تعرفهها. تورم. هرج و مرج اقتصادی.
مایلز لوئیس، مدیر مجموعهای از سهام خاص که به گفته او، برای مقاومت در برابر دوران پر تلاطم اقتصاد ایالات متحده، بهتر از سهام معمولی مجهز هستند، میگوید: "بیاوریدشان!"
رکود؟ این باید خریداران کالاهای ورزشی را از فروشگاههای لوکس به زنجیرهای با قیمت پایینتر که او ترجیح میدهد، هدایت کند. افزایش نرخ بهره؟ منحنی بازده شیبدارتر به نفع بانک پسانداز قدیمی که لوئیس در آن سهم دارد، خواهد بود. عدم قطعیت اقتصادی؟ این کار فروش اوراق قرضه توسط شهرداریها را دشوار خواهد کرد، بنابراین آنها از شرکت بیمه اوراق قرضهای که او دوست دارد، استفاده خواهند کرد.
لوئیس مدیر ۱۵ میلیارد دلار سرمایه است که بیشتر آن در صندوق رویز اسمالکپ توتال ریتِرن (Royce Small-Cap Total Return Fund) قرار دارد. برای هر یک از ۶۰ سهم این صندوق داستانی وجود دارد، اما یک دیدگاه کلی صعودی نیز مطرح است. شرکتهای کوچک بیشتر به داخل کشور گرایش دارند تا شرکتهای چندملیتی موجود در شاخص S&P 500. لوئیس میگوید: "آنها در برابر تعرفههای تلافیجویانه و جهانیزدایی، بیشتر محافظت شدهاند."
عامل دیگری که ممکن است به این سهام کمک کند، این است که سهامی مانند آنچه لوئیس در اختیار دارد، مدتهاست که برای یک جهش آمادهاند. در ۱۶ سال پس از بحران مالی، برندگان وال استریت شرکتهای بزرگ رشدی بودهاند. شرکت مدیریت سرمایه که ۵۳ سال پیش توسط چارلز رویز تأسیس شد، در گوشه مقابل بازار قرار دارد.
شرکتهای موجود در صندوق اسمالکپ توتال ریتِرن به طور متوسط دارای ارزش بازاری هزار برابر کوچکتر از اپل هستند. آنها همچنین ارزان هستند و با نسبت P/E (قیمت به سود) ۱۳ برابر برای سود گذشته، در مقایسه با ۲۱ برابر برای S&P معامله میشوند (هر دو محاسبه شامل شرکتهای زیانده نمیشوند).
برای لوئیس بهتر بود اگر سهامش تا این حد ارزان نبود. مانند بیشتر صندوقهای رویز، صندوق او نیز میتواند پس از کسر کارمزد سالانه ۱٫۲ درصدی، بازدهی بهتری نسبت به معیار شاخص (از زمان تأسیس این صندوق در سال ۱۹۹۳) ارائه دهد. اما این کافی نیست. وقتی سرمایهگذاران نتایج را نه با شاخص سهام کوچک ارزشی، بلکه با شاخص S&P 500 مقایسه میکنند، احساس میکنند که فرصتها را از دست میدهند. طبق گزارش مورنینگاستار (Morningstar)، در هر سال از دهه گذشته، صندوقهای مشترک رویز شاهد خروج داراییها بیشتر از ورود آنها بودهاند.
لوئیس میگوید این طبیعی است که سهام بزرگ برای حدود یک دهه از عملکرد بهتر لذت ببرند و سپس یک دهه معکوس شدن را تجربه کنند. اما جهتگیری کنونی به سمت رشد بزرگ در یک وضعیت آماری شدید قرار دارد. این نسبت را محاسبه کنید: ارزش مجموع پنج شرکت با بیشترین ارزش در بازار (مایکروسافت، اپل و غیره) به ارزش مجموع ۲,۰۰۰ شرکت در شاخص راسل ۲۰۰۰ (Russell 2000). یک دهه پیش این نسبت کمی بالاتر از ۱ به ۱ بود. اکنون به نزدیکی ۵ به ۱ رسیده است.
شاید امسال سالی باشد که سهام کوچک این طلسم را بشکنند. اختلال در تجارت بینالمللی نمیتواند برای اپل خوب باشد، با توجه به درگیری آن با چین هم در تولید و هم در فروش. اما نباید برای شرکت UFP Industries، یک شرکت اهل میشیگان و یکی از انتخابهای لوئیس که پالت برای کارخانههای داخلی تولید میکند، مشکلی ایجاد کند.
احساسات ضد آمریکایی به شرکت International General Insurance Holdings آسیبی نخواهد رساند. این شرکت اردنی ناشناخته ریسکهای عجیب در مکانهای عجیب را بیمه میکند (ادعای اخیر: خسارت ناشی از لغو کنسرت راک در ونیز پس از استنشاق دود توسط خواننده اصلی در یک کنسرت در پاریس). International General بزرگترین دارایی این صندوق است.
یک داستان قابل قبول و تا کنون مقداری خوشبینی، پشت سهام Academy Sports & Outdoors وجود دارد. این زنجیره خردهفروشی، نسخه ارزانتری از Dick’s Sporting Goods است. لوئیس معتقد است که یک اقتصاد ضعیف و افزایش قیمتها به دلیل تعرفهها در هر دو شرکت، خریداران را مجبور به خرید محصولات ارزانتر خواهد کرد. موقعیت او در این سهم در حال حاضر ضررده است، اما او همچنان آن را نگه داشته است. دلیل این شرطبندی خلاف جریان (contrarian bet) زمانی قویتر میشود که نسبت قیمت به سود Academy نصف Dick’s است.
سرمایهگذاران ارزشی شرکتهایی را ترجیح میدهند که با نسبتهای پایین قیمت به سود یا ارزش دفتری معامله میشوند. اما سهام ارزان نقصهایی دارند. لوئیس سهام Advance Auto Parts را در اختیار دارد که در کنار AutoZone بسیار ضعیف به نظر میرسد. هر دو ممکن است مجبور شوند برای مقابله با تعرفهها قیمتها را افزایش دهند، اما هر دو احتمالاً با نگه داشتن خودروهای قدیمی توسط رانندگان بیبضاعت سود خواهند برد. AutoZone پول پارو میکند. Advance در وضعیت ضرردهی قرار دارد. این خردهفروش معیوب، نسبت به درآمد، با یک دهم قیمت AutoZone ارزشگذاری شده است. لوئیس آن را به عنوان "یک خانه بد در محلهای عالی" توصیف میکند. کسی آن را تعمیر خواهد کرد.
نقص در Hingham Institution for Savings که در سال ۱۸۳۴ تأسیس شد، مدل کسبوکار قدیمی آن است که به این صورت است: وام گرفتن کوتاه مدت (با سپردهها) و وام دادن بلند مدت (رهن تجاری). هنگامی که منحنی بازده دو سال پیش وارونه شد، سودها سقوط کرد، سهام سقوط کرد و لوئیس وارد شد. او حاضر شد از نوسان سود چشمپوشی کند. خانوادهای که این بانک را اداره میکنند، ارزش دفتری هر سهم را ۲۷ برابر در ۳۲ سال افزایش دادهاند.
Assured Guaranty در زمینه تضمین اوراق قرضه شهرداری با رتبه اعتباری ناامیدکننده فعالیت میکند که در غیر این صورت در یافتن خریدار مشکل خواهند داشت. نقص این شرکت، بازده حقوق صاحبان سهام پایینتر از حد انتظار است، و وال استریت این شرکت را با قیمت سهمی ۲۳ درصد پایینتر از ارزش دفتری تنبیه میکند. این بیمهگر این مشکل را به یک مزیت تبدیل کرده است و با استفاده از جریان نقدی فراوان خود، سهام را با قیمتی پایینتر از ارزش دفتری بازخرید میکند. لوئیس میگوید: "این یک سهامخوار است." Assured در دهه گذشته تعداد سهام معوق را ۶۳ درصد کاهش داده و ارزش دفتری هر سهم را ۱۵۲ درصد افزایش داده است.
بازی اوراق قرضه بیمه لوئیس را به نقطه آغاز بازمیگرداند. پس از فارغالتحصیلی از کالج ویلیام و مری (William & Mary College)، در MBIA، بزرگترین بیمهگر اوراق قرضه در آن زمان مشغول به کار شد. شغل او، که او را به نیواورلئان زادگاهش بازگرداند، حل مشکلات در نهادهای شهرداری بود که بر اثر طوفان کاترینا دچار مشکل شده بودند. به زودی خود MBIA نیز دچار مشکل شد. سهام آن ۹۷ درصد سقوط کرد.
لوئیس که اکنون ۴۶ سال دارد، برای گرفتن مدرک کسبوکار در دانشگاه کرنل (Cornell) از آنجا فرار کرد و در شرکت American Century، ابتدا در کانزاس سیتی، میسوری، شغلی در زمینه تحقیق درباره سهام شرکتهای کوچک پیدا کرد. سابقه موفقیتآمیز در آن شرکت، پنج سال پیش برای او در منهتن در Royce Investment Partners، که اکنون اکثریت مالکیت آن متعلق به فرانکلین تمپلتون (Franklin Templeton) است، شغلی فراهم کرد. (چارلز رویز، ۸۵ ساله، بنیانگذار شرکت، مدیریت سرمایه را متوقف کرده اما همچنان به عنوان مشاور فعالیت میکند).
علاوه بر دوره رکود در سهام کوچک ارزشی، لوئیس و همکارانش با این موضوع نیز دست و پنجه نرم میکنند: صندوقهای شاخصی (Index funds) اکنون بسیار پرطرفدار هستند. او اذعان میکند که در سرمایهگذاری در سهام بزرگ، شکست دادن سرمایهگذاری غیرفعال دشوار است. زمانی که ۵۳ تحلیلگر یک سهم مانند اپل را پوشش میدهند، چقدر آسان است که بازار را در مورد آن فریب داد؟ اما او حاضر نیست در مورد سهامی مانند Hingham، که هیچ پوشش تحلیلی ندارد، به صندوقهای شاخصی امتیازی بدهد. او به نمایندگی از بقایای مدیریت فعال در سهام کوچک میگوید: "ما آخرین نفرات باقیماندهایم."