تصویرسازی: David Plunkert برای بلومبرگ
تصویرسازی: David Plunkert برای بلومبرگ

بازگشت استثنایی‌گرایی بازار آمریکا در کار نیست

انقلاب اقتصادی «اول آمریکا» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، به سرعت به «آخر آمریکا» از نظر بازارهای مالی تبدیل شده است. بسیاری از سرمایه‌گذاران دارایی‌های ایالات متحده را به صورت عمده به فروش می‌رسانند که اخیراً شاهد کاهش سهام، اوراق قرضه و دلار آمریکا در یک چرخه شوم خودتغذیه بودیم که نه تنها به ارزش دارایی‌های مالی آمریکا آسیب رسانده است. اگر ترامپ پافشاری کند، تهدیدی برای ایجاد یک بازار نزولی طولانی مدت و یک بحران مالی خواهد بود. این یک شوک به دنیای مالی است که انتخاب او را با شادی فراوان دریافت کرد.

چه اتفاقی افتاد؟

در ابتدا، این فقط نگرانی در مورد یک انقباض مالی وعده داده شده بود - زیرا دپارتمان بهره‌وری دولت ایلان ماسک با پتک به هزینه‌های فدرال ضربه زد - و تأثیر این کاهش محرک بر سود شرکت‌ها. از دیدگاه دولت ترامپ، این هنوز هم چیز خوبی بود: سهام‌ها *باید* ضربه بخورند، به عنوان بهایی برای مقابله با داروی اقتصادی که DOGE و تعرفه‌ها ارائه می‌دهند. این قابل مدیریت بود، زیرا تصور می‌شد تا زمانی که هزینه‌های استقراض پایین بماند.

با این حال، در هفته‌های اخیر چیزی شوم‌تر شکل گرفته است، به طوری که سرمایه‌گذاران نه تنها در مورد اینکه رشد از کجا در ایالات متحده حاصل خواهد شد تردید دارند، بلکه در مورد حاکمیت قانون واقعی که زیربنای دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیره جهان و بدهی دولت ایالات متحده به عنوان امن‌ترین دارایی مالی در جهان است، تردید دارند.

از زمانی که نرخ‌های تعرفه هنگفت در روز به اصطلاح آزادی، روز بعد از روز دروغ آوریل اعلام شد، این شوخی بر سر سرمایه‌گذاران بوده است. نرخ‌های بهره بلندمدت تا فاصله کمی با بالاترین حد 18 ساله جهش یافته‌اند، حتی با وجود اینکه پیش‌بینی کاهش نرخ‌ها از سوی رشد نرم‌تر، اوراق قرضه کوتاه‌مدت خزانه‌داری را تقویت کرده است. و از آنجایی که انتظارات تورمی اندازه‌گیری شده توسط بازار در حالی که دلار سقوط کرده است به شدت افزایش یافته است، می‌دانیم که نگرانی فقط در مورد تورم نیست. این ترس در مورد کل نظام اقتصادی ایالات متحده است. استثنایی‌گرایی بازار ایالات متحده در چند سال گذشته اکنون در حال معکوس شدن کامل است، احتمالاً برای مدت طولانی.

چگونه به اینجا رسیدیم؟

ستون‌های استثنایی‌گرایی آمریکایی

داستان در آغاز اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ با خوش‌بینی آغاز شد، با سه ستون استثنایی‌گرایی آمریکایی که با موفقیت عملکرد بهتر بازارهای سهام ایالات متحده را تضمین می‌کرد: رشد، نقدینگی و حاکمیت قانون.

اول، روحیه پویا و کارآفرینانه‌ای که به بهترین وجه توسط سیلیکون ولی نمایندگی می‌شود، به معنای رشد نسبتاً قوی بهره‌وری در ایالات متحده بوده است. به گفته باری آیشنگرین، اقتصاددان، رشد بهره‌وری ایالات متحده از سال 2004 دو برابر اتحادیه اروپا بوده است. این به تحریک رشد تولید ناخالص داخلی کمک کرده است.

رشد اقتصادی ایالات متحده نیز توسط مقدار زیادی محرک مالی تحریک شده است که سود شرکت‌ها را افزایش داده است.

قانون کاهش مالیات و مشاغل سال 2017 (TCJA) و همه‌گیری با انتقال گسترده دارایی‌های مالی از دولت ایالات متحده به بخش خصوصی، این رشد را تقویت کردند. ایالات متحده به طور متوسط ​​کسری با ماهیت بسیار بزرگ داشت: 7.6٪ از تولید ناخالص داخلی از سال 2018 تا 2024. در مقابل، دولت‌ها در اتحادیه اروپا - که توسط دستورالعمل‌های این بلوک محدود شده‌اند - به طور متوسط ​​کسری تنها 3.2٪ از تولید ناخالص داخلی از سال 2018 تا 2023، آخرین سال داده‌های کامل، داشتند. این تفاوت کمک زیادی به توضیح رشد تجمعی 15.3 درصدی ایالات متحده از سال 2018 تا 2024 در مقایسه با تنها 8.4 درصد برای اتحادیه اروپا می‌کند.

رشد سود بر این اساس انباشته شد. S&P 500 از ابتدای سال 2018 تا پایان سال 2024 118٪ افزایش یافت، در حالی که معادل اروپایی آن، Stoxx Euro 600، فقط 31٪ افزایش یافت.

اما عملکرد بهتر سهام ایالات متحده فقط به دلیل رشد بیشتر نبود. همانطور که از بزرگترین اقتصاد جهان انتظار می‌رود، ایالات متحده همچنین بزرگترین و نقدترین بازارهای سرمایه را دارد. این ستون دوم "نقدینگی" اوراق بهادار خزانه‌داری ایالات متحده و دلار آمریکا را در زمان بحران به پناهگاه و همچنین سرمایه‌گذاری اساسی برای سرمایه‌گذاران خارجی و داخلی تبدیل کرده است.

علاوه بر این، ایالات متحده به عنوان قدیمی‌ترین دموکراسی مستمر جهان، دارای ریشه‌های حقوق قراردادی تثبیت‌شده‌ای است که حتی قبل از تأسیس آن، به مگنا کارتا در بیش از هشت قرن پیش بازمی‌گردد. و برخلاف، مثلاً ارز چین، دلار آمریکا آزادانه به هر ارز خارجی قابل تبدیل است و به افراد، مشاغل و مدیران پول اجازه می‌دهد تا دارایی‌های دلاری ایالات متحده را هر زمان که بخواهند و همچنین زمانی که نیاز دارند، خرید و فروش کنند. هیچ سرمایه‌گذار خارجی در ایالات متحده احساس نکرده است که سرمایه‌گذاری‌هایش توسط دولت سلب مالکیت می‌شود یا با نرخ بالا و بی‌ثبات مالیات می‌شود.

حداقل تا الان. دستور کار اول آمریکا - حداقل در اجرای فعلی آن - به شدت اعتماد به حاکمیت قانون و تداوم عملکرد بهتر اقتصاد ایالات متحده را تضعیف کرده است.

در حالی که عمق و جابجایی آزاد سرمایه هنوز وزن دارد، اکنون پاشنه آشیل آمریکا هستند زیرا سرمایه‌گذاران از هر قشری از دارایی‌های ایالات متحده فرار می‌کنند. روز آزادی این موضوع را روشن کرد که هر سیاست اقتصادی ایالات متحده می‌تواند به طور چشمگیری، در هر زمان و با یک لحظه اطلاع تغییر کند. و به نظر می‌رسید تعرفه‌ها نه تنها به دلیل نرخ‌های بالایشان، بلکه به دلیل عدم پایبندی آنها به هر چارچوب اقتصادی رایج، عجیب و غریب بودند. این یک نمایش تکان دهنده بود که روشن ساخت سرمایه به سادگی از انجام تجارت با ایالات متحده یا در آن در معرض خطر بود.

برای اینکه حتی صریح‌تر شود که قوانین بازی در حال تغییر هستند، رئیس‌جمهور ترامپ اخیراً خشم خود را متوجه استقلال فدرال رزرو کرده است. او جروم پاول، رئیس فدرال رزرو را در رسانه‌های اجتماعی به دلیل عدم کاهش نرخ بهره مورد انتقاد قرار داد و پیشنهاد کرد که ممکن است پاول را به دلیل علت برکنار کند. ترامپ پس از اینکه بازارهای اوراق قرضه از این موضوع منصرف شدند، از این پیام عقب نشینی کرد. اما اکنون حتی اگر فدرال رزرو بخواهد به دلیل منطق اقتصادی خوب نرخ بهره را کاهش دهد، برخی گمان می‌کنند که این کار را به خاطر مصلحت سیاسی انجام داده‌اند.

بازگشت اروپا

اگر رشد ستون اصلی استثنایی‌گرایی بازار ایالات متحده است، دستور کار ترامپ بر دو سیاست - تعرفه‌ها و اخراج - سنگینی می‌کند که احتمالاً قیمت‌ها را افزایش می‌دهد و رشد را کند می‌کند. و در حالی که دولت معتقد است که می‌تواند TCJA را دوباره برقرار کند (زیرا انجام ندادن این کار شاید بزرگترین افزایش مالیات بالفعل در تاریخ ایالات متحده باشد)، فضای مالی برای این کار محدود است. یک اقتصاد بزرگ و توسعه یافته هرگز کسری به این بالایی را در خارج از جنگ، رکود یا همه‌گیری ندیده است.

اگر دولت ترامپ کسری را کاهش ندهد، با اشتغال کامل ایالات متحده، بازار اوراق قرضه ترسناک از تورم در نهایت شورش خواهد کرد - در این صورت جای تعجب نخواهد بود که شاهد بازدهی اوراق قرضه 30 ساله تا 6٪ باشیم. این به معنای رکود خواهد بود. بنابراین مهم نیست که چگونه به آن نگاه کنید، رشد محدود است.

در عین حال، دستور کار ترامپ چشم‌اندازهای رشد یکی از رقبای اصلی خود را برای سرمایه مالی افزایش داده است. اروپا، که دارای فضای کسری است، اکنون نگران تأثیر تعرفه‌ها و عقب‌نشینی ایالات متحده از چتر دفاعی خود است. آلمان به تازگی رای به ایجاد یک صندوق زیرساختی 500 میلیارد یورویی (569 میلیارد دلار) داد که به دلیل هراس از سیاست‌های ترامپ به سرعت از طریق پارلمان خود تصویب شد. و این فقط یک کشور است. هزینه بیشتر به معنای رشد بالاتر و سود شرکت‌های بالاتر در سراسر قاره است.

به طور خلاصه، چهل و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده مجموعه‌ای انقلابی از سیاست‌های اقتصادی و خارجی را ارائه داده است: بازنگری در تعهدات ناتو. سیاست‌های تعرفه‌ای بالا و پایین؛ تهدیدات به استقلال بانک مرکزی؛ تعطیلی اکثر کمک‌های خارجی؛ و تعطیلی عمده ماموریت‌های دیپلماتیک. همه اینها با سرعت رعد و برق و بدون هیچ نشانه روشنی از اینکه چه زمانی و در چه سطحی به اجرا درخواهند آمد، اداره می‌شوند.

این برای بازارهای مالی بسیار طاقت فرسا بوده است. اما آنچه در اینجا به ویژه خطرناک است این است که این همه در حالی اتفاق می‌افتد که ارزش دلار آمریکا سقوط می‌کند و حتی زیان‌های بیشتری را بر سرمایه‌گذاران بین‌المللی تحمیل می‌کند، که بسیاری از آنها ترجیح داده‌اند محکم بنشینند. هیچ‌کدام از ما نمی‌دانیم که آیا وزن تعرفه‌ها ایالات متحده را مجبور به رکود می‌کند یا خیر و این رکود تا چه حد می‌تواند عمیق باشد. با این حال، غم‌انگیزتر از همه، از دست دادن اعتماد به آمریکا به عنوان مکانی برای تجارت و شریک بین‌المللی سال‌ها یا دهه‌ها طول می‌کشد تا ترمیم شود.

این همه دستور العملی برای یک وحشت «فروش آمریکا» و یک بحران مالی است. و از این نظر، استثنایی‌گرایی آمریکایی با یک انفجار بزرگ به پایان می‌رسد - بسیار سریعتر از آنچه که می‌تواند بازگردد.