت دوباره ترسیم شده است. کریمه پایان کار نبود. دونتسک هم نبود. ماریوپل هم نبود. دیدن آنچه در آینده میآید دشوار نیست.
هنوز، برخی اصرار دارند که این یک مصالحه معقول است. که ما باید از دست دادن کریمه را به خاطر صلح بپذیریم. که اوکراین باید «واقع بین» باشد. از این طرف جنگ، این طرح کاملاً چیز دیگری به نظر میرسد.
ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین گفته است که اوکراین از به رسمیت شناختن کریمه به عنوان روسیه امتناع خواهد کرد: «در اینجا چیزی برای گفتن وجود ندارد. این خلاف قانون اساسی ما است.» در پاسخ، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، زلنسکی را به طولانی کردن جنگ متهم کرد و گفت که بازگشت کریمه «حتی یک نکته بحث نیست.» ترامپ پرسید، اگر اوکراین میخواهد این قلمرو را پس بگیرد، «چرا یازده سال پیش، زمانی که بدون شلیک گلولهای به روسیه تحویل داده شد، برای آن نجنگیدند؟»
سخنان ترامپ برای روسیه روشن کرد که دست بالا را دارد، و اکنون هیچ محدودیتی برای میزان پیشروی آن وجود ندارد. ترسیم یک خط به قدرت نیاز دارد، نه مماشات. قدرت تنها چیزی است که پوتین به آن احترام میگذارد—تنها چیزی که او میفهمد.
من با زندگی در هر دو مرحله جنگ روسیه، دیدهام که هرچه به روسیه اجازه داده شود بیشتر بگیرد، بیشتر تقاضا خواهد کرد. من آموختهام که چگونه زندگیها میتوانند به سرعت ناپدید شوند—و چگونه جهان به آرامی واکنش نشان میدهد. من از شهرهایی گزارش دادهام که مردم با آرامش تمرینشده منتظر موج بعدی گلولهباران بودند. من با خانوادههایی ملاقات کردهام که بارها و بارها نقل مکان کردهاند تا از مرگ جلوگیری کنند. من از مدارسی بازدید کردهام که به پناهگاه تبدیل شدهاند و در شهرهایی قدم زدهام که زمانی شبیه شهر من بودند اما اکنون فقط در حافظه وجود دارند.
آنچه برای اوکراین اتفاق میافتد فقط مربوط به اوکراین نیست. هر خطی که در اینجا دوباره ترسیم شود، ترسیم خطوط را در جای دیگری آسانتر میکند. اوکراین اکنون به وضوح میبیند که سیاست مماشات به این نوع جنگها پایان نمیدهد. فقط آنها را جابجا میکند.