در فوریه 2022، سه روز پس از حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین، اولاف شولتز، صدراعظم آلمان، یک تغییر نسلی را در سیاست خارجی و امنیتی اعلام کرد. آقای شولتز در سخنرانی Zeitenwende یا "نقطه عطف" خود در بوندستاگ، مجموعهای از تغییرات در موضع دیپلماتیک، امنیتی و انرژی آلمان را اعلام کرد، از وعده بلندمدت برای دستیابی به هدف هزینههای دفاعی ناتو به میزان 2 درصد از تولید ناخالص داخلی گرفته تا تقویت تابآوری انرژی. او گفت: "دنیای پس از آن دیگر مانند دنیای قبل نخواهد بود."
انتخابات آلمان در 23 فوریه، که احتمالاً پایان دوره آقای شولتز را رقم خواهد زد، فرصت خوبی برای ارزیابی ماندگاری Zeitenwende او است. سه سال بعد، بسیاری از جنبههای دنیای آلمان دیگر یکسان نیست. هر حزب اصلی به هدف 2 درصد متعهد شده است. برخی، با احساس نفس دونالد ترامپ بر گردن خود، خواهان بیشتر هستند. اگرچه اقتصاد راکد آلمان و قوانین مالی سختگیرانه به این معنی است که به دست آوردن پول دشوار است، اما مقامات میدانند که تعهدات ناتو آلمان در نهایت آنها را مجبور میکند که نزدیک به 3 درصد از تولید ناخالص داخلی هزینه کنند.
در همین حال، سیاستمدارانی که استدلال میکردند ایجاد روابط انرژی با روسیه نه تنها به صنعت آلمان کمک میکند، بلکه به آرمان صلح نیز کمک میکند، به حاشیه رانده شدهاند، زیرا این کشور به منابع دیگر گاز روی آورده است. آلمان بزرگترین تامینکننده نظامی و سایر کمکها به اوکراین در اروپا است، حتی اگر آقای شولتز گاهی اوقات پاهای خود را روی زمین کشیده باشد. و بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع، با وجود صدور هشدارهای شدید مبنی بر اینکه این کشور باید تا پایان دهه kriegstüchtig یا "آماده جنگ" باشد، به محبوبترین سیاستمدار آلمان تبدیل شده است. هیچ یک از اینها قبل از سال 2022 قابل تصور نبود.
با این حال، در سخنرانی آقای شولتز این وعده ضمنی وجود داشت که آلمان نه تنها از اوکراین حمایت خواهد کرد، بلکه شروع به از بین بردن کمروییای میکند که مدتها رویکرد سیاست خارجی آن را در جای خود با یک رویکرد سختگیرانهتر مشخص کرده بود که مصالحهها را میپذیرد. و در اینجا، به گفته استفان مایستر در شورای روابط خارجی آلمان، به نظر میرسد لیوان نیمه خالی است.
کارلو ماسالا، استاد دانشگاه بوندسوهر در مونیخ، میگوید: «به محض اینکه روسها از کییف عقبنشینی کردند و جنگ به شرق اوکراین محدود شد، همهچیز به حالت زمان صلح بازگشت.» تصمیمات خاص در مورد هزینهها، تحریمها و انرژی منجر به تجدید نظر گستردهتری در مورد نقش آلمان در جهان نشده است. او استدلال میکند: «صرفاً گفتن اینکه اوکراین نباید شکست بخورد و روسیه نباید پیروز شود، یک استراتژی نیست.»
برخی از چهرههای نظامی نیز نگران این هستند که در غیاب یک بحران، انجام تعهدات، ضمنی یا غیر آن، Zeitenwende برای آلمان دشوارتر خواهد بود. اینها شامل نوعی سربازی اجباری برای تقویت نیروهای مسلح است: تلاشی که سال گذشته توسط آقای پیستوریوس انجام شد، از قبل تعدیل شده بود، پس از سقوط دولت آقای شولتز در ماه نوامبر لغو شد. و به گفته نیکو لانگه، مقام سابق وزارتخانه، کار اصلاح بوندسوهر و خود وزارت دفاع، در بهترین حالت ناتمام باقی مانده است.
کاهش حس فوریت همچنین مانع از تسریع هزینههای دفاعی آلمان میشود. صندوق 100 میلیارد یورویی (104 میلیارد دلاری) که برای دستیابی به هدف 2 درصد ایجاد شده است، در طول پارلمان بعدی تمام میشود و یک شکاف سالانه به ارزش 30 تا 35 میلیارد یورو یا حدود 6 درصد از بودجه فدرال امروز باقی میگذارد. همه میپذیرند، برخی با صدای بلندتر از دیگران، که بخشی از این امر باید از طریق استقراض تازه، یا از طریق یک صندوق خارج از ترازنامه دیگر یا تغییر در ترمز بدهی قانون اساسی آلمان تأمین شود. اما این امر مستلزم مذاکرات سخت بین شرکای ائتلاف پس از انتخابات و سپس اکثریت دو سوم بالقوه دشوار در پارلمان خواهد بود.
تفکر جدی در مورد همه این مسائل و موارد دیگر، از جمله سؤال از قرار گرفتن آلمان در معرض چین و چگونگی تطبیق مدل صادراتی کشور با چرخش حمایتگرایانه جهان، در حال انجام است. اما هیچکدام در کمپین انتخاباتی به طور جدی مورد بحث قرار نمیگیرد. آقای لانگه میگوید: «ما به شدت به یک سیاست خارجی جدید نیاز داریم و هیچکس برای آن تبلیغ نمیکند. این یک اشتباه بزرگ است. من حتی آن را یک خطر امنیتی میدانم.»
فوریترین چالش ممکن است کمک به پاسخ اتحادیه اروپا به تعرفههایی باشد که آقای ترامپ میگوید در راه است. بحث در مورد این موضوع تقریباً به طور کامل در طول مبارزات انتخاباتی غایب بوده است، یک غفلت چشمگیر با توجه به اینکه آلمان بزرگترین مازاد تجاری این باشگاه با آمریکا را دارد. تعرفههایی با بزرگی که آقای ترامپ تهدید میکند، میتواند اقتصادی را که از قبل دو سال است در رکود بوده، درهم بکوبد.
بعداً ممکن است یک درخواست آمریکایی مطرح شود مبنی بر اینکه اروپاییها، با آلمان در صدر فهرست، به تامین امنیت یک توافق در اوکراین کمک کنند، در صورتی که توافقی حاصل شود. خط رسمی این است که آلمان منتظر حرکت آقای ترامپ است. به طور غیررسمی، این سوال باعث بیخوابی در برلین میشود. مقامات و نمایندگان پارلمان در سراسر طیف سیاسی همچنان متقاعد هستند که آلمان به حمایت خود از اوکراین، از جمله آموزش نیروهایش و حمایت از پیشنهاد اتحادیه اروپا، ادامه خواهد داد یا آن را تشدید خواهد کرد. اما فرستادن سربازان آلمانی به خطر راه دیگری است. انجام این کار بدون تعهد قوی حمایت از آقای ترامپ، آقای پوتین را به آزمایش اتحاد فراآتلانتیک دعوت میکند. یک مقام میپرسد: «اگر روسیه چهار سرباز ما را بکشد چه میکنیم؟» «بدون پاسخ، نمیتوانیم پیشنهادی ارائه دهیم.» اگر حمایت از اوکراین در مقابل حفظ یکپارچگی ناتو قرار گیرد، آلمان بدون تردید دومی را انتخاب خواهد کرد.
بسیاری از مقامات از امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، به دلیل اینکه، به نظر آنها، به طور بیپروا ایده ایجاد یک نیروی "سیم تلهای" در اوکراین متشکل از هزاران سرباز اروپایی را مطرح میکند، ابراز سردرگمی یا در واقع خشم میکنند. همچنین این نگرانی وجود دارد که آقای ترامپ ممکن است به دنبال توافقی با آقای پوتین بر سر سر اروپاییها باشد. اما این نگرانیها جایگزینی برای یک بحث جدی امنیتی در طول مبارزات انتخاباتی نیست. کلودیا ماجور در موسسه آلمانی امور بینالملل و امنیتی میگوید: «به جای منتظر ماندن، عاقلانه است که آلمانیها، همراه با فرانسویها، انگلیسیها، لهستانیها و دیگران، پیشنهادی را برای آمریکاییها در مورد چگونگی مدیریت آتشبس، همراه با درخواست برای توانمندسازهای خاص مانند دفاع هوایی و موشکی ارائه دهند.»
این وظیفه ممکن است بر عهده فردریک مرز، رئیس بلوک دموکرات مسیحی محافظهکار باشد، که نظرسنجیها نشان میدهد آقای شولتز را از قدرت برکنار خواهد کرد، اگرچه انتخاب شریک ائتلافی او نیز مهم خواهد بود: اکثر تحلیلگران سیاست خارجی سبزها را به سوسیال دموکراتهای آقای شولتز ترجیح میدهند. آقای مرز در 23 ژانویه، رویکرد خود را در یک سخنرانی گسترده تشریح کرد که شامل هشداری به شرکتهای آلمانی بود که قصد سرمایهگذاری در چین را دارند، "دولتی که بر اساس حاکمیت قانون اداره نمیشود"، اگر اوضاع به ترشیدگی برود، به دنبال کمک مالی نباشند.
آقای مرز با اعلام ناتمام بودن Zeitenwende آقای شولتز، مجموعهای از اصلاحات را برای جبران فقدان "فرهنگ استراتژیک" در سیاست خارجی آلمان پیشنهاد کرد، از جمله ایجاد یک شورای امنیت ملی به سبک آمریکایی در دفتر صدراعظم. نظرات در مورد اینکه آیا این کار در سیستم سیاسی آلمان جواب میدهد یا نه، متفاوت است. اما به قول یکی از مقامات، «فرهنگ، ساختار را برای صبحانه میخورد» - به این معنا که اگر آلمان واقعاً بخواهد کاری انجام دهد، مانع از ترتیبات بوروکراتیک نخواهد شد.
سوال این است که آیا آلمان میخواهد کاری انجام دهد یا خیر. آقای ماسالا میگوید: «تصمیمات اساسی» که دولت بعدی با آن روبرو خواهد شد، انتخابات امسال را با انتخابات سال 1949، که در خاکستر شکست نظامی انجام شد، و سال 1990، اولین انتخابات در آلمان متحد، قابل مقایسه میکند. اما این بار حس فوریت تقریباً به طور کامل از کمپین انتخاباتی غایب است. حداقل از این نظر، دنیای پس از آن نسبتاً شبیه به دنیای قبل به نظر میرسد.