این ماه، ماهی پرفراز و نشیب برای X بود. هفته گذشته، چتبات داخلی این شبکه اجتماعی، گروک (Grok)، به طرز عجیبی به ادعاهای نادرست در مورد "نسلکشی سفیدپوستان" در آفریقای جنوبی وسواس پیدا کرد؛ ظاهراً به این دلیل که کسی در ساعت ۳:۱۵ صبح یک "تغییر غیرمجاز" در کد آن ایجاد کرده بود. هفته قبل از آن، یه (Ye، با نام سابق کانیه وست) تکآهنگی به نام "Heil Hitler" را روی این پلتفرم منتشر کرد. کورس آهنگ شامل این جمله است: "هیل هیتلر، آنها چیزهایی که در توییتر میگویم را نمیفهمند." وست مکرراً مطالب یهودیستیزانه در این پلتفرم منتشر کرده و در مقطعی در ماه فوریه گفته بود که خودش را نازی میشناسد. (دیروز در X، وست گفت که "با یهودیستیزی تمام کرده است"، هرچند پیش از این نیز چنین عذرخواهیهایی کرده بود؛ در هر صورت، این تکآهنگ تاکنون دهها میلیون بار در X دیده شده است.)
این حوادث برای شبکه اجتماعی ایلان ماسک بیش از حد طبیعی به نظر میرسند. حتی بدون دانستن دلیل فنی دقیق اینکه چرا گروک تصمیم گرفت بهترین تقلید از الکس جونز را انجام دهد، این واقعیت که او به صورت تکبعدی به یک نکته گفتاری نژادپرستانه وسواس پیدا کرد، چیزی در مورد آنچه این پلتفرم از زمانی که ماسک در اکتبر ۲۰۲۲ مدیریت آن را بر عهده گرفت، بیان میکند. به طور مشخص، این واقعیت را تأیید میکند که X به سلاحی سیاسی در راستگرایی افراطی او تبدیل شده است. (برای روشن شدن، کشاورزان سفیدپوست در آفریقای جنوبی کشته شدهاند، که طبق گزارش رویترز، یکی از بالاترین نرخهای قتل در جهان را دارد. اما هیچ نشانهای از نسلکشی وجود ندارد. در سال ۲۰۲۴، هشت مورد از ۲۶۲۳۲ قتل در سراسر کشور علیه کشاورزان بوده است. اکثر قربانیان قتل در آنجا سیاهپوست هستند.)
این موضوع برای هر کسی که از سایت استفاده میکند یا به تصمیمات مدیریتی ماسک توجه میکند، آشکار بوده است. او هزاران حساب کاربری مسدود شده (طرفداران QAnon و نظریهپردازان توطئه، و حداقل یک نئونازی واقعی) را بازگردانده است، و پلتفرم با محتوای مبتذل و تحریکآمیز، میمهای متعصبانه، محتوای هوش مصنوعی MAGA، و البته تعداد زیادی از افراد که با افتخار از دشنامهای نژادی استفاده میکنند، اغلب برای حمله به دیگران، پر شده است. مدافعان این پلتفرم احتمالاً استدلال میکنند که X یک آزمایش در حداکثرگرایی آزادی بیان است و این یکی از معدود مناطق واقعاً بیطرف در رسانههای اجتماعی است. ماسک و متملقانش دائماً به تصاحب او به عنوان تلاشی برای "حل آزادی بیان" اشاره کردهاند؛ جو روگن پیشنهاد کرده است که ماسک دقیقاً همین کار را انجام داده است. (این کاملاً دقیق نیست، زیرا X با درخواستهای حذف دولتی موافقت کرده، به طور موقت حسابهای روزنامهنگاران را معلق کرده، حسابهایی را که دیدگاه ماسک را ترویج میکنند تقویت کرده، و تلاش کرده کلماتی را که صاحبش دوست ندارد سانسور کند: سال گذشته، به طور مختصر به کاربرانی که سعی در استفاده از کلمه cisgender در پستها داشتند هشدار داد، پس از اینکه ماسک گفت آن را یک "دشنام" میداند.)
اما وسواس گروک به "نسلکشی سفیدپوستان" یک نشانه مهم است که این پلتفرم بیطرف نیست. یا X یک سوگیری طبیعی دارد که بر اساس معماری سایت و پایگاه کاربری آن استوار است—یعنی چتبات، که قادر به جستجو در توییتها به صورت همزمان است، بر اساس نگرشی عمل میکند که بومی این پلتفرم است—یا X مستقیماً برای تأکید بر دیدگاهی خاص دستکاری میشود. به عبارت دیگر: در هر صورت، X نژادپرستانه است. تنها چیزی که مورد بحث است این است که آیا این یک ویژگی است یا یک نقص برای مسئولین.
توییتر همیشه نفوذ فرهنگی زیادی داشته است، و X—با وجود زوال آشکار آن تحت مدیریت ماسک—نیز همینطور است. با این حال، فرهنگ جریان اصلی دیگر در آن غالب نیست: رسانهها و شخصیتهای عمومی اکنون سوژه شوخی شخصیتهای اصلی سایت، ماسک و مریدان MAGA او هستند. رویدادهای پلتفرمی مانند طغیان گروک و آهنگ "Heil Hitler" یه، پنجرهای را به سوی راههایی باز میکنند که X به یک شتابدهنده برای فرهنگ گستردهتر و پایدارتر نفرت تبدیل شده است. فقط این نیست که بخشی از این گفتمان شنیع به دنیای فیزیکی نفوذ میکند (میمها در مورد مهاجرانی که سگ و گربه میخورند و منجر به آزار و اذیت در اوهایو میشوند، ترامپ که نظریههای توطئه در مورد نسلکشی سفیدپوستان را در جلسه دفتر بیضی با رئیسجمهور آفریقای جنوبی مطرح میکند)—مسئله این است که بدترین بخشهای اینترنت دیگر به سایهها تبعید نمیشوند. در عوض، آنها با نزدیکی به محتوای دیگران، ترویج میشوند، شاید حتی گاهی عادیسازی شوند.
چهارشنبه گذشته، هنگامی که میدیدم گروک در پاسخ به یک پرسش بیخطر در مورد درآمد حرفهای مکس شرزر، پیچر تیم تورنتو بلو جیز، موضوع نسلکشی سفیدپوستان را مطرح میکند، نتوانستم این سؤال را از ذهنم دور کنم: چرا مردم هنوز از این وبسایت استفاده میکنند؟ همین فکر تقریباً در همان زمانی که یه آهنگ "Heil Hitler" را منتشر کرد و من به فید الگوریتمی "برای شما" (For You) در X رفتم، برایم پیش آمد. این فید تعداد کمی از ناخوشایندترین مفسران پلتفرم را نشان میداد که درباره اینکه چگونه این سرود یهودیستیز "آهنگ سال" است و چگونه در تایلند محبوب شده است، پست میگذاشتند. آنچه بعد از آن اتفاق افتاد کاملاً استاندارد بود: با کلیک کردن روی چند پست در مورد آهنگ، به اندازه کافی به آن علاقه نشان دادم که پلتفرم یک جریان ثابت از محتوای "Heil Hitler" به من خوراند: ریمیکسهای آهنگ تولید شده با هوش مصنوعی، کاورها، دهها میم در مورد اینکه چگونه این آهنگ به طور مخفیانه محبوب است. ویدیویی از یک زوج سفیدپوست دیدم که در ماشینشان آهنگ را میخواندند و سلام نازی را انجام میدادند. کمی بعد از آن، لینکی به یک کمپین جمعآوری کمک مالی برای همان زوج دیدم که برای "تغییر مکان" پس از وایرال شدن ویدیوشان و "تهدید شدن" درخواست پول میکردند. این زوج هدف مالی خود را ۸۸,۰۰۰ دلار تعیین کردند—اشارهای، تقریباً مطمئناً، به "۸۸"، کد نازیها برای "Heil Hitler". این لایههای تودرتوی نژادپرستی آشکار و مسموم با طنز، تجربهای رایج در باتلاقهای تبآلود الگوریتمی X است.
شایان ذکر است که آهنگ یه توسط دیگر پلتفرمهای اصلی استریم و شبکههای اجتماعی ممنوع شد. کلفا سانه (Kelefa Sanneh) از نیویورکر در مورد X نوشت: "وست به این پلتفرم یک تکآهنگ انحصاری هیت داده است—آهنگی که تقریباً در هیچ جای دیگر شنیده نمیشود." نئونازیها و ترولها از اینکه تمام این اتفاقات در یک پلتفرم ظاهراً جریان اصلی رخ میدهد، لذتی محسوس بردند—نفرت بیمهار نه در فورچن (4chan) یا استورمفرانت (Stormfront)، بلکه در همان شبکهای که باراک اوباما پیام تسلیت در مورد تشخیص سرطان جو بایدن را در آن منتشر کرد. "Heil Hitler" تقریباً مطمئناً پدیده جهانی که فاشیستهای روی پلتفرم فکر میکنند نیست، اما حضور آن در X نیز بیاهمیت نیست. همانطور که سانه هفته گذشته نوشت: "ما اکنون در عصری زندگی میکنیم که یک موسیقیدان برجسته میتواند آهنگی به نام 'Heil Hitler' را توزیع کند و راهی برای متوقف کردن او وجود ندارد. این پیام واقعی این آهنگ است که فراتر از تحریمها یا کمپینهای شرمسارکننده گسترده شده و رشد کرده است: هیچ کس مسئول نیست."
در ژوئیه ۲۰۲۰، مایکل بی. تِیگر، یکی از کاربران توییتر، حکایتی را به اشتراک گذاشت که وایرال شد. تِیگر در یک "بار کثیف کراستپانک" بود که بارتندر خشن، مشتری با "لباس پانکی" را بیرون کرد—نه به این دلیل که مشتری صحنهسازی میکرد، بلکه به این دلیل که او وسایل نازی به تن داشت. تِیگر به نقل از بارتندر گفت: "شما باید فوراً جلوی آن را بگیرید. این آدمها وارد میشوند و همیشه یکی خوب و مؤدب است. و شما به آنها سرویس میدهید چون نمیخواهید صحنه ایجاد کنید. و سپس آنها مشتری ثابت میشوند و پس از مدتی یک دوست را با خود میآورند." به زودی، شما یک بار نازی را اداره میکنید.
قیاس بار نازی یک قیاس مناسب است، با این حال، عجیب بودن یک شبکه اجتماعی و قدرت عجیب و مدرن الگوریتمها برای مرتبسازی و تفکیک تجربهها را کاملاً در بر نمیگیرد. بسیاری از مردم از X صرفاً برای پست کردن درباره ورزش، دنبال کردن اخبار یا دیدن میمهای بیمزه استفاده میکنند و احتمالاً تجربه آنلاین عمدتاً عادیای دارند؛ من هیچ قصدی برای قضاوت آنها ندارم. اما برای اینکه استعاره را به کار بگیریم، آنها در میز بیرون از بار نازی نشستهاند؛ دوستانشان آنجا هستند، اوقات خوشی دارند، شاید هر از گاهی یک دشنام از پنجره به گوششان برسد. دیگران کاملاً تشخیص میدهند که در یک بار نازی هستند، اما این بار اول مال آنها بوده و نمیخواهند قلمرو را واگذار کنند؛ آنها برای بحث و جدل آنجا ماندهاند، بدون توجه به اینکه صاحب بار با مشتریان جدید رفیق شده است.
البته، با یک شبکه اجتماعی پخشکننده مانند X، هر کسی هم مشتری است و هم تا حدی صاحب. فالوورها میتوانند مانند یک نوع ارز احساس شوند که در طول سالها جمعآوری شده است: برخی افراد بار را ترک نمیکنند، زیرا سرمایهگذاری کردهاند و نمیخواهند سهام خود را دور بریزند. برخی دیگر ترک نمیکنند، زیرا پاتوقهای جایگزین به اندازه کافی جذاب نیستند. برخی صرفاً نمیخواهند نازیها را از موفقیت در بیرون راندنشان راضی کنند. حتی در میان کاربران پلتفرمهای دیگر، نظرات زیادی در مورد اینکه تردز (Threads) بیروح است (و متعلق به مارک زاکربرگ است)، ماستودون (Mastodon) غیرقابل فهم است، و بلو اسکای (Bluesky) بیمزهاند، وجود دارد.
این ایرادات در زمینه زوال ذهنی رسانههای اجتماعی، جایی که مردم شرطی شدهاند تا تعامل با میلیونها غریبه را در آن واحد عادی بدانند، منطقی به نظر میرسند، اما این در واقع قابل دوام یا سالم نیست. و همچنین چیزی نیست که بیشتر مردم در دنیای فیزیکی تحمل کنند. اگر یک میلیاردر یکی از پاتوقهای محلی شما را بخرد، نام آن را تغییر دهد، کارکنان را تحقیر کند، بسیاری از افرادی را که به دلیل آزار و اذیت دیگر مشتریان ثابت ممنوع شده بودند بازگرداند، قوانین اولیه نزاکت را از بین ببرد، شروع به برگزاری نشستهای عمومی با جمهوریخواهان و رهبر AfD کند، انتقال کسبوکارتان به جای دیگر کاملاً منطقی خواهد بود. این اساساً همان چیزی است که در X اتفاق افتاده است، فقط واقعیت به طرز وحشیانهای، گاهی مضحک، شدیدتر است. بخش قابل توجهی از سیاستمداران، رسانهها و برندهای بزرگ کشور به طور منظم محتوای رایگان را در پلتفرم استریم انحصاری آهنگ "Heil Hitler" یه پست میکنند. این پلتفرم متعلق به ثروتمندترین مرد جهان است، یک نظریهدهنده توطئه و کمککننده بزرگ حزب جمهوریخواه که هنوز در دولت ترامپ سمتی دارد. حتی اگر نقش رسمی خود را کاهش دهد، X ابزاری برای سیاستهای ماسک باقی خواهد ماند. بیایید لحظهای در پوچی این حقایق تأمل کنیم.
اذعان به نقشی که X در جریان اصلی کردن بدترین قشرها بازی میکند، گفتگوهای ناخوشایندی را با کسانی که همچنان از آن استفاده میکنند ایجاد میکند. این بحثها به سرعت خستهکننده میشوند. نوعی طعم سیاست پاکی در هر پیشنهادی مبنی بر اینکه مردم باید موضع اخلاقی بگیرند و یک شبکه اجتماعی را ترک کنند وجود دارد، اما همچنین یک استدلال کاملاً محکم برای تحریم آن نیز وجود دارد. تحت حاکمیت الیگارشی فناوری، مصرف اخلاقی وجود ندارد و غیره. شما صرفاً به دلیل استفاده از X نازی نیستید—اما همچنین، دقیقاً آنجا چه میکنید؟
شاید شما هیچ علاقهای به مشارکت در یک جنگ فرهنگی نداشته باشید. مشکل اینجاست که در X، همه چیز یک جنگ فرهنگی است. جنگ فرهنگی دقیقاً هدف محتوای هوش مصنوعی MAGA است که پلتفرم با آن سر و کار دارد و حساب X به طرز دردناکی بیرحمانه کاخ سفید. جنگ فرهنگی پشت انتخاب تاکر کارلسون برای نمایش اولین برنامهاش پس از فاکس در X و دلیل پخش زنده روزانه الکس جونز در این پلتفرم است. تکآهنگ نئونازی پوچگرای وست یک عمل جنگ فرهنگی است: پیام آن تنها این نیست که X ایدههای او را انرژی بخشیده، بلکه این است که این پلتفرم افرادی مانند یه را نادیدهگرفتنی میکند. تنها ماسک میتواند این ماشین را خاموش کند، اما بسیاری دیگر اعتبار خود را به آن قرض میدهند و با خوشحالی چرخها را میچرخانند و اطمینان حاصل میکنند که جنگ فرهنگی ادامه مییابد.