در تاریخ ۲ آوریل، رئیسجمهور دونالد ترامپ تعرفههای گسترده و بیسابقهای را بر شرکای تجاری ایالات متحده اعمال کرد که این اقدام به تشدید عدم قطعیت اقتصادی جهانی و کاهش شدید بازار سهام در آمریکا و سایر نقاط جهان منجر شد. در همین حال، چین همچنان با موانعی ناشی از راهبرد جهانی "چین پلاس یک" مواجه است، زیرا کشورها به دنبال تنوع بخشیدن به زنجیرههای تأمین خود و کاهش وابستگی به تولیدات چینی هستند؛ نگرانیای که با تشدید تنشهای تجاری آمریکا و چین افزایش یافته است. هند باید این لحظه را غنیمت شمرده و جاهطلبی جدید و جسورانهای را آغاز کند: تبدیل شدن به یک شریک تجاری قابلاعتمادتر برای جهان نسبت به چین یا ایالات متحده. اندازه و پتانسیل بلندمدت هند به چنین چشماندازی اعتبار میبخشد. با این حال، تحقق آن مستلزم بازنگری و اصلاح اساسی رویکرد سیاست تجاری هند.
ترامپ بارها از هند به عنوان «پادشاه تعرفه» جهان یاد کرده و این ادعا چندان دور از حقیقت نیست. هند در زمینه تعرفهها یک استثنا محسوب میشود. اگر بحث مجدد بر سر حمایتگرایی به هند کمک کند تا درک کند که سیاستهای تجاریاش به خودی خود آسیبرسان هستند، ممکن است ترامپ در نهایت به هند و جهان لطف بزرگی کرده باشد.
تعرفههای ترامپ توسط پال کروگمن، اقتصاددان، به عنوان «بزرگترین شوک تجاری در تاریخ» توصیف شدهاند. با احتساب تمامی تغییرات تعرفهای اعلام شده تا اواسط ماه مه، متوسط تعرفههای مؤثر در ایالات متحده – بزرگترین کشور واردکننده جهان – ۱۷.۸ درصد (با فرض ثابت ماندن سهم کشورها در واردات آمریکا) یا ۱۶.۴ درصد (با فرض تغییر تقاضا به سمت کشورهای با تعرفه پایینتر) محاسبه شده است. مورد دوم بالاترین نرخ از سال ۱۹۳۷ است.
این اقدامات اقتصاد جهانی را به آشفتگی کشانده، منجر به اقدامات تلافیجویانه برخی شرکا – به ویژه چین – شده و بقیه جهان را به یافتن منابع تقاضای دیگر سوق داده است. این امر به نوبه خود، مذاکرات در مورد مشارکتهای تجاری را که ایالات متحده در آن دخیل نیست، تسریع میکند. بیشتر کشورها همچنین تلاشهای خود را برای حفظ و اصلاح نظام تجاری بینالمللی مبتنی بر قوانین تشدید خواهند کرد. صرفنظر از چگونگی تحول چشمانداز تعرفهای در آینده، "مالیات عدم قطعیت" بر کسبوکار از نوامبر ۲۰۲۴ به شدت افزایش یافته است: یک شاخص جهانی عدم قطعیت اقتصادی در ژانویه ۲۰۲۵ از هر زمان دیگری از سال ۱۹۹۷ بالاتر بود و مطمئناً از آن زمان تاکنون نیز بیشتر شده است (و صندوق بینالمللی پول میگوید عدم قطعیت سیاست تجاری «غیرقابل تصور» است).
در حالی که راهبردهای تنوعبخشی سمت تقاضا دور از ایالات متحده پدیدهای نسبتاً جدید هستند، تلاشها برای تنوعبخشی زنجیرههای تأمین دور از چین از دهه ۲۰۰۰ وجود داشته و در دور اول جنگهای تجاری آمریکا و چین و همچنین در طول همهگیری کووید-۱۹ به طور قابل توجهی گسترش یافتند. چین نیز با ابزاری کردن تجارت برای کسب امتیازات سیاسی، به وضعیت خود کمک نکرده است؛ نمونههایی از این موارد شامل محدود کردن صادرات مواد کمیاب به ژاپن به دلیل مناقشه بر سر جزایر سنکاکو (که چین آن را دیاویو مینامد) و کاهش تقاضا از استرالیا پس از درخواست این کشور برای تحقیق درباره منشأ کووید-۱۹ میشود. جنگ تجاری جاری چین، که پس از اعلام تعرفههای تلافیجویانه علیه عوارض آمریکا تشدید شده است، و یک کنترل صادرات عمومیتر بر مواد کمیاب نیز کشورها را نگران میکند که درگیر این مناقشه شوند. سرانجام، یارانههای صادراتی مبهم چین آن را به هدف مکرر عوارض ضد دامپینگ تبدیل کرده و به تلاشها برای یافتن منابع تأمین دیگر دامن زده است.
به نظر میرسد صحنه برای ایفای نقش برجستهتر پرجمعیتترین کشور جهان در تجارت جهانی مهیاست. اما هند به دلیل رویکرد محتاطانه خود در قبال تجارت، عقب مانده است. بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲، متوسط ساده تعرفههای هند از ۱۳.۴ درصد به ۱۸.۱ درصد افزایش یافت. با وجود کاهش به ۱۷ درصد در سال ۲۰۲۳، نرخ تعرفههای این کشور به طور قابل توجهی بالاتر از کشورهای رقیب در سهم «چین پلاس یک» است: متوسط تعرفه ویتنام ۹.۴ درصد است، و سایر رقبای آسیای جنوب شرقی در محدوده ۸ تا ۱۰ درصد قرار دارند. تعرفههای بالای هند – به ویژه در بسیاری از کالاهای نهایی مانند خودرو و پوشاک – هزینهها را برای صادرکنندگان و مصرفکنندگان افزایش داده و شرکتها را به فروش در بازار داخلی محافظت شده تشویق میکند. تعرفههای بالا همچنین هند را در برابر شکایتهای سازمان تجارت جهانی توسط شرکا آسیبپذیر کرده است.
علاوه بر این، پس از سال ۲۰۲۲، هند شاهد افزایش چشمگیر دستورات کنترل کیفیت (QCOs) بوده است: استانداردهای کیفیتی که باید توسط تولیدکنندگان داخلی و خارجی رعایت شود. این QCOها، که اکنون بیش از ۱۰۰ بخش را پوشش میدهند، اغلب مبهم هستند، مشوق لابیگری بوده و منجر به تأخیرهای قابل توجهی در ترخیص واردات میشوند؛ اقتصاددانان این موارد را "موانع غیرتعرفهای" مینامند.
این افزایش در حمایتگرایی به گذشته هند بازمیگردد. پس از استقلال در سال ۱۹۴۷، رهبران هند استراتژی صنعتیسازی جایگزینی واردات را برگزیدند؛ رویکردی مبتنی بر حمایت بالای واردات – با استناد به استدلال صنعت نوزاد – و نقش اصلی دولت در «ارتفاعات فرماندهی» اقتصاد، مانند کالاهای سرمایهای و سایر بخشهای اصلی مانند فولاد، مواد شیمیایی و کامیون. این ناسیونالیسم اقتصادی واکنشی به رویکرد اقتصاد باز امپراتوری بریتانیا بود و بیش از چهار دهه توسط حزب کنگره ملی هند، که رهبرانش مبارزه برای استقلال را رهبری میکردند، پرورش یافت.
اما افزایش اخیر موانع وارداتی – با هدف ترویج ابتکار «ساخت هند» (Make in India) نخستوزیر نارندرا مودی و احیای بخش تولیدی که در مقایسه با سایر بخشهای اقتصاد رو به افول بود – درسهای موفقیت اقتصادی هند پس از سال ۱۹۹۱ را نادیده میگیرد؛ زمانی که یک بحران اقتصاد کلان، فضای سیاسی لازم را برای سیاستگذاران هند فراهم کرد تا سیاستهای تجاری، صنعتی، مالی و ارزی دستوپاگیر را لیبرالیزه کنند. متوسط تعرفهها به طور پیوسته از ۸۱ درصد در سال ۱۹۹۰ به ۲۹ درصد در سال ۱۹۹۷ و ۹ درصد تا سال ۲۰۱۰ کاهش یافت. تأثیر آن بر تجارت آشکار بود: تجارت کالا از ۱۱ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۱۹۸۸ به اوج ۴۳ درصد در سال ۲۰۱۲ رسید.
در دهه گذشته، با افزایش تعرفههای هند، ویتنام – کشوری تنها با ۷ درصد جمعیت هند – به یک رقیب جدی تبدیل شده است. این کشور اکنون کالاهای تولیدی بیشتری نسبت به همتای آسیایی بسیار بزرگتر خود صادر میکند. هر دو کشور مقادیر قابل توجهی مواد شیمیایی را به عنوان ورودی تولید وارد میکنند. اما متوسط عوارض وارداتی ویتنام بر مواد شیمیایی تنها ۳ درصد است، در مقایسه با ۱۰.۳ درصد در هند. علاوه بر این، بیش از ۵۰ درصد مواد شیمیایی بدون عوارض وارد ویتنام میشوند، در حالی که در هند، این رقم تنها ۰.۲ درصد است. این الگو در سایر ورودیهای کلیدی نیز صدق میکند، به این معنی که شرکتهای هندی به طور کلی هزینههای بالاتری برای مواد خام نسبت به رقبای ویتنامی پرداخت میکنند و رقابت آنها را در بازارهای جهانی به طور قابل توجهی دشوارتر میسازد.
رژیم تعرفهای هند همچنین مانع بزرگی در تلاشهای این کشور برای انعقاد توافقنامههای جامع تجارت آزاد (FTAs) با شرکای تجاری کلیدی بوده است. به عنوان مثال، مذاکرات این کشور با اتحادیه اروپا، که در سال ۲۰۰۷ آغاز شد، هنوز به نتیجه نرسیده است، عمدتاً به دلیل اختلافات بر سر کاهش تعرفهها. در حالی که هند توافقنامههای تجاری با استرالیا و امارات متحده عربی امضا کرده است، اینها توافقنامههای «برداشت اولیه» هستند که از تعهدات موجود در توافقنامههای جامع تجارت آزاد کوتاهی میکنند. عدم موفقیت در انعقاد توافقنامههای تجاری جامع، پیامدهای قابل توجهی برای رشد صادرات هند دارد. در مقابل، ویتنام توافقنامههای تجارت آزاد با اتحادیه اروپا و بریتانیا امضا کرده است، که به شرکتهای ویتنامی امکان میدهد از مزایای حاشیهای مهمی نسبت به همتایان هندی خود برخوردار شوند – به عنوان مثال، در پوشاک، تفاوت عوارض میتواند تا ۱۲ درصد باشد.
تعرفههای بالا و سایر موانع تجاری نیز رقابت در بازار داخلی را کاهش داده و انگیزههایی برای تداوم حمایتگرایی ایجاد میکنند. تعرفههای پایین میتوانند رفتار «ریسکجویانه» (rent-seeking) شرکتهای بزرگ را مهار کنند و در شرایطی که تمرکز صنعتی رو به افزایش است، اهمیت زیادی دارند: سهم پنج گروه تجاری بزرگ در بخش غیرمالی هند از ۱۰ درصد در سال ۱۹۹۱ به نزدیک ۱۸ درصد در سال ۲۰۲۱ افزایش یافت. انضباطی که توسط تعرفههای پایین اعمال میشود، در هند غایب بود، جایی که تعرفهها بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ افزایش یافتند.
ترامپ در جریان اعلامیههای خود در ۲ آوریل، نرخ تعرفه ۲۶ درصدی را برای هند اعلام کرد، حتی با وجود اینکه دو طرف به دنبال «نهایی کردن زودهنگام» یک توافقنامه تجاری دوجانبه (BTA) تا اواخر امسال هستند. هند امیدوار است، به ویژه با تعلیق ۹۰ روزه، که یک توافقنامه تجاری دوجانبه نهایی شده به این کشور کمک کند تا از تعرفههای تنبیهی اعمال شده توسط ایالات متحده در امان بماند.
اما مهمترین و مثبتترین پیامد بلندمدت ممکن است تاثیرگذارتر از هر توافقنامه تجاری دوجانبهای باشد که دهلی نو و واشنگتن امضا میکنند. برای هند، بازنگری در رویکردش به تجارت، به معنای خشنود کردن ترامپ نیست؛ بلکه درباره اصلاح سیستمی است که پتانسیل صادراتی آن را تضعیف میکند، موقعیت آن را به عنوان یک رقیب جدی در استراتژی "چین پلاس یک" کمرنگ میسازد، توانایی آن را برای انعقاد توافقنامههای تجارت آزاد جامع محدود میکند و جاهطلبیهای اقتصادی گستردهتر آن را به مانع میکشد.
در واقع، شناخت فزایندهای از تأثیر منفی سیاستهای تجاری هند و فرصتهای از دست رفته آن وجود دارد، که منجر به درخواستهایی برای بازنگری در موانع تعرفهای و غیرتعرفهای آن شده است. شاید مقامات هندی نیز شروع به درک این موضوع کردهاند. در ۶ مه، هند و بریتانیا مذاکرات بر سر یک توافقنامه تجارت آزاد را که از سال ۲۰۲۲ در دست اقدام بود، به پایان رساندند. این بلندپروازانهترین توافقنامهای است که هند تاکنون با هر کشوری امضا کرده است.
سایر نقاط جهان به طور عمیقی در پتانسیل اقتصادی هند سهیم هستند. ایالات متحده همچنان بزرگترین مصرفکننده جهان است و ۱۳ درصد از تقاضای جهانی برای کالاهای وارداتی را تشکیل میدهد، اگرچه این سهم از ۱۸.۹ درصد در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته است. در همین حال، از آغاز جنگ تجاری آمریکا و چین در سال ۲۰۱۸، سهم چین در صادرات جهانی کالاها تنها افزایش یافته و از ۱۲.۷ درصد در سال ۲۰۱۷ به ۱۴.۱ درصد در سال ۲۰۲۳ رسیده است.
هند، با اندازه، جمعیت جوان و نیروی انسانی گسترده خود، به عنوان یک "پلاس یک" آشکار در فضای چین پلاس یک توصیف شده است. هند پتانسیل غیرقابل انکاری برای افزایش سهم پایین خود یعنی ۱.۸ درصد (به ارزش ۴۳۲ میلیارد دلار) در صادرات جهانی کالا و ۲.۸ درصد (۶۷۲ میلیارد دلار) در واردات جهانی کالا دارد. به عنوان مثال، سهم تجارت کالا از تولید ناخالص داخلی آن تنها ۳۱ درصد در سال ۲۰۲۳ بود، در مقایسه با اوج تجارت چین در سال ۲۰۰۶ که ۶۴ درصد تولید ناخالص داخلی بود، که نشاندهنده فضای زیادی برای رشد تجارت است. مقالهای که به زودی توسط همکارانم T.G. Srinivasan، Baran Pradhan و من در مرکز پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی منتشر خواهد شد، نشان میدهد که در سال ۲۰۲۲، صادرات کالاهای هند میتوانست بین ۴۴۰ تا ۵۱۶ میلیارد دلار و واردات کالا بین ۲۴۴ تا ۳۰۱ میلیارد دلار بیشتر باشد. افزودن این ارقام به آمار واقعی سال ۲۰۲۲، تجارت کالاهای هند را به مرز ۱ تریلیون دلار در هر دو بخش صادرات و واردات میرساند.
علیرغم آتشبس احتمالاً موقت تجاری آمریکا و چین، اقتصاد جهانی پیش از این شاهد آسیبهای قابل توجهی بوده و آسیبهای بیشتری نیز در راه است. کشورها به دنبال توافقات دوجانبه با شرکایی هستند که به روح سیاستهای تجاری باز و قابل پیشبینی متعهد باشند – و این شامل جستجو برای منابع تأمین و تقاضای قابل اعتمادتر نیز میشود. در هر دو مورد، هند میتواند از این فرصت استفاده کند، به شرطی که از غرایز حمایتگرایانه خود دست بردارد.