روز شنبه، از آندری سادوی، شهردار لویو در غرب اوکراین، پرسیدم که آیا انتظار دارد مذاکرات روسیه و اوکراین در استانبول به آتشبس منجر شود؟ او به من گفت: «نه». بعداً، از حضار در مجمع رسانهای لویو پرسیدم که آیا کسی از آنها انتظار آتشبس زودهنگام را دارد؟ حدود ۲۰۰ روزنامهنگار و سردبیر در اتاق بودند. هیچکس دستش را بالا نبرد. بسیاری خندیدند.
طی چند روز در لویو، با هیچکس ملاقات نکردم که معتقد باشد رئیسجمهور روسیه میخواهد به جنگ پایان دهد، یا اینکه او برای این کار در استانبول مذاکره خواهد کرد. دلیل اوکراینیها ساده است: ولادیمیر پوتین هرگز نگفته است که میخواهد به جنگ پایان دهد. مبلغان در تلویزیون دولتی روسیه هرگز نگفتهاند که میخواهند به جنگ پایان دهند. تیم مذاکرهکننده روسیه در استانبول نگفت که میخواهد به جنگ پایان دهد. برعکس، ولادیمیر مدینسکی، رئیس هیئت روسیه، به اوکراینیها گفت: «ما ۲۱ سال با سوئد جنگیدیم. شما چقدر آمادهاید بجنگید؟» (جنگ بزرگ شمالی، که احتمالاً مدینسکی به آن اشاره میکرد، در سال ۱۷۲۱ به پایان رسید. همچنین، مدینسکی نه به خاطر قهرمانیهای میدان جنگ، بلکه به خاطر بازنویسی کتابهای درسی شناخته میشود).
در همان جلسه، روسها از اوکراین خواستند از سرزمینی که تحت کنترل دارد عقبنشینی کند؛ تهدید به ضمیمه کردن استانهای بیشتر کردند، کاری که سه سال است تلاش میکنند و شکست میخورند؛ و به یکی از اعضای هیئت اوکراین که یک برادرزادهاش را در جنگ از دست داده بود، توهین کردند. مدینسکی با پوزخند گفت: «شاید برخی از کسانی که اینجا سر میز نشستهاند، عزیزان بیشتری را از دست بدهند.»
اوکراینیها هیچکدام از اینها را تعجبآور نمیدانند، زیرا سه سال است به این نوع زبان گوش میدهند. آنچه برایشان تعجبآور است، تحمل رئیسجمهور آمریکا در برابر آنچه به نظر آنها تمسخر آشکار میآید، است. رئیسجمهور دونالد ترامپ میگوید خواهان مذاکره صلح است. رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، برای مذاکرات صلح آماده شد. رئیسجمهور روسیه آن را به مضحکه تبدیل کرد و احتمالاً این مضحکه را ادامه خواهد داد، ترامپ را تا زمانی که ممکن است معطل خواهد کرد و با تماسها و جلسات بیشتر موافقت خواهد کرد تا از تحریمهای جدید جلوگیری کند، توجه را از جنایات جنگی مداوم روسیه منحرف سازد و آمریکا را ضعیف نشان دهد.
من در اینجا توضیح کاملی ارائه نمیدهم که چرا ترامپ بازیای را که پوتین انجام میدهد، و برای همه کاملاً آشکار است، درک نمیکند. فقط اشاره میکنم که ترامپ بارها پوتین را اشتباه میفهمد، دوستی ادعایی خود با پوتین را بیش از حد ارزیابی میکند و اغلب انگیزههایی را به پوتین نسبت میدهد که در واقع انگیزههای خودش هستند. ترامپ در فاکس نیوز گفت: «پوتین از این همه چیز خسته شده است. او وضعیت خوبی ندارد. و میخواهد وضعیت خوبی داشته باشد.» در واقعیت، این ترامپ است که از «این همه چیز» خسته شده است، ترامپ است که وضعیت خوبی ندارد و ترامپ است که میخواهد وضعیت خوبی داشته باشد.
در همین حال، پوتین تمام اقتصاد خود را به سمت تولید نظامی هدایت کرده است، شبیه به روش اتحاد جماهیر شوروی یا آلمان نازی. او رژیمی چنان سرکوبگر ایجاد کرده که مردم از به کار بردن کلمه جنگ در ملاء عام میترسند. او مرتباً صدها یا حتی هزاران نفر را فدا میکند تا ۱۰۰ یارد از قلمرو را به دست آورد. اینکه این وضعیت برای دیگران چگونه به نظر میرسد، بعید است برای او اهمیت چندانی داشته باشد.
به همه این دلایل، اوکراینیها معتقدند جنگ ادامه خواهد یافت و این چشمانداز دیگر آنها را نمیترساند. بخشی از این موضوع به این دلیل است که آنها چاره دیگری ندارند. برخلاف روسها که میتوانند از میدان جنگ عقبنشینی کرده و به خانه برگردند، اوکراینیها نمیتوانند از میدان جنگ عقبنشینی کنند. اگر این کار را بکنند، تمدن، زبان و آزادی خود را از دست خواهند داد. تحت اشغال روسیه، شهردار لویو و روزنامهنگاران در مجمع رسانهای لویو به سرنوشت همکاران کشته و زندانی خود در اوکراین تحت اشغال روسیه امروز، دچار خواهند شد؛ یعنی زندان یا مرگ.
مهمتر از آن، اوکراینیها مطمئن هستند که میتوانند به نبرد ادامه دهند، حتی بدون همان سطح حمایت آمریکا. ارتش اوکراین در حال بازپسگیری قلمرو نیست، آنطور که در پاییز ۲۰۲۲ انجام داد، و برنامهای هم برای ضدحمله بزرگ جدید ندارد. اما در عین حال شکست هم نمیخورد. تانکها و تجهیزات سنگینی که اوکراین از دیگران نیاز داشت، به اندازه دو سال پیش اهمیت ندارند. اوکراینیها همچنان به اطلاعات و پدافند ضدموشکی آمریکا برای حفاظت از غیرنظامیان در شهرهایشان نیاز دارند. آنها همچنان از اروپا سلاح و مهمات دریافت میکنند. اما در خط مقدم، این درگیری به جنگ پهپادی تبدیل شده است و اوکراین هم پهپاد تولید میکند—بیش از ۲ میلیون در سال گذشته، احتمالاً دو برابر این تعداد در سال جاری—و هم نرمافزار و سیستمهایی برای هدایت آنها میسازد. در فوریه، یک واحد اوکراینی اولین روباتهای جنگی از چندین صد روباتی که امیدوار است داشته باشد را مستقر کرد. ماه گذشته، یک پهپاد دریایی اوکراینی یک جت جنگنده روسی را سرنگون کرد، که اولین حمله از نوع خود در جهان بود. یک تیپ پهپادی طراحی کرده که میتواند با اطمینان یک شاهد، پهپادهای ایرانی که برای کشتن غیرنظامیان اوکراینی استفاده میشوند، را از بین ببرد.
روسها نیز تولید پهپاد را افزایش دادهاند، و به این معنا این جنگ واقعاً یک مسابقه تسلیحاتی است. اما اوکراینیها، فعلاً، کمبود منابع خود را با دقت بیشتر جبران میکنند. در آوریل، تیپهای پهپادی اوکراین گزارش کردند که به ۸۳ هزار هدف روسی – وسایل نقلیه، افراد، توپخانه، رادار و اشیاء دیگر – اصابت کردهاند که ۵ درصد بیشتر از تعداد گزارش شده در ماه مارس است. ارتش اکنون مسابقاتی برگزار میکند و تیپها را بر اساس تعداد هدفهای اصابت کرده با بیشترین دقت میسنجد. منابع بیشتری به برندگان اختصاص مییابد که انگیزههای بیشتری برای نوآوری ایجاد میکند.
نتایج در میدان قابل مشاهده است. اگر به یاد میآورید، وحشتی که خبرهای اوکراین در نُه ماه پیش را همراهی میکرد: شهر پوکروفسک در شرف سقوط بود، فاجعهای که بسیاری معتقد بودند ممکن است باعث فروپاشی کل خط مقدم شود. اما پوکروفسک سقوط نکرد. روسها همچنان به آن منطقه حمله میکنند: تنها در ۱۵ مه، سربازان اوکراینی مستقر در خط مقدم پوکروفسک ۷۴ حمله و عملیات تهاجمی جداگانه را دفع کردند. اما در ماههای اخیر، خط مقدم تقریباً حرکت نکرده است.
همه اینها به توضیح بیخیالی، حتی طنز، که بسیاری از اوکراینیها اکنون با آن درباره جنگ صحبت میکنند، و همچنین فرض آنها که صرف نظر از اتفاقات، به نبرد ادامه خواهند داد، کمک میکند. هنگامی که در لویو بودم، از سوپر هیومنز نیز بازدید کردم، یکی از دو مرکز توانبخشی شهر برای جانبازان و قربانیان جنگ. مانند خط مقدم، این نیز مکانی برای نوآوری و جاهطلبی است. شاید عجیب به نظر برسد، اما من آنجا را مکانی پر از خوشبینی و امید نیز یافتم: یک مرکز کاملاً جدید و خوب طراحی شده که در آن تکنسینها اعضای مصنوعی سفارشی میسازند، جراحان شنوایی و بینایی را بازمیگردانند و کارشناسان حرکت و روانشناسی به افراد شدیداً آسیبدیده کمک میکنند تا خود را دوباره سازگار کنند.
بقیه جامعه اوکراین نیز خود را وفق دادهاند. حتی مرزبانان نیز خود را وفق دادهاند. سه سال پیش، در بهار ۲۰۲۲، سفر قطار از ورشو به کیف طولانی و پراسترس بود. قطار توقف میکرد و حرکت میکرد، مسیری دایرهای را برای اجتناب از خطوط بمباران شده طی میکرد. مأموران گمرک در مرز کوتاه و با تنش صحبت میکردند و درباره گذرنامهها و هدف سفر سؤال میپرسیدند. در راه بازگشت، داوطلبان منتظر کمک به پناهندگان اوکراینی بودند، برخی سوار قطار میشدند تا ساندویچ پخش کنند.
هفته گذشته دوباره دو بار از مرز لهستان و اوکراین عبور کردم، این بار با ماشین. در راه ورود به اوکراین، چند دقیقه منتظر ماندیم تا مرزبانان گذرنامههای ما را بررسی کرده و کامپیوترهای خود را چک کنند. آنها شوخی کردند، لبخند زدند و سپس به ما اجازه عبور دادند. هیچکس کوتاه یا با تنش صحبت نکرد، زیرا هیچکس مضطرب یا ترسان نبود. در راه بازگشت هیچ پناهنده یا داوطلبی نبود. کسی به ما ساندویچ نداد.