اعتبار: استتن ویلسون فتوگرافی
اعتبار: استتن ویلسون فتوگرافی

آن‌ها در کنار گل‌های رز و نان چاودار «بله» گفتند

مینی‌عهدها: فرن وات و مکس هورویتز در سال ۲۰۰۹، در کشتی «ترم در دریا» با یکدیگر آشنا شدند. آن‌ها در طول همه‌گیری دوباره ارتباط برقرار کرده و در رستوران کاتز دلی ازدواج کردند.

یک عکس سیاه و سفید، عروس و داماد را در حالی که در یک میز در کاتز دلی نشسته‌اند و به یکدیگر نگاه می‌کنند، نشان می‌دهد. بالای سرشان یک تابلوی گرد از سقف آویزان است که می‌گوید: «جایی که هری سالی را ملاقات کرد... امیدوارم شما هم همان چیزی را داشته باشید که او داشت! لذت ببرید!» در پس‌زمینه، روی یک دیوار ده‌ها عکس از مشتریان مشهور کاتز دیده می‌شود.
اعتبار: استتن ویلسون فتوگرافی
استتن ویلسون فتوگرافی

فرن وات در آگوست ۲۰۲۰ برای اولین قرار ملاقات خود با مکس بنجامین هورویتز حاضر شد، با این آگاهی که ممکن است همه چیز از کنترل خارج شود.

خانم وات درباره بِت، سگ گاوچرانیِ میکس ۴۰ پوندی‌اش گفت: «داشتم به بِت نگاه می‌کردم و بهش می‌گفتم: لطفاً خرابش نکن. او خیلی عصبی است و اجازه نمی‌دهد انسان‌های زیادی وارد حلقه درونی‌اش شوند.»

ماه‌ها پس از آغاز کووید، تنها او و بِت در آپارتمانش در بیچ‌وود کانیون، کالیفرنیا بودند. اما دعوت به ملاقات با آقای هورویتز برای یک پیک‌نیک ساحلی غروب در ساحل ونیز، جایی که او تنها با سگ نژاد لابرادودلش، اسکار، زندگی می‌کرد، دعوتی نبود که او بخواهد از دست بدهد.

هر دو تشنه همنشینی انسانی بودند. آقای هورویتز گفت: «آن روزها مردم نمی‌خواستند هیچ کس خارج از حبابشان را ببینند.»

اینکه خانم وات، آقای هورویتز، بِت و اسکار با وجود مشکلات بِت و یک بورد شارکوتری پوشیده از شن و ماسه توانستند با هم کنار بیایند، برای هر دو قابل توجه است. خانم وات درباره آن شب گفت: «اولین بوسه را در اقیانوس زدیم در حالی که آب تا زانوهایمان بود. حس یک کمدی رمانتیک را داشت.»

خانم وات، که گفت همیشه با سالی آلبرایت، شخصیت مگ رایان در فیلم «وقتی هری سالی را ملاقات کرد...» ارتباط برقرار کرده است، در این ژانر بسیار آگاه است.

خانم وات ۳۶ ساله و آقای هورویتز ۳۵ ساله، در پاییز ۲۰۰۹ با یکدیگر آشنا شدند، زمانی که هر دو دانشجو در کشتی «ترم در دریا» بودند که قرار بود در ۱۱۰ روز به ۱۳ کشور سفر کند. خانم وات، که در نشویل بزرگ شده بود، در حال تحصیل برای مدرک کارشناسی روزنامه‌نگاری و ارتباطات در دانشگاه تنسی بود. او اکنون به عنوان نویسنده و بنیان‌گذار «رژه سگ نیویورک» کار می‌کند.

آقای هورویتز، که در تامپا، فلوریدا بزرگ شده بود، در حال کسب مدرک علوم سیاسی در دانشگاه کلرادو بود. او معاون شورای تجاری غیرانتفاعی برای تفاهم بین‌المللی است.

تعامل آن‌ها در کشتی آنقدر کم بود که هیچ یک قصد واقعی برای حفظ ارتباط پس از پیاده شدن از کشتی را نداشتند. اما یک گروه فارغ‌التحصیلان فیس‌بوک در اوایل سال ۲۰۲۰ آن‌ها را دوباره به هم متصل کرد.

آقای هورویتز گفت: «فرن پستی در مورد حضور در لس آنجلس گذاشته بود و همین باعث شد من با او تماس بگیرم.» او لزوماً قصد بوسیدن او در امواج را نداشت، زمانی که پیک‌نیک آگوست را ترتیب داد.

او گفت: «او را قطعاً به خاطر می‌آوردم.» اما در آن زمان، رمانس کمتر از حفظ یک زندگی اجتماعی اهمیت داشت. با این حال، پس از چند قرار ملاقات بعد از پیک‌نیک، آن‌ها عاشق هم شدند. یک سفر جاده‌ای در ماه اکتبر از سالت لیک سیتی، جایی که آقای هورویتز با خانواده‌اش در تعطیلات بود، کار را تمام کرد.

خانم وات گفت: «لحظه‌ای که او از من خواست پرواز کنم، گفتم بگذارید فکر کنم. اما در سرم، نمی‌توانستم صبر کنم.» آقای هورویتز نیز هیجان‌زده بود و «بلافاصله» شروع به خواندن کتاب‌هایی کرد که او نوشته بود.

در ماه نوامبر، او از طریق یک کوکی شانس از او خواست دوست دخترش شود. او گفت: «من آن را سفارشی درست کرده بودم.»

پیشنهاد ازدواج او در ژانویه ۲۰۲۲ در یک کشتی در پاتاگونیا جنوبی در طول تعطیلات نیز غافلگیرکننده بود. و هر دو تعجب کردند وقتی پس از یک نقل مکان از یک سوی کشور به سوی دیگر در سپتامبر همان سال، آپارتمانی در آپر وست ساید منهتن پیدا کردند که به اندازه کافی بزرگ بود تا یک تخت کینگ سایز و هر دو سگ را در خود جای دهد.

کمتر غافلگیرکننده، تصمیم خانم وات برای شروع مطالعه یهودیت کمی بعد از آن بود. او از همان ابتدا تحت تأثیر شام‌های شبات با خانواده آقای هورویتز قرار گرفته بود. او گفت: «من در آنجا گرمی و حکمت یافتم.» در سال ۲۰۲۴، پس از تقریباً دو سال مطالعه با دانشگاه یهودی آمریکا و سفری به اسرائیل، او به یهودیت گروید. در همان سال، او یک گروه غیرانتفاعی به نام «رژه سگ نیویورک» را تأسیس کرد که رویدادهای با مضمون سگ‌ها را برگزار می‌کند.

و او شروع به برنامه‌ریزی عروسی‌شان کرد. خانم وات گفت: «بسیاری از مردم لزوماً پاسترامی و روبن‌ها را با رمانس مرتبط نمی‌دانند.» اما برای او، کاتز دلی، خانه صحنه «من همانی را می‌خورم که او می‌خورد» از فیلم «وقتی هری سالی را ملاقات کرد...»، به همان اندازه که نمادین است، رمانتیک نیز هست.

او گفت: «این یک صحنه بسیار خاص در یک کمدی رمانتیک بسیار خاص است.»

در ۱۹ مه، این زوج با ۱۶۰ دوست و خانواده در کاتز دلی برای یک عروسی با لباس رسمی (بلک‌تای) گرد هم آمدند. لورن سایکس، خاخام اهل اورشلیم که یکی از مدیران کمپ تابستانی آقای هورویتز بود، مراسم را برگزار کرد.

خانم وات گفت: «در ماه‌های گذشته، جملات زیادی را به زبان آورده‌ام که هرگز فکر نمی‌کردم هنگام برنامه‌ریزی عروسی‌ام بگویم. مثلاً، "ما گل‌های رز را از سوسیس‌ها آویزان خواهیم کرد."»

«بله» گفتن آن‌ها زیر یک هُپاه (جایگاه عقد در یهودیت) که زیر تابلوی سوسیس چسبانده شده بود، با خرد کردن یک لیوان و یک مهمانی پذیرایی به اوج خود رسید که اگر یک رویداد خصوصی نبود، ممکن بود در لوور ایست ساید غوغا به پا کند: تمام منوی دلی برای سفارش در دسترس بود.

آقای هورویتز گفت: «دیدن افرادی با لباس رسمی و لباس‌های مجلسی که انبوهی از ساندویچ‌های دلی را سفارش می‌دهند، واقعاً شگفت‌انگیز بود.»

خانم وات آن را متفاوت توصیف کرد: او گفت: «جادویی بود.»