© سب ژارنو
© سب ژارنو

رهبر چپ افراطی، ژان لوک ملانشون: 'من کاملاً با فرانسه سازگارم'

این سیاستمدار تندرو درباره شعله‌ور کردن 'انقلاب شهروندی'، تأثیرات سیاست آمریکا – و اینکه آیا در سال ۲۰۲۷ نامزد ریاست جمهوری خواهد شد

تصویری از ژان لوک ملانشون
© سب ژارنو
سب ژارنو

ژان لوک ملانشون، رهبر پرشور و جنجالی چپ رادیکال فرانسه، حکیمانه در رستورانی نشسته است که شبیه یک کلبه کوهستانی است اما در منطقه مرفه‌نشین هفتم پاریس واقع شده.

این محله انتخاب عجیبی برای این سیاستمدار مارکسیست ضد نظام است، اما ملانشون می‌گوید می‌خواهد تخصص‌های منطقه ژورا را به من نشان دهد، جایی که سال‌های شکل‌گیری شخصیتش را در آن گذرانده است. من کمی نفس‌نفس می‌زنم و با توجه به شهرت او در سلطه‌گری و تمایلش به فریاد زدن بر سر روزنامه‌نگاران، احساس اضطراب می‌کنم.

او با رگه‌ای از شوخ‌طبعی می‌گوید: «ترسیده‌ای، خوب است.» من اعتراف می‌کنم که کمی ترسیده‌ام. او پاسخ می‌دهد: «نه، این تصوری نیست که از تو می‌دهی.»

ملانشون نیرویی است که امروز در سیاست فرانسه نمی‌توان نادیده‌اش گرفت زیرا او یکی از رهبران چپ و آنتاگونیست اصلی راست افراطی در حال صعود به رهبری مارین لو پن است. حزب چپ افراطی که او در سال ۲۰۱۶ تأسیس کرد، «لا فرانس اِنسومیز» (La France Insoumise یا «فرانسه سرکش»)، نقطه مقابل «رسانبلِمون ناسیونال» (Rassemblement National یا «اجتماع ملی») لو پن است - که قبلاً «جبهه ملی» نام داشت. هر دو از نارضایتی نسبت به نخبگان بهره می‌برند و وعده گسست از سیاست معمول را می‌دهند، اما بر سر راه‌حل‌های مشکلات فرانسه با هم درگیرند.

ملانشون، برجسته‌ترین سخنور نسل خود و سه بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری، مورد احترام جوانان، شهرنشینان و بسیاری از افراد با ریشه مهاجر، به ویژه مسلمانان، است. او در پردیس‌های دانشگاهی از پاریس تا مونترال مانند یک ستاره راک است. اما خارج از پایگاه حمایتی‌اش، نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که ملانشون بسیار نامحبوب است و بسیاری او را تهدیدآمیزتر از لو پن می‌بینند.

او هدف دو توطئه ترور خنثی شده بوده و خانه روستایی‌اش مورد دستبرد قرار گرفته است. منتقدان حزب «فرانسه سرکش» او را به دلیل تاکتیک‌های بی‌رحمانه محکوم می‌کنند و ملانشون را عوام‌فریبی می‌دانند که احترام کمی برای نهادها قائل است. رهبران کسب‌وکار از برنامه مالیاتی سنگین او و بی‌توجهی‌اش به بخش خصوصی بیزارند. اتهامات یهودی‌ستیزی از زمانی که او اسرائیل را به دلیل ویران کردن غزه در پاسخ به حملات ۷ اکتبر حماس مورد انتقاد قرار داد، او را دنبال کرده است.

زندگی ما را ملزم می‌کند که انتخاب‌های دشواری داشته باشیم. بورژوازی به دیوار خواهد رسید - یک فاشیست یا ملانشون

با وجود خصومت علیه او، ملانشون در سال ۲۰۲۲ تنها به فاصله کمی از راهیابی به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری بازماند و اندکی پشت سر لو پن قرار گرفت. انتظار می‌رود که او دوباره در سال ۲۰۲۷ نامزد شود - هرچند وقتی در این باره از او می‌پرسم، رگه‌ای از خشم معروفش نمایان می‌شود. اگر رأی‌دهندگان چپ دوباره پشت سر او متحد شوند، زیرا او را بهترین فرد برای رسیدن به دور دوم می‌بینند، آنگاه دوئلی با لو پن (یا جانشین او) فرانسه را در مقابل یک انتخاب غیرممکن قرار خواهد داد.

وقتی بعداً از او پرسیده می‌شود که آیا خطر کمک به روی کار آمدن «اجتماع ملی» را دارد، این ایده را رد می‌کند. او استدلال می‌کند: «زندگی ما را ملزم می‌کند که انتخاب‌های دشواری داشته باشیم. بورژوازی به دیوار خواهد رسید - یک فاشیست یا ملانشون.»

در جناح چپ، ملانشون تا حد زیادی چپ‌گرایان میانه‌روتر را کنار گذاشته است و حزب سوسیالیست را که بسیار تضعیف شده، مجبور به بستن پیمان‌های انتخاباتی «فاوستی» با «فرانسه سرکش» برای حفظ کرسی‌هایشان کرده است. اخیراً، چپ میانه در حال بازگشتی است، اما پویایی مسموم با «فرانسه سرکش» شبیه به شکاف‌هایی است که چپ را در سطح جهانی درگیر کرده است زیرا برای مبارزه با پوپولیسم راست‌گرای فزاینده تلاش می‌کند. آیا رأی‌دهندگان تغییرات رادیکال می‌خواهند یا یک دستور کار توافقی‌تر؟ به برنی سندرز در مقابل کامالا هریس فکر کنید، اما آن را برای فرانسه که انقلاب بخشی از روح ملی آن است، چند برابر کنید.

ملانشون طرفدار رادیکالیسم است. ابزار او حزب «فرانسه سرکش» است که با مشت آهنین آن را اداره می‌کند، دشمنانی را که از او سؤال می‌کنند پاک‌سازی می‌کند و از متحدان در تنگنا دفاع می‌کند، مانند نماینده پارلمان که اعتراف کرد همسرش را سیلی زده است.

این سیاستمدار عینکی، با کراوات قرمز و کت کارگری سیاه‌رنگ خود که علامت تجاری اوست، وارد گفتگو می‌شود. در عرض چند دقیقه، او از «مانتی پایتون» به عنوان بزرگترین دستاورد بریتانیا در قرن بیستم ستایش می‌کند («آه، جنگ را فراموش کردم»)، به من می‌گوید که احساس «ترنس-عمر» می‌کند، به این معنی که به اندازه ۷۳ سالش مسن نیست، و می‌گوید که نویسندگان علمی تخیلی آمریکایی را ستایش می‌کند («ادبیات جوانی من») با وجود مخالفت دیرینه‌اش با آمریکا.

به او می‌گویم شاید او را ناامید کنم زیرا من آمریکایی هستم، نه بریتانیایی – او پاسخ می‌دهد: «چه بد.» ملانشون آمریکا را یک امپراتوری خطرناک می‌بیند، با ناتو و افزایش هزینه‌های دفاعی مخالف است و دونالد ترامپ را به همان اندازه ولادیمیر پوتین تهدید می‌داند.

گفتگوی ما به زبان فرانسه است، زیرا او توانایی‌اش در صحبت کردن انگلیسی را «از روی تعصب» کم‌اهمیت جلوه می‌دهد. و از نوشیدن کوکا کولا خودداری می‌کند. او به شوخی می‌گوید: «برای من، کوکا کولا امپراتوری است، بنابراین ننوشیدن آن یک نظم شخصی است و همچنین موضوع خوبی برای گفتگو است.»


ملاقات ما در یک لحظه سیاسی آشفته صورت می‌گیرد. لو پن در خطر حذف از رقابت‌های ریاست جمهوری ۲۰۲۷ قرار دارد پس از اینکه دادگاهی او را به پنج سال محرومیت به دلیل اختلاس از بودجه اتحادیه اروپا محکوم کرد. اگر این حکم در دادگاه تجدید نظر تأیید شود، یکی از پیشتازان را حذف می‌کند - که ملانشون فکر می‌کند «یک تحول رادیکال» خواهد بود که راهیابی یک چپ‌گرا به دور دوم را تسهیل می‌کند. ملانشون می‌گوید جانشین احتمالی لو پن، جردن باردلا ۲۹ ساله، حریف بسیار کم‌توان‌تری است.

در همین حال، در آمریکا، ترامپ در حال شعله‌ور کردن یک جنگ تجاری جهانی است که می‌تواند باعث تورم و رکود شود. اگرچه ملانشون با تجارت آزاد مخالف است، اما هرگونه همسویی با رئیس جمهور آمریکا را رد می‌کند. او می‌گوید: «تأثیر ترامپ در فرانسه جدی خواهد بود» و با خشنودی اضافه می‌کند که «انقلاب اجتماعی می‌تواند توسط حماقت سیاست آمریکا شعله‌ور شود.»

ملانشون مرغ با سس خامه‌ای شراب و قارچ مورل، غذایی نمونه منطقه فرانش-کونته، را سفارش می‌دهد. من هم دوباره همان را انتخاب می‌کنم. او می‌گوید عاشق قارچ‌چینی است و توضیح می‌دهد که وقتی جای خوبی پیدا می‌کنید، مکان را تا دم مرگ پنهان نگه می‌دارید. «آههه، مورل‌ها! یک جای مورل در ژورا دارم. می‌توانید شکنجه‌ام کنید، ولی باز هم به شما نمی‌گویم کجاست.» او را قانع می‌کنم که سوفله کومته را به عنوان پیش‌غذا سفارش دهیم. او اعتراض می‌کند: «ریکاوری‌اش سه روز طول می‌کشد!»

ملانشون می‌گوید با وجود اینکه در یک روزنامه سرمایه‌داری کار می‌کنم، موافقت کرده است که با من ناهار بخورد زیرا من بخشی از رسانه‌های فرانسوی نیستم که به نظر او به ناحق او را شیطان جلوه می‌دهند. او می‌گوید: «هنوز می‌توانیم بخندیم. اینجا، در این کشور، همه چیز غم‌انگیز است، همه چیز دراماتیک است، هر حرف من سنجیده می‌شود، دوباره سنجیده می‌شود... کافی است، می‌دانید.»

او همچنین اینجاست تا ترجمه اخیر انگلیسی کتابش در سال ۲۰۲۳ با عنوان «فِت میو! ور لا رولوسیون سیتواین» (Faites Mieux! Vers la Révolution citoyenne) را ترویج کند (که در انگلیسی با عنوان «حالا مردم! انقلاب در قرن ۲۱» منتشر شده است). این کتاب مانند یک رساله فلسفی است که با یک راهنمای عملی برای شروع یک انقلاب ترکیب شده است. در این کتاب، ملانشون فرض می‌کند که رشد سریع جمعیت، شهرنشینی و شبکه‌های انسانی جدید به سرمایه‌داری و «مدل تولیدگرایانه رشد بی‌پایان» پایان خواهند داد.

با برخی قسمت‌های مبهم کتاب – فصل‌هایی با عنوان «زمان-مکان جدید» و «نوسفر» – مشکل داشتم، اما نیمه دوم شامل تحلیلی سریع‌تر از قیام‌هایی مانند «جلیقه‌زردها» در فرانسه و «بهار عربی» است.

می‌پرسم آیا می‌ترسد خوانندگان نظریات او را درک نکنند. او فریاد می‌زند: «برایم مهم نیست، چون نکته این نیست – آنها باید درک کنند!»

ملانشون، سناتور سابق، نماینده پارلمان و وزیر سابق، خواستار رویارویی با الیگارشی به نام مردم، مبارزه با نظام مالی و افزایش حداقل دستمزد است. «انقلاب مالیاتی» او، ارث‌هایی را که بیش از ۱۲ میلیون یورو باشند، ۱۰۰ درصد مالیات می‌بندد و مالیات سنگینی بر ثروت اعمال می‌کند. همچنین، تحت تأثیر دخترش، او شور و اشتیاق یک تازه ایمان آورده را در مورد محیط زیست دارد: انرژی‌های تجدیدپذیر باید به دلیل نگرانی‌های ایمنی جایگزین انرژی هسته‌ای فراوان فرانسه شوند، انتشار گازها باید بسیار سریع‌تر کاهش یابد و حق دسترسی به غذا و آب سالم برقرار شود.

در یک نوع «فرگزیت» (خروج فرانسه از اتحادیه اروپا) سایه، این عضو سابق پارلمان اروپا خواستار «نافرمانی» از قوانین و مقررات کسری بودجه اتحادیه اروپا می‌شود. سنگ بنای دیگر برنامه او این است که شهروندان یک قانون اساسی جدید تهیه کنند تا نهادهای سیاسی فرانسه دموکراتیک‌تر شوند.

تأثیر ترامپ در فرانسه جدی خواهد بود... انقلاب اجتماعی می‌تواند توسط حماقت سیاست آمریکا شعله‌ور شود

همانطور که گارسون سوفله‌ها را جلوی ما می‌گذارد، هشدار می‌دهد که رامکین‌ها بسیار داغ هستند. ملانشون ناله می‌کند: «آی! این یعنی دوباره گرمش کرده‌اند – شروع خوبی نیست.»

پدر و مادر او از «پیه-نوار» های (فرانسوی‌های الجزایر) الجزایر بودند که به مراکش نقل مکان کردند، بنابراین او دوران کودکی اولیه خود را در طنجه گذراند، که باعث شد عاشق مدیترانه، علاقه‌مند به ترکیب فرهنگی و دلبسته‌ای همیشگی به الاغ‌ها باشد. «آنها غم‌انگیز هستند! تا به حال صدای الاغ را شنیده‌اید؟» ملانشون به یاد می‌آورد که وقتی خانواده‌اش به یک شهر کوچک در نرماندی نقل مکان کردند، از همگونی بارانی آنجا شوکه شده بود.

در دانشگاه، ادبیات خواند و به جنبش دانشجویی مه ۱۹۶۸ پیوست. در اتحادیه‌های دانشجویی تروتسکیست غرق شد – او در بزرگسالی بارها از خانه‌ای در مکزیک که انقلابی روس در آن ترور شد بازدید کرد – و معتقد بود که سوسیالیسم بر جهان مسلط خواهد شد.

عشق او به سیاست از سفره شام خانواده‌اش نشأت می‌گرفت. او می‌گوید: «همه تمام وقت درباره سیاست صحبت می‌کردند. من فقط خاطرات سیاسی دارم.» پس از یک دوره کوتاه به عنوان معلم و روزنامه‌نگار، خود را وقف سیاست کرد و بعدها در ۳۵ سالگی جوان‌ترین سناتور فرانسه شد.

می‌پرسم آیا دوران کودکی‌اش در مراکش او را نسبت به چالش‌های اقلیت‌های مسلمان در فرانسه حساس‌تر کرده است. او یکی از معدود سیاستمدارانی است که از تبعیضی که آنها با آن روبرو هستند انتقاد می‌کند و فعالانه به دنبال جلب آرای آنهاست – کاری که مخالفانش آن را تهدیدی برای انسجام اجتماعی و نقض سکولاریسم سختگیرانه فرانسه، معروف به «لائیسیته» (laïcité)، می‌دانند. او می‌گوید: «مزیت من این بود که هرگز کینه‌ای نداشتم یا از مسلمانان نمی‌ترسیدم. در واقع، کاملاً برعکس است.»

او معتقد است که چپ باید رادیکال باشد – نقطه مقابل چپ سوسیال دموکرات یا سیاست «راه سوم» که توسط بیل کلینتون و بعدها تونی بلر ترویج شد، که به گفته او به مردم خیانت کرد تا با کسب‌وکارهای بزرگ و ثروتمندان همسو شود. سرخوردگی باعث شد ملانشون در سال ۲۰۰۸ پس از بیش از سه دهه از حزب سوسیالیست جدا شود. او هنوز هم به آن با تحقیر عمیقی می‌نگرد. او می‌گوید: «تقابل (Conflictualité) اساس چپ، چپ تاریخی است. ما در تضاد طبقاتی، به دلیل تضاد طبقاتی، برای تضاد طبقاتی متولد شدیم.»


مرغ رسید، سس آن با مورل‌ها پوشیده شده بود. او لقمه‌ای می‌خورد و با رضایت سر تکان می‌دهد.

اگرچه ملانشون می‌گوید با هرگونه خشونت در سیاست مخالف است، اما فرهنگ تضاد دائمی را در «فرانسه سرکش» نهادینه کرده است. نمایندگان پارلمان این حزب از پرخاشگری کلامی و نمایشی استفاده می‌کنند؛ استراتژی ارتباطی آن هرگز اعتراف به اشتباه نیست. در طول اعتراضات علیه افزایش سن بازنشستگی توسط رئیس جمهور امانوئل ماکرون، یکی از معاونان «فرانسه سرکش» برای عکسی ژست گرفت که پایش را روی توپی گذاشته بود که تصویری از سر وزیر کار روی آن چسبانده شده بود. برای اعتراض به بمباران اسرائیل در غزه، نمایندگان «فرانسه سرکش» در مجلس ملی فرانسه عکس‌های کودکان مرده فلسطینی را بالا گرفتند. این تاکتیک‌ها به مخالفان اجازه داد تا آنها را افراطی جلوه دهند، حتی در حالی که راست افراطی لو پن به دنبال این بود که خود را آماده حکومت نشان دهد.

از ملانشون می‌پرسم که آیا شخصیت او به عنوان مرد خشمگین سیاست فرانسه یک استراتژی است یا صرفاً از دست دادن کنترل؟ او پاسخ می‌دهد: «هر دو – به شما دروغ نمی‌گویم. من خلق و خوی آتش‌فشانی دارم، این مطمئن است.»

در حادثه‌ای در سال ۲۰۱۸، او بر سر پلیسی که برای تفتیش دفترش در چارچوب تحقیقات مالی شبیه به آنچه لو پن را به زیر کشید، فریاد زد: «شخصیت من مقدس است!» او فریاد زد: «لا رپوبلیک، سه موا!» («جمهوری، من هستم!»).

اتهامات اخیر یهودی‌ستیزی خشم او را برانگیخته است. از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ملانشون از نامیدن حماس به عنوان یک جنبش تروریستی خودداری کرده، با گروه اصلی مدافع یهودیان فرانسه درگیر شده و از شرکت در راهپیمایی علیه یهودی‌ستیزی خودداری کرده است. منتقدان او و «فرانسه سرکش» را متهم می‌کنند که در پست‌های اخیر شبکه‌های اجتماعی با به تصویر کشیدن مجری تلویزیونی راست‌گرا سیریل هانونا، که یهودی است، از کلیشه‌های یهودی‌ستیزی استفاده کرده‌اند.

ملانشون می‌گوید این اتهامات بی‌اساس هستند و توسط افراد «نادان یا فاسد» مطرح شده‌اند. او می‌گوید: «این مرا آزار می‌دهد... متهم شدن به یهودی‌ستیزی در حالی که همیشه ضد نژادپرست بوده‌ام. زندگی من در طنجه مرا در آمیزه‌ای از فرهنگ‌ها احاطه کرده بود.»

تقابل اساس چپ تاریخی است. ما در تضاد طبقاتی، به دلیل تضاد طبقاتی، برای تضاد طبقاتی متولد شدیم.

او اضافه می‌کند: «من در حال تجربه یک نسل‌کشی هستم، من یک رهبر سیاسی فرانسوی هستم. با این وضعیت چه کار باید بکنم جز محکوم کردن آن؟»

ملانشون رسانه‌ها را مقصر «ایجاد تصویر یهودی‌ستیزی» علیه خود برای حذف او از سیاست می‌داند، به ویژه CNews راست‌گرا، که معادل فرانسوی فاکس نیوز است و متعلق به میلیاردر محافظه‌کار وینسنت بولوره است.

او درباره چپ‌گرایانی که با اتهامات یهودی‌ستیزی روبرو هستند، می‌گوید: «در سراسر جهان، به همان چیزها، به همان روش متهم می‌شویم.» او در مورد رهبر سابق حزب کارگر بریتانیا، جرمی کوربین، گفت: «فقط ببینید چگونه او را از بین بردند. تراژدی برای او این بود که از بیرون و درون حزب خودش مورد حمله قرار گرفت.»

به ملانشون می‌گویم که شک دارم اگر مسئله یهودی‌ستیزی را حل نکند، بتواند در سال ۲۰۲۷ پیروز شود، بنابراین باید مستقیماً به آن بپردازد. به خصوص که دشمن اصلی او، لو پن، با معرفی «اجتماع ملی» به عنوان بهترین مدافع جامعه یهودی فرانسه، او را در موقعیت تدافعی قرار داده است – یک چرخش خیره‌کننده برای حزبی که توسط پدر او، یک یهودی‌ستیز بدنام، تأسیس شد.

او به طعنه می‌گوید: «باشه، ممنون از نصیحتت، سعی می‌کنم از نظر فکری خودم را بالا ببرم. آیا می‌توانی اعتراف کنی که ممکن است اشتباه کرده باشی، یا فکر می‌کنی فقط به این دلیل که روزنامه‌نگار هستی حق با توست؟ کسی که ۶۰ سال سابقه سیاست دارد – آن من هستم. کسانی که تسلیم می‌شوند در زباله‌دان تاریخ جای می‌گیرند.»

عصبانیت او دوباره شعله‌ور می‌شود وقتی در مورد اینکه آیا در سال ۲۰۲۷ نامزد ریاست جمهوری خواهد شد، او را تحت فشار قرار می‌دهم. «آه، دوباره شروع شد. اما تو حتی اصیل هم نیستی – تو میلیون‌ها نفر هستی که با این موضوع سرم را می‌کوبید... من چیزی برای اثبات باقی نگذاشته‌ام.»

خوشبختانه تنش وقتی گارسون برای پرسیدن در مورد دسر بازمی‌گردد، فروکش می‌کند. او پاریس-برست را انتخاب می‌کند و من شربت لیمو و ودکا را انتخاب می‌کنم.

کنجکاوم بدانم که آیا او با افراد اهل کسب‌وکار ملاقات می‌کند یا خیر، بسیاری از آنها می‌ترسند که او فرانسه را به نوعی ونزوئلای بر کرانه سن تبدیل کند. پیش از انتخابات زودهنگام مجلس در تابستان گذشته، بسیاری از مدیران عامل به طور خصوصی گفتند که اگر مجبور شوند، «اجتماع ملی» لو پن را به «فرانسه سرکش» ملانشون ترجیح می‌دهند.

ملانشون در حال بریدن شیرینی خمیر شو است. در حالی که او می‌جود، می‌گویم که شنیده‌ام او مرتباً با یک بانکدار سطح بالا که من هم می‌شناسم، ناهار می‌خورد و آنها برای آماده‌سازی استراتژی می‌چیده‌اند. این تنها باری است که کمی گیج به نظر می‌رسد.

او می‌خندد: «آه، فکر نمی‌کردم او این را به شما بگوید. او زودتر از موعد حرف زده!» او می‌گوید که کسب‌وکارها اشتباه می‌کنند که از او می‌ترسند، زیرا «برای بسیاری از آنها، من گزینه کاملاً خوبی خواهم بود»، که شفافیت سیاست و پول نقد را برای انتقال فوری به اقتصاد سبز به ارمغان می‌آورم.

ما تنها کسانی هستیم که در رستوران مانده‌ایم به جز کارکنان، که به وضوح مایلند ببندند. من به این نتیجه رسیده‌ام که ملانشون شخصیتی است که تنها می‌تواند در سیاست فرانسه موفق شود – یک انقلابی بی‌شرم که رساله‌های فکری می‌نویسد و ساعت‌ها سخنرانی در مقابل جمعی مشتاق سخنرانی می‌کند و گاهی اوقات آنها را با عنوان تاریخی‌شان، «شهروندان»، خطاب می‌کند.

از او می‌پرسم آیا از حرفه طولانی‌اش پشیمانی دارد. آهی می‌کشد. «بله. دلم می‌خواست این قدرت را داشتم که کارها را سریع‌تر تغییر دهم.»

برای یک لحظه فکرم مشغول هزینه ناهار می‌شود. منوی Auberge Bressane به وضوح قیمت‌ها را اعلام نمی‌کند، که معمولاً نشانه قیمت‌های گزاف است. مجموع ۲۰۲ یورو است – یک صورتحساب سنگین برای Financial Times که پرداخت خواهد کرد، اما در مقایسه با برنامه‌های مالیاتی ملانشون ناچیز است.

ملانشون به من اطمینان می‌دهد که «کاملاً با فرانسه سازگار» است. او می‌گوید: «من بخشی از روح فرانسوی‌ام. من بخشی از داستان فرانسوی‌ام. چه چیز دیگری می‌توانم باشم؟»

می‌گویم به نظر می‌رسد که او به انقلاب شهروندی خود اعتقاد راسخ دارد. «کاملاً. من معتقدم که باید چیزهای جدیدی ابداع کرد، چرخ را دوباره اختراع کرد.»

قبل از رفتن، از گارسون می‌پرسم که آیا ملانشون مرتباً در این رستوران غذا می‌خورد. او به آرامی با لحنی پاریسی پاسخ می‌دهد: «بله، چند بار در هفته. او از مشتریان وفادار ماست.» بنابراین شاید «فرانسه سرکش» در نهایت چندان هم از طبقه حاکم دور نیست نباشد.