در تابستان ۲۰۲۳، ایلیا سوتسکور (Ilya Sutskever)، یکی از بنیانگذاران و دانشمند ارشد اوپنایآی (OpenAI)، با گروهی از محققان جدید شرکت جلسه داشت. از نظر تمام معیارهای سنتی، سوتسکور باید احساس شکستناپذیری میکرد: او مغز متفکر پشت مدلهای زبان بزرگ بود که به ساخت چتجیپیتی (ChatGPT) کمک کردند، چتجیپیتی در آن زمان سریعترین رشد را در تاریخ اپلیکیشنها داشت؛ ارزشگذاری شرکت او سر به فلک کشیده بود؛ و اوپنایآی رهبر بیرقیب صنعتی بود که باور میشد آینده سیلیکون ولی را رقم خواهد زد. اما دانشمند ارشد به نظر میرسید در جنگ با خودش است.
سوتسکور مدتها بود که اعتقاد داشت هوش مصنوعی عمومی (Artificial General Intelligence یا AGI) اجتنابناپذیر است؛ اکنون، با شتاب گرفتن کارها در صنعت هوش مصنوعی مولد، او معتقد بود که ظهور هوش مصنوعی عمومی قریبالوقوع است. این را جف هینتون (Geoff Hinton)، از پیشگامان هوش مصنوعی که استاد راهنمای او در مقطع دکترا و منتور او بود، و همچنین فرد دیگری که با طرز تفکر سوتسکور آشنا بود، تایید کردند. (بسیاری از منابع در این مطلب درخواست ناشناس ماندن داشتند تا بتوانند آزادانه در مورد اوپنایآی صحبت کنند بدون ترس از تلافیجویی.) برای اطرافیانش، سوتسکور غرق در افکار این تحول قریبالوقوع تمدنی به نظر میرسید. دنیا پس از ظهور یک هوش مصنوعی عمومی برتر که از انسانیت پیشی بگیرد، چگونه خواهد بود؟ و اوپنایآی چه مسئولیتی در قبال اطمینان از رسیدن به وضعیت نهایی رفاه فوقالعاده، و نه رنج فوقالعاده، دارد؟
تا آن زمان، سوتسکور که قبلاً بیشتر وقت خود را صرف پیشبرد قابلیتهای هوش مصنوعی میکرد، نیمی از وقت خود را به ایمنی هوش مصنوعی اختصاص داده بود. او در نظر اطرافیانش هم خوشبین و هم بدبین به نظر میرسید: بیش از هر زمان دیگری در مورد آنچه قرار بود بیاید، هیجانزده و در عین حال ترسیده. آن روز، در جلسه با محققان جدید، او طرحی را ارائه داد.
به گفته یکی از محققان حاضر در جلسه، او شروع کرد: «به محض اینکه همهمان وارد پناهگاه شدیم...»
محقق حرفش را قطع کرد و گفت: «ببخشید، پناهگاه؟»
سوتسکور پاسخ داد: «قبل از انتشار هوش مصنوعی عمومی، حتماً یک پناهگاه میسازیم.» چنین فناوری قدرتمندی قطعاً مورد طمع شدید دولتها در سراسر جهان قرار خواهد گرفت. دانشمندان اصلی که روی این فناوری کار میکنند، نیاز به محافظت خواهند داشت. او اضافه کرد: «البته، اختیاری خواهد بود که آیا میخواهید وارد پناهگاه شوید یا خیر.»

دو منبع دیگری که با آنها صحبت کردم، تأیید کردند که سوتسکور معمولاً به چنین پناهگاهی اشاره میکرد. یکی از محققان به من گفت: «گروهی از مردم - که ایلیا یکی از آنهاست - معتقدند ساخت هوش مصنوعی عمومی باعث "رستاخیز" میشود. به معنای واقعی کلمه، یک رستاخیز.» (سوتسکور از اظهار نظر در مورد این داستان خودداری کرد.)
ترسهای سوتسکور درباره یک هوش مصنوعی قدرتمند ممکن است افراطی به نظر برسد، اما کاملاً غیرعادی نیستند، و همچنین در آن زمان خارج از چارچوب کلی اوپنایآی نبودند. در می ۲۰۲۳، سم آلتمن (Sam Altman)، مدیرعامل شرکت، نامهای سرگشاده را امضا کرد که فناوری را به عنوان یک خطر انقراض احتمالی توصیف میکرد؛ روایتی که بدون شک به اوپنایآی کمک کرده تا خود را در کانون توجه قرار دهد و گفتگوهای نظارتی را هدایت کند. با این حال، نگرانیها درباره یک آخرالزمان قریبالوقوع باید با رشد کسبوکار اوپنایآی نیز متعادل میشد: چتجیپیتی موفقیت بزرگی بود و آلتمن بیشتر میخواست.
هنگامی که اوپنایآی تأسیس شد، ایده این بود که هوش مصنوعی عمومی را برای منفعت بشریت توسعه دهد. برای این منظور، بنیانگذاران - که شامل آلتمن و ایلان ماسک (Elon Musk) بودند - سازمان را به عنوان یک شرکت غیرانتفاعی راهاندازی کردند و متعهد شدند تحقیقات را با سایر مؤسسات به اشتراک بگذارند. آنها توافق کردند که مشارکت دموکراتیک در توسعه فناوری یک اصل کلیدی است، از این رو نام شرکت "OpenAI" (هوش مصنوعی باز) انتخاب شد. اما زمانی که من در سال ۲۰۱۹ شروع به پوشش خبری شرکت کردم، این ایدهآلها در حال فرسایش بودند. مدیران اوپنایآی متوجه شده بودند که مسیری که میخواهند در پیش بگیرند، نیازمند مقادیر فوقالعادهای پول است. هم ماسک و هم آلتمن تلاش کردند سمت مدیرعاملی را بر عهده بگیرند. آلتمن پیروز شد. ماسک در اوایل سال ۲۰۱۸ سازمان را ترک کرد و پول خود را نیز با خود برد. برای جبران این خلاء، آلتمن ساختار حقوقی اوپنایآی را بازسازی کرد و یک بخش جدید «سود محدود» (capped-profit) در داخل نهاد غیرانتفاعی ایجاد کرد تا سرمایه بیشتری جذب کند.
از آن زمان، من تحول اوپنایآی را از طریق مصاحبه با بیش از ۹۰ کارمند فعلی و سابق، از جمله مدیران اجرایی و پیمانکاران، پیگیری کردهام. شرکت در طول کار من بر روی کتابم که این مطلب برگرفته از آن است، درخواستهای مکرر من برای مصاحبه و پرسش را رد کرد؛ زمانی که یک بار دیگر قبل از انتشار مقاله با آنها تماس گرفتم، پاسخی دریافت نکردم. (اوپنایآی همچنین شراکت سازمانی با آتلانتیک دارد.)
فرهنگهای متناقض اوپنایآی – جاهطلبی برای توسعه ایمن هوش مصنوعی عمومی، و میل به رشد پایگاه کاربری گسترده از طریق عرضه محصولات جدید – در اواخر سال ۲۰۲۳ منفجر شد. سوتسکور، که به شدت نگران مسیری بود که آلتمن شرکت را در آن پیش میبرد، به همکارانش در هیئت مدیره و همچنین میرا موراتی (Mira Murati)، که در آن زمان مدیر ارشد فناوری اوپنایآی بود، مراجعه کرد؛ هیئت مدیره متعاقباً به این نتیجه رسید که باید مدیرعامل را برکنار کند. آنچه در ادامه اتفاق افتاد – با برکناری و سپس بازگشت آلتمن – صنعت فناوری را شوکه کرد. با این حال، از آن زمان، اوپنایآی و سم آلتمن در امور جهانی نقش محوریتری یافتهاند. هفته گذشته، این شرکت ابتکار «اوپنایآی برای کشورها» را رونمایی کرد که به اوپنایآی امکان میدهد نقشی کلیدی در توسعه زیرساختهای هوش مصنوعی خارج از ایالات متحده ایفا کند. و آلتمن به یکی از متحدان دولت ترامپ تبدیل شده است، به عنوان مثال، هفته گذشته در رویدادی با مقامات سعودی و در ژانویه روی صحنه با رئیسجمهور برای اعلام یک پروژه زیرساخت محاسباتی هوش مصنوعی ۵۰۰ میلیارد دلاری حاضر شد.
برکناری کوتاه مدت آلتمن – و توانایی او برای بازگشت و تحکیم قدرت – اکنون تاریخچه مهمی برای درک جایگاه شرکت در این لحظه حیاتی برای آینده توسعه هوش مصنوعی است. جزئیاتی در گزارشهای قبلی در مورد این حادثه مغفول مانده است، از جمله اطلاعاتی که در مورد تفکر سوتسکور و موراتی و واکنش کارکنان عادی روشنگری میکند. در اینجا، این جزئیات برای اولین بار ارائه میشوند، بر اساس روایتهای بیش از دهها نفر که مستقیماً درگیر یا نزدیک به افراد درگیر بودند، و همچنین یادداشتهای همزمان آنها، به علاوه اسکرینشاتهای پیامهای Slack، ایمیلها، ضبطهای صوتی و سایر شواهد تأییدکننده.
اوپنایآی نوعدوست دیگر وجود ندارد، اگر هم هرگز وجود داشته است. این شرکت اکنون چه آیندهای را میسازد؟
منابع به من گفتند که قبل از چتجیپیتی، آلتمن عموماً پرانرژی به نظر میرسید. اکنون او اغلب خسته به نظر میرسید. پس از تبدیل شدن به یک فوق ستاره، با scrutiny شدیدتر و برنامه سفرهای طاقتفرسایی روبرو بود. در همین حال، گوگل (Google)، متا (Meta)، آنتروپیک (Anthropic)، پرپلکسیتی (Perplexity) و بسیاری دیگر، همگی در حال توسعه محصولات هوش مصنوعی مولد خود برای رقابت با ربات چت اوپنایآی بودند.
بسیاری از نزدیکترین مدیران آلتمن مدتها بود که الگوی خاصی را در رفتار او مشاهده کرده بودند: اگر دو تیم اختلاف نظر داشتند، او اغلب به طور خصوصی با دیدگاه هر دو موافقت میکرد، که این امر باعث سردرگمی و بیاعتمادی بین همکاران میشد. اکنون آلتمن نیز اغلب پشت سر کارکنان بدگویی میکرد در حالی که آنها را برای ارائه سریعتر محصولات تحت فشار قرار میداد. رهبران تیم که رفتار او را تقلید میکردند، شروع به pitting (تقابل) کارکنان در برابر یکدیگر کردند. منابع به من گفتند که گرگ براکمن (Greg Brockman)، یکی دیگر از بنیانگذاران و رئیس اوپنایآی، با حضور ناگهانی در پروژهها و برهم زدن برنامههای بلندمدت با تغییرات لحظه آخری، به مشکلات دامن میزد.
محیط داخلی اوپنایآی در حال تغییر بود. قبلاً، سوتسکور تلاش میکرد کارگران را پشت یک هدف مشترک متحد کند. در میان کارکنان، او به عنوان متفکری عمیق و حتی نوعی عارف شناخته میشد، و به طور منظم با اصطلاحات معنوی صحبت میکرد. او پیراهنهایی با تصاویر حیوانات میپوشید و آنها را نیز نقاشی میکرد – گربهای بامزه، آلپاکاهای بامزه، اژدهایی بامزه که آتش از دهانش خارج میشد. یکی از نقاشیهای آماتور او در دفتر آویزان بود، تصویری از سه گل که به شکل لوگوی اوپنایآی شکوفا شده بودند، نمادی از آنچه او همیشه کارکنان را ترغیب به ساخت آن میکرد: «تعدادی هوش مصنوعی عمومی که عاشق بشریت باشند.»
اما تا اواسط سال ۲۰۲۳ – حدود زمانی که او شروع به صحبت بیشتر در مورد ایده پناهگاه کرد – سوتسکور دیگر تنها مشغول دگرگونیهای فاجعهبار احتمالی هوش مصنوعی عمومی و هوش فوقالعاده نبود، بر اساس منابعی که با تفکر او آشنا بودند. او درگیر اضطراب دیگری بود: فرسایش ایمانش به اینکه اوپنایآی حتی میتواند پیشرفتهای فنی خود را برای رسیدن به هوش مصنوعی عمومی حفظ کند، یا اینکه میتواند آن مسئولیت را با آلتمن به عنوان رهبر آن بر عهده بگیرد. منابع گفتند که سوتسکور احساس میکرد الگوی رفتاری آلتمن دو ستون مأموریت اوپنایآی را تضعیف میکند: این رفتار هم پیشرفت تحقیق را کند میکند و هم شانس هرگونه تصمیمگیری منطقی در مورد ایمنی هوش مصنوعی را از بین میبرد.
در همین حال، موراتی سعی در مدیریت اوضاع آشفته داشت. او همیشه نقش مترجم و واسطه آلتمن را ایفا میکرد. اگر او در مسیر استراتژیک شرکت تغییراتی داشت، موراتی مجری بود. اگر تیمی نیاز به اعتراض به تصمیمات او داشت، موراتی حامی آنها بود. وقتی مردم از ناتوانی در دریافت پاسخ صریح از آلتمن ناامید میشدند، از او کمک میخواستند. یکی از همکاران سابق او به من گفت: «او کسی بود که کارها را انجام می داد.» موراتی باهوش و مصمم بود، و به گفته کارمندان سابق، اغلب تنها کسی در سطح رهبری بود که واقعاً به حرف آنها گوش میداد. او میتوانست هوش مصنوعی عمومی و پیامدهای آن را به خوبی آلتمن و سوتسکور درک کند، و همچنین با قابلیتهای مدلهای زیربنایی به روشی عملیتر آشنا بود. یکی از محققان به من گفت: «اگر هوش مصنوعی عمومی را به یک کشتی فضایی تشبیه کنیم، میرا مکانیک ارشد بود.»
اما تا پاییز، موراتی خسته شده بود. سوتسکور، با شدت بیشتری در مورد نیاز به تغییر در رهبری شرکت به او نزدیک میشد. با افزایش درگیریها بین آلتمن و سوتسکور، موراتی احساس میکرد گرفتار شده است. زمانی که هیئت مدیره در اواخر نوامبر به موراتی اطلاع داد که قصد دارد آلتمن را برکنار کند، موراتی به گفته فردی که در جریان این مکالمه قرار داشت، متزلزل بود و تمایل داشت به جای آن استعفا دهد. اما هیئت مدیره او را ترغیب کرد تا جای آلتمن را به صورت موقت بگیرد.
به گفته یک منبع، هیئت مدیره به موراتی گفت که آنها سم آلتمن را به دلیل «عدم صداقت در ارتباطاتش با هیئت مدیره» برکنار میکنند. آنها موراتی را متقاعد کردند که با حمایت او در نقش مدیرعامل موقت، میتواند اطمینان حاصل کند که اوپنایآی مسیر مسئولانهای را در پیش میگیرد.
جزئیات دراماتیک برکناری آلتمن که سپس در مدت چند روز بازگشت، به خوبی گزارش شده است. اما آنچه کمتر درک شده است، این است که چگونه اتفاقات آن آخر هفته در نوامبر، ایدهآلهای باقیمانده اوپنایآی درباره توسعه «باز» و مسئولانه هوش مصنوعی را به طور مؤثر از بین برد، و آن را به یک بازیگر معمولی در صنعت فناوری تبدیل کرد.
در آن زمان، هیئت مدیره غیرانتفاعی اوپنایآی متشکل از سوتسکور؛ آدام دآنجلو (Adam D’Angelo)، مدیرعامل کوئورا (Quora)؛ هلن تونر (Helen Toner)، مدیر مرکز امنیت فناوریهای نوظهور در دانشگاه جورجتاون؛ و تاوب تائوب (Tobi Lutke)، مدیرعامل شاپیفای (Shopify) بود. تائوب، که در ماه مارس به هیئت مدیره پیوسته بود، در بحبوحه آشوب استعفا داد. سایر اعضای هیئت مدیره، به استثنای دآنجلو، در نهایت جای خود را به هیئت مدیرهای جدید دادند.
سوتسکور، دآنجلو و تونر هیئت مدیرهای مستقل بودند. این ساختار در سال ۲۰۱۹ طراحی شده بود، در زمانی که اوپنایآی با نیاز به جذب سرمایه در عین حفظ مأموریت غیرانتفاعی خود دست و پنجه نرم میکرد. ایده این بود که نهاد غیرانتفاعی به عنوان هیئت مدیره ساختار سود محدود را اداره کند، و استقلال آن تضمین میکند که آلتمن نمیتواند قدرت بیش از حد متمرکز کند. با این حال، همانطور که آلتمن در طول سالها قدرت بیشتری به دست آورد، این ساختار متشنج شد.
منبعی به من گفت: «سالها، این هیئت مدیره، از نظر عملکرد، یک هیئت مدیره بدون قدرت بود.» آلتمن منابع را کنترل میکرد، کارکنان را استخدام و اخراج میکرد و استراتژی را تعیین میکرد. «به نظر میرسید تنها چیزی که میتوانستند انجام دهند این بود که بگویند “ای کاش کمتر توئیت میکردی.”»
اما در نوامبر ۲۰۲۳، هیئت مدیره فرصت خود را دید. منابع آشنا با روند تصمیمگیری گفتند که سوتسکور، دآنجلو و تونر، سه نفر باقیمانده، به این نتیجه رسیدند که آلتمن را باید برکنار کرد. آنها برای ماهها نگرانیهای خود را به او ابراز کرده بودند، اما او همچنان «حقیقت را تحریف میکرد»، به گفته یکی از افراد درگیر در بحثها. آنها میدانستند که این یک حرکت جسورانه است و عواقب تجاری خواهد داشت.
برخی در شرکت احساس میکردند که آلتمن در تلاش است تا اوپنایآی را در یک دوره رشد انفجاری قرار دهد، شاید خیلی سریع، به قیمت ایمنی. با وجود اینکه اوپنایآی شروع به تمرکز بر ایمنی «فوقهوش» (superintelligence) در سال ۲۰۲۳ کرده بود، آلتمن در خارج از شرکت به عنوان نمادی از رویکرد شتابزده اوپنایآی برای انتشار فناوری جدید شناخته میشد. در ماه اکتبر، دولت بریتانیا از آلتمن و سوتسکور دعوت کرده بود تا در اولین اجلاس جهانی ایمنی هوش مصنوعی شرکت کنند. در آنجا، آلتمن موضع خود را حفظ کرد که باید فناوری را منتشر کرد تا جامعه بتواند با آن سازگار شود، در حالی که سوتسکور دیدگاهی محتاطانهتر داشت. در هفته قبل از برکناری آلتمن، اوپنایآی کنفرانس توسعهدهندگان خود را با حضور ۱۰ میلیون کاربر جدید هفتگی و محصولاتی مانند GPTs اعلام کرد. در داخل اوپنایآی، سوتسکور در حال کار بر روی یک مدل انقلابی بود که بعدها به عنوان «کیو*» (Q*) شناخته شد و توسط برخی در اوپنایآی به عنوان پیشرفت به سوی هوش مصنوعی عمومی در نظر گرفته میشد.
تنها چند روز قبل از برکناری آلتمن، موراتی از سوتسکور پیامی از طریق اسلک دریافت کرد. موراتی آن زمان در نیویورک بود و برای حضور در یک کنفرانس آماده میشد. او در یکی از اتاقهای کنفرانس دفتر اوپنایآی در آنجا نشسته بود. ساعت حدود ۹ صبح بود، و او منتظر شروع اولین جلسه خود بود. سوتسکور از او پرسید که آیا میتواند برای صحبت در مورد مسائل حساس با او تماس بگیرد. موراتی موافقت کرد و سوتسکور به او زنگ زد. سوتسکور گفت که دآنجلو و تونر با او صحبت کردهاند و آنها به طور جمعی نتیجه گرفتهاند که سم آلتمن «صادق نیست». او به موراتی گفت که هیئت مدیره تصمیم گرفته است آلتمن را برکنار کند و میخواهد او جای او را به صورت موقت بگیرد. او اضافه کرد که براکمن نیز از هیئت مدیره خارج خواهد شد، اما سمت رئیس شرکت را حفظ خواهد کرد.
به گفته فردی که موراتی بعداً در مورد این مکالمه با او صحبت کرد، موراتی شوکه شده بود. او پاسخ داد که برای کنار گذاشتن شغل خود در حال حاضر آماده نیست و این کاری نیست که میخواهد انجام دهد. اما سوتسکور اصرار کرد. او به موراتی گفت که این برکناری اتفاق خواهد افتاد، با یا بدون او. او به موراتی گفت که این یک موقعیت «کامل» است زیرا او در حال حاضر بخشی از تیم رهبری است و مورد احترام کارکنان قرار دارد. او میتواند به اوپنایآی کمک کند تا مسیر را هم از نظر ایمنی و هم از نظر تجاری به درستی طی کند.
موراتی با شوهرش تماس گرفت. او به او گفت که به تازگی تماسی دریافت کرده است و هیئت مدیره میخواهد او مدیرعامل شود. همسر موراتی در دنیای فناوری کار میکند و از اوپنایآی مطلع است. او به موراتی گفت که این «یک افتخار مطلق» است. اما موراتی همچنان مردد بود. او مطمئن نبود که میخواهد بار سنگین مدیریت یک شرکت در بحبوحه چنین آشوبی را بر عهده بگیرد. او احساس کرد که نمیتواند پاسخ قاطعی به سوتسکور بدهد.
مدتی بعد، موراتی با گرگ براکمن تماس گرفت. موراتی گفت: «این خیلی عجیب است.» او به او گفت که هیئت مدیره با او تماس گرفته است و از او خواسته است که مدیرعامل موقت شود و به او گفتهاند که براکمن سمت رئیس را حفظ خواهد کرد. او پرسید: «چه خبر است؟»
براکمن به او گفت که سوتسکور با او هم تماس گرفته و به او اطلاع داده است که از سمت رئیس هیئت مدیره او را برکنار کرده است. به گفته فردی که با مکالمه آنها آشنا بود، براکمن از این اتفاق ناراحت بود و احساس میکرد که با او ناعادلانه رفتار شده است. او به موراتی گفت: «این دیوانگی است.»
در نهایت، هیئت مدیره با موراتی دوباره تماس گرفتند. این بار، آدام دآنجلو در تماس بود. به گفته فردی که با مکالمه او آشنا بود، دآنجلو دلیل برکناری آلتمن را تکرار کرد و تأکید کرد که اوپنایآی در مورد شفافیت و صداقت مشکل دارد. او به موراتی گفت که آنها معتقدند او فرد مناسبی برای هدایت شرکت در این دوران عدم اطمینان است و تأکید کرد که اوپنایآی نیاز به رهبری او دارد.
به گفته موراتی، هیئت مدیره به او اطمینان داد که آنها از او حمایت خواهند کرد و او میتواند مسیر اوپنایآی را تعیین کند. آنها به او گفتند که او مسئول تصمیمگیری در مورد چگونگی توسعه هوش مصنوعی خواهد بود و میتواند اولویتها را تعیین کند. آنها او را متقاعد کردند که پذیرش این نقش نه تنها برای شرکت، بلکه برای جهان نیز مهم است.
در نهایت، موراتی موافقت کرد. او به هیئت مدیره گفت که این کار را انجام خواهد داد. آنها از او تشکر کردند و از او خواستند که در کمتر از نیم ساعت، یک ساعت ویدیویی با کارمندان برگزار کند.
در آن جلسه، به گفته سه نفر که در آن حضور داشتند، موراتی با صدایی لرزان سخن گفت. سوتسکور توضیح داد که چرا آلتمن برکنار شده است. او گفت که این تصمیم هیئت مدیره بود و موراتی مدیرعامل موقت خواهد بود. موراتی نیز صحبت کرد و سعی کرد به کارکنان اطمینان دهد که همه چیز خوب خواهد بود. اما وضعیت نامنظم بود و بسیاری از کارکنان گیج و نگران بودند. تعدادی از کارکنان از جلسه خارج شدند. برخی شروع به ارسال پیام در کانال اسلک کارکنان کردند که پر از شایعات و حدس و گمان بود.
در میان آشوب، موجی از حمایت از آلتمن پدیدار شد. بسیاری از کارکنان به او وفادار بودند و فکر میکردند او قربانی یک کودتای هیئت مدیره شده است. مایکروسافت (Microsoft)، که میلیاردها دلار در اوپنایآی سرمایهگذاری کرده بود، نیز با برکناری آلتمن ناراضی بود و به سرعت برای بازگرداندن او اقدام کرد. طی چند روز آینده، کارکنان اوپنایآی تهدید به استعفای دستهجمعی کردند مگر اینکه آلتمن بازگردانده شود و هیئت مدیره استعفا دهد. با افزایش فشار، هیئت مدیره شروع به فروپاشی کرد.
در نهایت، آلتمن بازگشت و اکثر اعضای هیئت مدیره، از جمله سوتسکور و تونر، استعفا دادند. دآنجلو تنها عضو باقیمانده از هیئت مدیره قدیمی بود که در هیئت مدیره جدید، که توسط برت تیلور (Bret Taylor) رهبری میشد، ماند. سوتسکور بعداً پستی را در اوپنایآی ترک کرد.
این حادثه نشاندهنده تغییر بزرگی در اوپنایآی بود. تمرکز شرکت به وضوح از یک سازمان تحقیقاتی غیرانتفاعی با مأموریت بشردوستانه به یک شرکت فناوری متمرکز بر رشد تجاری تغییر کرد. نگرانیهای ایمنی هوش مصنوعی عمومی همچنان وجود دارد، اما اکنون با واقعیتهای رقابت در صنعت فناوری و نیاز به تولید درآمد متعادل شده است. داستان آشوب در اوپنایآی، همانطور که در کتاب 'امپراتوری هوش مصنوعی' نوشته کارن هائو روایت میشود، یک مطالعه موردی جذاب در مورد کشمکشهای قدرت، فرهنگ و آینده هوش مصنوعی است.