
سه هفته قبل از آنکه نیروهای ویژه به مخفیگاههای بریتانیایی مظنونین یک توطئه تروریستی ایرانی حمله کنند، وحید بهشتی به طور غیرمنتظرهای مورد بازدید پلیس ضد تروریسم قرار گرفت.
این روزنامهنگار ایرانی در تبعید که بیش از دو سال در یک کمپ اعتراضی تکنفره در بیرون وزارت خارجه زندگی میکرده، خود را برای بحث درباره خوابیدن در خیابان آماده کرده بود.
اما موضوع صحبت افسران این نبود. در عوض، آنها او و همسرش را به مدت چهار ساعت به طور کامل در مورد اقدامات امنیتی توجیه کردند.
بهشتی به تلگراف میگوید: «از آنها پرسیدم، 'آیا چیزی میدانید که ما نمیدانیم؟' آنها مستقیماً چیزی نگفتند، اما گفتند 'سطح ریسک تغییر کرده است و ما باید شما را به روز کنیم'.» او افزود: «سپس این آخر هفته اخبار را دیدم و فهمیدم قضیه از چه قرار بوده است.»
پنج نفر، از جمله چهار تبعه ایرانی، آخر هفته گذشته در مناطقی در سراسر انگلستان دستگیر شدند. این دستگیریها پس از آن صورت گرفت که سرویسهای امنیتی یک توطئه مشکوک برای حمله به سفارت اسرائیل در کنزینگتون را کشف کردند. گمان میرود این توطئه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه)، سازمان بدنام ایران، برنامهریزی شده بود.
پلیس ضد تروریسم سه مرد ایرانی دیگر را در لندن به عنوان بخشی از یک عملیات جداگانه دستگیر کرد. آنها بر اساس بخش ۲۷ قانون امنیت ملی ۲۰۲۳ بازداشت شدند که به افسران اجازه میدهد افرادی را که مظنون به "فعالیت تهدیدآمیز از سوی قدرت خارجی" هستند، دستگیر کنند. نفر چهارمی در ارتباط با این تحقیقات اواخر روز جمعه دستگیر شد.
برای بهشتی که مجبور شد در سال ۱۹۹۹ از ایران فرار کند، این لحظات تأیید تلخی از وضعیت بود.
او از سال ۲۰۲۳، در بیرون وزارت خارجه تحصن کرده و خواستار آن است که بریتانیا سپاه را به عنوان یک سازمان تروریستی ممنوع کند. سپاه در قتل و ربودن مخالفان ایرانی و هدف قرار دادن روزنامهنگاران در خارج از کشور دخیل بوده است.
حملات هفته گذشته این بحث را شدت بخشیده است.

وزیر و جاسوس
اعضای جامعه ایرانیان مقیم بریتانیا، رهبران جامعه یهودی و سیاستمداران سالهاست که درخواست ممنوعیت سپاه پاسداران را به عنوان یک گروه تروریستی مطرح کردهاند.
آنها میگویند سازمانی که توطئه حمله به سفارتخانههای خارجی، ربودن و قتل مخالفان را طراحی میکند، شایسته آن نیست که به عنوان یک بازوی مشروع از یک دولت تلقی شود و در عوض باید در کنار گروههایی مانند داعش در لیست سیاه قرار گیرد.
آلیستر برت، وزیر سابق محافظهکار در وزارت خارجه (با مسئولیت امور خاورمیانه) که در سال ۲۰۱۱ پس از حمله گروهی به سفارت بریتانیا در تهران، وظیفه اخراج رسمی سفیر ایران از بریتانیا را بر عهده داشت، میگوید:
«تأثیر عملی آن بسیار اندک است. اما صرف اینکه یک گام نمادین است، به این معنی نیست که بیارزش است.»
او میافزاید: «زمانی فرا میرسد که باید بگویید 'دیگر کافی است.' اگر اقدامی انجام ندهیم، چگونه از خود دفاع میکنید و کشورهای متخاصم را متقاعد میکنید که نمیتوانند اینگونه رفتار کنند؟»
«موضوع پیچیدهای است. ما با آن دست و پنجه نرم کردیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که بهتر است ممنوعیت صورت نگیرد. اما شاید دولت جدید دیدگاه متفاوتی داشته باشد.»
به دور از وزارت خارجه، صداهای مهمی به شدت به نفع ممنوعیت استدلال میکنند.
سر ریچارد دیرلاو، رئیس سابق MI6، میگوید: «فکر میکنم باید سالها پیش ممنوع میشدند، زیرا به ویژه در پیگیری مخالفان ایرانی و تلاشهایشان برای ربودن، کشتن و ایجاد هرج و مرج بسیار فعال بودهاند.»
«شما افرادی را در وزارت خارجه خواهید یافت که استدلال میکنند به دلیل روابط دیپلماتیک ما با ایرانیان، و تمایل ما به گفتگو با آنها، باید [ممنوعیت] را به حاشیه برانیم.»
کشتن و ایجاد هرج و مرج
سپاه پاسداران در سال ۱۹۷۹ به عنوان یک شبهنظامی طرفدار انقلاب برای ایجاد تعادل در برابر نیروهای مسلح منظم ایران آغاز به کار کرد.
امروزه، این سازمان یک تشکیلات نظامی موازی با نیروهای زمینی، هوایی و دریایی خاص خود، یک نیروی شبهنظامی کمکی برای سرکوب ناراضیان داخلی و یک شاخه عملیات خارجی است. سپاه آنقدر قدرتمند است که بسیاری از ناظران آن را اکنون نیروی مسلح واقعی جمهوری اسلامی میدانند.
همچنین اعتقاد بر این است که سپاه یک امپراتوری تجاری وسیع را اداره میکند که کنترل مؤثری بر بخش عمدهای از اقتصاد ایران به آن میدهد.
شاخه نسبتاً کوچک اعزامی آن، نیروی قدس، مسئولیت ربودن، کشتن و ایجاد هرج و مرج را بر عهده دارد.
نیروی قدس، که جدا از وزارت اطلاعات و امنیت رسمی ایران است، مسئولیت مدیریت روابط با حزبالله، حماس، جهاد اسلامی فلسطین، حوثیهای یمن و گروههای مختلف شبهنظامی در عراق را بر عهده دارد.
در خاورمیانه، نیروی قدس متهم به تأمین مالی و تسلیحاتی این گروههای عراقی با مواد منفجرهای شده است که باعث حدود ۲۰ درصد تلفات آمریکاییها در طول اشغال این کشور توسط ایالات متحده در دهه ۲۰۰۰ شد. همچنین این نیرو هدایت مداخله ایران در جنگ داخلی سوریه و هماهنگی درگیریهای مختلف حزبالله با اسرائیل از لبنان را بر عهده داشته است. اسرائیل، نیروی قدس را به عنوان یک گروه تروریستی لیست کرده است، اما نه کل سپاه را.
فراتر از خاورمیانه، اعتقاد بر این است که نیروی قدس دو هدف اصلی دارد: مخالفان ایرانی که میتوانند رژیم را تهدید کنند، و مقامات اسرائیلی و شهروندان یهودی که سپاه آنها را پیادهنظام آنچه رژیم ایران "رژیم صهیونیستی" مینامد، میبیند.
بدنامترین عملیات آن در سال ۱۹۹۴ انجام شد، زمانی که یک بمبگذار انتحاری با خودرویی پر از مواد منفجره مبتنی بر کود به مرکز جامعه یهودیان در بوئنوس آیرس حمله کرد و ۸۶ نفر را کشت. محققان آرژانتینی نتیجه گرفتند که یک شاخه آمریکای جنوبی حزبالله این حمله را انجام داده است، اما طرح آن توسط ایران ریخته شده بود.
احمد وحیدی، فرمانده وقت نیروی قدس، همچنان در رابطه با این حمله تحت تعقیب است.

تهدید علیه بریتانیا
در سالهای اخیر، تهدید ایران در بریتانیا افزایش یافته است.
اسکاتلندیارد و MI5 میگویند که ۲۰ توطئه تروریستی مرتبط با ایران را در بریتانیا از سال ۲۰۲۲ خنثی کردهاند که بسیاری از آنها ظاهراً از طریق واسطههایی که از دنیای زیرزمینی جنایتکار استخدام شدهاند، اداره میشده است.
همه این توطئهها علنی نشدهاند، اما حداقل برخی از آنها به نظر میرسد شامل آدمربایی یا سوء قصد باشد. این موارد شامل "شناسایی خصمانه" تلویزیون ایران اینترنشنال، یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان مستقر در غرب لندن، نیز میشود.
در مارس سال گذشته، پوریا زراعتی، روزنامهنگار ایران اینترنشنال، در بیرون از خانهاش در لندن مورد حمله با چاقو قرار گرفت.
طرفداران ممنوعیت سپاه دو استدلال مطرح میکنند. اولی نمادین است – این اقدام پیام قاطعی به تهران میفرستد – و دومی عملیاتی است.
سر ریچارد میگوید: «برای من این یک مسئله سیاسی است. اما فکر میکنم یک عنصر عملی نیز دارد. شما میتوانید کارهای مختلفی انجام دهید اگر یک سازمان ممنوعه باشد – مثلاً میتوانید آنها را ممنوع کنید. بنابراین اگر فردی را شناسایی کنید که عضو این سازمان در بریتانیا یا کارمند آن است... میتوانید او را تحت قانون پیشگیری از تروریسم محاکمه کنید.»
کشورهای متخاصم دیگر، مانند روسیه، تمایل دارند جاسوسان خود را در سفارتخانهها تحت پوشش دیپلماتیک مستقر کنند و در بدترین حالت با اخراج مواجه میشوند – هرچند افرادی که استخدام میکنند، مانند بلغارهایی که اخیراً به جاسوسی محکوم شدند، چنین پوششی ندارند.
بعید است یک ایستگاه رسمی اطلاعاتی در سفارت ایران در لندن وجود داشته باشد، با توجه به نظارت شدیدی که تقریباً مطمئناً بر این نمایندگی وجود دارد. در عوض، عملیات مشکوک ایران در بریتانیا عموماً به گروههای تبهکار سازمانیافته برونسپاری شده است.
به عنوان مثال، ماگومد-حسین دووتائف، یک تبعه چچن، به دلیل شناسایی محل ایران اینترنشنال محکوم شد. دو شهروند رومانیایی در رابطه با حمله با چاقو به زراعتی متهم شدند.
به همین دلیل، ممنوعیت میتواند تأثیر بازدارنده قابل توجهی داشته باشد، به این صورت که مجرمان را از همکاری با سپاه پاسداران منصرف میکند، یا حداقل آنها را مجبور میکند قیمت قراردادها را به میزان قابل توجهی افزایش دهند تا ریسک حبس طولانیمدت و تمام توان MI5 که علیه سازمانهایشان بسیج میشود، جبران شود.
این به نوبه خود هزینهها را برای سپاه افزایش میدهد، یا حتی آنها را مجبور میکند از نیروهای خود در عملیاتهای بزرگ استفاده کنند، که این امر خطر افشای شبکههای اطلاعاتی آنها را به همراه دارد. به نظر میرسد همین اتفاق در آخر هفته گذشته افتاد.

چرا بریتانیا ممنوع نمیکند؟
مسئله این است که ممنوع کردن سپاه پاسداران ناگزیر با واکنشی روبرو خواهد شد. و اینجاست که مسائل پیچیده میشوند.
اولین اقدام تلافیجویانه که ایرانیان احتمالاً انجام خواهند داد، بستن سفارت بریتانیا در تهران است. این کار بریتانیا را از حضور میدانی، دسترسی مستقیم به مقامات ایرانی و توانایی ارائه کمک کنسولی به اتباع بریتانیایی محروم میکند.
منتقدان میگویند وزارت خارجه ذاتاً نسبت به بستن سفارتخانهها حساسیت دارد – برای خود آنها ارزش قائل است و ارزش افزوده آنها را در دوران متصل دیجیتالی بیش از حد تخمین میزند. با توجه به محدودیتهای شدیدی که دیپلماتهای بریتانیایی در ایران تحت آن فعالیت میکنند، آیا واقعاً تعطیلی نمایندگی ما تفاوت زیادی ایجاد خواهد کرد؟
برت تردید دارد که اگر کار به جای باریک بکشد، وزرایی که تمایل به ممنوع کردن سپاه دارند، تحت تأثیر مقاومت وزارت خارجه قرار بگیرند. او استدلال میکند که این نهاد برای خدمت به دولت منتخب وجود دارد.
بلکه به گفته او، مسئله این است که این اقدام مشکل جدیدی ایجاد میکند.
برت با اشاره به اخراج سفیر ایران در سال ۲۰۱۱ میگوید: «زمانهایی هست که این کار مناسب است. ما در سال ۲۰۱۱ این کار را کردیم. اما وقتی روابط دیپلماتیک را قطع میکنید، تنها کاری که انجام میدهید این است که به دنبال فرصتی برای بازگشایی آنها میگردید.»
نیکولاس هاپتون، که در سال ۲۰۱۵، چهار سال پس از حمله به سفارت بریتانیا، اولین سفیر بریتانیا بود که به تهران بازگشت، دشواری ایجاد تعادل بین امنیت و دیپلماسی را تصدیق میکند.
اما او به شدت با این ایده که سفارتخانهها منسوخ شدهاند، مخالف است.
او میگوید: «مسئله انکار کارهای سپاه پاسداران نیست، بلکه مسئله شناسایی مزایای تعامل با ایران از طریق داشتن سفارت در تهران است.»
«بله، هرچند سفارت بسیار محدود است، اما میتواند تأثیرگذار باشد. [ایران] محیطی خصمانه است که نظارت امنیتی و فشارها بر تیم سفارت بسیار شدید و واقعی است.»
«اما یک سفارت همچنان میتواند از طریق تعامل با بخشهایی از رژیم که با آنها گفتگو داریم، تأثیر بگذارد. ما اطمینان حاصل میکنیم که سیاستهای بریتانیا بهتر درک شوند، انگیزههای پشت سیاست و اقدامات ایران را بهتر درک میکنیم، و برخلاف ایالات متحده یا اسرائیل یا عربستان سعودی تا همین اواخر، آن کانال [ارتباطی] را باز نگه میداریم.»
«قطعاً زمانی که من آنجا بودم، تأثیرگذار بودیم. ما ایرانیان را نسبت به تعهداتشان تحت برجام [توافق هستهای اصلی ۲۰۱۵] پاسخگو کردیم، در مورد حقوق بشر و رفتار ایران و نیروهای نیابتیاش در منطقه صحبت کردیم. ما به شدت برای آزادی اتباع بریتانیایی که به طور غیرقانونی بازداشت شده بودند، فشار آوردیم. و سعی کردیم تجارت را توسعه دهیم. اما آن زمان دیگری بود.»
هاپتون به پیچیدگی دیگری نیز اشاره میکند: «سپاه در واقع ارتش ملی دولت ایران است.»
آیا قواعدی که علیه گروههایی مانند القاعده و ارتش جمهوریخواه ایرلند (IRA) استفاده میشود، واقعاً میتوانند علیه یک دولت مستقل – از جمله نیروهای مسلح آن – اعمال شوند؟
آیا باید سرویسهای اطلاعاتی روسیه، SVR و GRU را نیز به دلیل دخالتشان در ترورهای خارج از کشور، به عنوان گروههای تروریستی لیست کنیم؟ سر ریچارد اذعان میکند که این نکته جالبی است که مطرح میشود.
و عملیاتهایی که توسط MOIS (وزارت اطلاعات)، نهاد رسمی و غیر سپاهی، اداره میشود، چه؟
هزاران ایرانی هر سال خدمت سربازی خود را در سپاه پاسداران انجام میدهند و هرگز به تروریسم نزدیکتر از بررسی مدارک در ایستهای بازرسی کنار جاده نمیشوند.
لکهدار کردن آنها با نشان سیاه و ابدی تروریسم نامتناسب به نظر میرسد و در گذشته کار را برای پناهندگان واقعی دشوار کرده است. حتی سپاه پاسداران، به اعتقاد برخی مفسران، یکپارچه نیست.
پاسخ فعلی بریتانیا به این معضل، تحریم افسران خاص و منفرد به جای کل سازمان است. گزینههای دیگر شامل ممنوع کردن تنها نیروی قدس یا شاید یافتن راه سومی است – یک ابزار قانونی برای دستیابی به مزایای عملیاتی ممنوعیت، بدون پیچیدگیها.
نشانههایی وجود دارد که این راه سوم ممکن است انتخاب ترجیحی دولت باشد. دن جارویس، وزیر امنیت، این هفته به پارلمان گفت که دولت از جاناتان هال KC، بازبین مستقل قوانین تهدیدات دولتی و قوانین تروریسم، خواسته است تا "بخشهایی از چارچوب مبارزه با تروریسم ما را که میتواند برای تهدیدات دولتی مدرن، مانند تهدیدات ایران، به کار رود، بازنگری کند."
جارویس گفت این شامل "بررسی خاص طراحی مکانیسم ممنوعیت برای نهادهای دولتی و مرتبط با دولت، که انعطافپذیری بیشتری نسبت به اختیارات موجود فراهم میکند،" خواهد بود.
با این حال، بهشتی با این گونه ظرافتها کنار نمیآید.
دو سال پیش، سپاه پاسداران یک دوست و همکار نزدیک، روزنامهنگار روحالله زم، را به عراق کشاند، سپس او را ربود و به ایران بازگرداند تا اعدام شود. این اتفاق بهشتی را به شدت تکان داد و او هرگونه بحث درباره سپاه را که با قرار گرفتن آن در لیست گروههای تروریستی آغاز و پایان نمییابد، خیانتی به مردان و زنانی میداند که در ایران، سوریه، عراق و فراتر از آن کشته میشوند.
او میگوید: «هر روز برای وزارت خارجه روز شرم است. ما به سپاه پاسداران اجازه میدهیم تا فعالیتهای تروریستی را در داخل بریتانیا ادامه دهد.»