اوایل این ماه، چین تعهد کرد ۹.۲ میلیارد دلار اعتبار به رهبران آمریکای لاتین که در پکن گرد هم آمده بودند، ارائه دهد. اما نکته اصلی اینجاست: این مبلغ را میخواهد به جای اعتبارات معمول به دلار آمریکا که چین در گردهماییهای قبلی این مجمع منطقهای اعلام کرده بود، با یوان چین وام دهد.
این موضوع سؤالی جالب را مطرح میکند که چه کسی واقعاً میخواهد این مقادیر را به یوان وام بگیرد: ارزی که به سختی قابل تبدیل است و برخلاف یورو، تا حد زیادی نتوانسته از افت دلار در چند ماه گذشته استفاده کند.
در واقع، شاید انتظار میرفت که چین در موقعیت بهتری برای بهرهبرداری از همین لحظه قرار داشته باشد. چین حداقل ۱۵ سال است که به دنبال بینالمللیسازی واحد پول خود بوده و زیرساختهای لازم برای اثبات آن را ایجاد کرده است. این اقدامات شامل "سیستم پرداخت بینبانکی فرامرزی" چین (CIPS) برای رقابت با سوئیفت، پل mBridge چندجانبه برای تراکنشهای ارز دیجیتال بانک مرکزی، و ایجاد مراکز تسویه حساب یوان در سراسر جهان است. اما آنچه در نهایت نمیتواند کنترل کند، این است که چه کسی یوان را میخرد یا استفاده میکند.
در همین راستا، چین تلاش کرده از طریق وامدهی، جذب یوان را تشویق کند. تحقیقات جدید در هیئت فدرال رزرو نشان میدهد که چین در واقع نسبت وامهای خارجی با ارز یوان خود را از حدود ۱۵ درصد در سال ۲۰۲۱ به تقریباً ۴۰ درصد در سال ۲۰۲۴ افزایش داده است، هرچند بیشتر این وامها بر آسیا متمرکز بودهاند. بنابراین، غیرقابل تصور نیست که چین در آمریکای لاتین نیز برای واحد پول خود وامگیرنده پیدا کند.
با این حال، این اتکا به بدهی برای پیشبرد یوان فقط تا حدی میتواند مؤثر باشد. چندین کشور در آمریکای لاتین برای اولین بار در دهههای اخیر در معرض خطر نکول بدهی قرار دارند و تمایل آنها برای وامهای چینی به منظور خرید بیشتر کالاها و خدمات چینی بدون شک محدود است. همانطور که گزارش بدهی بینالمللی ۲۰۲۴ بانک جهانی روشن ساخت، اقتصادهای جنوب جهانی دیگر با بحران نقدینگی مانند نسلهای قبل روبرو نیستند - آنها توانایی بسیار بالایی در استقراض از بازارهای اوراق قرضه و بانکهای تجاری نشان دادهاند. به عبارت دیگر، آنها گزینههای دیگری دارند، بنابراین یوان چین باید جذاب باشد.
کنترلهای سرمایه چین بزرگترین مانع در این زمینه است. چین ممکن است نگران باشد که با آزادسازی حساب سرمایه، سرنوشتی مشابه ژاپن در دهه ۱۹۸۰ یا کره جنوبی در دهه ۱۹۹۰ را تجربه کند. اما همزمان، چین امیدوار است بتواند جهان را متقاعد کند که با تضمین ثبات ارزش یوان، بیشتر از آن استفاده کنند - کاری دشوار در جنگ تجاری فعلی با ایالات متحده و به طرزی کنایهآمیز کاری که به نگهداری دلار آمریکا توسط پکن به عنوان پشتوانه بستگی دارد.
علاوه بر این، چین در حال حاضر تحت فشار است تا برای تحریک تقاضای خارجی برای صادرات خود وام دهد، و دادههای مربوط به داراییهای یوان فراتر از وامها نشان میدهد که بیشتر کشورها هنوز چندین ارز دیگر را به یوان ترجیح میدهند.
حتی بزرگترین هواداران چین نیز در چند سال گذشته تنها به طور متوسطی ذخایر یوان را در بانکهای مرکزی خود گنجاندهاند. استثنای بزرگ روسیه است که به دلیل تحریمها بر سر حمله به اوکراین، مجبور شده مقادیر زیادی یوان را در ازای نفت و گازی که در جاهای دیگر به سختی میفروشد، دریافت کند. چین عملاً مسکو را مجبور به پذیرش یوان کرده است، با این حال، روسیه نمیتواند آن یوان را به سرعت در هنگکنگ به دلار آمریکا تبدیل کند.
واقعیت این است که اکثر فاکتورهای صادراتی جهان، انتشار اوراق قرضه، و ذخایر ارزی خارجی هنوز به دلار آمریکا هستند، و تا زمانی که کنترلهای سرمایه چین به طور قابل توجهی کاهش نیابد، هیچ کس نمیخواهد بیش از حد در معرض یوان قرار گیرد، از ترس عدم قابلیت تبدیل آن. علاوه بر این، بازارهای جهانی در طول تاریخ اغلب به سمت یک واحد پول هژمونیک برای سهولت انجام تجارت کشش داشتهاند، چه هژمون را دوست داشته باشند چه نه.
بنابراین، در حال حاضر، سؤال بزرگتر شاید این باشد که چین چه مقدار دلار آمریکا برای تجارت با آمریکای لاتین تا کنفرانس بعدی با رهبران آمریکای لاتین در سه سال آینده تخصیص خواهد داد؟ به احتمال زیاد، بسیار بیشتر از ۹.۲ میلیارد دلار یوان، چه به صورت اعتبارات خریدار به دولتهای منطقه، چه به صورت اعتبارات فروشنده که مستقیماً به صادرکنندگان چین داده میشود تا هزینهها را قبل از دریافت پرداختهای دلاری خود پوشش دهند.
در نهایت، اما نه کم اهمیت، چین تنها کشوری نیست که تلاش کرده هژمونی دلار آمریکا را کنار بزند. فرانسویها حداقل از زمانی که والری ژیسکار دستن در اواخر دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ وزیر دارایی بود، علیه "امتیاز گزاف" ایالات متحده در داشتن واحد پول ذخیره جهانی مبارزه کردهاند. از زمان شروع این تلاشها برای دموکراتیزه کردن ذخایر بانکهای مرکزی بیش از ۵۰ سال پیش، آنها پیشرفت بسیار کمی داشتهاند.
در واقع، یکی از امیدها برای یورو این بود که بتواند دستاوردهای قبلی فرانسه را کاتالیز کند. با این حال، باز هم فرانسویها، در میان دیگرانی که آرزوی کاهش تسلط دلار آمریکا را داشتند، تا حد زیادی ناامید شدهاند. یورو از حدود ۱۸ درصد ذخایر جهانی در زمان راهاندازی خود به تقریباً ۲۰ درصد در سال ۲۰۲۵ افزایش یافته است. به طور مشابه، دستاوردهای چین از صفر در سال ۲۰۰۰ به ۲ درصد در سال ۲۰۲۵ نیز بسیار متوسط است و تنها در سال ۲۰۱۸ برای مدت کوتاهی از دلار کانادا پیشی گرفت و در سال ۲۰۲۳ دوباره عقب افتاد.
نتیجه این است که چین احتمالاً در هر عرصهای که میتواند یوان را پیش ببرد، ادامه خواهد داد و وامگیرندگانی مانند رهبران آمریکای لاتین در پکن هفته گذشته ممکن است بهترین فرصت کوتاهمدت آن باشند. اما این رویکرد محدودیتهایی دارد و رسیدن به سطح یورو، چه رسد به دلار آمریکا، تنها با تغییر در تقاضا ممکن است. بدون آن، چین ممکن است به سرعت خود را در حال "هل دادن طناب" (تلاشی بیفایده) ببیند.