کاخ سفید به آژانسهای فدرال دستور داده است که هنگام تدوین مقررات، اثرات اقتصادی ناشی از تغییرات اقلیمی را در نظر نگیرند، مگر در مواردی که قانون به صراحت آن را «لازم بداند».
این دستورالعمل عملاً یک ابزار قدرتمند را که بیش از دو دهه توسط دولت فدرال برای سنجش هزینهها و مزایای یک سیاست یا مقرره خاص مورد استفاده قرار گرفته بود، کنار میگذارد.
دولت بایدن از این ابزار برای تقویت محدودیتهای انتشار گازهای گلخانهای از خودروها، نیروگاهها، کارخانهها و پالایشگاههای نفت استفاده کرده بود.
این معیار که با عنوان «هزینه اجتماعی کربن» شناخته میشود، برآوردی از آسیبهای ناشی از گرمایش جهانی از جمله آتشسوزیهای جنگلی، سیل و خشکسالی را منعکس میکند. این معیار برای هر تن آلودگی دیاکسید کربن، گاز اصلی گلخانهای که باعث گرم شدن سیاره میشود، یک هزینه اقتصادی تعیین میکند.
هنگام بررسی یک مقرره یا سیاست برای محدود کردن آلودگی کربن، سیاستگذاران هزینه انطباق آن برای صنعت را در برابر تأثیر اقتصادی آن آلودگی بر جامعه سنجیدهاند.
در دوران دولت اوباما، اقتصاددانان کاخ سفید هزینه اجتماعی کربن را ۴۲ دلار در هر تن محاسبه کردند. اولین دولت ترامپ این رقم را به کمتر از ۵ دلار در هر تن کاهش داد. در دولت بایدن، این هزینه با تعدیل برای تورم به ۱۹۰ دلار در هر تن افزایش یافت.
اما جفری بی. کلارک (Jeffrey B. Clark)، سرپرست موقت دفتر اطلاعات و امور نظارتی کاخ سفید، در یادداشت ۵ مه خود نوشت: «حفظ برآورد واحدی از اثرات پولی انتشار گازهای گلخانهای دیگر سیاست دولت فدرال نیست.»
آقای کلارک در یادداشت خود، در مورد اجماع علمی مبنی بر اینکه آلودگی ناشی از عواملی مانند حمل و نقل و صنعت باعث گرم شدن کره زمین میشود، ابراز تردید کرد.
او استدلال کرد که در محاسبه این رقم «عدم قطعیت»های زیادی وجود دارد، از جمله «اینکه آیا و تا چه حدی هر گونه تغییر فرضی در آب و هوا در واقع در نتیجه انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای انسانی رخ میدهد.»
دانشمندان و گروههای محیط زیست میگویند که دولت ترامپ در حال انکار واقعیت است.
رابرت ای. کوپ (Robert E. Kopp)، دانشمند اقلیمشناس در دانشگاه راتگرز، گفت: «کاملاً واضح است که تغییرات اقلیمی به مردم در ایالات متحده و سراسر جهان آسیب وارد میکند و این آسیبها با افزایش گرما در حال بدتر شدن هستند. با عملاً صفر در نظر گرفتن هزینه اجتماعی کربن، این سیاست به طور خودسرانه و بیدلیل علم و اقتصاد تغییرات اقلیمی را نادیده میگیرد.»
مایکل گرینستون (Michael Greenstone)، اقتصاددانی در دانشگاه شیکاگو که اولین بار ایده هزینه اجتماعی کربن را به عنوان توجیهی برای سیاست اقلیمی مطرح کرد، گفت که رهنمود جدید به این معنی است که «احساسات، نه حقایق» سیاست فدرال را هدایت خواهند کرد.
آقای گرینستون گفت: «این تصمیم مانند هامپتی دامپتی در آلیس در سرزمین عجایب است که میگفت 'کلمات میتوانند هر معنیای را که من انتخاب کنم داشته باشند'. بنابراین، بله، ممکن است سیاستهایی وجود داشته باشد که فرض کنند تغییرات اقلیمی هیچ تأثیری نخواهد داشت، اما این امر باعث نمیشود که چنین نباشد.»
انستیتوی نفت آمریکا (American Petroleum Institute)، که برای صنعت نفت و گاز لابی میکند، خواستار «محدود کردن کاربرد هزینه اجتماعی کربن» فقط به فاز ساخت و ساز برخی پروژههای نفت و گاز شده است. دادستانهای کل جمهوریخواه با هزینه اجتماعی کربن مبارزه کرده و آن را به عنوان حملهای به صنعت توصیف کردهاند.
این به این دلیل است که وقتی این معیار استفاده میشود، مزایای اقتصادی کاهش انتشار گازهای گلخانهای از خودروها یا نیروگاهها، به طور چشمگیری افزایش مییابد. هرچه برآورد مزایا بیشتر باشد، توجیه دولت برای مجبور کردن صنایع به کاهش آلودگی بیشتر میشود.
الیزابت موریل (Elizabeth Murrill)، که در سال ۲۰۲۳ و زمانی که دولت بایدن در حال افزایش برآورد هزینه خود بود، سمت وکیل کل لوئیزیانا را بر عهده داشت، گفت: «این عدد به این معنی است که دولت یک سلاح در اختیار دارد که میتواند از آن برای توجیه هر کاری که میخواهد انجام دهد، استفاده کند.»
ریچارد ال. رویس (Richard L. Revesz)، کارشناس حقوق اقلیم که در دولت بایدن به عنوان رئیس بخش مقررات خدمت میکرد، گفت که سیاست جدید کار را برای دولت ترامپ برای عقبنشینی از مقررات اقلیمی آسانتر خواهد کرد.
هنوز مشخص نیست که آیا گروههای محیط زیست به دلیل عدم در نظر گرفتن هزینه اجتماعی کربن از دولت شکایت خواهند کرد یا خیر. اما تحلیلگران گفتند که تأیید پروژههایی مانند خطوط لوله یا نیروگاهها به احتمال زیاد با چالشهای حقوقی مواجه خواهد شد، به این دلیل که دولت در حال نادیده گرفتن تغییرات اقلیمی است.