فرض کنید برای لحظهای این ادعای جو بایدن را بپذیریم که از نظر ذهنی به همان تیزی گذشته است. سپس سعی کنید برخی افشاگریهای کتابهایی را توضیح دهید که در مورد دوران ریاست جمهوری او منتشر میشوند: اینکه او هرگز جلسه رسمی برای بحث در مورد نامزدی برای دور دوم ریاست جمهوری برگزار نکرد؛ اینکه او هرگز مستقیماً از نظرسنجان خود در مورد جایگاه عمومی ضعیفش یا هر چیز دیگری نشنید؛ اینکه تا سال ۲۰۲۴ بیشتر وزیران کابینهاش با او تماسی نداشتند؛ اینکه وقتی در واشنگتن بود، اغلب شام را ساعت ۴:۳۰ بعدازظهر میخورد و ساعت ۵:۱۵ به اتاقهای خصوصی خود میرفت؛ اینکه وقتی سفر میکرد، اغلب جلسات توجیهی را نادیده میگرفت، در حالی که قرار صبحگاهی خود با یک آرایشگر برای پوشاندن چین و چروک و لکههای کبدیاش را حفظ میکرد. ممکن است فکر کنید که آقای بایدن – هر کسی – از این توضیح استقبال میکند که چند پله پایینتر آمده است. این توضیحی مهربانتر از گزینههای دیگر است: غرور، خودبزرگبینی، بیکفایتی.
در واقع، تا مارس ۲۰۲۳، اوقاتی وجود داشت که آقای بایدن در پشت صحنه "کاملاً گیج، خسته، از رمق افتاده، تقریباً رفته" به نظر میرسید، به گفته کتاب "گناه اولیه" (Original Sin) نوشته جیک تپر از CNN و الکس تامپسون، خبرنگار سایت آکسیوس (Axios). در یک برخورد در دسامبر ۲۰۲۲، او نام مشاور امنیت ملی یا مدیر ارتباطات خود را به یاد نمیآورد. در ژوئن ۲۰۲۴، یکی از دستیارانش به آقای بایدن فشار آورد و او را ترغیب کرد تا جورج کلونی را بشناسد که در یک رویداد جمعآوری کمک مالی برای او حضور داشت و به او گفت: "جورج را میشناسی".
دستیاران آقای بایدن سعی کردند با راه رفتن در کنار او تا هلیکوپترش، برای پنهان کردن راه رفتنش و گرفتن او در صورت زمین خوردن، و با استفاده از دو دوربین برای صحبتهایی که قرار بود در ویدئو نشان داده شوند، ناسازگاری گفتارش را با برشهای پرشی پنهان کنند. جاناتان آلن، خبرنگار NBC، و امی پارنز، خبرنگار هیل (The Hill)، در کتاب "مبارزه" (Fight) شرح میدهند که چگونه دستیاران برای راهنمایی رئیس جمهور به سمت تریبون در مراسمهای جمعآوری کمک مالی، نوار فلورسنت روی زمین میچسباندند. آقای بایدن، که زمانی از پرحرفترین سیاستمداران بود، سرانجام برای حتی اظهارات سیاسی عادی به متنهای کوتاهی بر تلهپرومترها متکی شد.
چنین سازگاریهایی که در دید همگان بود، به چیزی اشاره دارد که در مورد تلاش کنونی برای افشای افول آقای بایدن کمی مضحک است. این موضوع برای بسیاری از مردم آشکار بود: برای اهداکنندگان، برای برخی سیاستمداران دموکرات در موارد نادری که او را ملاقات میکردند و، مهمتر از همه، برای آمریکاییها، که خیلی پیش از ژوئن ۲۰۲۴، زمانی که او در مناظره با دونالد ترامپ از هم پاشید، به تظاهر او پی بردند. در آوریل ۲۰۲۳، تنها یک سوم از رأیدهندگان به مرکز تحقیقات پیو (Pew Research) گفتند که فکر میکنند آقای بایدن "از نظر ذهنی تیز" است.
به همین دلیل، تمرکز بر سلامت آقای بایدن اکنون کمتر برای گفتن یک داستان هشداردهنده در مورد افول خود او که با تشخیص سرطانش حتی غمانگیزتر شده، مفید است تا برای گفتن داستانی در مورد افول حزب او و رسانهها. "مبارزه" جزئیات چگونگی تلاش رهبران حزب را پس از ناکامی آقای بایدن در مناظره برای جلوگیری از فاجعه انتخاباتی که پیشبینی میکردند، شرح میدهد. حتی بانفوذترین دموکراتها، باراک اوباما، که در این گزارش فردی فاقد اعتماد به نفس هم در مورد آقای بایدن و هم در مورد معاون رئیس جمهور کامالا هریس به تصویر کشیده شده، در این روایت در حالی که با تأخیر به دنبال نوعی "مینی-مقدماتی" است، بیاثر ظاهر میشود.
احزاب چنان ضعیف شدهاند که هر کسی نامزدشان شود میتواند بر آنها مسلط شود. خودبزرگبینی آقای بایدن و خانواده و نزدیکترین دستیارانش، بر عقل سلیم در مورد اینکه آیا او باید برای دوره دوم نامزد شود، غلبه کرد. تعداد کمی از دموکراتها در زمان تصدی او درباره ضعف او صحبت کردند. با چند استثنا، روزنامهنگاران سازمانهای خبری چپگرا، که به سرعت رفتار آقای ترامپ را محکوم میکردند، تنها زمانی که دموکراتها او را تحت فشار برای کنارهگیری قرار دادند، برای افشای ضعف آقای بایدن با هم رقابت کردند. روزنامهنگاران سازمانهای خبری راستگرا همچنان بر روی لغزشهای ذهنی یا اخلاقی آقای بایدن تمرکز دارند؛ آنها علاقه کمتری به لغزشهای آقای ترامپ نشان میدهند.
دیوید پلوف (David Plouffe)، دموکرات نادری در هر دو کتاب که مایل به ذکر نامش در چنین انتقادی بود، به نویسندگان "گناه اولیه" گفت: "ما به عنوان یک حزب به شدت توسط بایدن دچار مشکل شدیم". آقای پلوف پس از آنکه خانم هریس جایگزین آقای بایدن شد، به مدیریت کمپین ریاست جمهوری او کمک کرد. آقای پلوف چیزی را به عنوان "یکی از درسهای بزرگ سال ۲۰۲۴" توصیف میکند که فقط یک سازمان سیاسی متکبر و منزوی ممکن است نیاز به یادگیری آن داشته باشد: "دیگر هرگز نمیتوانیم به عنوان یک حزب به مردم پیشنهاد دهیم که آنچه میبینند حقیقت ندارد". (خوانندگان ثابت ممکن است به یاد بیاورند که لکسینگتون و اکونومیست، آقای بایدن را ترغیب کردند که دوباره نامزد نشود، در زمانی که او پس از عملکرد خوب دموکراتها در انتخابات میاندورهای ۲۰۲۲ در اوج بود.)
بسیاری از دموکراتها که نمایندگان کنگره جمهوریخواه را به دلیل نداشتن شجاعت برای مخالفت با آقای ترامپ و افشاگری دروغهای او محکوم میکنند، شاید بهتر است لحظهای درنگ کرده و ضعف، مصلحتاندیشی یا بیتوجهی خود را در نظر بگیرند. حتی پس از آن مناظره تکاندهنده، رهبران دموکرات که اصرار داشتند آقای بایدن برای دوره دوم مناسب است، نه تنها خانم هریس بلکه فرماندار گاوین نیوسام (Gavin Newsom) از کالیفرنیا، فرماندار جی.بی. پریتزکر (J.B. Pritzker) از ایلینوی و نماینده الکساندریا اوکاسیو-کورتز (Alexandria Ocasio-Cortez) از نیویورک را شامل میشدند، که همگی کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری بودند. آیا آنها از آن زمان درس آقای پلوف را فرا گرفتهاند؟
یک پل، خلاصه شده
این قسمت آسان ماجراست. حزب به احتمال زیاد به این زودیها دوباره یک فرد مسن را نامزد نخواهد کرد. هیچ یک از این دو کتاب نشان نمیدهد که سن آقای بایدن با کاهش توانایی تصمیمگیری او منجر به شکستهای سیاستی شده باشد، برخلاف مهارتهای ارتباطی او (که برای یک رئیس جمهور به اندازه نفس کشیدن ضروری است). با این حال، نامزد کردن یک نامزد جوانتر، سردرگمی حزب را حل نخواهد کرد. سؤالات دشوار برای دموکراتها نه در مورد سن آقای بایدن، بلکه در مورد چگونگی رویارویی آنها با چالشهای دیگری است که او با آنها دست و پنجه نرم میکرد، از جمله مهاجرت، کسری بودجه و اجرای طرح زیرساختی خود.
تاریخنگاران تجدیدنظرطلب ممکن است روزی بر دستاوردهای قانونگذاری آقای بایدن تأکید کنند. اما اینها نمیتوانند خودبزرگبینی او را جبران کنند. نویسندگان کتاب "مبارزه" نتیجه میگیرند که او که زمانی خود را پلی به سوی نسل جدید معرفی کرده بود، در عوض تنها پلی "از یک دوره ترامپ به دوره دیگر" شد. این ممکن است تنها داستانی درباره افول یک مرد، حزب او و رسانهها نباشد. ممکن است معلوم شود که این داستان درباره افول خود دموکراسی آمریکایی است. ¦