سیریل رامافوسا، رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در نشستی در کاخ سفید در واشینگتن در ۲۱ می.
سیریل رامافوسا، رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی و دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در نشستی در کاخ سفید در واشینگتن در ۲۱ می.

دیگر نمی‌توانیم نژادپرستی آشکار ترامپ را نادیده بگیریم

دیدار با رامافوسا بازگشتی به نژادپرستی آشکار رؤسای جمهور پیشین آمریکا بود.

برای هفته‌هاست که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، با تحریک مشاور میلیاردر خود، ایلان ماسک (که متولد آفریقای جنوبی است)، کمپینی را برای آسیب رساندن به آفریقای جنوبی شدت بخشیده است؛ کشوری که هم‌اکنون با مشکلات جدی اقتصادی، نژادی و تاریخی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند.

حتی قبل از مراسم تحلیف، ترامپ آفریقای جنوبی و سایر اعضای گروه بین‌المللی بریکس را با تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی تهدید کرد اگر به دنبال ایجاد واحد پول جدیدی باشند که جایگزین دلار شود. (آفریقای جنوبی این گونه برنامه‌ها را تکذیب کرد).

سپس، دولت ترامپ در یکی از اولین اقدامات خود، در ماه فوریه کمک‌های مالی به پرتوریا را به بهانه ارتکاب "نقض گسترده حقوق بشر" علیه اعضای اقلیت سفیدپوست آن قطع کرد. این اقدام پاسخی مستقیم به قانون جدید ارضی آفریقای جنوبی بود که به دولت اجازه می‌دهد در شرایط محدود، برای رفع نابرابری‌های ارضی دوره آپارتاید، املاک را مصادره کند. تا کنون هیچ زمینی طبق این قانون مصادره نشده است.

ماه بعد، وزارت خارجه آمریکا سفیر آفریقای جنوبی در ایالات متحده را عنصر نامطلوب اعلام کرد و او را با اطلاع کم و با عجله اخراج کرد و او را به عنوان "سیاستمداری که نژادپرستی را تحریک می‌کند" و از ترامپ متنفر است، متهم کرد.

اما این فقط مقدمه‌ای بود برای رفتار توهین‌آمیز ترامپ با سیریل رامافوسا، رئیس‌جمهور آفریقای جنوبی در کاخ سفید در روز چهارشنبه، که یادآور برخورد ترامپ با ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین در ماه فوریه بود. در چیدمان دقیقی که صورت گرفت، ترامپ نور اتاق بیضی شکل را کم کرد تا ویدئویی را به نمایش بگذارد که ادعا می‌شد گورهای دسته جمعی کشاورزان سفیدپوست در آفریقای جنوبی را نشان می‌دهد که به گفته او قربانی نسل‌کشی در حال انجام هستند.

این ادعا نادرست بود. رسانه‌ها به سرعت شواهد ادعایی ترامپ را رد کردند؛ از ویدئوی غیردقیق یک مکان دفن گرفته تا عکسی که در واقع از آفریقای جنوبی نبود، بلکه از جمهوری دموکراتیک کنگو بود.

رامافوسا به نوبه خود، به آرامی ادعاهای ترامپ را رد کرد و آفریکانرهای برجسته، که از نوادگان عمدتاً مهاجران هلندی هستند، را برای شهادت دادن در رد ادعاهای نسل‌کشی و درخواست برای بهبود روابط با واشینگتن با خود آورد. آن‌ها درباره مشکل جرم و جنایت در آفریقای جنوبی صحبت کردند – این کشور یکی از بالاترین نرخ‌های قتل در جهان را دارد – و از واشینگتن کمک خواستند.

ترامپ، که هیچ خطایی را نپذیرفت، کوتاه نیامد و هیچ پیشنهادی برای کمک ارائه نکرد. رفتار غیرقابل قبول او در این دیدار تنها می‌تواند نژادپرستانه توصیف شود.


نگاهی گذرا به گذشته به توضیح وضعیت فعلی آفریقای جنوبی کمک می‌کند. روزهای خوش‌بینانه پس از پایان آپارتاید، نظامی از حاکمیت رسمی برتری سفیدپوستان در سال ۱۹۹۴، بسیار دور شده‌اند. آپارتاید به طور رسمی ۴۶ سال به طول انجامید، اما پیش از آن دوره‌ای بسیار طولانی‌تر از تسلط سفیدپوستان بر گروه‌های بومی و اقتصادی که از طریق استخراج طلا، الماس و سایر اشکال استخراج، ثروت هنگفتی تولید می‌کرد، وجود داشت.

آنچه بسیاری از جهان به عنوان نوعی معجزه ستایش کردند، این بود که آفریقای جنوبی تحت رهبری خردمندانه و بخشنده نلسون ماندلا از آپارتاید خارج شد. او ۲۷ سال از حکم حبس ابد خود را در زندان گذرانده بود – نزدیک به شش سال آن در انفرادی – به خاطر مخالفتش با جدایی نژادی و نابرابری قانونی در آفریقای جنوبی. با وجود ظلم‌های زیادی که به او، خانواده‌اش و کسانی که برای رسیدن به عدالت با او مبارزه کرده بودند، تحمیل شد، ماندلا به عنوان مدافع اتحاد ملی در تمام خطوط نژادی حکومت کرد.

متأسفانه، آنچه به دنبال آن آمد دقیقاً معجزه نبود. انسانیت عمیق ماندلا، برخورد ملایم و گرمای او برای حل مشکلات آفریقای جنوبی کافی نبود. او به عنوان رهبر نیز نقاط ضعفی داشت؛ از جمله نداشتن استراتژی مؤثر برای تقویت توسعه اقتصادی کشوری که ثروتمندترین کشور آفریقا بود اما از نابرابرترین کشورهای جهان بود.

به عنوان یک روزنامه‌نگار که در سال‌های ماندلا برای مدت کوتاهی آفریقای جنوبی را پوشش می‌دادم، مدت‌هاست بر این باورم که بهترین فرصت این کشور برای تحول اقتصادی در آن زمان، رهبری ادغام اقتصادی نیمه جنوبی قاره آفریقا بود که زیرساخت‌های ضعیف اما پتانسیل عظیم هیدروالکتریک و ثروت معدنی داشت. این امر فرصت‌های بزرگی را برای آفریقای جنوبی و شرکت‌هایش در بخش‌هایی مانند ارتباطات و معدن ایجاد می‌کرد، در حالی که به منطقه نیز کمک می‌کرد تا از یک دوره طولانی تسلط غرب که توسعه کمی به همراه داشت، رهایی یابد.

با این حال، ماندلا در پذیرش هرگونه رهبری منطقه‌ای تردید نشان داد و رویکردی متواضعانه‌تر در تعامل با همسایگانش، که دهه‌ها از آفریقای جنوبی در مبارزه با آپارتاید حمایت کرده بودند، ترجیح داد. بی‌عملی او فرصت بی‌نظیر کشورش و دستاوردهای اقتصادی که ممکن بود از آن حاصل شود را از بین برد. این امر همچنین به ایجاد خلأئی کمک کرد که چین وارد آن شد و از اواخر دهه ۱۹۹۰ به سازنده و شریک تجاری غالب در آفریقا تبدیل شد.

از آن زمان، آفریقای جنوبی گرفتار رکود رشد اقتصادی، بیکاری بالا، کاهش حاکمیت و حتی نابرابری بدتر شده است. همچنین قربانی عدم توازن‌های ساختاری بزرگی در اقتصاد جهانی است که پیشرفت اقتصادی سریع و پایدار را در آنچه "جنوب جهانی" نامیده می‌شود، نادر ساخته است. تمام این عوامل به بحرانی روزمره – طاعون جنایات خشونت‌آمیز – دامن زده‌اند که آفریقای جنوبی را به یکی از خطرناک‌ترین کشورهای جهان تبدیل کرده است. برادر خودم، که سال‌ها آنجا زندگی می‌کرد، سه بار در معرض سرقت مسلحانه قرار گرفت، از جمله یک حمله به خانه‌اش که به سختی از تیر خوردن جان سالم به در برد. واقعیت این است که قربانیان اصلی این وضعیت، عمدتاً سیاه‌پوستان آفریقای جنوبی هستند.

از مجموع ۲۶,۲۳۲ قتلی که سال گذشته در آفریقای جنوبی، کشوری با حدود ۶۰ میلیون نفر جمعیت، اتفاق افتاد، تنها ۴۴ مورد به جوامع کشاورزی مربوط می‌شد و فقط هشت نفر از قربانیان کشاورز بودند. (ادعاهای بی‌اساس ترامپ درباره نسل‌کشی سفیدپوستان در این کشور بر کشاورزان متمرکز بوده است).

تقریباً تمام اظهارات ترامپ در جریان دیدارش با رامافوسا، بی‌اطلاعی عمیق او از آفریقای جنوبی را نشان داد، اما هیچ چیز بیشتر از آمادگی او برای باور قربانی شدن سفیدپوستان به دست سیاه‌پوستان.

چرا این وسواس بر نژاد؟ نسل‌کشی کلمه‌ای نیست که باید سبک گرفته شود – به خصوص در دنیایی که مملو از موقعیت‌های خشونت و آزار و اذیت گسترده است که چندین برابر بزرگتر از هرگونه رنجی است که سفیدپوستان آفریقای جنوبی، که عموماً زندگی راحتی دارند، متحمل می‌شوند.

برای درک این موضوع، نگاه به خارج از آفریقای جنوبی کمک می‌کند. ترامپ بارها از تلفات جانی سربازان روسی و اوکراینی به عنوان "وحشتناک" ابراز تأسف کرده، در حالی که در برابر کشتارهای گسترده جنگی در مکان‌هایی مانند سودان سکوت اختیار کرده است.

این رئیس‌جمهوری است که تلاش کرده مخالفت با کشتار بیش از ۵۳,۰۰۰ فلسطینی توسط ارتش اسرائیل در غزه را جرم‌انگاری کند – عددی که با اضافه شدن مفقودین بالاتر از ۶۰,۰۰۰ نفر می‌رود – که گروه‌های حقوق بشری و منتقدان یهودی باصلاحیت آن را نسل‌کشی نامیده‌اند. ترامپ بی‌تفاوتی فاحشی نسبت به تخریب تقریباً تمام غزه و بی‌احساسی در برابر نشانه‌های روزافزون قوی مبنی بر قصد اسرائیل برای تصرف این منطقه و تبعید هرچه بیشتر فلسطینیان نشان داده است. در تمام این مدت، او به فانتزی زشت تبدیل غزه به یک منطقه انحصاری توسعه املاک برای ثروتمندان چسبیده است.

به هر حال، داستان‌های ساختگی درباره مصادره املاک و خشونت علیه سفیدپوستان آفریقای جنوبی، خشم اخلاقی لحظه کنونی هستند. درک این موضوع دشوار است مگر اینکه با واقعیت مواجه شویم که ترامپ فردی با سابقه نژادپرستی و تبعیض ضد سیاه‌پوستان است.

ترامپ احتمالاً تحت تأثیر ماسک قرار گرفته است، که از جامعه‌ای که در آن با امتیازات فراوان بزرگ شده، کینه‌های شخصی عمیق و حل‌نشده‌ای دارد. (فقط یک روز قبل از دیدار رامافوسا از کاخ سفید، ماسک در یک کنفرانس در قطر به مصاحبه‌کننده‌ای به خاطر عدم اذعان به قوانین ظاهراً "نژادپرستانه" آفریقای جنوبی، پرخاش کرد).

همانطور که ترامپ در دیدار خود با رامافوسا گفت، "این چیزی بود که ایلان می‌خواست." ترامپ عادت دارد مسئولیت را شانه خالی کند. اما در نحوه استقبال از رامافوسا و صحبت درباره آفریقای جنوبی، بی‌اعتنایی او به حقیقت، بی‌حسی اخلاقی و ظرفیتش برای بی‌شرمی به سطحی رسیده است که بهترین توصیف آن وقاحت است. نمی‌توان او را به این سادگی رها کرد.


تهمت‌های ترامپ علیه آفریقای جنوبی همخوان با رفتارش با آفریقا به طور کلی است؛ قاره‌ای که به گفته او پر از "کشورهای چاله فاضلاب" است. این اظهارات نیز به نوبه خود با کمپین داخلی رئیس‌جمهور علیه تنوع در ارتش، دولت، دانشگاه و جاهای دیگر مرتبط به نظر می‌رسند. او و ماسک به نظر می‌رسد بی‌میلی پایدار به درک اینکه چرا غلبه بر سیستم‌های تبعیضی که قرن‌ها به طول انجامیده، رسمی و غیررسمی، ممکن است نیازمند سیاست‌های عمدی دولت باشد، یا حتی چرا این تلاش ممکن است ارزشمند باشد، مشترکند.

در همین حال، ترامپ آشکارا آرزوی مهاجرت از مکان‌هایی مانند نروژ را داشته، در حالی که مردم کشورهای غیرسفیدپوست – نه فقط کشورهای آفریقایی – را تهدیدی برای ایالات متحده قلمداد کرده است، درست همانطور که ماسک علیه مهاجرت به اروپا از قاره‌های دیگر سخن رانده است.

من پیش از این کلمه زشت را در اینجا به کار برده‌ام، و صفاتم برای توصیف آنچه امروز در ایالات متحده می‌گذرد رو به اتمام است. این بازگشتی است به نژادپرستی آشکار رؤسای جمهور پیشین – رهبرانی مانند وودرو ویلسون و اندرو جانسون، که به دنبال بازگرداندن ساعت به عقب در به رسمیت شناختن فضایل و حقوق افراد غیراروپایی بودند. این اتفاق در آمریکا رخ می‌دهد، اما عمیقاً غیرآمریکایی است. این سخنان اعلامیه استقلال را که اعلام می‌کند همه مردم برابر آفریده شده‌اند، مسخره می‌کند.

رفتار ترامپ نباید به سادگی به عنوان بی‌نزاکتی نادیده گرفته شود. باید آن را برای آنچه واقعاً هست شناخت: تهدیدی برای یکپارچگی جامعه‌ای که قدرتمندترین تریبون جهان را به او داده است.

به‌روزرسانی، ۲۳ می ۲۰۲۵: این مقاله برای گنجاندن جزئیات بیشتر درباره تعداد مفقودین و کشته‌شدگان در غزه به‌روزرسانی شده است.